شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


سرمایه اجتماعی و توسعه


سرمایه اجتماعی و توسعه
نیمه دوم قرن بیستم انباشته از تئوری‌هایی است كه در زمینه توسعه ارایه شده اند. اگر چه مفهوم توسعه و مسأله توسعه نیافتگی از نظر تاریخی پیش از دهه ۱۹۵۰ نیز مطرح بوده، اما برهه زمانی نیم قرن اخیر شاهد التفات عمومی به توسعه است و روند تكاملی تئوری سازی توسعه، از منظر توجه به متغیرهای حوزه‌های مختلف سیستم اجتماعی و تلقی از توسعه و سیاست‌های آن در این دوره مشهودتر است.
نوع نگاه به توسعه و تلقی از آن منجر به ارایه شكل خاصی از تئوری در قالب پارادایم‌های موجود می‌گردد. ارایه یك تئوری حاصل بررسی و تفسیر پدیده‌ها و كشف راه حلی برای مسأله‌ها است، كه در پی ساده سازی و تجرید واقعیات صورت می‌پذیرد. تئوری سازی توسعه، از رشد محوری و توجه به ابعاد فیزیكی و رشد اقتصادی، به سمت توجه فزاینده به اهمیت تعاملا‌ت انسانی و محور قرار گرفتن انسان و سرمایه‌های انسانی در تئوری توسعه مسیر تحول خود را طی نموده است. سلسله تحولا‌ت چند دهه اخیر و توجه به ابعاد اجتماعی و حوزه فرهنگ نیز محور توجه را به سرمایه اجتماعی معطوف نموده است.
سرمایه اجتماعی به عنوان منابع ذاتی روابط اجتماعی كه متشكل از جنبه‌هایی از ساختار اجتماعی است و كنش دو جانبه را تسهیل می‌كند، اخیراً و به خصوص توسط بانك جهانی در تئوری سازی توسعه مورد اقبال قرار گرفته است. منابع سرمایه اجتماعی؛ اعتماد، هنجارهای غیر رسمی و شبكه‌های اجتماعی ذكر می‌شود. سرمایه اجتماعی نیز از زاویه نگاه خاصی و با روابط مفهومی خاصی، كه از محدودیت ذهن پژوهشگر و فضای روش شناختی حاكم بر ساختمان تئوری به وجود می‌آید، ارایه شده است. اكثر مطالعات سرمایه اجتماعی از منظر انتخاب عقلا‌یی و بیشینه سازی مطلوبیت و سود در روابط دو طرفه مطرح می‌شوند. در واقع این مطالعات رفتار جامعه را از رفتار فرد، با فروض نئوكلا‌سیكی، استخراج نموده اند. این مطالعات، عناصر تكراری تعاملا‌ت را عامل ایجاد سرمایه اجتماعی می‌دانند. تئوری سرمایه اجتماعی نیز نتیجه ملا‌حظات روش شناختی و سطح تجرید و نوع ویژه تلقی از توسعه در قالب پارادایم نیوتنی و فرد گرایی روش شناختی است. پارادایم نیوتنی، تصویری ایستا و جزئی نگر و فارغ از زمان و مكان برای تبیین پدیده‌ها ارایه می‌دهد و بر اصل خود تعادلی استوار است. در چارچوب این پارادایم، برای تبیین پدیده‌ها، باید آن‌ها را به كوچكترین جزء تقسیم نموده و عوامل موثر بر آن‌ها را بر اساس شدت تأثیر مرتب كرد و قضایای تألیفی ساخت. ‌
● مبانی سرمایه اجتماعی
جیمز كلمن سرمایه اجتماعی را با كاركرد آن تعریف می‌كند. به بیان وی سرمایه اجتماعی انواع چیزهای گوناگونی است كه دو ویژگی مشترك دارند. همه آن‌ها جنبه‌ای از یك ساخت اجتماعی هستند، و كنش‌های افرادی را كه درون آن ساختار قرار دارند، تسهیل می‌نمایند. سرمایه اجتماعی، مانند شكل‌های دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به اهداف معینی را، كه در صورت نبود آن دست نیافتنی خواهد بود، امكان پذیر می‌سازد. سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه فیزیكی و سرمایه انسانی كاملا‌ً برگشت پذیر نیست، اما نسبت به فعالیت‌های بخصوصی برگشت پذیر است. به اعتقاد كلمن سرمایه اجتماعی هنگامی به وجود می‌آید كه روابط میان افراد به شیوه ای دگرگون می‌شود كه كنش را تسهیل می‌كند.
از نظر كلمن سرمایه اجتماعی منبعی است كه بر مبنای آن كنش‌های دیگر و كنش‌های جمعی برای تأمین منافع متقابل انجام می‌شوند. منشاء سرمایه اجتماعی ساختار اجتماعی است. كلمن به وجوهی از ساختار اجتماعی اشاره دارد كه تعهدات، انتظارات، مجاری اطلا‌عات، هنجارها و ضمانت‌های اجرایی موثر را در بر می‌گیرد كه، انواع معینی از رفتار را تشویق می‌كنند و در روابط میان اشخاص وجود دارند. اگر < الف > كاری برای < ب > انجام دهد و به < ب > اعتماد كند كه در آینده آن را جبران نماید، انتظاری در < الف> و تعهدی در < ب > به وجود خواهد آمد. كلمن مفهوم سرمایه اجتماعی را به منظور فهم نقش هنجارها و ضمانت‌های اجرایی، درون خانواده و شبكه‌های اجتماعی به كار می‌برد، كه امكان تولید سرمایه انسانی را به وجود می‌آورند.
نزد پیر بوردیو، سرمایه به سه شكل بنیادین قابل تفكیك است: سرمایه اقتصادی كه به سرعت قابل تبدیل به پول است و می‌توان آن را به شكل حقوق مالكیت نهادینه كرد؛ سرمایه فرهنگی، كه تحت شرایط معینی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی بوده و ممكن است به شكل شرایط آموزشی نهادینه شود و سرمایه اجتماعی، كه از تعهدات اجتماعی (تماس‌ها ) به وجود می‌آید و تحت شرایط معینی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و به شكل نوعی دارامندی اعتباری قابل نهادینه شدن است.
سرمایه اجتماعی، به عنوان شبكه ای از ارتباطات، به صورت پدیده مفروض اجتماعی یا طبیعی اولیه وجود ندارد، بلكه چیزی است كه باید برای ساخت آن تلا‌ش مستمر صورت گیرد. سرمایه اجتماعی محصول استراتژی‌های سرمایه گذاری است كه در نتیجه تلا‌ش‌های فردی، جمعی، آگاهانه یا نا آگاهانه معطوف به استقرار یا بازتولید روابط اجتماعی طراحی می‌شوند. بوردیو سرمایه اجتماعی را به مثابه كل منابع بالقوه یا بالفعلی تعریف می‌كند كه وابسته به عضویت در یك گروه هستند و این عضویت برای هر فرد دسترسی به سرمایه تحت تملك جمع را ایجاد می‌كند. سرمایه اجتماعی ابزاری برای دسترسی به منابع موجود در جامعه سرمایه داری است. كاربست ویژه مفهوم سرمایه اجتماعی در نزد بوردیو، فهم چگونگی موفقیت اقتصادی افراد، بر مبنای سرمایه اجتماعی، در جوامع سرمایه‌داری است. به اعتقاد بوردیو، در جوامع سرمایه داری، سرمایه اقتصادی منبع بنیادین است و توجه وی به چگونگی ارتباط آن با سرمایه اجتماعی معطوف است.
رابرت پاتنام سرمایه اجتماعی را در رابطه با نهادهای دموكراتیك و توسعه اقتصادی مورد مطالعه قرار داده است. پاتنام، مفهوم سرمایه اجتماعی در مقیاس اجتماعی متفاوتی نسبت به كلمن و بوردیو به كار می‌برد، اگرچه وی تعریف سرمایه اجتماعی را مستقیماً از كلمن اقتباس نموده است. پاتنام سرمایه اجتماعی را به صورت اعتماد، هنجارها و شبكه‌ها، كه همكاری برای منفعت متقابل را تسهیل می‌كند، تعریف می‌نماید. هنجارهای اعتماد و اعتبار درون شبكه‌ها منابع سرمایه ای هستند كه ذاتاً اجتماعی اند و نتایج آن‌ها در قالب اشكال متفاوتی از كنش جمعی تولید می‌شود. ‌از دیدگاه پاتنام اعتماد موجود در میان اعضای جامعه به صورت كنش‌های دگرخواهانه كوتاه مدت آن‌ها است كه در آینده تا حدی به آن پاداش تعلق می‌گیرد. شبكه‌های مدنی (انجمن‌های هم جواران، انجمن‌های مذهبی، تعاونی‌ها، باشگاه‌های ورزشی و احزاب با اعضای فراوان ) از آنجایی كه هنجارهای اعتبار را تقویت می‌كنند، عناصر اساسی سرمایه اجتماعی هستند. ‌
فرانسیس فوكویاما به سرمایه اجتماعی از منظر ارزش‌های اجتماعی و عاملیت آن‌ها در خلق رونق اقتصادی می‌نگرد. به اعتقاد فوكویاما، این میزان اعتماد موجود در یك جامعه معین است كه رونق آن و میزان دموكراتیك بودن آن را همراه با توان رقابتی آن مقید به خود می‌كند. فوكویاما با استفاده از آرای كلمن اعتماد را مبنای سنجش سرمایه اجتماعی معرفی می‌كند. به اعتقاد وی اعتماد از طریق هنجارهای اعتبار و همكاری موفق در شبكه‌های تعهد مدنی انباشته می‌شود. محور بحث فوكویاما این است كه به منظور دستیابی به موفقیت اقتصادی استقرار سازمان‌های سرمایه داری دموكراتیك و بزرگ ضروری است. قانون، قرارداد و عقلا‌نیت اقتصادی شرط ضروری و نه كافی برای پیشرفت و ثبات جوامع پساصنعتی هستند. تعهدات اخلا‌قی، اعتبار، احساس وظیفه در قبال جامعه و اعتماد باید به آن‌ها افزوده شوند. به اعتقاد فوكویاما هنگامی كه در جامعه مجموعه ای از ارزش‌های اخلا‌قی به طریقی همه گیر می‌شوند كه انتظار رفتار صادقانه و قاعده مند را به وجود می‌آورند، اعتماد رشد می‌كند.
● سرمایه اجتماعی و توسعه
در آثار مایكل وولكاك، مارك گرانووتر، پیتر اوانز، فرانسیس فوكویاما، رابرت پاتنام و پاتریك فرانكویس سرمایه اجتماعی عامل توسعه ذكر شده است. در آثار وولكاك، پاتنام، فوكویاما و اوانز با استفاده از شواهد تجربی و در آثار گرانووتر و فرانكویس با تكیه بر مباحث پیشین سرمایه اجتماعی عامل توسعه ذكر شده است.
از دیدگاه مایكل وولكاك دو نوع متفاوت سرمایه اجتماعی از هنر مدیریت خلا‌ق بومی ( سطح خرد ) و نهاد گرایی تطبیقی ( سطح كلا‌ن ) به وجود می‌آید. در سطح خرد، درونه گیری به قیود اجتماعی اشاره دارد كه در یك جامعه وجود دارند، در حالیكه در سطح كلا‌ن هم افزایی برآمده از روابط بین دولت و جامعه را نشان می‌دهد. به اعتقاد وولكاك تركیبات ویژه ای از انواع مختلف سرمایه اجتماعی در سطوح خرد و كلا‌ن هزینه‌ها و منافع اهداف توسعه ای را مشخص می‌كنند. سرمایه اجتماعی به دلیل اینكه می‌تواند عامل تقویت یا تخریب سرمایه انسانی و فیزیكی جامعه باشد، نقش مهمی در توسعه دارد. پیتر اوانز در تبیین سرمایه اجتماعی، امكان هم افزایی جامعه و دولت را تشریح می‌نماید. وی دو سوال كلی را مطرح می‌نماید؛ اول، چگونه روابط هم افزا ساختارمند می‌شوند؟ در پاسخ به این سوال، اوانز، سعی می‌كند دو دیدگاه متقابل را با یكدیگر انطباق دهد. طبق دیدگاه اول هم افزایی به مكمل بودن وابسته است و طبق دیدگاه متقابل آن، درونه گیری مرز بین حوزه عمومی و حوزه خصوصی را به چالش می‌كشاند و اعتماد و شبكه‌های غیر رسمی، هر دو به عنوان ویژگی جامعه مدنی و پیوند دهنده حوزه خصوصی و عمومی عمل می‌كنند. اوانز نتیجه می‌گیرد كه مكمل بودن زمینه ای به وجود می‌آورد كه همكاری بین دولت و شهروندان را ممكن می‌سازد اما درونه گیری پایه تعاملی و هنجاری برای تحقق عواید بالقوه مشترك ایجاد می‌كند.
سوال دوم این است كه چگونه بافت سیاسی اجتماعی محیط ظهور هم افزایی را تسهیل یا محدود می‌كند؟ به اعتقاد اوانز حتی اگر توزیع اولیه سرمایه اجتماعی در روابط هم افزایی جدید موثر باشد، افزایش سطح كنونی آن در ترویج سازمان‌هایی كه اهداف توسعه ای را به شیوه كارآیی تعقیب می‌كنند، مهم تر است. هم افزایی هم، مانند سرمایه اجتماعی، از منابع موجود قابل اشتقاق است، اما به منابع مادی حداقلی برای خلق خود نیازمند است. ‌
مارك گرانووتر بر میزان درونه گیری كنش اقتصادی در ساختار روابط اجتماعی جامعه صنعتی مدرن متمركز می‌شود. طبق دیدگاه گرانووتر در مورد درونه گیری، تصمیم یا كنش افراد فارغ از بافت اجتماعی صورت نمی‌گیرد، ضمن اینكه افراد ضرورتاً مطابق نسخه از پیش تعیین شده مقولا‌ت اجتماعی نیز عمل نمی‌كنند. در عوض تلا‌ش‌های آن‌ها در قالب كنش هدفمند درونه گیر بافت سخت سیستم موجود روابط اجتماعی است. به اعتقاد گرانووتر اقتصاد نئوكلا‌سیك و اقتصاد نهادگرای نوین، هر دو به میزان نامناسبی تبیین‌های خود را با استفاده از ساختارهای اجتماعی، ارایه داده اند. اقتصاد نئوكلا‌سیك تبین‌های كمتر از حد اجتماعی از كنش افراد ارایه می‌دهد و اقتصاد نهادگرایی نوین نیز به شیوه ای بیش از حد اجتماعی ساختار اجتماعی را با علم اقتصاد تلفیق می‌كند. بنابراین هر دو مكتب فكری از ساختار موجود روابط اجتماعی غافل می‌شوند و در تشخیص اهمیت روابط فردی و شبكه روابط یا درونه گیری مبادلا‌ت اقتصادی در روابط اجتماعی ناتوانند. پاتریك فرانكویس با استفاده از چارچوب تحلیلی اقتصاد تكاملی در حوزه تكامل رجحان‌ها به بررسی ارتباط بین كارفرمایان ریسك پذیر و افراد قابل اعتماد در شیوه تولید مدرن می‌پردازد. وی تحلیل خود را با تمركز بر مفهوم قابل اعتماد بودن انجام می‌دهد. به اعتقاد فرانكویس با فرض وجود ریسك رفتاری، قابل اعتماد بودن، به عنوان خصوصیت یكی از طرفین مبادله كه از فرصت طلبی خودداری می‌كند، تعریف می‌شود. ‌
كارفرمایان موفق با پیامدهای خارجی مثبت، شبكه‌هایی از نوع صحیح به وجود می‌آورند، كه برای پایداری سرمایه اجتماعی، نتایج تكاملی لا‌زم را ایجاد می‌كند و در صورت بالا‌ بودن قابلیت اعتماد، كارفرمایان ریسك بیشتری برای گسترش تولید مدرن متقبل می‌شوند و شیوه تولید سرمایه داری توسعه پیدا می‌كند. بنابراین جوامعی كه قادرند تولید مدرن و سطوح بالا‌ی قابلیت اعتماد را پایدار كنند، قابلیت رسیدن به وضعیت بی سابقه ای را از نظر عملكرد اقتصادی دارا هستند. ‌
رضا مجیدزاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی