یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


۲۸ هفته بعد


۲۸ هفته بعد
هیچ چیزی مانند یک فیلم خوب در مورد زامبی‌های گوشت‌خوار نمی‌تواند میل به تعریف کردن را ارضا کند. ژانری که توسط افراد ماهر به‌کار رفته باشد، ظرفیت آن را دارد که واقعیت‌هائی هر چند وحشتناک در باب شرایط انسان و کارهای موقتی ناشی از آن را نشان دهد. در حال حاضر فیلم‌هائی که بتوانند چنین ویژگی را برآورده سازند، بسیار کم شده‌اند. برای نمونه نقد اجتماعی آقای جورج رومرو در مورد سیکل ”مرده زنده“.
موضوع فیلم ”۲۸ هفته بعد“ از این قرار است که گروهی از اهالی لندن برای فرار از بمباران در تونلی مخفی می‌شوند.
فیلم ”۲۸ روز بعد“ اثر دنی بویل و دنباله جدید آن ”۲۸ هفته بعد“ چندان هم با اثر آقای رومرو هماهنگ نیست، اما در بهترین شرایط از لحاظ ترس، وحشت، فضای عاطفی و اندکی هجو تحت‌تأثیر او قرار گرفته است. طعنه‌های ادبی، هم‌چون موجودات ویروس‌زده و دیوانه‌ای که به‌عنوان آلوده نام‌گذاری شده‌اند و در گوشت و خون هم‌وطنان خود رسوخ می‌کنند هم وجود دارند.
فیلم نخست که اولین روزهای آن با ناآرامی گذشت و اشک انگلیسی‌ها را درآورد، با یک دسته غریبه ادامه می‌یابد که با جمع شدن در کنار یکدیگر می‌خواهند قبیله موقتی ایجاد کنند. در این زمان است که موج نخست ویروس راه خود را می‌یابند. توجه و تمرکز روی خانواده‌ها و دوستانی است که از یکدیگر جدا شده‌اند و به خاطر جنون، سردرگمی معنوی و مبارزه بی‌پایان میان غریزه بقا و وظیفه، روبه‌روی یکدیگر قرار گرفته‌اند. اگر ”۲۸ روز بعد“ در مورد ضرورت همبستگی در میانه یک بحران است، فیلم ”۲۸ هفته بعد“ در زمینه شکستن چیزی است که پس از آن به‌وجود می‌آید.
دی‌وی‌دی فیلم آقای بویل دارای دو پایان است که یکی آرامش بیشتری نسبت به دیگری دارد. پایان امیدوارکننده (نسخه‌ای که در آمریکا منتشر شد)، به رشته ضعیفی تبدیل شد که به ادامه گیج‌کننده‌تر و کمی ترسناک آقای فرزنادیلو منتهی گشت.
داستان با به‌هم ریختن اعصاب‌ها شروع شد. با سرعت گرفتن حمله زامبی‌ها، دان خشمگین (رابرت کارلایل)، همسرش آلیس (کاترین مک‌کورماک) را ترک می‌کند تا به‌سوی سرنوشتی وحشت‌آور و در ظاهر غیرقابل پیشگیری برود.
او پس از چند ماه در منطقه سبز و یک جزیره امنیتی در لندن که تحت سرپرستی نیروهای آمریکائی به فرماندهی ژنرال استون (ادریس البا) است، سالم و در امنیت کامل به‌سر می‌برد. وی در آنجا به کودکانش، اندی و تامی می‌پیوندد که در طول نخستین درگیری به‌همراه مدرسه‌شان به اسپانیا سفر کرده بودند. او در مورد سرنوشت مادرشان به آنها دروغ می‌گوید و به خاطر این دروغش مورد مجازات قرار می‌گیرد.
خیرخواهی سربازان آمریکائی که از منطقه سبز حفاظت می‌کنند، آشکار است. یک کشور تکه‌تکه شده به یک‌پارچه شده دوباره نیاز دارد و باید سکنه باقی‌مانده تحت حفاظت قرار گیرند.
تنها زمانی شرایط از کنترل خارج می‌شود که وحشی‌گری ذاتی شرایط آشکار می‌شود، اما فیلم در اینجا به‌جای امتیاز دادن به نکات آسان دوباره پیچیدگی‌های خیره‌سرانه‌ای را نشان می‌دهد. برای نجات‌یافتگان و سربازان تنها انتخاب‌های بد وجود دارد و انجام آنچه که درست به‌نظر می‌رسد (بمباران یک شهر خالی یا نجات بچه‌ها از زیر بمب) می‌تواند نتایج وحشتناکی را به بار آورد.
همان‌گونه که می‌دانید نخستین فیلم آقای فرزنادیلو، به زبان اسپانیائی به نام Intacto، او را فیلم‌سازی با زیرکی تکنیکی و هوش فلسفی نشان داده است. در این فیلم تفکر خاصی به‌چشم می‌خورد و از بین رفتن نظم، صحنه‌های ترس و بی‌نظمی را به‌خوبی نشان می‌دهد. ترس واقعی در لحظات آرام‌تر دیده می‌شود. هنگامی‌که تیراندازی هوائی در خلوت لندن طنین می‌اندازد یا هنگامی‌که تامی و اندی از منطقه سبز خارج شده و وارد خرابی‌ها می‌شوند، این لحظه‌ها به اوج خود می‌رسند.
اندی فریاد می‌زند: لندن مال من است و همراه با حس ماجراجوئی وارد وضعیت معلق می‌شود تهید به مرگ هم انگیزه‌های عالی و خودخواهانه‌ای را به‌وجود می‌آورد. از طرفی ترسوئی دان در برابر خودخواهی برخی از سربازان آمریکائی قرار می‌گیرد. اسکارلت یک افسر پزشک، دویل یک تک تیرانداز که وجدانش از او انسان بهتری ساخته و فلین یک خلبان است که تصویرهائی از کودکانش را در مقابل شیشه قرار داده است.
”۲۸ هفته بعد“ فیلمی برای ایجاد ضعف در قلب شما نیست، بلکه فیلمی وحشیانه و ترسناک است، مانند فیلم‌های دیگر زامبی، از لحاظ ایده و تکنیک زیرکانه طراحی شده است.
کارگردان: خوان کارلوس فرزنالدیو
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید