جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


منابع قدرت زنان در ایران


منابع قدرت زنان در ایران
گزارشهای حاصل از ایران و سایر کشورهای خاورمیانه متناقض به نظر می رسد. از یکسو گفته می شود زنان تحت سلطه مردانند، شهروندان درجه دو محسوب می شوند و از نظر قانونی نسبت به مردان دسترسی کمتری به منابع قدرت دارند. از سوی دیگر در سطح زندگی روزمره و در فرهنگ عامیانه زنان ایرانی خصوصاً زن بالغ و سالخورده قدرتمند معرفی می شوند. آنان بعنوان گردانندگان امور سیاسی پسران و شوهران، ناظر بر زندگی همه اعضاء خانواده، دانای کل و قابل احترام شناخته می شوند. بطورکلی زن موقر و جاافتاده ایرانی شبیه کلیشه مادر کلیمی در فرهنگ عامیانه غرب است.
این مسأله که عبارت تناقض آمیز ستمدیده- قدرتمند چگونه توجیه می شود چندان مهم نیست زیرا تناقض مزبور ساختگی است. در واقع من معتقدم که هر انسانی و در ابن مورد خاص زنان نه تنها می توانند همزمان ستمدیده و قدرتمند باشند بلکه قادرند قدرت را به گونه ای هدایت کنند که روابط نابرابر زندگی را تغییر دهند.
اکنون برای روشن تر شدن پتانسیل قدرت زنان ایرانی، چهار مسأله را انتخاب کرده و توضیح می دهم. مورد نخست، مقاومت است. مقاومت که مفهومی انتزاعی است در جریان کاربرد تکنیکهایی که زنان در برخورد با سلطه هژمونیک به کار می برند آشکار می شود. این دسته تکنیکها در موقعیتهای مختلف زندگی به کار می رود و پویایی های خاص قدرت را به وجود می آورد. سه موضوع دیگر که عینی و ملموس ترند عبارتند از کار و اشتغال زنان، مذهب و شرایط سیاسی.
● مقاومت به مثابه قدرت
مقاومت اشکال مختلفی دارد. هر یک از آنها هم نتایج و پیامدهای متفاوتی در ایجاد قدرت خواهند داشت. بطورخلاصه چهار نوع مقاومت را که فراوانی و کاربرد بیشتری در زندگی زنان ایرانی دارند شرح می دهم.
۱) نافرمانی و سرکشی:
نافرمانی آشکار از دستورات مردان باعث ایجاد تنش و تضاد در زندگی می شود و سرکشی پنهانی نیز عدم اعتماد را در پی دارد. هم تنش و هم بی اعتمادی منجر به سرکوب بیشتر و نظارت شدیدتر بر زنان می شود. بنابراین دور باطلی از استبداد و شورش را به وجود می آورد. نافرمانی زمانی بعنوان ابزار قدرت مفید خواهد بود که از طرف دیگر افراد مسلط علیه فرد سلطه گر حمایت شود: پدری که از دخترش علیه شوهر حمایت می کند و یا پسری که از مادر علیه برادر بزرگترش پشتیبانی می کند نمونه هایی از این دست محسوب می شوند. علاوه بر این نافرمانی وقتی موفقیت آمیز است که زنان دیگر در اقدامی یکپارچه و متحد از تمرد یک زن حمایت کنند در این صورت مردان سلطه گر به سختی شکست خواهند خورد. البته این نوع اتحاد به ساختارهای سازماندهی شده بیشتری نیاز دارد که معمولاً زنان ایرانی خصوصاً زنان روستایی به آن دسترسی ندارند. این نوع اتحاد معمولاً درون خانواده راحتتر به وجود می آید تا در بیرون که معمولا با برخوردهای نکوهش آمیز همراه است.همچنین همبستگی بین مادران، دختران و خواهران راحتتر میسرمی شود تا بین نامادری و دختر خوانده ها و یا میان خواهران ناتنی، این نوع روابط خویشاوندی بطور بالقوه توأم با تنش و دلهره است. در مجموع به نظر می رسد استفاده موفقیت آمیز از این نوع روش مقاومتی بسیار سخت و محدود باشد.
۲)خرابکاری:
پیروی حداقلی از قواعد جنجال برانگیز و یا براندازی صریح و مسلم این نوع قواعد خرابکاری محسوب می شود. این اقدام در واقع آزمایش موقتی محدودیتهای قواعد و خشونت قانونگذاران است و نارضایتی افراد از قوانین و قواعد محدود کننده را نیز نشان می دهد. این نوع مقاومت براحتی بعنوان یک نوع تمرد که انتقامهای خاص خود را ایجاب می کند تفسیر می شود و مثالهای آن را می توان بیشتر در حوزه عمومی و عدم پیروی از قوانین جستجو کرد.
۳)عدم تمکین:
امتناع زن ازاطاعت دستورات شوهر یا پدر و برآوده نکردن خدمات مورد انتظار آنها. بدین ترتیب مرد به مبارزه فراخوانده می شود. زنی که به تقاضا ی شوهر جواب رد می دهد امیدوار است که او برای جلوگیری از بگومگو و چانه زنی و قبل از رسیدن درگیری به مرحله نهایی خواسته او را برآورده کند. تمامی موارد عدم تمکین از انجام ندادن وظایف روزمره مثل پخت و پز تا عدم برقراری رابطه جنسی با شوهر در دین و اخلاق اسلامی منفی و گناه تلقی می شود و با الگوی جامعه پذیری زن مسلمان تناقض دارد همچنین علاوه بر مجازات اخروی می تواند مجازات قضایی هم داشته باشد. به هرحال در افراطی ترین نوع عدم تمکین زن خانه شوهر را ترک می کند تا با پدر و مادر، پسر و یا خویشاوندان دیگر زندگی کند. شوهر مجبور است وظایف خانه داری زن را خود انجام دهد و در صورتی که فرزندان خردسال داشته باشد برای مراقبت از آنها از دیگران کمک بخواهد و کار او سخت تر می شود. بدین ترتیب ممکن است از باب مصالحه درآید و قدرت زن را بپذیرد.در این مورد هم بدیهی است که اتفاق نظر خویشاوندان، کار زن را راحتتر می کند.
۴)گریستن به منظور کمک خواهی:
در این شکل از مقاومت شخص دیگران را هم در جریان مشکلات و رنجهایی که متحمل می شود قرار می دهد. او می خواهد دیگران را هم درگیر مصیبتهای خود کند و با ناراحت کردن آنها درجه تحمل مشکلات خود را نشان دهد. این نوع مقاومت اگر چه ممکن است درمواردی جوابگو باشد اما بطور مستقیم موقعیت زن را تضعیف می کند. معمولاً مردم آبرومند سعی می کند دیگران از مشکلاتشان آگاه نشوند...
این مثالها نشان می دهد که مقاومت بعنوان منبع قدرت زنان هم برای خودشان و هم برای دیگران مخرب تلقی می شود. مقاومت، کلیشه خطرناک بودن قدرت زن و در نتیجه لزوم نظارت و کنترل او را تقویت می کند. رفتارهای مقاومت گونه زنان از سوی مردان و خود زنان (آنچه که الگوی مسلط رفتار و نگرش نامیده می شود) بعنوان اثبات ضعف ذاتی زنان، قابل اعتماد نبودن، تمرد، رفتار بچگانه و خصمانه در نظر گرفته می شود. هرچند توجیه تمامی این موارد ترس از فروریختن نظم اخلاقی و اجتماعی است اما مسلم است که نگرانی یک انسان معقول نیست زیرا در مجموع باعث ایجاد سوءظن و محدودیت حرکت و فعالیت زنان نسل بعد می شود. علی رغم محدودیتها و پیامدهای این نوع رفتار، مقاومت هنوز بعنوان روشی که در کوتاه مدت بیشترین منافع را دارد فراوانترین استراژی کسب قدرت است و بعنوان عامیانه ترین «سلاح ضعف» تلقی می شود که زنان در مواجه با مشکلات به کار می برند.
مشارکت زنان در بازار کار- خصوصاً در جوامع در حال توسعه- معرف منزلت و اصل ضرروی برای رهایی آنان تلقی می شود. این دیدگاه در فرآیند آزادی طولانی مدت زنان، درست خواهد بود. مشاهدات من در ایران نشان می دهد که سهم اشتغال زنان به خودی خود معرف قابل اعتمادی از خودمختاری و قدرت آنان نیست، دست کم این مسأله در میان طبقات فرودست جامعه و همچنین در مورد کارهای یدی که عموماً بعنوان کار پست تلقی می شود صدق می کند. هرچند وجود این خصیصه در کارهای دفتری و در میان طبقات پایین هم چندان بعید به نظر نمی رسد. گزارشات هگلند از روستایی در جنوب ایران حاکی است که اشتغال زنان در خارج از خانه معرف قابل توجهی برای موقعیت پایین اقتصادی و اجتماعی و مایه شرم آن زن و خانواده اش است.
▪ به هرحال کار زنان چه در داخل و چه خارج خانه زمانی می تواند بعنوان منبع قدرت از سوی زن بهره برداری شود که واجد این شرایط باشد:
۱) کار وابستگی سایر اعضا خانواده به زن را به همراه داشته باشد به گونه ای که زن بتواند از این وابستگی به نفع خود بهره برداری کند.
۲) زن قادر باشد بر منابعی که در نتیجه کار او حاصل شده نظارت کند.
۳) زن در نتیجه کار به مهارتهای دیگری مثل اعتماد به نفس که خود منبع قدرتهای دیگر است دسترسی یابد و ازآنها هوشمندانه استفاده کند.
● مذهب به مثابه قدرت
مذهب تا جایی می تواند به توانمندی زنان کمک کند که از توضیحات، معانی و تبیینهای زبان مذهبی برای اقدامات مستقل زنان درقالب طرحها و اندیشه های زیرکانه بهره برداری شود.
حضور زنان در بیرون از خانه برای زیارت قبور در شبهای جمعه، ظاهراً عبادت و اجرای توصیه های مذهبی است در حالیکه نوعی مشارکت و اجتماع مشروع است. علاوه بر این شرکت در مجالس روضه و سفره های مذهبی فرصتی را برای ایجاد شبکه های ارتباطی زنان فراهم می کند.
مورد دیگر سفرهای زیارتی است که میان عامه زنان رواج دارد. زیارت یک امامزاده در نزدیک خانه مانند بازدیدهای خودمانی قوم و خویش شناخته می شود. دراین موارد زنان براحتی درهای خانه را می بندند و به زیارت می روند.
این اقدام در ردیف وظایف زنان تلقی می شود و کسی حق اعتراض به آن را ندارد. اما زیارت اماکن مقدس دوردست تر که معمولاً بااهمیت تر است متضمن فراهم شدن شرایطی چون تمکن مالی، جلب حمایت و موافقت مردان خانواده و همراهی آنان در سفر است. بنابراین زنان در اینگونه موارد باید از قدرت مذهب و توجیهات آن بسیار زیرکانه استفاده کنند تا بتوانند شوهر یا پسرانشان را قانع کنند که او را به زیارت ببرند. زنان بیوه که منبع مالی جداگانه ای برای سفر دارند معمولاً بارها برای ادای نذر به سفرهای زیارتی می روند. زن بیوه ای در روستای دهکو که سالها تنها زندگی می کرد قصد داشت برای زیارت به مشهد برود، اما نگران بود که تنها سفر کردن او زشت و ناپسند شمرده شود. در اتوبوسی که عازم مشهد بود با یک روحانی که پسر ۱۸ ساله ای داشت آشنا شد و به عقد صوری او درآمد. بنابراین این زن نظارت بر منبع مالی را با یک رسم تأیید شده مذهبی توأم کرد تا بتواند سفر مخاطره آمیزی داشته باشد. ازدواج موقت که در بسیاری از موارد سبب تحقیر زن می شود در این مورد خاص بعنوان منبع قدرت به کار رفت تا زن به خواسته اش برسد.
● حکومت بعنوان منبع قدرت
زنان ایرانی حق رأی دارند. هرچند رأی زنان به آنان نفوذ برابری با مردان در امور سیاسی می دهد، اما هنوز همه زنان، خصوصاً زنان روستایی حق رأی را منبع قدرت نمی دانند. اغلب رأی یک زن رأی دوم شوهر یا پدر تلقی می شود زیرا مرد تعیین می کند او چگونه رأی دهد.
عموماً زنان قانون و دادگاهها را منبع قدرت نمی دانند حتی اگر در موردی خاص قانون هم طرف زن باشد عملاً از آن استفاده نمی شود. دخالت دادگاه در امور فرد به معنای شکست شیوه های غیررسمی، سنتی و آبرومدانه حل و فصل مسائل است و بطور خاص برای زنان گناه و مایه شرمساری شمرده می شود. بنابراین تعداد معدودی از زنانی که از منابع استراتژیک و اقتصادی مطمئن برخوردارند تنها به دادگاه می روند و علیه خویشاوند مرد اقامه دعوی می کنند.
همچنانکه پیشتر ذکر شد از نظر سیاسی دادگاه به زن برای رسیدن به خواسته اش کمک می کند. در این برداشت شخص می تواند ادعا کند که حکومت به تحقق خواست یک زن کمک می کند تا در موقعیت قدرتمندی قرار گیرد به همان اندازه نیز حکومت به زنان کمک می کند تا مدیر مدرسه، پزشک متخصص، عضو منتخب شورای روستا ،شهر و یا گارد انقلابی، کارمند دفتری یا عضو سازمان اطلاعات شوند. در نمونه هاای اخیر زنان موفقی که قدرت اعطاء شده حکومت را علیه دیگر زنان و در جهت برآوردن منافع مردان بکار می برند تقریباً سلطه زنان را هم تأمین می کنند. بنابراین دولت این امکان را برای برخی زنان فراهم می کند که بطور فردی و بدون تحقق آزدی زنان پیشرفت کنند.
مثال پایانی از منبع حکومتی که پتانسیل قدرت زنان را ایجاد می کند برخاسته ازشرایط بحث برانگیز و غیرقابل انتظار یعنی تفکیک جنسیتی اجباری مدارس است. هرچند این وضعیت الگوی محدود کننده اخلاق جنسیتی را که علیه زنان عمل می کند برمی انگیزد اما در مجموع برای تمامی گروههای زنان مفید است. این شرایط محیطی را برا ی زنان جوان به وجود می آورد که از آزار، محدودیت، مبارزه خواهی یا مرعوب شدن توسط معلمان و همکلاسی های مرد به دوراست. در چنین محیطی زنان نسبت به زمانی که مردان حضور دارند آزادانه تر خود را بیان می کنند، فرصت بیشتری برای تمرین رهبری و مهارتهایی ذهنی دارند و اعتماد به نفس خود را در موضوعاتی چون ریاضیات و علوم که گفته می شود در برخی جوامع تحت سیطره مردان است بالا می برند.
اریکا فریدل
ترجمه و تلخیص :نوشین کشاورزنیا
-اریکافریدل انسان شناس آمریکایی که سالها در روستاهای ایران زندگی کرد و عقاید او نیز حاصل مطالعه و مشاهده مستقیم زندگی زنان این مناطق است.
Friedl, Erika. "Sources of Female Power in Iran". IN Taking Sides: Clashing Views On Controvaersial Issues In Cultural Anthropology(ed) Welsch&etc.Mcgtaw-Hill:۲۰۰۳.
- دهکو نام روستایی خیالی در حوالی چهارمحال و بختیاری است.
پانوشت:
اریکا فریدل انسان شناس آمریکایی که سالها در روستاهای ایران زندگی کرد و عقاید او نیز حاصل مطالعه و مشاهده مستقیم زندگی زنان این مناطق است.
منبع : کانون زنان ایرانی