دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم سینمایی عیار ۱۴


نگاهی به فیلم سینمایی عیار ۱۴
تماشای فیلم نفس عمیق ساخته پرویز شهبازی یکی از خاطرات خوش اغلب مخاطبان جشنواره فیلم فجر در سال‌های گذشته است. مهم‌ترین ویژگی ساخته قبلی شهبازی مساله ساده‌ای بود که اغلب منتقدان و نویسندگان سینمایی معمولا در یادداشت‌ها و نوشته‌های خود بر آن تاکید می‌کنند، اما به دست آوردن آن معمولا کاری سخت و دشوار است. این مساله چیزی جز «نمایش زندگی واقعی» نیست که در بسیاری از فیلم‌های سینمایی یا شکلی اغراق شده و بسیار تلخ پیدا می‌کند یا این‌که به شکلی تمسخر آمیز و باورنکردنی نمود پیدا می‌کند.پرویز شهبازی در فیلم تازه خود نیز سراغ موقعیتی از جنس فیلم قبلی خود رفته است. عیار ۱۴ داستان خود را در شهری کوچک روایت می‌کند. چند سال قبل در این شهر، سرقتی صورت گرفته که طی آن، یک طلافروش هنگام معامله طلای دزدی، سارق را به پلیس معرفی کرده است. فرد سارق هنگام دستگیری برای مرد طلا فروش خط و نشان کشیده و حالا پس از گذشت چند سال، او از زندان آزاد شده و به شهر برگشته است. صاحب طلا فروشی نمی‌داند که این فرد سارق در شهر به دنبال چیست و همین موضوع باعث آشفتگی ذهنی او می‌شود.
عیار ۱۴ در همان ابتدای کار با نشان دادن جنازه مرد جوان طلافروش، پایان فیلم را برای مخاطب خود نمایش می‌دهد. فیلم قرار نیست داستان پر پیچ و خمی را روایت کند که با یک غافلگیری، مخاطب خود را میخکوب کند بلکه شیوه روایت این داستان اهمیت دارد و قرار است جذابیت فیلم هم در این مساله باشد. داستان به موازات روایت حضور مرد زندانی در شهر، سرگشتگی مرد طلا فروش را نیز به تصویر می‌کشد. سرگشتگی او در نهایت کار را به جایی می‌رساند که او از شهر فرار کند و حتی مغازه خود را نیز به دوستش به قیمتی اندک بفروشد. فروختن مغازه طلا فروشی که تنها مغازه شهر است به نوعی می‌تواند تمثیلی از باختن همه زندگی باشد.
ماجرای موازی دیگری که فیلم به تصویر می‌کشد، هم اتاق شدن زندانی سابق با احسان دوست مرد طلافروش است. طی ماجرایی با دیالوگ‌هایی که میان این دو روایت می‌شود مشخص می‌شود پرسه زدن مرد زندانی در حوالی طلافروشی به نیت خرید قطعه‌ای طلا برای دخترش بوده است. سکوت آزار‌دهنده زندانی سابق در همین مقطع از داستان با چند دیالوگ کوتاه و ساده شکسته می‌شود و تماشاگری که تا آن لحظه تصور می‌کرده او به شهر برگشته تا جنایتی را رقم بزند و حرف‌های افسر پلیس درباره تغییر او را نیز باور نکرده، به همذات‌پنداری با او بدل می‌شود. ضمن آن‌که در سکانس پایانی فیلم نیز حرکت خودروی زندانی سابق به سمت روستایی که در میان برف جلوه‌ای زیبا پیدا کرده، رستگاری مرد زندانی را نوید می‌دهد.
فضای فیلم بشدت تداعی‌کننده فیلم‌های وسترن است و حتی شخصیت‌های داستان در نوع پوشش و حرکت‌های خود نیز این تصویر را تداعی می‌کنند. عیار ۱۴ فیلم ساده و روان است و در کنار روایت داستانی که دنبال کردن آن برای اغلب مخاطبان با اندکی صبر و حوصله می‌تواند جذاب باشد، چند پیام اخلاقی را نیز به شکلی غیرمستقیم به مخاطب خود ارائه می‌کند.

رضا استادی
منبع : روزنامه جام جم


همچنین مشاهده کنید