جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا


تنبور ،در زندگی من ارزشمند بود


تنبور ،در زندگی من ارزشمند بود
تنبور، سازی باستانی است که تا اوایل انقلا‌ب ناشناخته مانده بود. از نیمه‌های سال ۱۳۵۹ گروهی در کرمانشاه به رهبری کیخسرو پورناظری شکل گرفت که همه دست بر این ساز داشتند و روی موسیقی به خصوص این ساز کار می‌کردند. اعضای این گروه که «تنبور شمس» نام داشت با همراهی شهرام ناظری (عموزاده کیخسرو) دست به انتشار اولین آلبوم خود «صدای سخن عشق» زدند که این آلبوم در زمان خود بسیار مطرح شد. قطعات این آلبوم و نوای تنبور نوازنده‌های آن به سرعت مرزهای ایران را پشت سر گذاشت و به اروپا و آمریکا نیز رسید. اما چون اکثر گروه‌ها در ایران، اعضای این گروه نیز پس از مدتی آن را ترک کردند و کیخسرو به تنهایی و با همراهی پسرانش تهمورث و سهراب همچنان سرپرستی آن را با نام گروه «شمس» بر عهده دارد.
▪ اول از اسم سابق گروه شما شروع کنیم. چرا «تنبور شمس»؟
ـ اگر هر اسمی را انتخاب می‌کردیم باز می‌گفتند چرا آن اسم. بالاخره هر اسمی وجه تسمیه‌ای دارد و گذاشتن اسم شمس به روی گروه ما با تفکر و هماهنگی و هم‌اندیشی اعضای گروه بوده و اتفاقی نبوده است. اسم‌های مختلفی مدنظر بود که از بین آنها این اسم انتخاب شد. وجه معنوی این اسم برمی‌گردد به شمس تبریزی از عرفای بزرگ و از شخصیت‌های جاوید معنوی ایران که حضرت مولانا، دیوان کبیر خودش را به اسم دیوان شمس نامیده. در اکثر بیت‌های آخر غزلیات این دیوان، اسم شمس به انواع مختلف آمده است. ما هم چون در بیشتر کارهایمان از شعرهای حضرت مولانا استفاده می‌کنیم این نام را برای گروه انتخاب کردیم. معنای دیگر شمس، مهر و خورشید است. همه می‌دانیم که خوشید نور مطلق است و خواص و صفت‌های ارزنده و ارزشمندی دارد. به همین خاطر این اسم با برکت را روی گروه گذاشتیم و گروه ما به این اسم افتخار می‌کند.
▪ از شکل‌گیری این گروه بگوئید؟ اعضای اصلی آن چه کسانی بودند؟
ـ اعضای اولیه گروه شمس، شادروان عالی‌نژاد بود، علی‌اکبر مرادی بود، گل نظر عزیزی و سیاوش نورپور بودند، کیهان کلهر و برادرشان کامران که در گروه دف می‌زد هم بودند. عبدالرضا رهنما هم بود. اینها افرادی بودند که از بدو تشکیل گروه شمس در آن همکاری داشتند.
▪ چگونه دور هم جمع شدید و چرا تنبور را به عنوان ساز اصلی انتخاب ‌کردید؟
ـ من کرمانشاهی هستم و تنبور هم سازی کرمانشاهی است.علی‌اکبر مرادی، گل‌نظر عزیزی، سیاوش نورپور، کیهان و کامران کلهر هم مقیم کرمانشاه بودند. عبدالرضا رهنما و شادروان عالی‌نژاد هم مقیم شهرستان «صحنه» بودند که این شهرستان تا کرمانشاه ۵۰ کیلومتر فاصله دارد. بنابراین مشکلی برای جمع شدن و تمرین نداشتیم. عالی‌نژاد از قدیم شاگرد من بود و هفته ای یک روز از «صحنه» به کرمانشاه می‌آمد و درسش را می‌گرفت و می‌رفت. بعد هم که گروه را تشکیل دادیم همین رفت و آمد ادامه داشت. بقیه هم که در خود کرمانشاه بودند و همدیگر را می‌دیدیم. مرادی شاگرد تار من بود. عالی‌نژاد شاگرد سه‌تار من بود. سیاوش نورپور شاگرد تار من بود. بقیه هم با این دوستان ارتباط داشتند. کیهان کلهر با نورپور ارتباط داشتند، رهنما را هم عالی‌نژاد معرفی کرده بود.
▪ شهرام ناظری جزو گروه شما نبود؟
ـ آقای ناظری از بدو شکل‌گیری گروه تنبور شمس در تهران بودند. ما از قبل با هم ارتباط هنری داشتیم. بعد از تشکیل گروه، ایشان هم با ما همکاری می‌کردند.
▪ آن موقع در گروه‌های شیدا و عارف بودند؟
ـ بله در گروه‌های شیدا و عارف بودند. البته قبل از آن، همکار گروه سنتی ما در کرمانشاه بودند. این گروه قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد و آقای ناظری هم در این گروه با ما همکاری می‌کرد. این گروه همزمان با انقلاب تعطیل شد.
▪ نظرتان درباره شهرام ناظری چیست؟
ـ یکی از خوش صداترین و خوش سلیقه‌ترین خواننده‌های ایران است. پختگی و گرمی صدای ایشان چیز ناگفته‌ای ندارد که من بخواهم از آن تعریف کنم. خواننده‌ای است که به رموز تنبور هم آگاه است و از این نظر نقاط مشترک زیادی با هم داریم. ایشان اخیرا بالاترین نشان فرهنگی فرانسه یعنی شوالیه را گرفته است. این برای جامعه موسیقی ایرانی افتخار بزرگی است که هنرمندی از ایران به عنوان خواننده بتواند یک مدال جهانی و بین‌المللی و پرارزش کشور فرانسه را به خودش اختصاص ‌دهد. من از همین جا به ایشان و جامعه هنر موسیقی و به خصوص به همشهریانم تبریک می‌گویم و این افتخار را به فال نیک می‌گیرم.
▪ چرا بعد از «حیرانی» همکاری مشترکی با شهرام ناظری از سوی گروه تنبور شمس صورت نگرفت؟
ـ اندیشه یک هنرمند مدام قابل تغییر و تبدیل است و سلیقه‌ها و دیدگاه‌ها به مرور زمان عوض می‌شود که طبعا باید به سوی تعالی حرکت کند. ما در این نقطه از زمان ،دیگر آن دیدگاه و سلیقه و چشم انداز هنری مشترک را نداریم.
▪ آیا امیدی هست که باز هم گروه شمس با شهرام ناظری کار مشترکی ارائه دهد؟
ـ نمی‌شود قطعا به این سئوال جواب داد، باید دید چه پیش می‌آید. ولی صدای آقای ناظری و شناختشان از موسیقی در کمتر خواننده‌ای یافت می‌شود و هر گروهی دوست دارد که با ایشان کار کند.
▪ شکل‌گیری گروه تنبور شمس دقیقا از چه تاریخی بود؟
ـ فکر می‌کنم نیمه‌های سال ۵۹ بود که گروه را تشکیل دادیم. بعد از تعطیلی گروه سنتی ما در کرمانشاه، با دوستان صحبت کردیم که باید گروهی تشکیل دهیم که مانع فعالیت‌هایش نشوند. تنبور که خوشنام‌ترین ساز منطقه ما بود و سازی ارجمند و عرفانی است را ساز اصلی گروه قرار دادیم و خوشبختانه کسی مانع فعالیت‌های این گروه نشد. البته مخالفت‌ها و اعتراض‌هایی وجود داشت ولی گذرا بود. اوایل با کارهای کردی محلی و تنبور کار را ادامه دادیم و بعد از چند سال، کارهای سنتی را هم مثل قبل به آن اضافه کردیم.
▪ سال ۱۳۶۱ بود که آلبوم «صدای سخن عشق» از گروه تنبور شمس و با صدای شهرام ناظری منتشر شد. یعنی دو سال بعد از شکل‌گیری گروه. می‌شود گفت که این گروه با آمدن شهرام ناظری معروف شد؟
ـ خوب شهرام ناظری خیلی در معرفی این گروه موثر بود. اگر یک خواننده محلی این آهنگ‌ها را می‌خواند تا این اندازه بعد وسیع پیدا نمی‌کرد تا این که ایشان بخوانند. آن موقع شهرام ناظری خواننده جوان ولی مطرحی بود. همراهی ایشان در فراگیری آوای گروه تنبور شمس بسیار موثر بود.
▪ دومین آلبوم گروه، «مطرب مهتاب رو» بود که در سال ۱۳۷۱ منتشر شد. چرا این همه فاصله بین انتشار آلبوم‌ها افتاد؟
ـ به هر صورت ما هیچ وقت کار بازاری انجام ندادیم. کارهای حرفه‌ای هم که انجام دادیم کارهایی بوده که خیلی راحت به ذهن آمده و روی کاغذ نوشته شده و پرداخت شده. الان هم ما زیاد پرکار نیستیم و به صورت عجله‌ای کاری را منتشر نمی‌کنیم.
▪ آن موقع‌ها شایع شده بود که آلبوم «مطرب مهتاب رو» دو سالی توقیف بوده است.
ـ نه اصلا این گونه نبوده است.
▪ سومین کار «حیرانی» است که در سال ۱۳۷۵ منتشر می‌شود. باز هم فاصله زیادی با انتشار آلبوم دوم دارد.
ـ بله فاصله پیدا می‌شود تا بتوان کار خوبی ارائه کرد.
▪ در جبهه‌های جنگ هم گویا کنسرت‌هایی اجرا کرده بودید؟
ـ بله در سال‌های جنگ به خط مقدم و پشت خط مقدم رفتیم و در اردوگاه‌ها و سنگرهای رزمنده‌ها برنامه اجرا کردیم. خیلی کار مشکلی بود.
ما که جنگنده و رزمنده نبودیم ولی بالاخره می‌خواستیم سهمی را در روحیه دادن به رزمنده‌ها داشته باشیم. واقعا هم موثر بود.
▪ در کدام جبهه‌ها بودید؟
ـ جبهه کرمانشاه و غرب بود. طرف‌های سومار بود. این کنسرت‌ها و برنامه‌ها خیلی، خیلی در روحیه رزمنده‌ها تاثیر داشت و بسیار استقبال می‌کردند.
▪ علی ناظری در آلبوم «صدای سخن عشق» شما هستید؟
ـ اسم اصلی من کیخسرو است. اسم مستعار من علی است و خانواده و دوستان نزدیک به این اسم صدایم می‌کنند. در آلبوم «صدای سخن عشق» از اسم علی استفاده کردم.
▪ متاسفانه ما اطلاعی از کارهای گروه تنبور شمس نداریم. مثلا اینکه این گروه در فاصله انتشار آلبوم‌های «صدای سخن عشق» و «مطرب مهتاب رو» چه کارهایی می‌کرده؟
ـ گروه تنبور شمس به هر صورت فراز و نشیبی داشته. همین طور که الان هم می‌بینید از اعضای اولیه گروه هیچکدام در آن حضور ندارند. فاصله‌ای بین فعالیت‌های این زمان با زمان‌های قبل افتاده. بچه‌های من بزرگ شده‌اند و به همراه آنها اعضای جدیدی هم به گروه پیوسته‌اند. اما از اطلاعات دوره‌های گذشته گروه پرسیدید. فعالیت‌های گروه تنبور شمس از کنسرت‌هایی که در کرمانشاه برگزار کرد شروع شد. ما به همراه شهرام ناظری در خیلی از کشورها کنسرت دادیم. البته بعد از ایشان هم کنسرت‌های زیادی در خارج از کشور داشتیم. در کشور کانادا کنسرت دادیم. در آمریکا دو بار کنسرت دادیم. در فرانسه سه چهار بار کنسرت دادیم. اسپانیا، ایتالیا، آلمان، بلژیک، سوئیس، چین، هند، سمرقند ازبکستان در جشنواره ترانه‌های شرق، در کردستان عراق و در تهران و در شهرستان‌ها و در خود کرمانشاه هم سه چهار بار کنسرت دادیم. بعد از آلبوم «صدای سخن عشق» اولین کنسرت را با آقای ناظری در سفارت ایتالیا اجرا کردیم. کنسرت‌های زیادی بین هر آلبوم اجرا می‌کردیم.
▪ قطعه‌های کارها آهنگسازی شده است یا انتخاب نغمات قدیمی تنبور است؟
ـ خیلی کم از کارهای قدیمی تنبور اجرا کردیم و بیشتر کارها از ساخته‌های من است.
▪ این کارها بر اساس نوع صدای ناظری ساخته یا تنظیم می‌شد؟
ـ حس و حال و سلیقه من و آقای ناظری خیلی شبیه به هم و نزدیک بود. این آهنگ‌ها زمینه‌اش تنبور است و با آهنگسازی به چیز جدیدی تبدیل شده.
فرشاد جمالی در کنسرت اخیرتان در تهران قطعه‌های جدید گروه را خواند که صدایش به شهرام ناظری بسیار نزدیک بود. گویا حس و حال موسیقی خود را با این جنس صدا هماهنگ‌تر می‌بینید.
تهمورث با آقای جمالی کار کرده. در کنسرتی که می‌فرمایید که من هم در آن بودم از ایشان استفاده کردیم. صدای آقای جمالی هم سلیقه تهمورث است. البته اول نمی‌دانست که صدای او شبیه به آقای ناظری است. در جریان ضبط معلوم شد که این شباهت وجود دارد.
▪ چه شد که همه از گروه تنبور شمس رفتند و فقط شما ماندید؟
ـ خوب همه یک روز می‌روند. گروه مثل یک سازمان اداری نیست که کارمندانش را استخدام کند و بعد هم به بازنشستگی برساند. کار در گروه آزاد است تا هر کس که می‌خواهد کار کند و هر که می‌خواهد برود. کیهان کلهر که به کانادا رفت و ادامه تحصیل داد و حدود ۱۰ سالی اصلا ایران نبودند. برادرشان کامران متاسفانه در بمباران تهران به همراه پدر و مادرشان شهید شدند. بقیه هم دیگر خودشان حرفه ای شده بودند و دوست داشتند که از خودشان گروه داشته باشند و مستقل شدند.
▪ سیدخلیل عالی‌نژاد چطور؟
ـ تنبورنواز بسیار خوبی بود. تکنوازی جواب آواز ایشان در آلبوم «صدای سخن عشق» نشانه ذوق و توانایی و تبحر شادروان عالی‌نژاد بود. بسیار انسان ارزشمند و معتقد و والایی بود و به اعتقادات خودش عمل می‌کرد.
▪ چرا عالی‌نژاد را کشتند؟
ـ این را در مصاحبه از من می‌پرسید؟
▪ می‌خواهم بدانم شما در این باره چه فکر می‌کنید؟
ـ شما چه فکر می‌کنید؟
▪ نمی‌دانم. شایعات زیادی درباره مرگ ایشان وجود دارد.
ـ من هم همان شایعات را شنیده‌ام.
▪ شما خیلی با مراعات جواب سئوال‌ها را می‌دهید و از رفتن اعضای گروه گله نمی‌کنید؟
ـ گله که نباید بکنم. همه ما دوست بودیم، نان و نمک خورده‌ایم، پای یک سفره نشسته‌ایم و حال و احوال و روزگاری داشتیم. اینها اینقدر برای من ارزش دارد که همیشه با یاد و خاطره خوب از آنها یاد کنم. مضافا اینکه ما از کسی تعهد نگرفتیم تا پای گروه بایستد.
▪ گل نظر عزیزی گویا ساز تنبور را کنار گذاشته است؟
ـ تا همین چند سال پیش با هم ارتباط داشتیم ولی قطع ارتباط کرده است. فعالیتی از او نشنیده‌ام.
▪ عبدالرضا رهنما چطور؟
ـ رهنما تنبورنوازی قدیمی و از نوازندگان خوب شهرستان صحنه است. رهنما تنبورساز بسیار ماهری است و در حال حاضر در زمینه ساز سازی فعالیت می‌کند.
▪ سیاوش نورپور کجا هستند؟
ـ ایشان هم کلاس دارند و بیشتر فعالیت‌های خود را در این زمینه گذاشته‌اند و در کرمانشاه هستند.
▪ چگونه با ساز تنبور آشنا شدید؟
ـ یک بار به همراه پدرم در منزل دوست او شادروان «خراباتی»، مرد عارف و وارسته حضور داشتیم. ایشان با کسانی که تنبور می‌زدند ارتباط داشت. تنبور ساز معنوی و عرفانی و آئینی; طایفه اهل حق یارستان است که در کرمانشاه و اطراف آن زندگی می‌کنند. این طایفه تنبور را از هفتصد، هشتصد سال پیش به عنوان ساز آئینی خودشان انتخاب کردند و حق بزرگی بر گردن ما برای حفظ و حراست نغمه‌هایی که از هفتصد سال پیش وجود داشته دارند. شانس بزرگ نسل ما این بوده که این طایفه کارهای تنبور را سینه به سینه و با همان کیفیت به نسل ما رسانده‌اند. البته همه کارشناسان وموسیقیدانان نیز یک‌قولند که موسیقی تنبور، باستانی است. من اما اسم این ساز را هم بلد نبودم. من تار و سه تار می‌زدم و وقتی این ساز را در خانه شادروان «خراباتی» دیدم تعجب کردم، چون دیدم از تار کوچک‌تر و از سه تار بزرگ‌تر است. اسمش را پرسیدم و گفتند تنبور است. آن موقع در خانه فرهنگ کرمانشاه کار موسیقی می‌کردم. یک نوازنده محلی به نام آقای «غلام زنده‌دل» به خانه فرهنگ آمد و تنبور زد و خواند، کارش بسیار عالی بود. من کاملا مبهوت این صدا و این نغمه‌ها شدم. صحبت که کردیم گفت شاگرد درویش‌خان هم بوده و مدال تبر زرین طلا هم داشت. ولی درویش‌خان به او گفته بود که همین سازی که می‌زنی برای تو کافی است، می‌خواهی تار بزنی که چی؟ به هر صورت اولین بار نغمه‌های تنبور را از این استاد شنیدم و خیلی مجذوب شدم. بعدها با مرادی و شادوران عالی‌نژاد که تنبور می‌زدند آشنا شدم و آنها در محافلی که داشتیم و نوازندگی می‌کردیم، برای ما با کیفیت خیلی عالی تنبور می‌زدند. این از اولین آشنایی‌های من با تنبور و نغمه‌های تنبور بود که وقتی گروه را تشکیل دادیم یکی از کارهای جدی هنری من تمرین تنبور و آهنگسازی روی این ساز بود.
▪ همه اعضای گروه، تنبور می‌زدند؟
ـ سازهای دیگر هم می‌زدند. کیهان کلهر هم سه‌تار می‌زد و هم کمانچه که آن زمان خیلی خوب می‌زد. جوان هفده، هجده ساله‌ای بود ولی خیلی پخته و خوب می‌زد. آقای عالی‌نژاد سه‌تار می‌زد و بعدها تار هم می‌زد. آقای نورپور تار و سه تار می‌زد. من هم تار و سه تار می‌زدم. اکثر با یک ساز و دو ساز دیگر آشنا بودیم ولی تنبورساز مشترک ما بود.
▪ موسیقی تنبور نوعی از موسیقی کردی است؟
ـ می شود گفت بیشتر موسیقی کرمانشاهی است تا کردی، زیرا دیگر مناطق کرد این موسیقی را ندارند و این موسیقی خود تنبور است. فواصل و مقام‌هایی که در موسیقی تنبور می‌زنند در موسیقی کردی استفاده نمی‌شود. موسیقی کردی اکثرا برپایه موسیقی دستگاهی بنیان‌گذاشته شده. این حرفی که می‌زنم هم البته کامل نیست. موسیقی کردی انواع موسیقی دارد که تنبور شامل موسیقی کردی نیست. موسیقی کردی گونه‌های مختلفی دارد. موسیقی بدون ساز دارد، موسیقی بدون ساز و بدون ریتم دارد، موسیقی ریتمیک بدون ساز دارد، موسیقی با سازهای محلی مثل شمشال دارد که چیز خاصی است، موسیقی با ساز دهل و موسیقی دو زله یا دونای دارد و به اضافه اینها موسیقی‌هایی که سازهای سنتی و بر اساس دستگاه زده می‌شود هم دارد. اگر تنبور را جزو موسیقی کردی بدانیم موسیقی جدای از اینگونه‌هاست. نغمات موسیقی تنبور جزو موسیقی کردی نیست. درست است که بعضی از آواهایشان مشترک است، ولی نکته مشترک دیگری ندارند.
▪ شما در کارهای اولتان فقط از موسیقی تنبور استفاده کرده‌اید؟
ـ موسیقی تنبور با موسیقی دستگاهی چیزهای مشترک و غیرمشترک دارد. ما هم از مشترکات استفاده کرده‌ایم و هم از غیر مشترکات. زبان تنبور زبان متفاوتی از زبان موسیقی دستگاهی است. کسی که می‌خواهد کار تنبور کند باید زبان و فرهنگ این ساز را بشناسد تا بتواند در کارش ذوق‌آزمایی کند. «مطرب مهتاب‌رو» هم در موسیقی تنبور اجرا شده؟ «مطرب مهتاب رو» در پرده‌هایی اجرا شده که در تنبور هم قابل استفاده است.
▪ یعنی از ساز تنبور برای اجرای موسیقی دستگاهی استفاده شده است؟
ـ نخیر ما این کار را نمی‌کنیم. پرده‌های مشترکی بین این دو نوع موسیقی وجود دارد. مثلا پرده‌ای مثل اصفهان در تنبور هم وجود دارد، ولی وقتی تنبور می‌زنیم اصلا اصفهان نیست. یا پرده‌های ماهور مشترک است ولی چیزی که با تنبور زده می‌شود اصلا ماهور نیست. یک شباهت‌و ارتباطاتی وجود دارد ولی زبان و لهجه و درونمایه کاملا فرق می‌کند. می‌شود گفت موسیقی تنبور قبل از تشکیل ربع پرده وجود داشته.
تنبور قابلیت‌های سه تار و تار را ندارد و محدودتر است.
▪ آیا می‌شود این ساز را به روز کرد، یا نه باید همیشه به شیوه قدیمی آن را نواخت؟
ـ تنبور محدودیت‌هایی از نظر وسعت صدا دارد که تار و سه تار از آن کامل‌تر است. تنبور از نظر پرده‌بندی محدود است و تار و سه تار کامل‌تر است. ولی در این محدودیتی که وجود دارد تاثیر زیادتری دارد. موسیقی تنبور و نغمه‌های ساز تنبور بسیار موثرتر از نغمه‌ها و موسیقی‌های تار و سه تار است. به نظر من یکی از موثرترین سازهای موسیقی ایرانی تنبور است که بسیار صدای نافذی دارد و با روان شنونده پیوندی برقرار می‌کند و تاثیر می‌گذارد که کمتر سازی چنین قدرتی دارد. به خاطر همین است که هر کس تنبور می‌شنود، جذب آن می‌‌شود، هرکس تنبور کار می‌کند، یا ساز خودش را کنار می‌گذارد و یا برای او به ساز دوم بعد از تنبور تبدیل می‌شود. مثل خود من که از وقتی تنبور را شروع کردم، سه تار نزدم. تار را هم که خیلی به آن علاقه داشتم و دارم دیگر به اندازه تنبور نمی‌زدم و تنبور دیگر ساز همیشگی برای من شد. تنبور با وجود محدودیت‌هایی که دارد، تاثیر عمیق و باشکوهی دارد.
▪ چرا به تازگی تنبور را از نام گروه حذف کردید؟
ـ به خاطراینکه ما، هم کار سنتی، هم کار کردی و هم کار تنبور می‌کنیم. اسم «تنبور شمس» محدود به تنبور می‌شود.
▪ ولی تنبور هنوز هم ساز اصلی گروه شمس است.
ـ بله هنوز هم به تنبور همان عشق را داریم و اگر در کنارش موسیقی سنتی هم کار می‌کنیم، دلیل بر این نیست که به تنبور پشت کرده‌ایم. تنبور یکی از ارزشمندترین پدیده‌های زندگی خود من است.
▪ شما جزو اولین گروه‌هایی هستید که روی اشعار مولوی کار کردید چرا قبل از شما روی اشعار این شاعر کار نمی‌شد؟
ـ مولوی شعرهایش آنقدر گردن کلفت است و پستی و بلندی و فراز و نشیب دارد که در تصنیف‌های موسیقی معمولی نمی‌گنجد. فراز و فرود خاصی می‌طلبد. اشعار مولوی درونمایه آتشینی دارد که موسیقی سنتی ما کمی آرامتر است و نه اینکه نتواند ولی باید پرخروش جواب آن را بدهد. نمونه‌هایش قبل از کارهای ما کم است و ما خیلی خوشحالیم و باعث سربلندی و افتخار ماست که گروهی هستیم که بیشتر اشعار کارهایمان را از دیوان کبیر شمس انتخاب کرده‌ایم. اشعار حضرت مولانا به موسیقی تنبور خیلی نزدیک است. تنبور این توانایی را دارد که با اشعار مولوی هماهنگ باشد و مکمل هم شوند.
▪ کار بعدی گروه چیست؟
ـ کار بعدی، انتشار فیلم کنسرت بزرگداشت سال حضرت مولانا است. انتشار فیلم ارکستر اوکراین است و یک کار هم تهمورث با آقای جمالی دارد که تا یکی دو ماه دیگر منتشر می‌شود. یک کار با آقای نوربخش داریم که بیشترین قسمت آن ضبط شده و بقیه‌اش هم وقتی به یاری خدا، بچه‌های گروه از سفر آمریکا برگردند ضبط می‌شود.
محسن ظهوری
منبع : روزنامه حیات نو