پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا
اقتصاد ایران از خاتمی تا احمدینژاد
هرچند شخص رییسجمهور اصلاحات چهرهی فرهنگی بود و نه اقتصادی و رییسجمهور آینده هم با اندیشه نهضت كار، تولید و بازگشت دولت به مردم و جاری كردن عدالت اجتماعی در بطن اقتصاد ایران كار خود را به زودی آغاز میكند و این خداحافظی و سلام به معنای گذر اقتصاد كشور از مرز تحولاتی است كه مردان دیروز و فردا برایش رقم زده و میزنند، وگرنه اقتصاد تعطیلبردار نیست و اكنون برای سالم اندیشیدن و سازنده نقد كردن فرصتی است تا دور از هیاهوی آلوده سیاست به حركت اقتصاد ایران از محمدخاتمی تا محمود احمدینژاد در فضای آغشته به انصاف و توام با واقعیت نگاه شود. نقد علمی و واقعبینانه امروز ما بدون تردید سازنده بهتر فردای ما خواهد بود. مرداد ١٣٧٦ اقتصاد ایران در چه شرایطی قرار داشت و اكنون در مرداد ١٣٨٤ چه وضعیتی را پیش رو دارد؟پرداختن به اقتصاد ایران بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و جغرافیایی و نیز مناسبات ملی، منطقهای و جهانی اثرگذار بر كشور كاملا ناقص، ابتر و دور از حقیقت و عاری از واقعیت خواهد بود. چرا كه یادآوری شرایط اقتصادی با روی كارآمدن دولت اول محمدخاتمی بدون توجه به شرایط و الزامات دولت سازندگی و مقتضیات زمانی و ضروریات ملی آن روزها باعث یك جانبهنگری و و نگاه نقادانه بدون توجه به ریشههای تاریخی و جغرافیای سیاسی، اقتصادی و فضای فرهنگی و اجتماعی حاكم خواهد شد. همانگونه كه قضاوت و داوری دربارهی دوران سازندگی بدون توجه به شرایط جنگ تحمیلی و آثار به جای مانده از آن و اوضاع حساس ایران در دوران جنگ و پس از جنگ به ویژه در عرصهی باور ملی نسبت به توانایی ایرانیان در ساختن آینده خویش، یك قضاوت بدون مبنا خواهد بود و یادآوری این نكته ضروری است كه اگر شعار امروز رییسجمهور منتخب ایران «میشود و ما میتوانیم» است، این شدنها و توانستنها برپایه دستاوردهای به جای مانده از انقلاب ایران پس از سالها فعالیت، تلاش، تدبیر و تصمیم برای ساختن ایرانی بهتر است و نه چیز دیگر. البته این به معنای نفی كمبودها، اشكالات در تصمیمگیری، نقصان در اجرا و ضعف در نظارت برای اتخاذ روش بهتر به فعالیت درآوردن توانهای بالقوه كشور و در اختیار گرفتن همه ظرفیتها و اصلاح رویكرد جهتگیریها براساس واقعیتها نیست.اقتصاد ایران و به عبارت بهتر اقتصاد سیاسی ایران از چند مشكل تاریخی و ریشهدار رنج میبرد و این دردهای تاریخی به تناسب ویژگیها، داراییها و منابع اقتصادی جوامع كشورهای در حال توسعه وجود دارد و مختص كشور ما نیست.تك محصولی و یا تك محوری بودن منبع اصلی درآمد اقتصاد كشور متكی به نفت خام است كه نفس وجود این ثروت خدادادی و بهرهگرفتن از آن یك مزیت ملی مهم به ویژه در عرصه بینالمللی است. اما همین اتكای اقتصاد كشور به نفت دو پیامد منفی هم داشته است؛ اول این كه در حاشیه قرار گرفتن توسعه صنعت نفت و اتكا به فروش نفت خام و كم توجهی به صنایع گسترده بالادستی و پایین دستی صنعت نفت كه این رویكرد باعث ترویج و تشدید تفكر تامین مخارج جاری و عمرانی از جیب نفت شده است. دوم؛ غفلت از سایر مزیتهای طبیعی نهفته در اقتصاد ایران و كم توجهی به مدیریت تامین منابع غیرنفتی و مدیریت هزینهها به ویژه با توجه به ساختار مدیریت سیاسی اقتصادی حاكم بر كشور، روح و ماهیت قوانین جاری و بوروكراسی موجود كه در عمل اقتصاد ایران را تا حدودی از پذیرش قواعد علمی حاكم بر اقتصاد دور كرده و ناخواسته جهت گیری اقتصاد ایران تابع تصمیمگیریهای اهل سیاست گردید. دولتی بودن ساختار اقتصاد ایران و تمركزگرایی ریشهدار آن دیگر اشكال عمده اقتصادی جامعه محسوب میشود كه هزینهی اداره آن از یك سو و نارضایتی نسبی مردم از كمیت و كیفیت كالاها و خدمات ارایه شده توسط اقتصاد دولتگرا، دولت را برای ادامه راه با دشواریهای نهادینه شدن و سنتی مواجه میسازد.درونگرایی اقتصاد كشور، انفعال نسبی در مواجهه با اقتصاد جهانی، ضعف مدیریت اقتصادی سیاسی در برخورد علمی با پدیدههای اقتصادی و. . . همه و همه در كنار تعدد مراكز تصمیمگیرنده و تضاد در مبانی نظری و عملی تصمیمها چالشهای اساسی نهفته در بطن اقتصاد ایران است.امروز روز وداع خاتمی از اقتصاد كشور و سلام احمدینژاد است. اقتصاد ایران میخواهد بداند آینده چگونه خواهد بود؟ باید دستور بپذیرد یا استقلال خواهد داشت؟ سایه سیاست را تا چه میزان و چگونه بر سر خود خواهد دید؟ آیا قربانی سایر حوزهها خواهد شد یا راه نجات مییابد و به حیات سازنده ادامه میدهد.محمدخاتمی كه دیگر او را رییسجمهور سابق ایران میخوانند، در مرداد ٧٦ دولت را در شرایطی تشكل داد كه در سطح جهانی با دشواریهای بسیار مواجه بود و همین دشواریها و موانع البته با رویكرد مثبت جهانیان نسبت به افكار، عقاید و برنامههای رییسجمهور سابق انجام اصلاحات برای گذر از دشواریها را در نظر میآورد.رابطه ایران با جهان غرب به ویژه اتحادیه اروپا تحتالشعاع روند گفتوگوهای انتقادی به پایینترین سطح خود رسیده بود تا آن جا كه بسیاری از سفرای اروپایی پیش از روی كارآمدن خاتمی ایران را به نشان اعتراض و توجیه ادعاهای خود علیه تهران ترك كرده بودند، مناسبات منطقهای تحت تاثیر فقدان همگرایی و اتفاق نظر كشورهای منطقه در سطوح مختلف جغرافیای سیاسی اعم از خاورمیانه، شرق و جنوب شرق آسیا، آسیای میانه و. . به چالش خود خواسته و تحت نفوذ سیاستهای غرب كشانده شده بود، در عرصه اقتصاد هم بحران ناشی از كاهش بیسابقه بهای نفت تا زیر ١٠دلار در هر شبكه برای اقتصاد ایران كه اتكای قابل ملاحظهای به درآمدهای نفتی دارد، آزاردهنده بود. حجم بدهیهای خارجی ایران و سررسید شدن بسیاری از این بدهیها در عمل موجبات تهدید اعتبار بینالمللی ایران در عرصه اقتصاد جهانی را فراهم آورده بود.اما محمد خاتمی امیدوار نسبت به آینده عزم خود را برای گذار از چالشها و دشواریها اتخاذ سیاست خارجی نسبتا موفق تنشزدایی و اعتمادسازی با هدف ایجاد همگرایی ملی، منطقهای و تقویت مناسبات، گسترش، توسعه و تضمین سطح روابط ایران با جهان خارج جزم كرد؛ حتی ایده گفتوگوی تمدنها را با هدف به چالش كشاندن دیدگاه آمریكایی برخورد تمدنها به جهانیان عرضه كرد كه با پذیرش جهانی كه راه آینده را هموارتر كرد و دولتهای خارجی را به تجدیدنظر در روابط خویش با تهران واداشت. این چشمانداز امیدواركننده به سادگی به دست نیامد و مستلزم ایجاد نوعی اراده ملی نزد شهروندان و اتفاق نظر نزد حاكمیت بر سر راه آینده و دنیای فردا برای تامین منافع ملی و حفظ مصالح ملی بود. از سوی دیگر باید تهدیدهای خارجی به فرصتها تبدیل میشد و بحرانهای منطقهای به ویژه نزد همسایگان ایران نظیر افغانستان و عراق با حاكمیت مغایر با اصول اسلامی و تهدیدكننده سایر حكومتهای اسلامی كه خود زاییده و مولود جهان سلطه بودند، مانع بزرگی برای تعامل سازندههای ایران با دیگر كشورها به حساب میآمد و اقتصاد كشور را در معرض انزوا قرار میداد. به گونهای كه سرمایهگذاری خارجی اطمینان و احساس امنیت نداشت.اما با این وجود خاتمی، رییس جمهور سابق ایران به راه خود ادامه داد و مناسبات تهران با جهانیان را رو به بهبودی نهاد، روابط با اروپا از سطح گفتوگوهای انتقادی به گفتوگوهای سازنده سوق پیدا كرد، همگرایی نسبی در مناسبات منطقهای با رویكرد تامین اهداف ملی در گرو تامین اهداف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه پدید آمد، اما روابط تهران و واشنگتن به دلیل بیاعتمادی دو طرفه همچنان راكد ماند و با روی كار آمدن نو محافظهكاران در آمریكا و اقدامات آنها علیه ایران بر تیرگی آن افزوده شد.بحران بدهیهای خارجی ایران فروكش كرد، بهای نفت به تدریج از تك رقمی بودن خارج شد و چالشهای منطقهای و فرامنطقهای اثرگذار بر اقتصاد ایران یا كاهش یافت و یا تسكین داده شد تا اقتصاد كشور بتواند از موانع سیاسی داخلی و خارجی فاصله بگیرد.اما انتقادهای مهمی نیز وجود دارد، از جمله اینكه خاتمی توانست از اقبال نسبی جهانیان نسبت به ایران امتیازهای لازم را جهت تامین بیشتر و بهتر منافع ملی بگیرد. هر چند حجم سرمایهگذاری خارجی افزایش یافته و یا اینكه خاتمی نتوانست از منافع ملی كشور در حوزهی دریای خزر، افغانستان و. . . دفاع كند.اما همه این انتقادها در صورتی كه در ظرف زمان و مكان خود بررسی شود و با نهادینه كردن و علمی كردن مسایل به وادی تحلیل و نقد گذارده شود، هم منطقیتر خواهد بود و هم سازنده برای فردای ما.محمد خاتمی در طول هشت سال ریاست جمهوری خود سعی كرد جایگاه و موقعیت ایران در سطح بینالمللی را ارتقاء و تعمیق بخشد و همه اذعان دارند كه نمره قبولی گرفت (هر چند كه نمره ٢٠ نباشد) اما چالش هستهای ایران با جهان غربی به دلیل دفاع تهران از حقوق مشروع و قانونی خویش در همین دوران اصلاحات پدید آمد و اگرچه خردهگیریها و انتقادهایی در خصوص دیپلماتی حاكم بر كشور در برخورد با این پدید وجود دارد، اما در نفس عمل و سلامت فرآیند كلی كشور همه اتفاق نظر دارند.اقتصاد ایران در نگاه كلی طی هشت سال گذشته مسیر پرفراز و نشیب را داشته است تا بتواند به دروازههای پیچیده اقتصاد جهانی وارد شود و این میراث محمدخاتمی است كه گریان وارد قدرت شد و خندان خارج!
رئیس جمهور ساختارگرا
برای پی بردن به چالشها و مشكلات رییسجمهور كنونی ایران و راهبردی كه او باید در پیش بگیرد، شناخت نسبت به رویكرد رییسجمهور قبلی در حوزه اقتصاد ملی ضرورت دارد.محمدخاتمی در طول هشت سال حضور در عرصه اجرایی كشور درصدد برآمد تا اقتصاد ایران به تعبیر وی «بیمار» را درمان كند. او براساس همین شناخت از اقتصاد تلاش كرد به اصلاح ساختارها بپردازد و پیش از هر اقدامی به فهم مشترك حاكمیت از مشكلات ریشهای اقتصاد برسد. دو سال اول را به «طرح ساماندهی اقتصاد» اختصاص داد تا نگرشها و دیدگاههای مختلف بر سر توسعه كشور به «فصل مشترك» بیانجامد كه از درون همین طرح، برنامه سوم توسعه بیرون آمد كه ماهیت آن اصلاح روشها، قوانین، مقررات و نهادینه كردن رفتارهای اقتصادی دولت و شهروندان متناسب با حقوق طرفین بود. یكسان سازی نرخ ارز، تصویب قوانین اقتصادی معطوف به آینده و ثبات بخش رضایت كنونی نظیر قانون جلب و حمایت از سرمایهگذاری خارجی، قانون مالیاتهای مستقیم، قانون تجمیع عوارض، ایجاد حساب ذخیره ارزی جهت مصون ماندن منابع درآمدی كشور ناشی از نوسانات قیمت نفت، استقلال بخشیدن نسبی به نظام بانكی و بازار پول و مالی كشور، نوسازی ساختار صنایع ایران، حدف تدریجی انحصارات دولتی و... همه با هدف نهادینه ساختن ساختار اقتصاد ایران و پویایی آن برای تقابل با تهدیدها و بهرهگیری از فرصتها صورت گرفت. محمدخاتمی تلاش داشت تا از روزمرگی و دادن پاسخ آنی و زودگذر به مطالبات شهروندان دوری كند و بیشتر فرآیند حركتی و جهتگیری كلی اقتصاد ایران را از ساختاری دولتی به غیردولتی سوق دهد.رییسجمهور سابق ایران برای حل معضلاتی چون فقر، فساد، تبعیض و رسیدن به حد مطلوب از عدالت اجتماعی درصدد طراحی و اجرایی الگوی توسعه براساس شاخصهای اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، كنترل نرخ تورم و بیكاری، ایجاد اشغال مولد لغو قوانین فسادآفرین و رانتزا و... برآمد و بیش از آن كه به برخورد با مصادیق بپردازد، به مبارزه با ریشهها و عوامل موجده آن روی آورد. البته ناكامیهایی هم داشت، چه اینكه اصلاح ساختار دولت و حذف دیوان سالاری بدنه اجرایی كشور به كندی صورت گرفت، ساختار مدیریت دولتی با همه ضعفها و قوتها حاكمیت خود را در اقتصاد حفظ كرد، هدفمند كردن یارانهها ناتمام ماند، كسری بودجه تداوم یافت، هر چند ساختار بودجهریزی كشور تا حد زیادی با هدف شفافسازی منابع و مصارف بودجه عمومی كشور متحول شد، خصوصیسازی با كاستیهای جدی همراه شد و... اما نفس حركت و رویكرد كلی اقتصاد ایران در مسیری قرار گرفت كه قابل انعطاف جهت پاسخ به مطالبات شهروندان و دارای قدرت اولیه برای حضور در اقتصاد جهانی خواهد بود.در حوزه عدالت اجتماعی دولت قبلی تلاش كرد تا با اجرای دیرهنگام طرح جامع تامین اجتماعی، بهبود وضعیت معیشتی مردم، اشتغالآفرینی، حفظ قدرت خرید مردم و نظایر آن نمره قابل قبول بگیرد. اما ضعفهایی همچون عدم عزم جدی دولت به سیاستهای معطوف به توسعه توأم با عدالت اجتماعی، ضعف سیاستهای اجتماعی اقتصاد ایران در بخش مسكن، اصلاح وضعیت دستمزدها، واگذاری واقعی تصدیگری اقتصادی به شهروندان ملموس بود.از حیث مبنای فكری و نظری، اقتصاد ایران در دوران اصلاحات تا حد زیادی متاثر از دیدگاه اولویت توسعه سیاسی یا توسعه اقتصادی به گونهای شكل گرفت كه بتواند مطالبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم را پاسخ دهد و این همه دشوار بود. تلاش برای ایجاد تحرك لازم در بخش سرمایهگذاری در امور زیربنایی صنعت حمل و نقل در همه ابعاد آن به رغم وجود تحریمهای آشكار و پنهان جهان غرب، شكست طلسم سرمایهگذاری در امور نفت، گاز و صنایع بهرغم ایراد پارهای ابهامها در نفس قراردادهای خارجی از سوی منتقدان را نمیتوان نادیده گرفت.هر چند اعضاء بازار داخلی در حوزه تجارت و صنعت، كسری تراز خارجی به نفع واردات با وجود سیاستهای جهش صادراتی، فقر رقابت در تقابل با رقبای خارجی هم مشهود بود.توفیق دیگر محمدخاتمی را میتوان در سیاستهای اقتصادی وی برای فائق آمدن بر بحران كاهش قیمت جهانی نفت در سالهای نخستین دولت اول وی، خشكسالیهای بحران آفرین و كمبود منابع لازم جهت رتق و فتق امور جاری و عمرانی كشور دانست كه نوعی ثبات و اطمینان در منابع درآمدی كشور در سطح منبع ارزی ناشی از صادرات نفت خام، درآمدهای مالیاتی و استفاده نسبی از منابع ناشی از واگذاریهای داراییهای مالی و سرمایهای آن هم بدون استقراض از بانك مركزی پدید آمد.در حوزه بدنه دولت در سطح كلان میتوان كابینهی اول خاتمی را تاثیرپذیر از تحولات داخلی و چالشهای سیاسی و فرهنگی دانست و كابینهی دوم وی را در جهت تغییر جهت به سمت عملگرایی بیشتر و دوری گزیدن از چالشهای خواسته و ناخواسته سیاسی، فرهنگی و پاسخ به انتقادهای اقتصادی منتقدان قلمداد كرد.
مطالبات مردم و نتایج ناملموس
بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمدخاتمی را با تامل در سطح مطالبات مردم و پاسخ دولت به آنها به پایان میبریم.مطالبات سیاسی، فرهنگی شهروندان در طول چهار سال اول دوره اصلاحات به سمت مطالبات اقتصادی و اجتماعی سوق پیدا كرد و مردم خسته از چالشهای سیاسی و نتیجه بخش نبودن رویارویی جریانهای سیاسی و عدم اتفاقنظر مجموعه اجرا حاكمیت در حوزه سیاسی و فرهنگی تلاش كردند تا از دولت به عنوان نماد عینی و اجرایی بدنه حاكم مطالبات اقتصادی خویش را بخواهند. این تغییر رویكرد در نیازهای شهروندان و افزایش سطح مطالبات آنها دولت اصلاحات در دوره دوم را ناچار به فعالیت جدیتر در حوزه اقتصادی كشاند. اما پرسش اصلی مردم این بود كه نتایج برنامههای توسعه و سیاستهای اقتصادی دولت بر زندگی معیشتی و بهبود وضعیت رفاهی آنها ملموس و محسوس نیست. چرا؟ عمق این پرسشها و فزونی گرفتن مطالبات اقتصادی مردم تا آنجا پیش رفت كه همه میپرسیدند؛ قیمت جهانی نفت به بالاترین سطح ممكن یعنی بیش از ٥٠ دلار در هر بشكه رسیده است، پس چرا وضعیت زندگی ما بهتر نمیشود.این فشارها و توقعات فزاینده كه گاه با انگیزههای سیاسی هم صورت میگرفت، به ناچار محمدخاتمی را به پاسخ گزنده واداشت كه استفاده بیرویه و تزریق درآمدهای نفتی از قلك حساب ذخیره ارزی برای حل مقطعی مشكلات معیشتی مردم را «سم مهلك» و خیانت بخواند. او حتی پیشنهادهای مردمانگیزانه برای جلب رضایت افكار عمومی را مهر باطل زد تا این فرهنگ اقتصادی صحیح پایهریزی شود؛ اما او نتوانست در مدت هشت سال فعالیت خویش نتایج ملموس و محسوس برای اقتصاد معیشتی مردم كسب نماید.این ضعف را میتوان ناشی از نوع برنامهریزی توسعهای ایران قلمداد كرد كه شهروندان جامعه به عنوان عامل انسانی توسعه خود را غریبه میبینند و موانع مشاركت آنها در سرنوشت اقتصادی خویش جدیتر از آن است كه حاكمیت میاندیشد. مردم ایران به لحاظ ساختار ضعیف معیشتی و نداشتن مشاركت جدی در فعالیتهای اقتصادی واقعگرایانه و تابع منطق اقتصادی در زمره شهروندان اقتصاد دولتی قرار میگیرند كه همه چیز را از دولت میخواهند و پایین بودن سطح دستمزدها، گران بودن بهای كالاها و خدمات، دسترسی دشوار به نیازهای اساسی نظیر مسكن، بهداشت، آموزش و... باعث میشود به رغم كنترل نرخ تورم طی هشت سال گذشته هنوز هم از وضعیت اقتصادی خویش احساس رضایت نداشته باشند. با این شرایط آشنا شدن مردم به حقوق اقتصادی خود و مطالبه آن از دولت و مجلس، نقد قدرت حاكم بر اقتصاد كشور از سوی افكار عمومی و ایراد پرسش در برابر برنامهها و سیاستهای اقتصادی دولت از دستاوردهای دوران خاتمی در حوزهی مطالبات شهروندان و نهادینه شدن آن محسوب میشود. هر چند در حوزههایی چون اشتغالآفرینی مولد توفیق چشمگیر حاصل نگردید.خصوصیسازی با شكست نسبی مواجه شد و شكاف درآمدی بین اقشار مردم به طور محسوس و روشن كاهش نیافت؛ اجزای حاكمیت و به ویژه قوای سهگانه در برخورد با مفاهیم، مؤلفهها و مظاهر فساد اقتصادی خیلی دیر به اجماع نظر نهایی رسید.توزیع ثروت و باز تولید آن الگوی مشخص نیافت، اصلاح ساختار اداری كشور و روانسازی و شفافسازی آن با تاخیر قابل ملاحظه روبرو شد. نگرشهای دوگانه در برخورد با گرانی، كنترل قیمتها، كاهش نرخ سود بانكی، اصلاح نظام دستمزدها و پرداخت حقوق كارگران، كارمندان دولتی و غیردولتی فرصت بسیاری از دولت گذشته گرفت.فرجام اقتصاد ایران در دوران خاتمی در سطح پاسخ به مطالبات ملموس اقتصادی مردم به ویژه در بعد بهبود وضعیت معیشتی، تقویت قدرت اقتصادی خانوارها، استحكام بخشیدن به امنیت اجتماعی لازم و... معطوف به همان نگرش ساختارگرایی اصلاحطلبانه شد تا نتیجهگرایی عمل گرایانه. چرا كه اولی اولویت را به آینده میان مدت میدهد و نتایج ثمربخش آن در آینده بلندمدت به عنوان ضامن جدی فرآیند توسعه كشور است. دومی معتقد است كه در كوتاهمدت هم شهروندان باید از مواهب توسعه و دستاوردهای آن بهرهمند باشند و نمیتوان همه چیز را به آینده موكول كرد.اكنون محمود احمدینژاد ششمین رییسجمهور نهمین دولت پس از انقلاب اسلامی وارد میدان عمل و اجرا شده است تا كاستیها را كاهش داده و طعم شیرین اقتصاد سالم را به مردم بچشاند و پیامدهای منفی توسعهیافتگی را تا حد امكان رفع نماید و این آسان نخواهد بود.
رضا كربلایی
منبع : خبرگزاری ایسنا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 شورای حکام شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم ریاست جمهوری فرانسه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سوریه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
هواشناسی تهران قوه قضاییه شهرداری تهران بیمارستان قتل پلیس راهور سازمان هواشناسی مواد مخدر سیاست ترافیک خانواده
سیستان و بلوچستان خودرو قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان قیمت سکه بازار خودرو سهام عدالت سایپا
موسیقی محمدرضا گلزار مینو افتاده احسان علیخانی سینما پارسا پیروزفر مجید قناد عمو قناد تلویزیون فضای مجازی سینمای ایران امام خمینی (ره)
دانشگاه آزاد اسلامی هواپیما
رژیم صهیونیستی روسیه اسرائیل غزه فلسطین آمریکا لبنان جنگ غزه حماس جو بایدن طوفان الاقصی اوکراین
فوتبال ایران تیم ملی فوتبال ایران پرسپولیس استقلال تیم ملی ایران لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس رضا درویش والیبال
هوش مصنوعی اینستاگرام ناسا بازی تلگرامی شرکت متا اینترنت سامسونگ فضا
رژیم غذایی چاقی دیابت کبد چرب صبحانه استرس زوال عقل ویتامین D