یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
خیر و شر سرمایه اجتماعی
هرچند كه در مباحث جدید مربوط به سرمایه اجتماعی عنوان میشود كه سرمایه اجتماعی مفهومی بالقوه یكپارچه و واحد است ولی در بیشتر آثار جدید بر وجود انواع مختلف سرمایه اجتماعی نیز تاكید شده است.
یكی از تفاوتها در مورد سرمایه اجتماعی مربوط به عضویت در شبكههای رسمی و غیررسمی میشود. شبكههای رسمی به آسانی برحسب عضویت سازمانی شناخته میشوند كه سنجش آن هم به سهولت صورت میگیرد ولی شواهد مربوط به نقش شبكههای اجتماعی غیررسمی به آسانی در اختیار قرار نمیگیرند. تفكیك مهمتر مربوط بین تفاوت سرمایه اجتماعی بین گروهی و سرمایه اجتماعی درون گروهی است. سرمایه اجتماعی درون گروه با پیوندهای متراكم، چند كاركردی و اعتماد محلی و درون گروهی محدود شناخته میشود.
سرمایه اجتماعی بین گروهی با اعتماد به غریبهها شناخته میشود كه در آن شعاع اعتماد گستره بیشتری پیدا میكند و شامل افراد غیر خودی و بیرون از گروه خودی میشود.
به نظر «اونیكس» و «بالن» سرمایه اجتماعی برای سلامتی افراد، خانوادهها و اجتماعات حیاتی است. سرمایه اجتماعی یك مفهوم یكپارچه و واحد نیست بلكه در بردارنده عناصر و ابعاد متنوع و گوناگونی است. سرمایه اجتماعی در خود ترتیبهای مختلفی دارد كه كاركردهای آنها در موازات با یكدیگر قرار میگیرند. هم به شبكههای رسمی و غیررسمی و هم به سرمایه اجتماعی بین گروهی و هم درون گروهی نیاز داریم. (اونیكس و بالن، ۲۰۰۱)
در مجموع بررسی ابعاد كاركردی سرمایه اجتماعی نشان میدهد كه این سرمایه میتواند هم منبع خیر و هم منبع شر باشد. همانگونه كه سرمایه مالی را میتوان هم برای تهیدستان و هم برای خرید سلاح به كار برد، شبكهها نیز قادرند تا با تقویت تبار گرایی، تنفر نژادی و فرقهگرایی، گروهها را با یكدیگر با شیوههایی كه در كل برای جامعه دارای نتایج منفی هستند، متحد كنند. (پور موسوی، ۱۳۸۱) در مجموع آنجایی كه سرمایه اجتماعی به سطوح فرا گروهی و فرابخشی میل نمیكند و در سطح جامعه و حوزه عمومی شیوع پیدا نمیكند و مبتنی بر نوعی طایفه گرایی و خاص گرایی است، این سرمایه اجتماعی ممكن است پیامدهای منفی داشته باشد. به گونهیی كه هزینههای زندگی را در عرصههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افزایش دهد و قطاعی بودن جامعه را تقویت كرده به گونهیی كه جامعه را از وفاق و نظم پویای خود باز دارد.
● فرسایش سرمایه اجتماعی
به هر حال وجود سرمایه اجتماعی به عنوان ساز و كاری برای ارتقای توسعه است و فقدان و فرسایش آن مانعی برای توسعه اجتماعی است. مهمتر اینكه سرمایه اجتماعی از ویژگی خودزایی و خود مولودی برخوردار است به این معنا كه با استفاده مناسب از آن زمینه برای تولید و تقویت آن فراهم میشود و عدم استفاده از آن موجب تقلیل و نابودی آن میشود و این خود سبب تفاوت بین سرمایه اجتماعی و دیگر اشكال توسعه شده است... ایجاد سرمایه اجتماعی ممكن است برای اولین بار مانند سرمایه فیزیكی هزینه داشته باشد اما پس از ایجاد، تقویت آن از طریق مصرف امكانپذیر است. برخلاف سرمایه فیزیكی كه وقتی مصرف میشود به فرسودگی میانجامد. در این باره سرمایه اجتماعی همانند سرمایه انسانی عمل میكند. وقتی مهارتی از طریق انجام كاری كسب میشود، چنانچه بعداص مورد تمرین و ممارست قرار نگیرد، به فراموشی سپرده میشود. همینطور است حس همدلی، همدردی و معاضدت نسبت به دیگران كه از طریق ممارست و تمرین حفظ و تقویت میشود.(متوسلی و بینیاز، ۱۳۸۱)
عدم استفاده درست از سرمایه اجتماعی كه موجب فرسایش این سرمایه میشود گذر جوامع نیز بخصوص وقتی كه خصلت درونزا و مناسب خود را ندارد سرمایه اجتماعی جامعه را دچار فرسایش میكند. به عقیده «استیگلیتز» جوامع سنتی اغلب دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی هستند، هرچند این سرمایه ممكن است به گونهیی نباشد كه برای تسهیل تغییر، لازم است، اما در فرآیند توسعه، این سرمایه اجتماعی و سازمانی اغلب تضعیف میشود یا از میان میرود. به گونهیی كه ممكن است این فرآیند تخریب پیش از ایجاد سرمایه جدید سازمانی و اجتماعی روی دهد و جامعه را از ساختارهای ضروری و فضای اخلاقی كه لازمه كاركرد بهینه آن است محروم كند. (استیگلیتز، ۱۳۸۲) «استیگلیتز» به گذار اقتصادی در روسیه و چگونگی تضعیف و فرسایش سرمایه اجتماعی اشاره میكند. به نظر او روشگذار اقتصادی در روسیه باعث تضعیف سرمایه اجتماعی شد. یكی ثروتمند میشد نه به این خاطر كه سخت كار كرده یا سرمایهگذاری كرده، بلكه به این دلیل كه از ارتباطات سیاسیاش برای گرفتن اموال دولتی به بهای ارزان در جریان خصوصیسازی استفاده میكرد. قراردادهای اجتماعی كه شهروندان را به هم پیوند میدهد، گسسته شده بود زیراكه بازنشستگان میدیدند كه دولت اموالش را به ثمن بخس میفروشد ولی ادعا میكند كه پولی ندارد كه حقوق بازنشستگی آنان را بپردازد. (استیگلیتز، ۱۳۸۲)
مهمتر اینكه شرایط تورمی و فقدان مردم سالاری واقعی ویژگیهایی هستند كه در بیشتر كشورهای فاقد نظم پویا دیده میشود. این شرایط نیز نقش مهمی در فرسایش سرمایه اجتماعی این كشورها دارد. فقدان مردم سالاری واقعی و عدم شكلگیری نهادهای مدنی كه خود حاصل فقدان سرمایه اجتماعی اولیه است همچنان مانع شكلگیری این سرمایه میشود كه در مقیاسهای ملی و فراملی فرآیند توسعه را با مشكل مواجه میكند، به نظر «بیكر» انجام امور تجاری در كشورهای دیگر به یك دولت با ؤبات، شریف، مسئول و قابل اعتماد نیاز دارد. كیفیت و چگونگی دولت با توجه به غنی بودن سرمایه اجتماعی مانند شبكههای همكاری و تعاون، معیارهای مشاركت مدنی و روحیه اعتماد تغییر میكند. (بیكر، ۱۳۸۲)
در فضای غیر مردم سالارانه اعتماد عمومی و سرمایه بین گروهی جای خود را به اعتمادعشیرهیی و سرمایه درون گروهی میدهد كه خود مانع توسعه است.
«پاتنام» در مطالعهاش بر روی مناطق جنوبی كشور ایتالیا به این نتیجه دست مییابد كه در مناطقی كه سرمایه اجتماعی خوبی وجود دارد شاهد توسعه اقتصادی بیشتر و دولتهای محلی كارا و مسئول هستیم. به عكس در جاهایی كه سرمایه اجتماعی بخصوص در شكل بین گروهی آن وجود ندارد و به تعبیر «بنفیلد» نوعی خانوادهگرایی ضد اخلاق وجود دارد، توسعه اقتصادی و مسئولیتپذیری اجتماعی و نهادی در سطح پایین قرار دارد.
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی بنگلادش دولت انتخابات گامبیا حجاب مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم مجلس افغانستان
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران یسنا فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر سامانه بارشی
سلامت یارانه هوش مصنوعی خودرو قیمت خودرو قیمت دلار تورم قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی
تلویزیون دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
اینترنت
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه امیرعبداللهیان اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس بازی بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب