جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


شب و کیسه های سیاه


شب و کیسه های سیاه
رفتگر محله دوران كودكی را با یك صدای خش‌خش متوالی به خاطر می‌آوریم؛ صدایی كه نیمه‌شب‌ها دلهره عجیبی به دل هر تنابنده‌ای می‌انداخت.و هر چه به صبح نزدیك‌تر می‌شدیم، وحشت تاریكی با صدای خش‌خش جارو می‌شد و همین كه می‌فهمیدی یك آدم بیرون ایستاده، كافی بود تا چشم‌هایت بدون وحشت، سنگین شود.
آدم‌ها بزرگ‌تر كه می‌شوند، تازه می‌فهمند كه جاروی جادوگر، تنها یك افسانه است اما جاروی رفتگر محل واقعا وحشت از تاریكی را جارو می‌كرد و این برای ما در آن لحظه‌های تاریكی، تنها جادویی بود كه به آن احتیاج داشتیم تا به خواب عمیقی فروبرویم.
اما زمان، حكایت عجیبی دارد؛ درست در زمانی كه من و تو خواب هستیم، دست مردی تا آرنج در لجن فرورفته تا آشغال‌ها را از گلوی گرفته جوی بیرون بیاورد؛ صحنه غم‌انگیزی است اما واقعیت همین است. به هر حال، هر كس وظیفه‌ای دارد اما نمی‌توان جان‌كندن نارنجی‌پوشان را فراموش كرد.
در این میان، جوانان كم‌سن‌وسالی نیز هستند كه فقط به خاطر اینكه پدران‌شان از عهده مخارج زندگی برنمی‌آیند، مجبورند لباس نارنجی بر تن كنند و برای گذران زندگی، عرق بریزند. تعجبی ندارد كه آنها از خیر درس بگذرند و به خاطر پول، بیایند تهران و آشغال جمع كنند.
این قصه، قصه نخ‌نماشده بالای شهر و پایین شهر نیست اگرچه هنوز هم به درد فیلم‌های زرد گیشه می‌خورد. حقیقت در خیابان‌های تهران، مفهوم دیگری دارد. آدم در این شهر بین زمان و مكان سرگیجه می‌گیرد.
تهران یكی از معدود پایتخت‌های جهان است كه حتی در بهترین نقاطشان بد و خوب، زشت و زیبا و شاید هم كثیف و تمیز به هم چسبیده‌اند؛ این حقیقت را گاهی خیابان، گاهی كناره خیابان و گاهی كانال آب فریاد می‌زند.
مردم در این لحظه‌ها كار مهمی انجام می‌دهند؛ آنها بی‌تفاوت و به‌راحتی، از كنار این صحنه‌ها می‌گذرند. كسی پیدا نمی‌شود كه در ذهنش جویی پر از لجن بسازد و دست‌هایش را بگذارد جای دستان كودكی كه تا آرنج در لجن فرورفته.تنها جمله‌ای كه می‌شنوی، همان است كه انتظارش را داری؛ «نگاه كن! این هم وضعیت خیابان‌های تهران! هنوز هم كانال آب می‌گیرد و آشغال وسط خیابان پخش می‌شود!».
زمان و مكان عجیب، آسان‌ترین كار ممكن، فراموش‌كردن همه‌چیز است. در این فراموشی، كسی آشغال‌هایی را كه با بی‌تفاوتی در جریان آب رها شده‌اند، به خاطر نمی‌آورد. این فراموشی عجیب نیست چرا كه در گذر زمان، تنها مسائل كم‌اهمیت فراموش می‌شوند... بگذریم!
یكی از مسئولان شهرداری كه ناظر مراسم رفع گلوگرفتگی كانال بود، می‌گفت: هر سال شهرداری مبلغ قابل توجهی را صرف تبلیغ برای بالابردن فرهنگ شهرنشینی می‌كند اما متاسفانه خیلی‌ها آشغال‌هایشان را در جوی آب رها می‌كنند. ما سعی كردیم با نظارت بر عملكرد مغازه‌ها(به‌خصوص میوه‌فروشی‌ها) مانع از آلودگی كانال‌های آب شویم اما باز هم می‌بینید كه مردم، قوانین را رعایت نمی‌كنند؛ در نتیجه ما باید هر سال، كلی هزینه و وقت صرف بازكردن كانال‌های آب كنیم.
زمانی كه رفتگر از جوی آب بیرون آمد، یك تپه لجن و آشغال كنار دریچه كانال آب جمع شده بود كه حتی نگاه كردن به آن دشوار می‌نمود.
بوی لجن از جوی آب بلند می‌شود و حرف‌های یك رهگذر روی تصویر می‌نشیند؛ «نگاه كن چقدر آشغال ریخته بودند داخل جوی آب! طفلك كودك رفتگر كه ناچار است با دست، جوی آب را باز كند». تاریخ مصرف شعارهای قشنگ درباره سلامتی، انگار تمام شده و در كشاكش بحران آلودگی در تهران، یك نفر ناچار است تا آرنج، دست در لجن فرو كند تا خیابان زشت نباشد.
این البته تنها یك زمان كنده‌شده از یك مكان در این شهر عجیب بود، گرچه در این شهر، هیچ چیز عجیب نیست؛ گواه‌ ما رهگذری كه می‌گوید: «هر كس وظیفه‌ای دارد دیگر»! توجیه قشنگی است؛ هر كس وظیفه‌ای دارد دیگر! در لجن و آشغال دست‌وپازدن، بسیار سخت و طاقت‌فرساست و آشغال، جزئی از زندگی رفتگران است.
اما این توهین نیست؟ دنبال واژه دیگری باید گشت؛ مثلا حقیقت. حكایت، حكایت لباس‌های نارنجی و آشغال است. شب و كیسه‌های سیاه، رفیق و آشغال، ابزار تداوم زندگی آنهاست و این یك حقیقت است.
این واقعیت در حالی حاكم است كه مصطفی سلیمی - مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران - می‌گوید: برای همه مناطق شهر تهران، دستگاه لجن‌كش خریداری شده كه این دستگاه‌ها مسیرهای عبور آب‌های جاری ناشی از بارندگی را لجن‌كشی و آنها را تمیز می‌كنند.
سلیمی تصریح می‌كند: به پیمانكاران ابلاغ شده كه به رفتگران و نیروهای خدماتی مسئول جمع‌آوری زباله‌ها در سطح مناطق تحت پوشش خود توصیه كنند كه از رفت‌وروب معابر و خیابان‌ها به‌خصوص در مناطق شمال شهر و هدایت زباله‌ها به درون جوی‌ها واقعا خودداری كنند زیرا هدایت زباله‌ها به جوی‌ها از خیابان‌های بالای شهر، موجب تجمع زباله‌ها و مسدودشدن مسیر عبور آب در جوی‌های پایین شهر شده و احتمال بروز آب گرفتگی را افزایش می‌دهد.
همچنین مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران با اشاره به اجرایی‌شدن طرح مكانیزه جمع‌آوری زباله‌ها در ۱۰۵ناحیه شهر تهران افزود: تا اواسط آذرماه جاری، تمام ۱۲۳ناحیه شهر تهران تحت پوشش طرح مكانیزه جمع‌آوری زباله قرار خواهد گرفت.
سلیمی در خصوص روند پیشرفت اجرای طرح مكانیزاسیون خدمات شهری در مناطق و نواحی پایتخت گفت: در حال حاضر در بخش قابل توجهی از مناطق، طرح مكانیزه جمع‌آوری زباله‌ها به صورت ۱۰۰درصد عملیاتی شده اما در برخی مناطق (مانند ۴ و ۱۵) به دلیل وسعت و حجم جمعیت، هنوز این طرح به صورت كامل اجرایی نشده و نیاز به كار بیشتری دارد.
وی با اشاره به صرفه‌جویی حداقل ۲۰ تا ۴۰درصدی در هزینه‌های جمع‌آوری زباله‌های پایتخت با اجرای طرح مكانیزاسیون خدمات شهری افزود: در مناطقی كه زباله‌ها به صورت مكانیزه جمع‌آوری می‌شوند، در محلات كم‌عرض‌ تا ۲۵درصد و در محلات عریض‌تر تا ۴۰درصد در هزینه جمع‌آوری زباله صرفه‌جویی شده است.
● ماشین‌های مكانیزه
در دنیای صنعتی امروز تلاش می‌شود در نقاطی كه امكان واگذاری مسئولیت‌ها به ماشین و ابزارهای مكانیزه وجود دارد، كمتر از نیروی انسانی و كار دستی استفاده شود؛ به‌خصوص كه به‌كارگیری انسان در این بخش‌ها با خطراتی نیز همراه باشد. البته از سوی دیگر استفاده از نیروی ماشین و تكنولوژی به جای انسان، هم بر كیفیت كار خواهد افزود و هم صرفه اقتصادی دارد.
تا پایان سال گذشته، ۵۰دستگاه ماشین مخصوص جمع‌آوری زباله و حدود ۸۰دستگاه ماشین مخصوص رفت‌وروب در سطح مناطق ۲۲گانه فعال شد. به نظر می‌رسد مدیریت جدید شهری قصد دارد گام بزرگی در جهت توسعه این‌گونه امكانات و واگذاری مسئولیت شست‌وشو و پاكیزگی معابر و شهر از انسان به ماشین(بعد از گذشت بیش از ۱۰۰سال از عمر شهرداری) بردارد.
یكی از اقدامات مثبت شهرداری تهران، اجرای طرح جمع‌آوری مكانیزه زباله تا پایان سال۸۵ است و بر اساس برنامه زمان‌بندی‌شده، تاكنون در سطح ۴۰ناحیه و تا پایان نیمه اول اردیبهشت در ۴۵ناحیه شهر تهران طرح مذكور اجرا می‌شود. البته مقرر شد تا پایان امسال زباله‌های تمامی ۱۲۹ناحیه شهرداری تهران به صورت مكانیزه جمع‌آوری شود.
به گزارش روابط عمومی شهرداری تهران ۲۵۰دستگاه ماشین جمع‌آوری زباله و ۲۰۰ دستگاه ماشین رفت‌وروب، سیستم جمع‌آوری زباله و رفت‌وروب در شهر تهران را از شیوه سنتی به مكانیزه تغییر می‌دهند.
و با مكانیزه‌شدن جمع‌آوری زباله، هنوز هم صدای خش‌خش می‌آید اما نوایی آرامش‌بخش دارد و دیگر وحشتی از تاریكی نیست.
محبوبه ابویی
منبع : روزنامه همشهری