سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


«تمامیت ویران توبا خٍدوری»


«تمامیت ویران توبا خٍدوری»
در آشفتگی «توبا خدوری»، طراحی‌های پوسته شده دیواری با وسواسی هرچه تمام‌تر تكه پاره‌هایی از معماری درها، پنجره‌ها، دیوارها، پلكان، نرده‌ها و داربست‌ها- توده‌هایی شبیه جستجو‌هایی گم شده میان دریای وسیع كاغذی موم اندود را عرضه می‌كند.
بدون هیچ ردپایی از حضور انسان، این مسكن‌های نیمه جادویی، یا بخش‌های وابسته به آن شكل جدی غریبی را به‌خود می‌گیرد كه ردپاهایی از ویرانه‌های مدرن را به شكل دشوار وغیرقابل تصور ایجاد و رها می‌كند.
تمامی این‌ها از یك واگذاری به زمان و خاطره‌ خبر می‌دهند كه هنوز به شكلی عذاب‌آور بی‌مكان هستند؛ پی‌ریزی شده در سطوح وسیع با پوشش‌های موم اندود. پانل‌هایی كه به شكل زمختی برش خورده‌اند و یا زمینه‌های دو لبه «خدوری»، بسیار شان در چشمان مخاطب شعبده بازی می‌كنند. گاهی، اشیائی كه هنرمند نقش می‌كند به نظر می‌رسد به طور هم‌زمان هم شناورند و هم در بیابان‌های شیری رنگ مواج‌شان پس می‌نشینند و سایه‌های غیرواقعی یا پرسپكتیوهایی كه تعمداً از قوانین طبیعت سرپیچی می‌كنند، را آشكار می‌سازند. مانند اثر «بدون عنوان» ۱۹۹۶ كه در آن یك دیوار آجری روی تكیه‌گاهش تصور می‌شود.
اثری كه چشم را در پوشش گول زننده‌اش مردد می‌كند. این آجرهای روغنی بِژ ظریف كه ابتدا در آسمانی به غایت آبی تهیه شده و سپس در مركب سیاه، هرگونه اشاره‌ای از روشنی را مخدوش می‌كند، اثری كه یادآور پسا‌ساختار‌گرایی معمارانه «گوردن متا- كلارك «Gordon Matta klark» است. این دیوار مسطح شكسته شده، اما به جای دگرگونی به خرابه‌های فیزیكی چنان به نظر می‌رسد كه دارد محو می‌شود. در اثر دیگر ۲۱ ردیف درب كه یكدیگر را با نوعی تأكید غمگینانه تكرار می‌كنند، دیده می‌شود.
درب‌هایی تقریباً هم‌شكل، تقریباً واقعی كه آبی فسفری و فرم‌های زغالی رنگشان به گونه امواجی كه در نوعی پوچی دور می‌شوند، پرتوافكنی می‌كنند. این‌ها درب‌هایی بی‌مكانند كه ما را به اندیشیدن در فضایی كافكایی با تمامی پوچیش وادار می‌كنند.
آن‌چه در این سطوح موم اندود به دام افتاده شبیه به زندگی منظمی است كه در كهربا حفظ شده باشد؛ كهربایی از چاپ‌های دستی، غبارها، خطوط گرافیكی و دقت تكنیكی آثار و تصاویر «خدوری». در كارهای اخیر این لكه‌های شاعرانه تمایزی را عرضه نمی‌كنند. این دنیای ارگانیك به نظر می‌رسد به جای شكل‌گیری در میان تصاویر خود در بردارنده سلسله كوه‌ها، صخره‌ها و باران است. با این همه هنوز این‌گونه به نظر می‌رسد كه از بن مایه همسانی از تكرار و الگو به مثابه فرم‌هایی كه سطح كاغذ یادبودی را غیرعادی می‌كنند، برخوردارند. انگار نسخه‌های دست‌نویسی كه رویشان دوباره كار شده باشند كه از نوعی خودستایی تجسم یافته خبر می‌دهند.
نكته دیگر اما این‌كه مناظر ناهمواری كه محصور شده‌اند به شكلی آشكار و مرموز پیدا و پنهان می‌شوند. در اثر بدون عنوان (صخره) متعلق به سال ۲۰۰۲ یك برج از صخره‌ها در فضائی خلاء مانند معلق می‌شود؛ در حالی‌كه این ناحیه ناپایدار در حالی خلق می‌شود كه هیچ‌گونه احساسی از محدودیت به وسیله كمپوزیسیون اعمال نمی‌كند.
صخره‌های رها شده، برگرد كار مرز مدوری ایجاد می‌كنند كه حكم عایقی دارد و حوادثش را در پنداره‌ای از بی‌كرانی پیش روی مخاطب می‌گذارد. بسان سكوتی مرگ‌بار، صخره‌هایی كه به طور اتفاقی جای گرفته‌اند، انعكاسی از یك انفجار دراماتیك را در بردارند؛ انگار انفجار و تعلیقی را به طور هم‌زمان روی دهند.
بر سرتاسر تداوم طراحی‌های كوه و باران هنرمند، با حلقه‌ها و انحرافات توپوگرافیك احترام‌آمیزشان، محدودیتی اگر باشد به لبه‌های پلان كارها بر می‌گردد تا فضای خود تصاویر. بنابراین فشردگی به عنوان پوششی جایگزین، تعریفی تازه از روابط زمینه و كار به دست می‌دهد. روابطی كه آثار خدوری در آن- با یك كشمكش ریز و درشت - در چیزی كه دنیای متناقض انسان و طبیعت است، بیانی استعاری می‌یابد.
نویسنده : جین هریس Jane horris
مترجم : وحید شریفیان
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید