یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

... و من نادانم از اینکه چرا نادان نمی داند !!!


... و من نادانم از اینکه چرا نادان نمی داند !!!
نادانم از اینکه چرا هر گاه در هر محفلی سخن از " فرهنگ " به میان می آید ، هر کس و ناکسی در باب آن اظهار نظر می کند . ما در مملکت خود در نیافتیم که هر کس برای کاری بکار می آید . به نقل از خردمند ایرانی فردوسی طوسی : " هر کسی را بهر کاری ساختند / میل آن را در دلش انداختند ". در مملکت ما فرهنگ به مانند آب نباتی است که در دستان هر کودکی یافت می شود و وی با آن بازی می کند . به زعم نگارنده آن کس می تواند در این راستا نظریه و نقد ارائه نماید که یا کارشناس و متخصص باشد یا پژوهشگر و محقق .
نادانم از اینکه چرا هنگامیکه کسانیکه حتی در این باب اندک قلمی نزده اند و چه بسا لحظه ای به پیکره زخم خورده آن در کشورمان نیاندیشیده اند و یا حتی یکبار موضوعی را دستمایه تحقیق و پژوهش قرار نداده اند ، چطور جسارت به خرج می دهند و با پررویی قدم در میدانگاه فرهنگ می گذارند و از خود " چرند و پرند " می سازند و سپس اذعان می دارند که ما می خواهیم فرهنگ این دیار کهن را بازسازی کنیم .
کسیکه در ابتدا هنوز نمی تواند این واژه را به درستی به لحاظ " واژه شناسی " و " معناشناسی " مورد تحلیل و بررسی قرار دهد ..! کسیکه هنوز یک کتاب و مقاله در باب این رویکرد مطالعه نکرده است ...! کسیکه در لحظه لحظه خود دغدغه فرهنگ ندارد و ... چگونه می تواند فرهنگ را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهد !!!
من نادانم از اینکه بعضی از کسان که خود را تافته جدا بافته این اجتماع قلمداد می کنند و با پررویی قدم در این وادی می گذارند و در نقش های متفاوتی بازی میکنند تا دیگران را به فرهنگ ناراستین گرایش دهند خجالت نمی کشند و حیا نمی کنند ؟من به تمام آنان اعلام می دارم که شما صحنه بازی نمایش را با میدان فرهنگ اشتباه گرفته اید . بهتر است که به کار خود باز گردید و پرده از بی حجابی های نافرهنگی تان بردارید . !
اصحاب فرهنگ به خوبی چهره واقعی و هویت این نابلدان فرهنگ را می شناسند و نیاز به معرفی آنان در این یادداشت نمی باشد . آری می خواهید بدانید که سالیانی است چرا فرهنگ ایرانی ارتقا نمی یابد ؟ تا زمانیکه باغ فرهنگ ، باغبان نیکی ندارد و با دستان خود طبیعت سبز و زیبای باغ فرهنگ را پرپر می کند و به آشفتگی آن می خندد ، دیگر چه انتظاری می توان از رشد و بالندگی فرهنگ ایرانی داشت !
تا زمانیکه باغبان فرهنگ ، معرفت درستی از باغش ندارد و جز نارسیدگی محصول ، کمکی به باغ نمی دارد دیگر چه انتظاری می توان از فرهنگ داشت .
پاره ای معضلات فرهنگ مملکت ما نادان هایی هستند که یا خود را به نابلدی می زنند و یا گمان می کنند که با نابلدان سرو کار داردند و یا تصور می کنند که می توانند دانایان شهر را به نابلدی خود سوق دهند . اما سخت در اشتباهند چرا که در این گوشه و کنار هنوز بیداردلانی هستند که بانگ بر می آورند و فریاد خود را به هر سختی و مشقتی که شده ، به گوش دیگران می رسانند . آری می پذیرم که " .. آنچه البته به جایی نرسد فریاد است ." ولی اگر حتی فریاد را از سربازان فرهنگ بگیرید ، با سکوت بانگ بر می آوریم . چرا که پتک سکوت ، ضربه اش سهمگین تر ازفریاد است . " .. و آری سکوت ، فریاد ناگفته هاست " و ما همچنان با ناگفته هایی که سالیان سال آن را به مانند توشه ای با خود به هر سو می کشانیم ، روزی به بار خواهیم نشست و باغبانی فرهنگ را به دست باغبانان راستین خواهیم سپرد و آن زمان است افشای ناگفته های فرهنگی مان .. تا لحظه موعود دور نیست ، فقط اندک زمانی صبر لازم است .
... آری همچنان در انتظار خورشید هستیم تا همه ما را با خود به نور برساند و..
ولی افسوس و صد افسوس که نابلدان فرهنگ این دیار هنوز زندگی می کنند و با نابودگری هاشان نفس می کشند
اما ملالی نیست ، به قول شاعر گفتنی : " آسایش دو گیتی تفسیر این حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا "
آه ... و من نادانم از اینکه چرا نادان نمی داند ؟!!! ...

سعید گودرزی
منتقد و روزنامه نگار
منبع : مطالب ارسال شده