یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حمله پیشدستانه بعد از ۱۱ سپتامبر


حمله پیشدستانه بعد از ۱۱ سپتامبر
تئوری حمله پیشدستانه بیان می‌دارد که <به دشمن حمله کن و آن را خلع سلا‌ح کن، قبل از آنکه دشمن بتواند به شما حمله کند.> استراتژی عملیات پیشدستانه را می‌توان انعکاس شرایط مبتنی بر نظام آنارشی در سیاست بین‌الملل دانست. نظام مبتنی بر آنارشی در ساختار نظام بین‌الملل، بیشتر از هر زمان دیگر در زمان بعد از جنگ سرد خود را نشان داده است. با چنین شرایطی زمینه برای فعال شدن الگوهای رفتار امنیتی جدید و همچنین ادبیات استراتژیک نوین فراهم شد. در این راستا عملیات پیشدستانه را باید قرائتی از ادبیات نوین استراتژیک دانست که در دوره‌‌ای خاص و بعد از فرآیند کاهش اعتبار استراتژی بازدارندگی در ادبیات امنیتی آمریکا انعکاس و مجال ظهور یافت.
نکته آن است که اگرچه استراتژی عملیات پیشدستانه در ملا‌حظات امنیتی ایالا‌ت متحده آمریکا آن هم تا ادوار پس از جنگ سرد مقوله‌‌ای غریب و بیگانه نبود، اما ظهور تهدیدهای حاشیه‌‌ای جدید فضای بعد از جنگ سرد وحوادث تروریستی ۱۱سپتامبرسبب شد که این استراتژی مطلوبیت تازه‌‌ای را برای ملا‌حظات امنیتی آمریکا به وجود آورد.
بنا بر این استراتژی، عملیات پیشدستانه بعد از حوادث تروریستی ۱۱سپتامبر به وسیله گروه‌های امنیت‌گرا با ابعاد و الگوهای متفاوت و در حوزه‌هایی چون آسیای میانه، قفقاز و خاورمیانه اعمال شد. ابعاد و الگوهایی که آمریکا در اجرایی‌سازی این استراتژی از آن بهره گرفت، از طریق عملیات نظامی، انقلا‌ب‌های مخملی و محدودیت‌های اقتصادی وفشار‌های دیپلماتیک به اجرا درآمده است.
در باب الگو‌های نظامی باید گفت که زمینه‌های نظری به کارگیری این الگو قبل از هر چیز برگرفته‌شده از بینش امنیتی گروه‌های امنیت‌گرا در این کشور بوده است. حوزه‌های عملیاتی الگوی نظامی از عملیات پیشدستانه به خاورمیانه وحوزه‌های بحرانی مربوط به این منطقه معطوف شد.
گروه‌های امنیت‌گرا بر این باور بوده‌اند که حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و ساختاری آمریکا به‌ویژه در ایام بعد از جنگ سرد از بیرون (خاورمیانه) با مخاطرات امنیتی روبه‌رو شده است.
البته باید خاطرنشان ساخت که بخشی از رسالت گروه‌های امنیت‌گرا در استفاده از این الگو برای مقابله با تهدیدات نامتقارن و بر اساس فضای تهدیدآمیز و دگرگون‌شونده مبتنی بر آنارشیسم مورد توجه قرار گرفته است.
بنابراین طبیعی به نظر می‌رسید که با توجه به چنین جهت‌گیری‌هایی، الگو‌های نظامی برای از میان بردن خطرات پیش رو به کار گرفته شود. برای نمونه آنچه دولت آمریکا در حمله به افغانستان برای سرنگونی طالبان و نیز عملیات اشغال عراق به منظور سرنگونی صدام به کار گرفت، را باید انعکاسی از الگوهای نظامی در اجرایی‌سازی این عملیات دانست.
جدای از الگوی نظامی، الگوی دیگری که در رفتار استراتژیک گروه‌های امنیت‌گرای آمریکا به اجرا درآمد، الگوی فرآیند‌های شبه‌دموکراتیک اجتماعی و نیز بی‌ثباتی ساختار داخلی کشور‌ها بود که در قالب و سناریوی انقلا‌ب‌های رنگی علیه کشور‌های نیمه‌پیرامونی تنظیم و سازماندهی شد.
انقلا‌ب گل رز گرجستان در سال ۲۰۰۳، انقلا‌ب نارنجی اوکراین و انقلا‌ب گل لا‌له قرقیزستان به سال ۲۰۰۴، همگی نشانگان بارزی از الگوهای شبه‌دموکراتیک از عملیات پیشدستانه بود که ابتدا به منظور مبارزه با تروریسم و سپس به منظور بی‌ثباتی ساختار داخلی این کشور‌ها به اجرا در آمد.
الگوی دیگری را که آمریکا برای اجرایی‌سازی عملیات پیشدستانه به کار گرفت، اجرایی‌سازی آن در قالب اعمال محدودیت‌های اقتصادی و فشار‌های دیپلماتیک بوده است. حوزه‌های عملیاتی این وجه از الگوی عملیات پیشدستانه همچون الگوی نظامی آن، معطوف به حوزه‌های خاورمیانه شد. در این راستا باید از دو کشور ایران و سوریه نام برد که هر یک دستخوش عملیات پیشدستانه به طریق اعمال محدودیت‌های اقتصادی و فشار‌های دیپلماتیک شدند. در باب ایران اعمال محدودیت‌های اقتصادی در قالب عملیات پیشدستانه از هنگامی رقم خورد که جمهوری اسلا‌می ایران کوشش فراوانی را در از سرگیری پروژه هسته‌‌ای از خود نشان داد.
در این راستا سناریوی منظمی از روند قطعنامه‌سازی و اعمال تحریم را باید انعکاسی از عملیات پیشدستانه با الگوی محدودسازی اقتصادی دانست که به وسیله گروه‌های امنیت‌گرا علیه ایران به اجرا در آمد. چنین الگویی نیز علیه سوریه و البته به روش فشار‌های دیپلماتیک و با هدف تغییر رفتار این کشور اعمال شد. قرائن و شواهد نشان داده است که اعمال فشار‌های دیپلماتیک علیه سوریه، بیشتر از فاصله ۲۰۰۵ و مشخصا بعد از ترور حریری به انجام رسیده است.
در مجموع آنچه گروه‌های امنیت‌گرا به کارگیری و ضرورت آن را در ثقل مرکز ملا‌حظات امنیتی خود در ادوار بعد از جنگ سرد قرار داده‌اند، نه‌تنها مطلوبیت موثری برای ملا‌حظات امنیتی آمریکا ایجاد نکرد، بلکه مکانیسمی برای گسترش بحران و تداوم نظم آشوب زده در ساختار نظام بین‌الملل شد. تردیدی نیست که تداوم و به‌کارگیری این الگوها در ملا‌حظات امنیتی آمریکا، امکان ظهور تهدیدهای امنیتی بیشتری را دامن می‌زند.
صلا‌ح‌الدین هرسنی
منبع : روزنامه اعتماد ملی