جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی از قتل بوتو سود می برد


چه کسی از قتل بوتو سود می برد
بالاخره داستان بوتوها با خون به پایان رسید. بازیگر فعال عرصه سیاسی پاکستان در دو دهه اخیر جان خود را در کشور پرتنش پاکستان از دست داد تا معمای پیچیده این کشور وارد مرحله دیگری شود. چه کسانی از قتل بوتو سود می برند پاسخ به این سوال می تواند مشخص کننده هویت قاتلان باشد.
با دادن اجازه ورود به بوتو از سوی پرویز مشرف تحولاتی آغاز شد که هر لحظه بر سرعت آن افزوده می شد، سرعت این تحولات چنین بود که دیکتاتور پاکستان هم قادر به مهار روند آن نبود. شاید بتوان عکس العمل شدید به صورت محو بوتو از صحنه زندگی را طبیعی ترین واکنش نظامی حاکم بر پاکستان ارزیابی کرد.
تحت فشارهای شدید آمریکا مبنی بر نبودن دموکراسی در پاکستان مشرف سرانجام پذیرفت که بوتو به این کشور بازگردد. بازگشت بوتو در شرایطی اتفاق افتاد که نواز شریف نیز چنین انتظاری داشت و به سرعت خود را به کشورش رسانید اما نتواست اجازه ورود یابد و از فرودگاه به عربستان باز گردانده شد. مشرف می خواست با جلوگیری از بازگشت شریف تحولات را مهار کند اما بر خلاف انتظار با استقبال گسترده ای که از بوتو به عمل آمد وی به سمبل مخالفان مشرف تبدیل شد و عده زیادی گرد وی جمع آمدند. پس از آن مشرف برای اینکه جلوی یکه تازی بوتو را بگیرد به شریف نیز اجازه داد تا به کشور بازگردد بدان امید که نبرد از بوتو و مخالفان مشرف به نبرد هواداران بوتو و شریف تبدیل شود ماجرایی که در گذشته برای سال ها انجام شده بود و همگان شاهد صعود یک در میان این دو به نخست وزیری بودند. برخلاف چیزی که پیش بینی می شد نه تنها این دو رقیب قدیمی به جان هم نیفتادند بلکه برای ساقط کردن دیکتاتور به ائتلاف دست زدند و با فشار زیادی که بر مشرف وارد آوردند او را مجبور کردند که بین کاخ ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش یکی را انتخاب کند. مشرف برای اینکه از جانب ارتش آسوده خاطر باسد ژنرال اشفق کیانی را به جای خود در ارتش منسوب کرد و خود به ریاست جمهوری قناعت کرد. به رغم ترک ارتش فشار بوتو و هوادارانش ادامه یافت و آنها که گوی سبقت را از شریف ربوده بودند با فتح هر سنگر و عقب راندن مشرف جلوتر آمده و مطالبات جدیدتری را مطرح می کردند. چند ساعت پس از قتل بی نظیر بوتو، دولت پاکستان القاعده را مسوول قتل او معرفی کرد. صحبت درباره اینکه ترور بوتو کار القاعده بوده است یا خیر مطرح نیست چیزی که مهم است این است که چه القاعده بوتو را کشته باشد و چه نظامیان در این کار دست داشته باشند و چه اسلامگراها مسوول واقعی این اتفاق باشند افکار عمومی مردم دنیا آمادگی پذیرش این خبر که القاعده بوتو را کشته است دارد به همین دلیل هم دولت پاکستان آنها را مسوول قتل بوتو معرفی کرد. واقعیت این است که القاعده در این میان سودی نمی برد و شاید نظامیان و دولت پاکستان می خواستند با طرح این ادعا به یک معامله با القاعده دست بزنند بدین صورت که القاعده مسوولیت قتل را بپذیرد و در مقابل ارتش نیز از محدودیت های شدید بر این گروه برای فعالیت در پاکستان بکاهد و در صورت تکذیب القاعده نیز با ایجاد موج تبلیغاتی بتوانند در بحبوحه هیجان عمومی آنرا به سمت دیگری منحرف کنند.
طالبان و القاعده سودی در ترور مشرف ندارند و اینکار نمی تواند کاری سازمان دهی شده از سوی این دو گروه باشد. القاعده در کشورهایی امکان بروز فعالیت پیدا می کند که دارای نظام سیاسی و امنیتی از هم گسیخته ای باشند، از این منظر چه بسا القاعده طرفدار جدال بوتو با مشرف نیز باشند.
مساله مهمی که در این آشفتگی از نظرها دور افتاده است شروع ماجرای آشوب های اخیر در اوضاع سیاسی پاکستان است. چرا ایالات متحده با داشتن انبوهی از دوستان دیکتاتور در اقصی نقاط جهان برای ایجاد مجدد فعالیت سیاسی بوتو این همه به مشرف فشار آورد ؟
واکاوی این بحث مساله پیچیده ایست و نمی خواهیم در قالب یک یادداشت به صورت ناقص بدان بپردازیم اما برای مشخص شدن موضوع اشاره کوتاهی بدان خواهیم داشت.
پاکستان که در دوران جنگ سرد یکی از هم پیمانان مهم امریکا برای جلوگیری از گسترش کمونیسم محسوب می شد پس از جنگ سرد اهمیت خود را از دست داد. هند که همواره امریکا را به طرفداری از پاکستان متهم می کرد و از این کشور آزرده بود هم اکنون جای پاکستان را در استراتژی منطقه ای امریکا اشغال کرده است. زمانی پاکستان چنان اهمیتی برای ایالات متحده داشت که این کشور را به عنوان حلقه ای از کمربند ضد کمونیستی می دانست و کمک های گسترده نظامی این کشور همواره به سوی پاکستان سرازیر بود.
امروزه اوضاع دگرگون شده است و پاکستان اهمیتی ندارد اما هند کشور استراتژیک منطقه شبه قاره شده است و امریکا برای تقویت این کشور در مقابل پیمان همکاری شانگهای کمک های وسیعی را در اختیار این کشور قرار می دهد. امریکا برای تضعیف پاکستان و تغییر موازنه به سود هند از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. مشرف در سال ۲۰۰۶ با سفر به امریکا تلاش کرد توجه مجدد آمریکا را به دست آورد اما روند تحولات بعدی نشان داد که کاملا در اشتباه بوده است.
زرادخانه هسته ای پاکستان بهانه جدی غربی ها برای زیر نظر گرفتن جدی تحولات پاکستان است. ترس از سلطه گروه های تروریستی بر این زرادخانه می تواند باعث واکنش شدید نیروهای ناتو مستقر در افغانستان شود. شاید این بروکراسی هسته ای تنها روزنه امید مشرف برای بقا باشد.
امریکا اهمیتی به دموکرات بودن دوستانش نمی دهد و فشار برای باز گشت بوتو و سایر مخالفان دولت مشرف برای درهم ریختن ساختار نظام سیاسی این کشور بود و نه چیز دیگری. مشرف زمانی به اشتباه خود پی برد که خیلی دیر شده بود و سرعت پیشرفت مخالفان او را بر آن داشت که با قاطعیت جلوی آنها را بگیرد. اگر چه قتل بوتو اعتراضات خشنی را به دنبال خواهد داشت اما بدون شک مشرف در سرکوب آنها تردید نخواهد کرد و اجازه نمی دهد تحولات از دست حکومت خارج شود و اوضاع سیاسی پاکستان بصورت آتش زیر خاکستر باقی خواهد ماند.
فشار کشورهای غربی بر مشرف برای آزادی مخالفان و مقاومت پرویز مشرف محور اصلی عرصه سیاست پاکستان است که ژنرال سابق و رییس جمهور فعلی بختی برای پیروزی در آن ندارد.
منبع: الف
منبع : روزنامه جوان