چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


وقتی که نیستیم...!


وقتی که نیستیم...!
● بررسی دلایل عدم حضور سینمای ایران در جشنواره های جهانی
این روزها در خبرها می خوانیم كه آخرین آمارها در حوزه سینما، نشان از حضور بی فروغ فیلمهای سینمایی ایران در جشنواره ها و مجامع جهانی دارند. وقتی علت را جویا می شویم می بینیم، امسال هم مثل سالهای گذشته، به دلایلی فیلمهای ایرانی نتوانستند مورد توجه مسؤولان جشنواره های خارجی باشند.
جشنواره های اروپایی، آسیایی و آمریكایی چون كن، ونیز، برلین، مسكو و... كه مدیران آنها علاقه شدیدی به شركت فیلمهای ایرانی در بخشهای مختلف جشنواره ای شان داشتند، امسال حتی یك فیلم ایرانی را در جشنواره خود نمایش نداده اند. در حالی كه این جشنواره ها همیشه توجه ویژه ای به سینمای ایران داشته اند و در بازار فیلم فجر، فیلمهای ایرانی مورد توجه كارشناسان سینمایی كشورهای مختلف دنیا قرار گرفته بودند.
با این توصیف جای سؤال است چرا آثار سینمای ایران در این جشنواره ها حضور كمرنگی داشته اند؟ آیا نگاه و كیفیت آثار سینمایی در كشور ما تنزل كرده؟ آیا سوژه های فیلمهای ایرانی بكر و تازه نیستند و همین مسأله تب توجه به سینمای ایران را در دنیا سرد كرده، یا اینكه مسؤولان این جشنواره ها رویكردی سیاسی دارند، از آنجا كه این مسأله نیازمند تحلیل و بررسی دقیق تری بود، به سراغ سینماگران، منتقدان، كارشناسان و برخی از مسؤولان دست اندر كار در امور بین الملل سینمای ایران در وزارت ارشاد و بنیاد سینمایی فارابی می رویم تا تصویری كاملتر از این اتفاق ببینیم.
● نگاه جشنواره های جهانی تغییر كرده است( ۱)
«خیلی از موارد در این مسأله دخیل هستند. اول این كه حالت كشف و شهودی كه سینماگران نسبت به این جشنواره ها داشتند، از بین رفته و چون دیگر چیزی برای عرضه مطابق با خواست آن جشنواره ها نداریم و تكرار آثار سینمایی گذشته هم لطفی ندارد، پس فیلم جدیدی هم نداشته ایم كه نگاه این جشنواره، را به سینمای ایران متمركز كند، اما به عقیده من ما نباید با هدف شركت در این جشنواره ها فیلم بسازیم، چون باید مطابق خواست آنها فیلم تولید كنیم، آن وقت سینما، دیگر سینمای ایران نخواهد بود. از طرف دیگر ما در این سالها آثار خوبی هم داشته ایم، ولی این كه چرا مورد تأیید جشنواره های خارجی نبوده اند، به این برمی گردد كه نگاه جشنواره های جهانی خیلی تغییر كرده و شاید هدف از برگزاری این جشنواره ها نوعی قدرت نمایی باشد.»
● اگر ما را طرد كنند، به نفع سینمای ملی ماست( ۲)
جلیلی یكی از دلایل عدم درخشش سینمای ایران در جشنواره های جهانی را این طور شرح می دهد:
«سینمای ایران رو به تكرار است و جوانهایی كه وارد عرصه سینما می شوند، عناصر فیلمهای موفق را تكرار می كنند.»
این كارگردان درباره حضور كمرنگ سینمای ایران در جشنواره های متعدد جهانی هم می گوید: «هر جشنواره ای علاقه دارد فیلمهای متنوع تر و تازه تری را به نمایش بگذارد، ولی در سینمای ما هیچ اتفاقی در چند سال اخیر نیفتاده است.»
جلیلی به سیاستهای بین المللی در این مورد اشاره می كند و می گوید: «اگر تمام جشنواره های دنیا ما را طرد كنند، به نفع سینمای ملی و هویتی ماست. نباید این را فراموش كنیم كه ما دارای ایدئولوژی جهانی هستیم و در عین حال باید با دنیا ارتباط برقرار كنیم. حدس من این است كه سیاستهای جهانی در این راستاست كه ایران در هیچ زمینه ای مطرح نشود، ولی ما كار خودمان را می كنیم و فكر خودمان را به همه دنیا منتقل می كنیم.»
ما همچنان اندر خم یك كوچه ایم!( ۳)
شیخ طادی در مورد جشنواره های جهانی می گوید: «همان طور كه می دانید، این جشنواره ها چند دسته اند، بعضی در این جشنواره ها حساسیت بیشتری دارند و در جهان سر و صدای زیادی به پا می كنند و شاید بخشی از اهمیت ویژه این جشنواره ها به خاطر تبلیغات آنها باشد. این دسته مهم از جشنواره ها، اغلب رویكرد سیاسی دارند، اما تعدادی از جشنواره ها هم به وجوه هنری آثار سینمایی می پردازند و به قولی انسانی تر می اندیشند. قضاوت و داوری آنها هم متفاوت است.
اما اگر هم دربخش جشنواره های سیاسی و هم غیرسیاسی توفیق نداشته باشیم یعنی این كه سینمای ایران دچار ضعف شده و رو به سقوط است كه در این صورت ما باید برای این سینما، چاره ای اساسی بیندیشیم. البته ما در بخشهای اجرایی و تبلیغاتی هم در جشنواره های جهانی ضعیف عمل می كنیم، در حالی كه رژیم صهیونیستی خیلی قدرتمند ظاهر می شود. مثلاً در جشنواره «كن» امسال با تبلیغات و جوسازی های زیاد، جایزه های بسیاری دریافت كردند، در حالی كه ما حتی موقعیت آن را نداشتیم فیلمهایمان را به نمایش بگذاریم.»
شیخ طادی در ادامه می گوید: «۱۵ سالی هست كه مسؤولان بخش بین الملل سینمای ایران به جشنواره كن می روند، هزینه می كنند و با دست خالی برمی گردند و «ما همچنان اندر خم یك كوچه ایم»! این مسائل ضعفهایی است كه بر سینمای ایران حاكم است. به جرأت می گویم ما در این مورد بشدت از بخش بین الملل بنیاد سینمایی فارابی لطمه خورده ایم! اغلب جوایزی كه سینماگران ما تاكنون دریافت كرده اند، یك حركت كاملاً شخصی و خودجوش بوده و امور بین الملل سینما در این مسأله نقشی نداشته است. نمی دانم مسؤولان این بخش تا كی به این وضع ادامه خواهند داد؟»
● نباید به خاطر این كم توجهی، عزا بگیریم!( ۴)
سلحشور در مورد حضور سینمای ایران در مجامع بین المللی می گوید: «پشت این مسأله می تواند مجموعه ای از عوامل وجود داشته باشد، ولی آنچه بیشتر به چشم می آید رویكرد سیاسی دست اندركاران این جشنواره است، گویا دوست ندارند ایران مطرح شود. روی فیلمهای ایرانی كنترل بیشتری می شود و فیلمهایی كه ضد ایران ساخته شود مثل فیلم «پرسپولیس» مورد استقبال قرار می گیرد. اما نمی دانم اهمیت این كه این جشنواره ها ما را تحویل بگیرند چقدر است؟
آیا جشنواره های خارجی ملاك مهمی برای یك فیلمساز هستند؟ اگر این طور است پس ما باید كشورمان را فراموش كنیم و باب دل اروپا فیلم بسازیم و قوانین كشورمان را بر اساس خواسته ابرقدرتها تنظیم كنیم! جشنواره های خارجی مبلغ سینمای موجود دنیا هستند، سینمایی كه فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داده و می خواهد بر اساس خواست ابرقدرتها در تمام دنیا تنها یك فرهنگ حاكم باشد. اما این نگرش حاكم بر جشنواره های خارجی چقدر برای ما مهم است؟ اگر روزی در جشنواره های خارجی به ما بها ندادند باید عزا بگیریم؟ به جرأت می شود گفت گردانندگان جشنواره های خارجی صهیونیستها و استكبار جهانی هستند، پس نباید نگران باشیم كه چرا فیلمهای ما در این جشنواره ها مورد استقبال قرار نمی گیرند.»
● سینمای ما در سرازیری قرار گرفته است( ۵)
اسعدیان با اشاره به بحث جدی حضور آثار سینمایی در جشنواره های خارجی می گوید: «اولین نكته ای كه به ذهن می آید، این است كه خیلی گفته می شود: «جشنواره های خارجی از جنبه سیاسی به فیلمهای ما می پردازند» در حالی كه ما هم همین كار را دنبال می كنیم! یعنی ما هم در جشنواره فیلم فجر فیلمهایی را انتخاب می كنیم كه با خط و خطوط سیاسی و فرهنگ خودمان جور دربیاید و این در تمام دنیا مرسوم است و یك نوع سیاستگذاری به شمار می آید. نكته دوم این كه هر سال بعضی از جشنواره ها مثل «كن» تعریف مشخصی دارند. مثلاً یك دوره به نام (كشف در سینمای آفریقا) است، در این دوره نگاه و داوری جشنواره به سمت پیدا كردن استعدادهای هنری در آفریقاست. در یك مقطع هم، آسیایی، اروپایی و... است.
حالا در شرایطی اگر ما در این تقسیم بندی قرار گرفتیم و خیلی هم از سینمای ما استقبال شد، ممكن است در حال حاضر در این موقعیت قرار نداشته باشیم، این مسأله نمی تواند به معنای سیاست بازی صرف تلقی شود.»
وی ادامه می دهد: «البته عدم این انتخابها شاید به كیفیت كارهایمان هم بستگی دارد و قرار نیست همه كارهایمان را با كیفیت بدانیم. همان گونه كه سینما در همه جای دنیا افت و خیز دارد، ولی ما در این سالهای اخیر كمی در سرازیری قرار گرفتیم و این مسأله در انتخاب آثار جشنواره ای دخیل بوده است. اما من تأكید می كنم، این كه برخی تصور می كنند باید فیلم سیاه بسازند تا در جشنواره های خارجی مورد توجه قرار بگیرند، یك اغراق بزرگ است، چون در گذشته شاهد بوده ایم آثار خوبی از عباس كیارستمی بسیار در این جشنواره ها مورد توجه قرار گرفته اند. به عقیده من اگر برخی آثار ضدایرانی می سازند و مورد توجه قرار می گیرند، به این برمی گردد كه فیلم مثلاً از جنبه های مردم شناسی، تكنیك و... برای آنها اهمیت داشته است، ولی این مسأله ملاك اصلی در داوری جشنواره های جهانی نیست.»
● قرار نیست همیشه قهرمان باشیم!۶)
رضا درستكار در این مورد می گوید: «سؤالهای شما مجموعه ای از جوابها را در پی دارند كه اگر نخواهیم سیاسی كاری كنیم و مثل برخی از تفكرات كه در این زمینه وجود دارد، همه چیز را به مسائل سیاسی مرتبط بدانیم، باید آن را این طور بررسی كنیم كه مجموعه ای از عوامل سبب شده سینمای ایران كمتر مورد توجه محافل و جشنواره های خارجی قرار بگیرد، كه مهمترین آنها، این است كه ما در روند سینمای ایران سیر نزولی داشته ایم.
سینمای ایران درسالهای بعد از انقلاب به دلیل شرایط خاص كه داشته، یكی از تلاشهایش این بوده كه از گذشته خودش جدا شود تا به یك تولد تازه برسد. اتفاقاً مدیران وقت سینمای ایران، این تولد تازه را بیشتر در تقویت حضورهای بین المللی دیدند، زیرا باید تصویر گذشته سینمای ایران از اذهان جهانی پاك می شد، اما در حال حاضر این بحثها كاربردی نیستند.»
این منتقد در ادامه می گوید: «آنها سینمای ایران را در سطحی ترین جنبه ها تقویت كردند نه در زمینه زیرساختها و ضعف امروز سینمای ایران محصول این بی توجهی هاست.»
نكته بعدی این است كه قرار نیست همیشه قهرمان باشیم. یك دوره طلایی به دنبالش سردی هم به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر این دوره بر سینمای ایران حاكم است و دلیل آن كم كاری دست اندركاران سینما و مسؤولان سینمایی كشور است و در حال حاضر قهرمان جشنواره های جهانی سینمای سایر كشورهای دنیا هستند كه حرفهای تازه تر با ساختارهای قوی تری دارند. سینمای ایران باید بتواند بر روی مبانی فنی تأكید كند و در عرصه نمایش، تولید و تكنیك و... به روز شود. ما در حال حاضر در دوران ماقبل مدرن به سر می بریم!»
درستكار در مورد رویكرد سیاسی در جشنواره ها می گوید: «من رویكرد سیاسی را با قاطعیت رد می كنم. به عقیده من چیزی به نام سیاسی نگری در جشنواره ها وجود ندارد. مثلاً همین امسال خودم شاهد بودم كه در جشنواره كن فیلمی به نام «صادرات واردات» از اتریش در جشنواره فیلم كن حضور داشت كه سیاه ترین تصویر ممكن را از یك كشور به بیننده منتقل می كرد. نه تنها هیچ توجهی به آن نشد، بلكه با یك نمایش معمولی، همه این فیلم را سرزنش كردند، چون حتی ساختار هنری هم نداشت. سیاست در سینما وجود ندارد، مگر در مورد سیاستهای داخلی كشورها، مثلاً در جشنواره های ایرانی فیلمی از اسرائیل شركت نخواهد كرد. چون این سیاست جاری یك كشور است و به سیاست در سینما ربطی ندارد!»
● مگر جشنواره ها چقدر می توانند روی یك سینما مانور كنند؟!۷)
اكبر نبوی در مورد حضور سینمای ایران در عرصه های بین المللی می گوید: «بارها تأكید كرده ام كه سینمای ایران دارد از مد می افتد! روزگاری فیلمهای سینمای ایران به اعتبار درونمایه های انسانی كه داشتند مثل آثار عباس كیارستمی، مجید مجیدی و... مورد اقبال جشنواره های جهانی بودند بعد از مدتی ۲ اتفاق در سینمای ایران افتاد؛ اول جریان پذیرش سفارش در برخی از كارگردانهای ایرانی از ناحیه افراد، جریانها و جشنواره های خارجی قوت گرفت و در نتیجه سیر فیلمسازی برخی از سینماگران دستخوش تغییرات جدی شد، كه به این مسأله آسیب زیادی زد. از طرف دیگر، رونویسی فیلمها از روی دست همدیگر و تكرار مضامین و مفاهیم در آثار سینمایی سبب شد اقبال مدیران جشنواره ها بویژه داوران نسبت به آثار سینمای ایران، كمرنگ و كمرنگ تر شود.
اما نكته دوم كه به نظرم خیلی اهمیت دارد این است كه برخی از جشنواره ها مثل «كن»، به اعتبار رقابت دیرینه ای كه با آكادمی علوم و هنرهای سینمایی اسكار دارد و خودش را كاشف هنرمندان برجسته در عرصه سینما می داند، هر چند سال یك بار روی یك جریان یا افراد سینمایی زوم می كند و آنها را به عنوان محصولات هنری و هنرمندان كشف شده از ناحیه خود به دنیا عرضه می كند. روزگاری نگاه این جشنواره به سینمای ایران بود و برخی از كارگردانهای ایرانی. اما مگر جشنواره كن چقدر می تواند روی این افراد مانور كند؟ از طرفی دیگر برخی از دوستان كارگردان خیلی قضیه را در عرصه سینما شوخی تلقی كردند. از جمله كارهای اخیر عباس كیارستمی كه من در جشنواره كن امسال نبودم، ولی دوستانی كه حضور داشته اند تعریف كردند داوران و منتقدان جشنواره گفته اند ما چقدر باید این سوژه ها را ببینیم؟ چرا كیارستمی نسبت به سینما انحرافی نگاه می كند و از جدیتهای آن غافل شده؟!»
نبوی در ادامه تأكید می كند: «مجموعه ای از این عوامل سبب شده سینمای ایران از آن وضعیت خارج شود و آن تب و حرارت گذشته را «خوشبختانه» نداشته باشد كه البته این خوشبختانه را با تأكید می گویم!»
آن هم به دلیل این كه هموطن سینماگر من اگر بخواهد بعد از این كار كند، سعی نماید به سینما جدی بنگرد و با گذاشتن چند پلان كثیف و چرك از جامعه خودش و فریاد زدن در جشنواره های خارجی، سعی در كسب اعتبار نكند. با قاطعیت می گویم، افزون بر ۹۰ درصد آثاری كه از ایران به جشنواره های خارجی رفته، چه فیلم كوتاه و چه بلند، واجد ارزشهای سینمایی به معنای دقیق كلمه نیستند، بلكه بخش عمده ای از آنها، ناشی از برخی سوءتفاهمها نسبت به سینما تولید شده است.
من نیت و قصد این دوستان را زیر سؤال نمی برم، گر چه معتقدم با آگاهی كامل از كاری كه انجام می دهند فیلم می سازند، اما بخش عمده آنها به اعتبار اینكه وضعیت سینمای ایران را طوری دیده اند كه اگر بخواهند در جشنواره های جهانی صاحب نام، اعتبار و... باشند، باید این راه را طی كنند، در حالی كه سینما برای خودش منطق، دستور زبان و اصول و قواعد دارد كه باید رعایت شود. امیدوارم دوستان كارگردان بعد از این نسبت به قوانین سینما جدی تر باشند. اما نكته آخر اینكه؛ در هر كشوری و در هر زمانی هنرمندان نیازمند تشویق هستند. من گمان می كنم «مدیریت فرهنگی كشور» باید یك سؤال جدی را مطرح كند و آن سؤال این است كه چقدر با هنرمندان مفاهمه و همزبانی مشترك داشته و در تشویق و ترغیب آنها بر اساس آن مفاهمه و تبادل نظر فرهنگی به كدام نقطه رسیده كه بتواند عواطف و مجموعه ای از غبطه های درونی هنرمند را نسبت به منافع ملی درك كند؟!
به عقیده من این مدیریت كه به دیروز و امروز هم مربوط نیست، چقدر به شكل كلی تلاش كرده اند در یك فرآیند فرهنگی (نه یك فرآیند حكومتی و سیاسی) با هنرمندان بخصوص در عرصه سینما ارتباط داشته باشند، كه عموم علاقه ها و حس طبیعی نیاز به تشویق هنرمند را در داخل برطرف كنند كه برای جلب نظر جشنواره های خارجی دست به ساخت هر فیلمی نزنند كه تاریخ تمدن و عزت فرهنگی ما را زیر سؤال ببرد، در غیر این صورت، سوء تفاهمهای موجود میان هنرمندان سینماگر و مدیران فرهنگی كشور باقی خواهد ماند.
اگر تا اینجا، مسأله را دنبال كرده اید، حتماً نقاط روشنی برای شما هم پیدا شده. سینماگران از دغدغه هایشان گفتند و منتقدان آسیب شناسی كردند و به قولی گفتنی ها را بیان كردند. اما ببینیم مسؤولان در این مورد چه می گویند. دو نهاد فرهنگی، اولی در وزارت ارشاد با عنوان دفتر جشنواره ها، مجامع و بین الملل سینما و دومی با عنوان امور بین الملل سینما در بنیاد سینمایی فارابی، آنها هم حرفهایی برای گفتن دارند.
● بودجه كنونی سینمای ما برای تولید آثار فاخر كافی نیست(۸)
حبشی در مورد سیاستهای این مجموعه در خصوص ارتقای حضور فیلمهای سینمایی در جشنواره های خارجی می گوید: «آنچه مسلم است اینكه حضور در جشنواره های بین المللی می تواند یك فرصت باشد و یا یك تهدید. اما چگونه می توان آن را فرصت تلقی كرد؟ زمانی كه ما از موضع یك سینمای ملی، هویت گرا كه ارزشهای آیینی و تمدنی ما را متبلور می كند و در جهت ارزشهای خودمان حضور سینمایی دارد یاد می كنیم، این جشنواره ها می توانند یك فرصت باشند، به شرط اینكه بتوانیم ذائقه جهانی را به سمت خودمان سوق بدهیم و اندیشه ها و دیدگاههای زیبایی شناسانه خود را به دنیا معرفی كنیم. اما اگر در این سینما ضعیف عمل كنیم و ذائقه جهان استكبار و غرب را بپذیریم و برای آنها فیلم بسازیم و با یك از خودبیگانگی فرهنگی و تاریخی فقط به كسب جایزه بیندیشیم، این حضور برای ما تهدید است.»
دكتر حبشی در مورد رویكرد سیاسی این جشنواره ها می گوید: «به نظرم، نگاه ما به جشنواره ها باید به این شكل باشد كه ببینیم منافع ملی، هویتی و فرهنگی ما با حضور در این جشنواره ها تأمین می شود یا در عدم حضور؟ این كه گاهی رویكرد سیاسی در برخی جشنواره های خارجی دیده می شود، صحیح است و عدم حضور ما در این مجامع درست مثل دفاع از حقوق فرهنگی، ملی و هویتی است. آثار سینمایی ما باید جهان تشنه حقیقت را متحول و از این طریق افقهای تازه ای را به جهان عرضه كند. این ظرفیت در سینما وجود دارد.
باید به نكته ای هم تأكید كنیم كه بودجه كنونی سینمای ما برای تولید آثار فاخر كافی نیست، هر چند گاهی با همین بودجه اندك، با ساخت آثاری ارزشمند، جهان را تحت تأثیر قرار داده ایم.»
● همیشه باید به آینده فكر كنیم( ۹)
اسفندیاری در مورد مسایل موجود در زمینه حضور آثار سینمایی در جشنواره های جهانی می گوید: «این مسأله ابعاد گسترده ای دارد و باید درست بررسی شود. وقتی اتفاقی در حوزه سینمایی كشور می افتد، به دلیل عدم كارشناسی در این زمینه، مشكلات باقی می ماند.
اصولاً در این قضیه، دو جریان سینمایی با هم مخلوط می شوند. ما یك نوع سینمای بدنه یا تجاری داریم و یك نوع سینمای مخاطب خاص كه این مسأله در تمام دنیا رایج است و در جشنواره ها بیشتر فیلمهای هنری و مخاطب خاص مورد توجه هستند. اما در مورد سینمای بدنه یا تجاری باید كار بیشتری انجام شود.
همه می دانند كه سینمای ما سالها در عرصه های بین المللی موفق ظاهر شده، ولی در زمینه تجاری موفقیت كمتری داشته است. اما در مورد این كه سینمای ما حضور بین المللی قوی داشته باید بگوییم كه این مسأله نكته ای حائز اهمیت و قابل توجه است، زیرا همه سینماهای دیگر در سایر نقاط جهان، زمانی مطرح شده اند و زمانی هم افول كرده اند، اما سینمای ایران مدت زمان زیادی دروازه های جهانی را باز كرده است.»
اسفندیاری در ادامه می گوید: «همیشه سعی می كنیم نقاط ضعف را بزرگ جلوه بدهیم و نقاط مثبت را ندیده بگیریم، سال گذشته در جشنواره «كن» سینمای ایران فیلم نداشت، ولی در همان سال، حضوری بسیار قوی در سایر جشنواره ها داشتیم. جشنواره هایی مثل «برلین» با ۶ فیلم، «لوكارنو» با ۲ فیلم، «شانگهای»، «كارلووی واری» ، «قاهره»، «ونیز» و... كه در برخی از آنها هم جایزه دریافت كرده ایم.
امسال هم به جز جشنواره فیلم كن، در جشنواره های «شانگهای» و «كارلو وی واری» حضور داشتیم و بی تردید در «لوكارنو» و «مونترال» هم حضور خواهیم داشت. این پرونده جشنواره های خارجی با پیگریهای طولانی به نتیجه رسیده و در راستای كمك به حضور تجاری سینمای ایران بازار فیلم و برنامه های تلویزیونی ایران در كنار جشنواره فیلم فجر تأسیس شده و ۱۰ سال است در این زمینه به شكل گسترده فعالیت می كند و رشد قابل توجهی داشته است. این همه، موفقیتهای سینمای ایران است و راههایی برای ورود به عرصه های جهانی. به عقیده من همه اتفاقهای خوب، یك شبه نمی افتد، بلكه نیازمند برنامه ریزی و مدت زمان مناسب برای اجرای این برنامه ها هستیم.»
مدیر بازار فیلم در مورد حضور فیلمهای با مخاطب خاص می گوید: «سال گذشته ما، فیلمهای پرمخاطبی در این حوزه داشتیم مثل «چهارشنبه سوری»، «بیدمجنون» و... كه موقعیتهای جهانی هم داشتند، ولی باید به این نكته هم توجه كنیم كه همیشه سینمای كودك ما بیشتر مورد توجه بوده، اما چند سالی است افت كمیت در این زمینه داشته ایم. البته امسال توجه بیشتری به این حوزه شده و ما می توانیم در جشنواره های آینده روی این فیلمها حساب كنیم.»
اسفندیاری خاطرنشان می كند: «سینمای ایران نیازمند تكنیك و سرمایه گذاری است. باید بودجه بیشتری صرف این حوزه فرهنگی كنیم و فیلمهای بهتری با مضامین بین المللی تولید كنیم. من مخالف این هستم كه فیلم را برای جشنواره بسازیم، چون در این صورت موفق نخواهیم بود. آن دسته از فیلمهای سینمایی توانسته اند در این جشنواره ها صاحب نام و جایزه شوند كه به فرهنگ ما نزدیك بوده اند، چون به مضامینی پرداخته اند كه برای همه ملیتها قابل لمس بوده اند. آثاری مثل «بچه های آسمان»، «خانه دوست كجاست» و... كه در تمام دنیا مردم با آنها ارتباط برقرار كرده اند. ضمن این كه ارژینال هم هستند.
حتی بسیاری از این فیلمها در كتابهای درسی كشورهای دیگر تدریس می شوند، اما باز هم می گویم همیشه باید به آینده بیاندیشیم، نقاط ضعف را در سینمای خودمان پیدا كنیم و آنها را برطرف كنیم و فقط به شعار و حرف بسنده نكنیم.»
ملیحه پژمان
۱) محمدرضا اعلامی/كارگردان
۲) ابوالفضل جلیلی/كارگردان
۳) پرویز شیخ طادی/كارگردان
۴) فرج ا... سلحشور/كارگردان
۵) همایون اسعدیان /كارگردان
۶) رضا درستكار/منتقد سینما
۷) اكبر نبوی/ منتقد سینما
۸) * دكتر حبشی /مدیر دفتر جشنواره ها و مجامع بین الملل سینما در وزارت ارشاد اسلامی
۹) امیر اسفندیاری/مدیر امور بین الملل بنیاد سینمایی فارابی
منبع : روزنامه قدس