پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


جاذبه های سینمای ایران برای مسعود ده نمکی


جاذبه های سینمای ایران برای مسعود ده نمکی
سینمای ایران از همان ابتدای شكل گیری ساختار جدید و متفاوتش از سال ۱۳۶۲، عرصه حضور افرادی بود كه دغدغه های فرهنگی را همپای فعالیت های سیاسی اهمیت می دادند و زبان سینما را برای بیان ایده آل های آرمانی یك جامعه اسلامی مناسب می دانستند. طیف سینماگرانی كه از ابتدای دهه ۶۰ جریان مقتدری را در سینمای ایران به وجود آوردند، بعدها تبدیل به اصلی ترین فیلمسازان اجتماعی سیاسی ایران شدند كه در یك فضای بازتر نسبت به دیگران، ملتهب ترین موضوع های آن دوران را به تصویر می كشیدند.
اگر محسن مخملباف می توانست اولین فیلم را در نقد گروه های مخالف چپ بسازد، سعید حاجی میری نیز در رد نظرات و افكار و عقاید سازمان مجاهدین «توهم» را می ساخت و رسول ملاقلی پور نیز برای اولین بار تصویری حقیقی از آنچه در جبهه های جنگ می گذشت ارائه می داد. تمام این افراد مجذوب كاركرد رسانه جدید سینما، حضور و فعالیت در آن را نه تنها بر خود فرض بلكه زمینه ساز رواج نوعی از هنر اسلامی می دانستند كه می توانست الگو و سرمشق سایر عرصه های هنری كشور باشد.
روند آزمون و خطای این سینماگران سرانجام باعث شد تا از نیمه دوم دهه ۶۰ به تدریج سینمای ایران صاحب یك جریان قدرتمند و تاثیرگذار از سینمای اجتماعی سیاسی شود كه محصولاتش حتی می توانستند در مواردی اصلی ترین چالش های سیاسی كشور را تشكیل دهند. این طیف اما از اواخر دهه ۶۰ با تغییر جهت سكاندار و نمادش سرنوشت دیگری یافت. محسن مخملباف در چرخشی تدریجی هر اندازه در تفكرات قبلی اش تشكیك می كرد، دوستانش را نیز نگران می كرد كه مبادا این مسیر تبدیل به مثالی از سرنوشت این جریان سینمایی شود. به این ترتیب با ورود افراد دیگری چون مجید مجیدی و كمال تبریزی ضمن مرزبندی آشكار با نوع سینمای مخملباف از صراحت و برندگی این سینما نیز كاسته شد و مراقبت های جدی از آن به عمل آمد تا مجددا نمونه ای چون مخملباف ظهور نكند. با این همه اما این جریان همچنان مورد اعتمادترین جریان از سوی مسئولان سینمایی بود و معمولا برندگان جوایز جشنواره فجر از میان اعضای آن انتخاب می شدند.
بعدها هرچند فعالان این طیف در همپوشانی با جریان حرفه ای سینمای ایران، همكاری با كسانی را كه زمانی تصور قرار گرفتن در كنار آنها را به تمامی رد می كردند، پذیرفتند اما باز هم سوژه هایی منحصر در اختیار همین جریان بود.
مسعود ده نمكی را حتی با وجود آماده شدن نخستین فیلم بلندش باید جدیدترین عضو این طیف دانست. حتی مروری كوتاه بر روندی كه او تا به حال برای قرار گرفتن در جایگاه فعلی طی كرده است بلافاصله ذهن را معطوف به سمت نمونه های شاخص این جریان می كند. او هم مثل اسلاف قدیمی اش از حضور در منازعات تند سیاسی آغاز كرد، به روزنامه نگاری روی آورد و بعد از دو فیلم مستند درباره حساس ترین معضلات اجتماعی به جریان اصلی سینمای ایران آمده است.
«فقر و فحشا» و «كدام استقلال، كدام پیروزی» به اندازه كافی از لحاظ مضمون جذاب بودند تا نسخه های غیرمجازشان به بازار قاچاق سینمای ایران راه یابند و بینندگانی بیابند كه خلاف خواسته اولیه كارگردان از آنها برای بیان مقاصد و انگیزه های سیاسی شان استفاده كنند. با این پیش زمینه، پیش بینی می شد تا ده نمكی در اولین فیلم سینمایی بلندش یك موضوع حاد اجتماعی را دستاویز قرار دهد.
اما او در چرخشی عجیب مضمونی طنز را برگزید و هر چند در صحبت هایش تكرار می كند كه این قالب را هم برای بیان دغدغه های همیشگی اش انتخاب كرده است اما ساده انگاری است كه پذیرفت جذب تماشاگر برای او در نخستین فیلم بلندش بسیار مهم بوده است. حضور انبوه بازیگران شناخته شده و انتخاب مضمون طنز نشان از آن دارد كه او به موفقیت در گیشه اهمیت زیادی می دهد. حتی اگر ناچار شود در همان اولین قدم با فیلمنامه نویسی و بازیگری همكاری كند كه در همان نشریات تحت مدیریت او انتقادات تندی به فیلم ها و آثار قبلی او ابراز شده باشد.
بی شك «اخراجی ها» یكی از مهم ترین و كنجكاوی برانگیزترین فیلم های جشنواره امسال خواهد بود كه بسیاری از حالا منتظر تماشای آن هستند. اینكه عضو جدیدی به طیف فیلمسازان مورد اعتماد و قبول سینمای ایران اضافه می شود یا یك فعال سیاسی تندرو به هنرمندی متعهد تبدیل می شود به اندازه كافی جذاب هست تا اخراجی ها را بدون در نظر گرفتن بازیگرانش تبدیل به فیلم پرفروشی كند.
بابك غفوری آذر
منبع : روزنامه شرق