جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

جهان سوم: نیاز به سیاست خیمه ای


جهان سوم: نیاز به سیاست خیمه ای
نگاهی گذرا به كیفیت حیات در كشورهای جهان سوم این نكته را آشكار می سازد كه این جوامع در تمامی زمینه ها به گونه ای حزن آور از قرنی كه در آن زیست می كنیم فاصله دارند. این فاصله هر روز وسیع تر و طویل تر می شود به گونه ای كه به نظر می رسد پایانی بر آن متصور نیست. این «فاصله» كه در تمامی حیطه ها حاضر است در قلمرو سیاسی از حقیقت ملموس تری برخوردار است چرا كه در این حیطه با مقوله قدرت سروكار داریم.
حیات سیاسی در كشورهای جهان سوم به طرزی انكارناپذیر از نقطه نظر كیفی از ویژگی های دوران غیر مدنی برخوردار است. تجربه روزمره در بسیاری از كشور های جهان سوم ماهیت غیر مدنی تعاملات سیاسی را از عینیت دردآوری برخوردار ساخته است. به جهت حاكمیت ذهنیت غیر مدنی در گستره سیاسی است كه نگرش ها و یا گروه های متفاوت در جامعه در تلاش مستمر هستند كه به انحصار دست یابند. معضلی كه بسیاری از این ممالك با آن دست به گریبان هستند همانا مشروعیت تاریخی نگاه انحصاری در بین گروه ها و ارزش های مستقر در جامعه است. انحصار در چارچوب این منطق خصلتی نهادینه یافته است یعنی همه ایده ها و اندیشه ها در جهان سوم «خطا ناپذیر» هستند. هر پدیده ای باید در یك قالب خاص به تعریف گرفته شود و به تجزیه و تحلیل درآید.
خط مشی ها و سیاست ها در جامعه به ضرورت باید به وسیله یك گروه، قشر یا طبقه معین ترسیم شوند. فقط آنها از این توانایی و ظرفیت برخوردار هستند كه مسیرها و جهت ها را مشخص كنند و مشكلات را برطرف كنند و از پیش رو بردارند.
از آنجا كه مواجه شدن با اندیشه ها و دیدگاه ها از یك سو و نیز مواجه شدن با مشكلات و معضلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، «تك نگاهی» و «تك گروهی» امكان تداوم نظام غیر پویا را ممكن می سازد و درست به همین دلیل حركت به سوی انحصار و غلتیدن در ورطه انحصار طلبی اجتناب ناپذیر می شود. انحصار طلبی به لحاظ این كه مانع از این می شود كه نیروهای انسانی در بشر به بالقوگی برسند، عقب ماندگی سیاسی و نیز عقب گرد در دیگر حیطه های زندگی را وسعت می دهد و به توسعه آن می انجامد. چون انحصار طلبی غیر انسانی، غیر عقلانی و از همه مهم تر غیر اخلاقی است منحصر به یك پذیرش طبیعی در جامعه نمی شود چون همیشه گروهی معترض و سركوب شده وجود دارند. به همین روی است كه چنین جوامعی نیازمند مكانیسم خاص خود می شود. در كثیری از كشورهای جهان سوم هدف دستیابی به انحصار است و همه چیز برای تحقق این مهم قربانی می شود. همه چیز در خدمت این هدف قرار می گیرد كه به ضرورت منجر به از بین رفتن خصلت های متعالی انسانی می شود. با در نظر گرفتن این موضوع كه هدف نهایی دستیابی به انحصار است متوجه می شویم كه چرا گفت وگوی سیاسی و به طور وسیع تر بده و بستان و مصالحه سیاسی در ممالك جهان سوم فرصت بروز پیدا نكرده است.
برای تحقق انحصار تنها یك راه وجود دارد و آن هم توسل به سیاست های حذفی است. اندیشه های متفاوت و گروه ها و طبقات دیگری می بایستی حذف شوند تا بتوان به هدف رسید. سیاست در گستره جهان سوم ماهیت حذفی دارد و این وسیله ای است كه از آن به عنوان مدیریت سیاسی یاد می شود چون خط مشی حاكم برای اداره جامعه تكیه به سیاست حذفی دارد در نتیجه خشونت به یكی از وجوه مشخصه جامعه تبدیل می شود. اصولا سیاست حذفی به دلایل ماهوی، خشونت را به شكل آشكار یا پنهان یا حتی به شكل روانی و فیزیكی آن طلب می كند. این كه چرا گسل های فراوان در كشور های جهان سوم هر روز گسترده تر می شوند و امكان محو و از بین بردن آنها وجود ندارد به دلیل حاكمیت سیاست های حذفی در حیطه سیاست است. به جهت این كه تنوع نگرش ها و مشروعیت وجود گروه ها و یا طبقات متفاوت با نیازهای متمایز پذیرفته نمی شود فرصتی برای گفت وگو به وجود نمی آید. سیاست حذفی، گیوتین گفت وگو و پذیرش تفاوت ها است.
سیاست حذفی در كوتاه مدت ممكن است برای برتری گروه یا یك اندیشه كارساز باشد اما به جهت اینكه به تشدید قطبی شدن جامعه كمك می كند از نهادینه شدن دستاوردهای گروه ها و یا اندیشه های حاكم جلوگیری می كند. همین نشان می دهد كه چرا حیات سیاسی در كشور های جهان سوم به شدت بی ثبات و اقتدار سیاسی به شدت آسیب پذیر جلوه می كند. كشورهای جهان سوم برای ورود به قرن بیست و یكم و تجربه فضای مدنی می بایستی به نفی سیاست حذفی بپردازند و تلاش را بر این قرار دهند كه «سیاست خیمه ای» پا بگیرد. هر اندیشه و یا گروهی كه خواهان برتری در حیطه سیاست است می بایستی به تلاش برای جذب و توجیه دیگران بپردازد و همه را به زیر یك خیمه جمع كند. هرچه اندیشه ای نزدیك تر به ویژگی های انسانی بشر باشد و هرچه گروهی توانمند تر در اداره جامعه باشد تحققا منجر به وسعت خیمه خواهد شد. استقرار خیمه نیازمند مصالحه و بده و بستان است كه این به معنای طبیعی قلمداد ساختن تمایز و تفاوت در قلمرو نگرش و حیطه اداره جامعه است. فضای مدنی تنها در زیرخیمه امكان تبلور را دارد و در محیطی كه حذف اساس كار باشد تنها فضایی كه شكل می گیرد فضای خشونت، چاپلوسی و تمكین است. تنها در بطن سیاست خیمه ای است كه جهان سوم این فرصت را خواهد یافت تا از ورطه عقب ماندگی رهایی یابد و حیاتی انسانی را برای مردم امكان پذیر كند.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه شرق