چهارشنبه, ۱۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 5 June, 2024
مجله ویستا

نئومارکسیست انتقادی نگاهی گذرا به نظریات رابرت کاکس


نئومارکسیست انتقادی نگاهی گذرا به نظریات رابرت کاکس
● مقدمه
رابرت کاکس که در واقع به‌عنوان یک نئومارکسیست شناخته می‌شود و غالب نظریاتش به مارکسیست‌ها نزدیک است، یکی از چهره‌های مشهور و برجسته در عرصه نظریات جدید روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. او به مطرح کردن نظریات انتقادی در عرصه نظام بین‌الملل مشهور است و زمینه اصلی مطالعات خود را نیز به عرصه اقتصادی سیاسی بین‌الملل اختصاص داده است. او به‌طور کلی نظریات موجود در دنیا را به دو دسته کلی تقسیم می‌کند: دسته اول به تعبیر مارکس نظریه‌هایی هستند که به‌عنوان حل‌المسائل شناخته می‌شوند. این تئوری‌ها سعی می‌کند که وقایع موجود در دنیا را در یک قالب و سیکل مشخص مورد ارزیابی قرار دهد و سعی می‌کند از خط‌کشی‌های موجود فراتر نرود. اما دسته دیگری از نظریات هم وجود دارد که کاکس از آن به‌عنوان تئوری‌های انتقادی یاد می‌کند. تئوری‌های انتقادی به نوعی کل جریان هستی را زیر سوال می‌برد و در پی ترسیم چهره جدیدی از وقایع و شرایط موجود است. از نظر رابرت کاکس دسته اول به‌عنوان نظریه‌های محافظه‌کار شناخته می‌شود اما دسته دوم از شرایط محافظه‌کاری به دور است و سعی می‌کند و تفاوتی ندارد اگر از ساختار، خطوط قرمز ومرزهای موجود در جهان نیز عبور کند. نظریات انتقادی تمام تلاش خود را مبذول می‌کند تا از دریچه انتقاد و زیر سوال بردن ارکان موجود به یک سیستم و نظام آرمانی وم تعالی دست یابد. پست‌مدرن‌ها و مکتب فرانکفورت در زمره این گروه قرار می‌گیرند. خود کاکس نیز خود را به نوعی متعلق به گروه دوم می‌داند. اما یکسری از مقولات ویژگی‌ها در نظریا ت کاکس از برجستگی و اهمیت بیشتری برخوردار است که در ادامه به آن می‌پردازیم:
● نظریه
کاکس عقیده دارد که هیچ نظریه‌ای وجود ندارد که مستقل از یک زمینه و مفهوم تاریخی باشد. تئوری و نظریه واقعی آن است که توسط تجربه ابنا بشر شکل و صورت گرفته باشد. او بر این مسئله تاکید می‌کند که هر نظریه و دکترینی که در عرصه سیاست و روابط بین‌الملل تولید می‌شود در واقع هدف و مقصودی را پیش می‌گیرد که برای شناخت آن هدف و مقصود که نظریه آن را در اولویت قرارداده است، لازم است تا زمینه‌های فکری و اهداف درونی نظریه‌پرداز و همچنین قواعد تاریخی حاکم بر نظریه به خوبی شناخته شود.
● اقتصاد سیاسی
رابرت کاکس زمینه اصلی مطالعات خودر ا بر محور اقتصاد سیاسی قرار داده است و خودش هم بر این مسئله تاکید می‌کند. لذاست که در مجامع علمی و بین‌المللی نیز او را به‌عنوان یک اقتصاددان سیاسی می‌شناسند. وی عقیده دارد که اقتصاد سیاسی امری متفاوت از علوم سیاسی و علم اقتصاد است که ما به‌طور معمول آن را می‌شناسیم و یاد گرفته‌ایم. این رشته در واقع ترکیب و مخلوطی میان علوم سیاسی و اقتصاد است. او معتقد است که در عرصه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل رشته‌ها و عرصه‌هایی که به بازیگران بیشتر از ساختارها و زمینه‌ها توجه دارند و درواقع دو رشته بازیگر محسوب می‌شوند، نگاه تاریخی کاکس مجددا در اینجا خود را نشان می‌دهد و آن هم بدین صورت است که تصریح می‌کند هر دو رشته به نوعی از یک زمینه‌های تاریخی برخوردارند که قواعد و ساختار علم سیاست واقتصاد در آن اتفاق افتاده و شکل گرفته است.
● قواعد تاریخی
رابرت کاکس در اینجا خاطرنشان می‌کند که: “تفاوت چندان زیادی میان بازیگران و قواعد وجود ندارد. تغیرات تاریخی در واقع به نوعی رابطه میان بازیگران و قواعد حاکم را نشان می‌دهد و به خوبی با توجه به آن می‌توان این قواعد )stacther( را شناخت.” او در همین راستا تاکید می‌کند که ممکن است افراد و بازیگران بخواهند در مقابل قواعد حاکم از خود مخالفت و یا مقاومت نشان دهند اما نمی‌توانند آن را نادیده و دور از ذهن داشته باشند.”‌نتیجه حرف کاکس این است که بازیگرانی که در عرصه سیاست بین‌الملل و مسائل جهانی تلاش می‌کنند ناگزیر از قبول حاکمیت کلیدی قواعد تاریخی هستند که نمی‌توانند به‌طور کلی آن را از از صفحه ذهن ، عمل و اندیشه خود دور کنند و کاملا به آن بی‌توجه باشند.
● مفهوم دولت در نظریه کاکس
رشته روابط بین‌الملل در دو دهه اخیر شاهد توجهی دوباره به نظریه دولت بوده است. ظهور دوباره مفهوم دولت در نظریه روابط بین‌الملل سپس از نزدیک به دو دهه غیبت باعث شده است تا توجه نظریه‌پردازان این رشته، از ابعاد بین‌الملل دولت به ابعاد اجتماعی و نحوه ارتباطش با جامعه معطوف گردد. مهمترین ویژگی مطالعات دولت در رشته روابط بین‌الملل در سال‌های اخیر گرایش جدید این مطالعات به انکار شیوه سنتی و مسلط نگاه به دولت و متقابلا در نظر گرفتن جنبه‌های اجتماعی دولت بویژه ارتباط آن با جامعه مدنی است. فارغ از این مسئله ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که توسعه نیافتگی نظریه دولت در رشته روابط بین‌الملل تا حدودی نتیجه دلمشغولی عمده محققان این رشته به رفتار دولت به‌عنوان متغیر وابسته در نتیجه بی‌توجهی به مفهوم خود دولت است. به عبارت دیگر نظریات مختلف روابط بین‌الملل عمدتا درصدد توصیف، تبیین و تحلیل رفتار خارجی دولت هستند و هرگز این پرسش را مطرح نمی‌سازند که خود دولت چیست. از این مکاتب و افراد مختلفی خصوصا در دو دهه گذشته به این مفهوم سازی پرداخته‌اند که یکی از مهمترین آنها رابرت کاکس است.
اهمیت رابرت کاکس در این است که می‌کوشد از مفهوم جغرافیایی و مکانی دولت فراتر رود و به بررسی رابطه تاریخی میان شکل‌های مختلف دولت و ساختارهای وسیع فرهنگی و اقتصادی که دولت در آن مشارکت دارد، بپردازد. وی می‌نویسد: “دولت که نقطه تمرکز اصلی تفکر در روابط بین‌الملل است، همچنان به‌عنوان یک مفهوم واحد )singular( در نظر گرفته می‌شود، یعنی دولت،دولت است. تلاش چندانی در نظریه روابط بین‌الملل صورت نگرفته تا مجموعه دولت، جامعه را به عنوان یک جزء اساسی در روابط بین‌الملل در نظر گیرد- در نتیجه، این مطلب که شکل‌های متنوع دولت وجود دارد که نماینده ترکیبات گوناگونی از مجموعه‌های دولت و جامعه هستند، در رشته روابط بین‌الملل مورد اکتشاف و تبیین قرار نگرفته است.”
بنابراین با چارچوبی که کاکس مطرح می‌کند، دیگر مسئله اصلی این نیست که دولت بازیگر اصلی در روابط بین‌الملل است یا خیر و همچنین دیگر مهم نیست که آیا کثرت‌گرایی بدیلی برای پارادایم دولت محور است یا خیر. بلکه کاکس ادعا می‌کند که دولت‌ها دارای شکل‌های متعدد تاریخی هستند و در طول تاریخ متحول گشته‌اند و بدین‌سبب باید به بررسی آنها در مقاطع مختلف تاریخ پرداخت. تلاش کاکس برای فراتر رفتن از مفهوم سرزمینی دولت و در نظر گرفتن آن به‌عنوان یک موجودیت پیچیده باعث شد تا پیشنهادهایی برای یک مفهوم‌سازی بدیل دولت مطرح شود. این پیشنهادها پرسش‌های جدیدی را مطرح می‌سازد و راه‌ها ی جدید پژوهش را می‌گشاید که بسیار با آنچه قبلا وجود داشته متفاوت است. به عبارت دیگر محققان بدین نکته واقف شده‌اند که برای به دست آوردن تصویر جامعی از دولت رجوع به متون کلاسیک که در آن کلیت جنبه‌های داخلی و خارجی جوامع سیاسی در نظر گرفته می‌شد، امری ضروری است. در اینجا بحث اصلی این نیست که آیا ما رهیافتی دولت-محور داریم یا خیر بلکه باید دید که دولت چیست؟‌موضوع اصلی در برداشت کاکس از روابط بین‌الملل این است که دولت‌ها دارای شکل‌های گوناگون تاریخی هستند، واقف دارای ابزارهای مختلف اجرایی، تنظیم، اجبار و همگرایی و همچنین یک بلوک‌بندی تاریخی با ترکیب طبقاتی هستندکه محتواها و محدودیت‌های عمل دولت را مشخص می‌سازد.”‌به عبارت دیگر تعریف تاریخی واقعیت سیاسی یا ؟ دولت بدین شکل صورت می‌گیرد. درواقع دیدگاه کاکس تصویری از یک دولت دارای استقلال را نشان می‌دهد که از یکسو تحت تاثیر نیروهای اجتماعی داخلی (بلوک‌بندی تاریخی) است و از سوی دیگر تحت تاثیر نظام جهانی قرار دارد. همان‌طور که کاکس می‌نویسد:
“بی‌شک دولت در عمل خویش دارای اندازه‌ای از استقلال هستند. همراه با گسترش نهادها و اعمال دولت، یک رشته منافع و شیوه‌های عمل برای دولت حاصل می‌شود که می‌توان آن را عقل دولت نامید. اما به هرحال این استقلال توسط شرایط داخلی و خارجی محدود می‌گردد به عبارت دیگر دولت استقلال خود را درون ساختاری اعمال می‌نماید که توسط تاریخش ساخته شده است. جنبه داخلی این ساختار مربوط به بلوک‌بندی تاریخی دولت می‌شود. جنبه خارجی آن از یکسو به شیوه محدود شدن انتخاب‌های دولت به وسیله شرایط نظامی و مالی جهانی و از سوی دیگر به میزان نفوذ نیروهای طبقاتی خارج مرزهای دولت بر بلوک‌بندی تاریخی آن مربوط می‌شود.”
● مباحث هنرشناسانه
در آرا واندیشه‌های رابرت کاکس مباحث و مقولات هستی‌شناسانه )ontolotical( از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. او در واقع از این مفهوم به‌عنوان ابزاری یاد می‌کند که در پی آن قصد داریم تا به یک شناخت دقیق از مباحث بین‌المللی دست یابیم. او معتقد است که برای فهم دقیق نظریه‌ها و قواعد تاریخی حاکم بر آنها لازم است با استفاده از ابزار لازم مسائل و رویدادها را با یک نگاه هستی‌شناسانه موردبررسی قرار دهیم. در واقع یک نظریه و رویداد بین‌المللی در یک دوره زمانی خاص اتفاق افتاده که مسائل، شرایط و رویدادهای آن را احاطه کرده است و ما فقط زمانی می‌توانیم به یک فهم دقیق برسیم که با نگاهی هستی‌شناسانه آن رویدادها، مسائل و وقایع را موردبازنگری قرار دهیم.
● نتیجه‌گیری
رابرت کاکس به‌عنوان اندیشمندی که تا حدود زیادی گرایش به ساختارهای مکتب مارکسیسم دارد، نگاه خاص و ویژه‌ای به تاریخ و قواعد تاریخی در عرصه نظام بین‌الملل دارد. او بررسی و فهم دقیق قواعد تاریخی را مبدایی مهم برای ورود به تحلیل پدیده‌های مختلف روابط بین‌الملل می‌داند و حتی در تعریفش از مفهوم دولت نیز این مشخصه (نگاه تاریخی)‌را بروز می‌دهد. او معتقد است ما زمانی می‌توانیم رویدادهای بین‌المللی را مورد تجزیه و تحلیل دقیق و کافی قرار دهیم که بتوانیم قواعد تاریخی حاکم را کشف و آن را مورد بررسی قرار دهیم. از این رو این مشخصه مهم کاکس را در میان نظریه‌پردازان جدید روابط بین‌الملل متمایز می‌سازد.
ترجمه: سید مرتضی مفید نژاد
منبع : روزنامه رسالت