یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ما و سهروردی


ما و سهروردی
در بررسی و نقد آراء گذشتگان تاكنون رسم غالب بر آن بوده است كه بزرگی را به انگیزه همنوایی با برخی مسایل روزگار مان به زمانه خویش فرا خوانیم و حكمی از پیش خواسته را بر آن برانیم. از همین روست كه ، برای مثال، كوروش صادر كننده نخستین منشور حقوق بشر می شود ، سهروردی نقشی همانند كالون یا لوتر می یابد و یا همو در تفسیری دیگر، دستگیر ما در غوغای بحران كنونی هویت می شود.
بی شك از این نوشته بوی انكار نقش سازنده بزرگانی نظیر سهروردی در بالندگی تمدن ایرانی- اسلامی بر نمی آید، اما نكته آن جاست كه در این خلط ها و مطابقت های توهم آمیز، بیشتر اسیر افسون فسانه كسانیم تا در پی وضوح ایده ها. آنچه در این تبیین ها محل اعتناست، افرادند ،نه آرا .
نتیجه این امر نقض غرض اندیشه همان كسانی است كه به آنها استناد كرده ایم.این تقدم فرد بر ایده ، معیار را بر حق بودن افراد می نهد تا بر حقیقت ایده ها.در حالی كه تفكر فلسفی بر تقدم ایده بر شخص استوار است. برای فیلسوف در وهله اول این امر مطرح است كه حقیقت چیست؟ و آن گاه در پی این پرسش بر می آید كه هر فردی چه اندازه حقیقت را بازگو می كند؟
به هر روی ، این نكته بدیهی را از یاد نبریم كه امثال سهروردی فیلسوف ، پیش از هر چیز ملاكی برای حقیقت داشته اند و ما به جای آنكه به بررسی این ملاك بپردازیم، و چه بسا معیار خود را نیز در حقیقت امور، درست تشخیص بدهیم، او (سهروردی) را مظهر حقیقت بدانیم. در این جاست كه فیلسوف به ایدئولوگی تقلیل می یابد كه قرار است با یك جهش عظیم تاریخی و معرفت شناسی از فراز سده ها آنچه باشد كه ما اكنون می خواهیم، غافل از آن كه نه سهروردی را درست شناخته ایم و نه درصورت بندی مسایل زمانه مان موفق بوده ایم.
اگر امروزه در بحران به سر می بریم و نیازمند اموری برای برون رفت از آنیم ، امثال سهروردی را خرج آن نكنیم. فراموش نكنیم كه اتفاقاً روش خود سهروردی برخلاف شیوه ای است كه در پیش گرفته ایم. به گفته سهروردی شناسان ، او به دنبال حكمت وفلسفه، هركجا كه بود، برمی آمد و هیچ گاه مقهور فیلسوف ویا فلسفه خاصی نمی شد.به همین دلیل در منظومه فلسفی سهروردی، آراء افلاطون، ارسطو، هرمس الهرامسه، فرزانگان ایران باستان، معارف قرآنی و اندیشه های گنوستیكی، هر یك جایگاه خاص خود را داشتند.
این گونه نبود كه او از همان ابتدا بر شهود و اشراق تأكید ورزد. سهروردی در آغاز باغور در فلسفه ارسطو و مشاییان، عقل فلسفی راتجربه كرد و بر همین اساس نوشته های اولیه فلسفی اش،رنگ وبویی مشایی دارد.اوبه جویندگان معرفت می گوید تازمانی كه خرد ارسطویی بارور نشده و ذهن درآن آمادگی نیافته ،به سمت شهود و اشراق رفتن، كاری عبث است. بی شك این نكته، امروزه هیچ كس را نمی تواند به این نتیجه برساند كه در هیابانگ ستیز میان عقل تاریخی ـ تجربی و تعقل دینی باید یكی را بر دیگری ترجیح داد. اگرغیر ازاین باشد، نه حقیقت روزگار سهروردی را درست دریافته ایم و نه حقیقت زمانه خودرا.
اكنون اگر سودای حفظ میراث پیشینیانی چون سهروردی را در سر می پرورانیم، دقت كنیم تا معیارهای حقیقت یابی رافراتر ازاشخاص جست وجوكنیم. بدین طریق است كه ـ خواه ناخواه ـ میان ما وامثال سهروردی گفت وگو برقرار می شود.
محمدرضا ارشاد
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید