دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
نگاهی به مجموعه پرطرفدار «پرستاران»
از سهشنبهها بیزار بودم. همیشه اتفاق نحسی میافتاد، هر چه بزرگتر میشدم، اتفاقهای نحس هم بزرگتر بود. امتحان ریاضی سهشنبهها میشد. نرسیدن به امتحان آخر ترم دانشگاه، میشد یک دعوای بزرگ، از سهشنبهها بیزار بودم، مخصوصا از سهشنبهای که تلفن زنگ خورد و من نفهمیدم چگونه تا بیمارستان خودم را رساندم. راستی کسی هست که بیمارستان را دوست داشته باشد؟ بیمارستان به جای خودش، سالن شلوغ پلوغ بخش اورژانس را که همه نذر دارند تا با تنهای تو را به گوشه پرت کنند، تونل اضطراب و وحشت با تختهایی که از این طرف به آن طرف کشیده میشوند با نالهای و ملحفهای خونی، با سرمهای آویزان به دستها... اگر همه این صحنهها را در خواب میدیدم صبح که میشد میگفتم کابوس دیدهام! اینجا کسی، کسی را دوست ندارد. خودش آنقدر درمانده است که اگر جانی برای دستهایش باقی مانده باشد فقط میتواند دستهای خودش را بگیرد...
سهشنبهها هنوز برای من همان نبض تند هفته است. تمام روز منتظرم تا بایستد یا تندتر بزند اما دکمه خورشید که میافتد سهشنبه خوب آغاز میشود. نمیدانم دقیقا چند هفتهای است اما ساعت به ۱۰ که میرسد تلویزیون ناپرهیزی میکند و از میان آن همه امواج منفی داستانهایش «مجموعه پرستاران» را پخش میکند. مجموعهای پرطرفدار که تمام قسمتهایش در بیمارستان میگذرد. در لابهلای دم مرگ و بازدم زندگی، هوای خون و مزه درد. اما وقتی این ۴۵ دقیقه میگذرد و تلویزیون خاموش میشود برای تو آنقدر جانی مانده که یک صفحه کتاب ورق بزنی یا به احوالپرسی از دوستی دست بر تلفن بری یا به یاد «درد» کسی بیفتی که امروز از کنارش بینگاه گذشتی.
چه اتفاقی میافتد؟ سایتها را که زیر و رو کنید این سوال بیشتر برایتان معنا پیدا میکند. نقدهایی که برای «پرستاران» نوشتهاند، عکسهایی که از آنها در وبلاگهای فارسی گذاشتهاند و همه آن چیزهایی که نشان میدهد «مردم» این مخاطبان صبور جعبه خالی این مجموعه را چهقدر دوست دارند!
چرا؟ سوال بیربطی است. پرستاران مجموعه استرالیایی است که نام اصلیاش «all saints» ـ قدیسان- است و در حال حاضر نه تنها در ایران که در ایرلند، بلژیک و هند و... پخش میشود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ضبط مجموعه پرستاران از سال ۱۹۹۸ آغاز شده و در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۸ هم چهارصدوسی و چهارمین قسمت آن از تلویزیون استرالیا پخش شده است. اولین و بدیهیترین دلیلی که ناخودآگاه مخاطب تصادفی این مجموعه را به طرفداری پر و پا قرص تبدیل میکند فضای متفاوتی است که از بیمارستان به تصویر کشیده میشود. تصویری که حداقل برای ما ایرانیها از همه آن اتفاقهایی که میافتد هزاران هزار کیلومتر فاصله دارد.
● توضیح بیماری برای بیمار
قبل از هر چیز و غریبتر و تعجببرانگیزتر توضیحی است که به محض ورود بیمار – که گاه حتی در آستانه مرگ است- درباره اتفاقی که برایش افتاده و همه آن چیزهایی قرار است برای او انجام بگیرد، داده میشود، از داروهایی که به بدن او تزریق میشود گرفته تا عمق جراحات و همه آن چیزهایی که ما هیچوقت از پزشکهایمان نشنیدهام مگر به اصرار و پرس و جوی خودمان آن هم در شرایط اورژانسی! چرا که هم ما عادت نکردهایم به پرسش و هم پزشکان خود را موظف به توضیح درباره عملی که باید انجام بدهند، نمیدانند. شاید این اتفاق به صورت سادهاش بارها و بارها برای شما در مطب دندانپزشکی افتاده باشد که بخواهید بدانید چه کارهایی روی دندان شما با این وسایل عجیب و غریب در حال افتادن است؟! و این کاری است که تمام اعضای مجموعه پرستاران از گروه امدادی در صحنههای اولیه حادثه گرفته تا دکتر متخصص انجام میدهند و آن هم نه در مقابل پرسش و سوالی که از آنها میشود بلکه در مقابل پرسش و سوالی که آنها خود را موظف به جواب دادنش میدانند حتی اگر بیمار نیمه جان از آنها سوالی هم نپرسیده باشد!
دیوارهای سفید، ملحفههای تمیز، پنجرهها و فضای سبزی که بیماران از میان آن میگذرند، نیمکتهایی که محلی است برای استراحت کوتاه «پرستاران» همه و همه تمام حسهای زجرآور دیدن یک بیمارستان را از تو میگیرد حتی اگر در مقابل چشمت جوانی بمیرد، پایی قطع شود و از مادری مرده کودکی به دنیا آید. اما سادهتر از همه اینها، «پرستاران ما» یا «all saints» استرالیایی «مهرباناند». هنوز مهرباناند، همدیگر را دوست دارند و دیگران را که بیمارند بیشتر دوست دارند. حداقل آن چه در فیلم میبینیم، این است «آنها» عادت نکردهاند به دردها، به بیماری و هر بیماری که از راه میرسد انگار اولین است که میبینند و اتفاقی که برایش افتاده بزرگترین اتفاق دنیا برای عزیزترینهایشان.
از سهشنبهها بیزار بودم، از بیمارستانها بیزارتر از تنهای که میزنند و بیخیال یک ببخشید رد میشوند. باز هم بیزارتر، از حیاط خشک و خالی بیمارستان، از خستگی پرستارها، از عادی بودن دردها در نگاه پزشکان، از درد کشیدن بیزار بودم و تنها چیزی که از سهشنبهها دوست داشتم و دارم «پرستاران» است آنها مهرباناند و به هیچ چیز عادت نکردهاند چیزی که از ما خیلی دور است!
سارا جمالآبادی
منبع : روزنامه سلامت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی مجلس دولت شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان رئیس جمهور گشت ارشاد
تهران شورای شهر دستگیری هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل سیل فضای مجازی کنکور وزارت بهداشت
دلار قیمت دلار خودرو مالیات قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا مسکن تورم ایران خودرو سایپا
تلویزیون سریال تئاتر زنان فیلم مست عشق سینمای ایران سینما ازدواج موسیقی سریال پایتخت بازیگر
خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه اسرائیل آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران ایران استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس سپاهان جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل وزارت علوم آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
خواب موز افسردگی کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی