شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به نشانه شناسی هنر مفهومی


نگاهی به نشانه شناسی هنر مفهومی
در این‌ مختصر، سعی‌ شده‌ تا هنر مفهومی‌ از دیدگاهی‌ نشانه‌شناختی‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد. مسئله‌ی‌ قابل‌طرح‌ در این‌ ارتباط‌ آن‌ است‌ كه‌ آثار معرفی‌شده‌ در قالب‌ هنر مفهومی‌ در چارچوب‌ كدام‌یك‌ از سه‌ نوع‌ نشانه‌ی‌ مطرح‌شده‌ از سوی‌ پیرس‌ قابل‌ بررسی‌اند. به‌ عبارت‌ ساده‌تر، رابطه‌ی‌ صورت‌ و معنی‌ در آثار هنر مفهومی‌، قراردادی‌، طبیعی‌ یا تصویرگونه‌ است‌؟
۱ـ هنر مفهومی‌
هنر مفهومی‌ در اواسط‌ دهه‌ی‌ ۱۹۶۰ توسعه‌ یافت‌. در این‌ نوع‌ هنر، مفهوم‌ و محتوای‌ اثر هنری‌ بر شی‌ء محصول‌ آفرینش‌ هنری‌ برتری‌ دارد. ۱
این‌ مسئله‌ كه‌ آیا واقعاً آن‌چه‌ به‌اصطلاح‌ هنر مفهومی‌ نامیده‌ می‌شود به‌عنوان‌ هنر قابل‌ بررسی‌ است‌، مورد تردید قرار دارد. هنر مفهومی‌ بیش‌ از آن‌كه‌ به‌ اشكال‌ و مواد مرتبط‌ باشد، با مفاهیم‌ و اندیشه‌های‌ شكل‌دهنده‌ به‌ این‌ اشكال‌ سروكار دارد. نخستین‌ گروه‌ از هنرمندانی‌ كه‌ در اوایل‌ دهه‌ی‌ ۱۹۶۰ به‌ خلق‌ آثار هنری قابل‌طبقه‌بندی‌ در زمره‌ی‌ هنرهای‌ مفهومی‌ پرداختند، بازی‌ با لغات‌ را نیز به‌ آثار هنری‌ خود ضمیمه‌ كردند. به‌سختی‌ می‌توان‌ هنر را تا سطح‌ اندیشه‌ی‌ محض‌ تقلیل‌ داد. بی‌تردید، هر آفرینش‌ هنری‌ اندیشه‌ای‌ را می‌نمایاند؛ ولی‌ اندیشه‌ی‌ محض‌ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ در قالب‌ گفتار و نوشتار متجلی‌ می‌گردد با تجربه‌ی‌ آن‌ در قالب‌ هنر تفاوت‌ دارد. ۲ برخی‌ منتقدان‌ آثار هنری‌ بر این‌ باورند كه‌ هنر مفهومی‌ صرفاً بهانه‌ای‌ است‌ برای‌ توجیه‌ كم‌كاری پدیدآورندگانشان‌. به‌ بیان‌ ساده‌تر، وقتی‌ هنرمند به‌ باقی‌ماندن‌ در لایه‌ی‌ اندیشه‌ی‌ زیربنایی‌ اكتفا می‌كند، هنر مفهومی‌ شكل‌ می‌گیرد. ۳
سُل‌ لوویت‌ (Sol Lewitt) در دفاع‌ از هنر مفهومی‌، مدعی‌ شد كه‌ تمام‌ اندیشه‌های‌ هنری‌ الزاماً نباید به‌ شی‌ء هنری‌ بدل‌ شوند. به‌ اعتقاد وی‌، نقد هنر دیگر بی‌مورد است‌؛ زیرا هنرمند خود می‌تواند تحلیلی‌ بر اثر هنری‌اش‌ ارائه‌ دهد و این‌گونه‌ تحلیل‌ها، همانند یك‌ مجسمه‌ یا یك‌ نقاشی‌، اثر هنری‌ محسوب‌ می‌شوند.
هنر مفهومی‌ به‌ شیوه‌ای‌ گسترده‌، تحت‌تأثیر خلاقیت‌ مارسل‌ دوشان‌ (Marcel Duchamp) در نام‌گذاری مجدد اشیا شكل‌ گرفت‌. او در ۱۹۱۷، یك‌ «توالت‌ فرنگی‌» را در نمایشگاه‌ آثار هنری‌ قرار داد و آن‌ را چشمه‌ ) Fountain ) نامید. در این‌ روند، هنرمند اندیشه‌ای‌ را به‌ یك‌ شئی‌ ملحق‌ می‌سازد كه‌ پیش‌ از آن‌ به‌ شئی‌ موردنظر پیوسته‌ نبوده‌ است‌. در این‌ دیدگاه‌، از آن‌جا كه‌ اندیشه‌ نسبت‌ به‌ شی‌ء هنری‌ برتری‌ دارد، هر اندیشه‌ای‌ می‌تواند به‌ هر شی‌ء ملحق‌ شود. به‌این‌ترتیب‌، دوشان‌ مدعی‌ شد كه‌ توانسته‌ اندیشه‌ای‌ تازه‌ برای‌ شی‌ء مذكور به‌وجود آورد. ازآن‌پس‌، هنر نام‌گذاری مجدد اشیا به‌منظور نمایش‌ اختیاری‌بودن‌ نظام‌ نام‌گذاری‌، در خدمت‌ هنرمندان‌ قرار گرفت‌. ۴
رویكرد دوشان‌ و دیگر دادائیست‌ها در آثار هنرمندانی‌ كه‌ خود را پیرو «هنر سیال‌» (Fluxus) می‌دانستند، متبلور شد. جانِ كیج‌ (John Cage) ، سردمدارِ هنر سیال‌، در پی‌ ازمیان‌بردن‌ مرزهای‌ هنر و زندگی‌ بود و به‌ نقش‌ اتفاق‌ و تصادف‌ در شكل‌دهی‌ به‌ اثر هنری‌ پای‌بندی‌ نشان‌ می‌داد. ۵
هنر كمینه‌ (minimal art) نیز از دیگر اشكال‌ هنری‌ متعاقبِ هنر مفهومی‌ محسوب‌ می‌شود. در هنر كمینه‌، گرایش‌ بر ساده‌سازی عناصر حشو است‌. در زمینه‌ی‌ هنرهای‌ بصری‌، گاه‌ هندسه‌ی‌ ساده‌ی‌ نقاشی‌ یا مجسمه‌ بر شكل‌ تفصیلی‌ آن‌ غلبه‌ می‌یابد و ملاحظات‌ ریاضی اثر هنری‌ بر شیوه‌های‌ اجرایی‌ آن‌ مقدم‌ فرض‌ می‌شود. ۶
در ارتباط‌ با معرفی‌ آن‌چه‌ هنر مفهومی‌ خوانده‌ می‌شود، توجه‌ به‌ این‌ نكته‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ اصطلاحات‌ هنری‌ متداولِ مرتبط‌ با شیوه‌های‌ اجرایی‌ آفرینش‌ هنری‌ نمی‌تواند برای‌ تحلیل‌ نمونه‌های‌ هنر مفهومی‌ مورد استفاده‌ قرار گیرد؛ و همواره‌ باید به‌ این‌ مسئله‌ توجه‌ شود كه‌ در این‌ نگرش‌، اثر هنری‌ ظرفی‌ است‌ برای‌ مظروفش‌ كه‌ همان‌ اندیشه‌ است‌. ۷
تصاویر ۱ تا ۳ ارائه‌شده‌ در زیر ۸ ، در زمره‌ی‌ آثار هنری‌ مفهومی‌ قابل‌ طبقه‌بندی‌اند.
تصویر۱ ـ «نه‌»
Smithsonian American Art
تصویر۲ ـ «پنجره‌»
Bruce Nauman, "Window", Neon Tubing, ۵۹ * ۵۵", ۱۹۶۷.
تصویر۳ ـ «گفت‌وگویی‌ عاری‌ از معنی‌»
Vincenzo Agnetti, "A Dialogue Without Meanings", ۱۹۷۴
در این‌ مرحله‌، جا دارد به‌ معرفی‌ انواع‌ نشانه‌ از دید پیرس‌ بپردازیم‌ تا به‌ این‌ وسیله‌ ابزار لازم‌ را برای‌ تحلیل‌ نشانه‌شناختی‌ تصاویر ۱ تا ۳ را به‌ دست‌ دهیم‌.
۲ ـ انواع‌ نشانه
چارلز ساندرز پیرس‌ (C.S. Pierce) به‌ طبقه‌بندی‌ انواع‌ نشانه‌ پرداخت‌. ۹ وی‌ میان‌ شمایل‌ (icon) ، نمایه‌ (index) و نماد (symbol) تفاوت‌ نهاد. به‌ اعتقاد وی‌، شمایل‌ نشانه‌ای‌ است‌ كه‌ میان‌ صورت‌ و معنی‌اش‌ نوعی‌ شباهت‌ صوری‌ وجود داشته‌ باشد. مثلاً نقاشی یك‌ صورت‌ كه‌ به‌ صاحب‌ آن‌ صورت‌ دلالت‌ می‌كند، نشانه‌ی‌ شمایلی‌ محسوب‌ می‌شود. ۱۰ نمایه‌ نشانه‌ای‌ است‌ كه‌ میان‌ صورت‌ و معنی‌اش‌ رابطه‌ای‌ استنتاجی‌ وجود دارد. برای‌ نمونه‌، دلالت‌ «دود» به‌ «آتش‌» و «حرارت‌ بالای‌ بدن‌» به‌ «تب‌» نمایه‌ محسوب‌ می‌شوند. ۱۱ اما نماد نشانه‌ای‌ است‌ كه‌ میان‌ صورت‌ و معنی‌اش‌ رابطه‌ای‌ قراردادی‌ وجود دارد. نشانه‌های‌ زبانی‌ [ =واژه‌ها ] و علائم‌ راهنمایی رانندگی‌ نماد محسوب‌ می‌شوند. ۱۲
به‌ اعتقاد سجودی‌ ۱۳ ، میزان‌ قراردادی‌بودن‌ رابطه‌ی‌ میان‌ صورت‌ و معنی‌، در این‌ سه‌ نوع‌ نشانه‌ به‌ ترتیب‌ كاهش‌ می‌یابد. نشانه‌های‌ نمادین‌ بسیار قراردادی‌اند. در قطب‌ مخالف‌، نشانه‌های‌ نمایه‌ای‌ قرار دارند كه‌ براساس‌ اجباری‌ كور توجه‌ را به‌ معنی‌ نشانه‌ معطوف‌ می‌كنند. ۱۴ در حدفاصل‌ نشانه‌های‌ نمادینِ و نمایه‌ای‌، نشانه‌های‌ شمایلی‌ قرار دارند كه‌ دلالت‌ صورت‌ نشانه‌ به‌ معنی‌ در آن‌ها تاحدی‌ قراردادی‌ و تا حدی‌ طبیعی‌ و اجباری‌ است‌. هرقدر صورت‌ نشانه‌ بیش‌تر در قید معنی‌ آن‌ باشد، نشانه‌ انگیخته‌تر (motivated) خواهد بود. ۱۵ هرچه‌ نشانه‌ای‌ كم‌تر انگیخته‌ باشد، درك‌ و به‌كارگیری‌ آن‌ بر یادگیری‌ نوعی‌ قرارداد توافقی‌ متكی‌ است‌. جایگاه‌ هر یك‌ از انواع‌ نشانه‌های‌ شمایلی‌، نمایه‌ای‌ و نمادین‌ بر پیوستار قراردادی‌بودن‌ نشانه‌ها ( پیوستار۱) نشان‌ داده‌ شده‌ است‌.
پیوستار۱
نماد شمایل‌ نمایه‌
افزایش‌ میزان‌ قراردادی‌بودن‌ كاهش‌ میزان‌ قراردادی‌بودن‌
۳ـ نشانه‌شناسی‌ هنر مفهومی‌
با معرفی‌ آن‌چه‌ در اصطلاح‌ هنر مفهومی‌ نامیده‌ می‌شود و اشاره‌ به‌ انواع‌ نشانه‌ از دید پیرس‌، در این‌ مرحله‌ جا دارد به‌ این‌ نكته‌ پرداخته‌ شود كه‌ آثار هنری قابل‌طبقه‌بندی‌ تحت‌ عنوان‌ هنر مفهومی‌، چه‌ نوع‌ نشانه‌هایی‌ قلمداد می‌گردند و نیز این‌كه‌ رابطه‌ی‌ صورت‌ و معنی‌ نشانه‌ در آن‌ها تا چه‌ حد قراردادی‌ است‌ یا این‌كه‌ تا چه‌ اندازه‌ انگیخته‌ و طبیعی‌ محسوب‌ می‌شود؟
توصیف‌ هنر مفهومی‌ به‌ مثابه‌ی‌ گرایشی‌ در هنر كه‌ در آن‌ اندیشه‌ بر صورتِ اثر هنری‌ ارجحیت‌ می‌یابد، ما را بر آن‌ می‌دارد تا به‌ دنبال‌ وجه‌ اشتراك‌ این‌گونه‌ آثار و نشانه‌های‌ نمادینِ باشیم‌. در ارتباط‌ با نشانه‌های‌ نمادینی‌ مانند واژه‌ها نیز صورت‌ و معنی‌ تغییرپذیر است‌ و در گذر زمان‌، صورت‌ نشانه‌ می‌تواند تغییر كند. این‌ مسئله‌ به‌ شیوه‌ای‌ برجسته‌ در حركت‌ دوشان‌ در ارتباط‌ با هنر نام‌گذاری‌ مجدد اشیا و آفرینش‌ هنری‌ به‌ نمایش‌ گذارده‌ شد. به‌ عبارت‌ ساده‌تر، آن‌ هنگام‌ كه‌ هنرمند برای‌ نمونه‌، «فنجان‌ قهوه‌» را «درخت‌» نام‌ می‌نهد، به‌ شیوه‌ای‌ برجسته‌، اندیشه‌ را بر شكل‌ اثر هنری‌ برتری‌ می‌بخشد و نیز تغییرپذیری‌ رابطه‌ی‌ صورت‌ و معنی‌ را در سطح‌ نماد به‌ نمایش‌ می‌گذارد. حال‌، باتوجه‌ به‌ آن‌چه‌ گفته‌ شد، آیا می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ آثار هنری‌ مفهومی‌ نشانه‌هایی‌ صرفاً نمادین‌ محسوب‌ می‌شوند؟رابطه‌ی‌ تصویرگونه‌ی‌ میان‌ صورت‌ و معنی‌ نشانه‌ به‌ویژه‌ در ارتباط‌ با هنرهای‌ بصری قابل‌ طبقه‌بندی‌ در گروه‌ هنرهای‌ مفهومی‌، غیرقابل‌انكار است‌؛ هرچند حتی‌ در ارتباط‌ با آثار موسیقایی مفهومی‌ نیز چنین‌ تصویرگونگی‌ای‌ به‌وضوح‌ خودنمایی‌ می‌كند. بنابراین‌، اگرچه‌ با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ پیش‌تر گفته‌ شد، آثار هنری‌ مفهومی‌ ازجمله‌ نشانه‌های‌ نمادین‌ محسوب‌ می‌شوند، اما از سوی‌ دیگر می‌توان‌ ادعا كرد كه‌ این‌ آثار نشانه‌هایی‌ شمایلی‌ نیز قلمداد می‌گردند. به‌این‌ترتیب‌، شاید بتوان‌ مدعی‌ شد كه‌ این‌ آثار نمونه‌هایی‌ از نشانه‌های‌ «شمایلی‌ ـ نمادین‌» به‌شمار می‌آیند كه‌ جایگاهشان‌ روی‌ پیوستار قراردادی‌ بودن‌ نشانه‌ها، در جایی‌ میان‌ نشانه‌های‌ شمایلی‌ و نمادین‌ قرار دارد. با بهره‌ گیری‌ از اصطلاحات‌ یاكوبسن‌ ۱۶ ، در هر اثر هنری‌ مفهومی‌، نشانه‌ی‌ نمادین‌ با نشانه‌ی‌ شمایلی‌ «تركیب‌» می‌گردد تا معنی‌ نشانه‌ را روی‌ محور «انتخاب‌»ها تداعی‌ كند. این‌ مسئله‌ به‌گونه‌ای‌ ساده‌تر قابل‌بررسی‌ است‌. در ارتباط‌ با آثار هنری‌ مفهومی‌، لایه‌ی‌ صورت‌ نشانه‌ در نتیجه‌ی‌ عملكرد فرآیند تركیب‌ شكل‌ می‌گیرد؛ یعنی‌ صورت‌ نشانه‌، ساختاری‌ مجازی‌ (metonymic) دارد. مجاز در سطح‌ صورت‌ نشانه‌، بن‌مایه‌ی‌ عملكرد فرآیند انتخاب‌ می‌گردد تا معنی‌ نشانه‌ به‌ شیوه‌ای‌ استعاری‌ (metaphoric) شكل‌ گیرد. برای‌ روشن‌شدن‌ موضوع‌ به‌ تصویر۱: «نه‌» توجه‌ كنید. ساختار مجازی‌ صورت‌ نشانه‌ در نتیجه‌ی‌ تركیب‌ یك‌ نشانه‌ی‌ شمایلی‌، یعنی‌ تصویر «دختر بچه‌ای‌ كه‌ شكلك‌ در آورده‌»، با یك‌ نشانه‌ی‌ نمادین‌، یعنی‌ واژه‌ی‌ «نه‌» به‌وجود آمده‌ است‌. معنی‌ نشانه‌ به‌ شیوه‌ای‌ استعاری‌ و نیمه‌انگیخته‌ در نتیجه‌ی‌ عملكرد فرآیند انتخاب‌ به‌ دست‌ می‌آید كه‌ همان‌ «دهن‌كجی‌ به‌ تبعیض‌ جنسی‌» و «قیدوبندهای‌ اجتماعی‌» است‌. در تصویر۲: «پنجره‌»، صورت‌ نشانه‌ در نتیجه‌ی‌ تركیب‌ نشانه‌ی‌ شمایلی‌ یعنی‌ «مارپیچ‌ قرمز» موجود در تصویر و نشانه‌های‌ نمادی‌ یعنی‌ جمله‌ی‌ نوشته‌شده‌ در پیچ‌وخم‌ مارپیچ‌ به‌ وجود می‌آید و از ساختاری‌ مجازی‌ برخوردار است‌. از سوی‌ دیگر، نام‌ اثر، «پنجره‌»، نیز جزئی‌ از همین‌ ساختار مجازی‌ به‌شمار می‌آید و نشانه‌ی‌ نمادین‌ دیگری‌ است‌ كه‌ به‌ شكل‌گیری‌ صورت‌ نشانه‌ كمك‌ می‌كند. در مرحله‌ی‌ بعد، تحت‌ تأثیر عملكرد محور انتخاب‌، معنی‌ نشانه‌ به‌ شیوه‌ای‌ استعاری‌ تداعی‌ می‌شود. معنی‌ نشانه‌ می‌تواند از این‌ قرار باشد كه‌ هنرمند در پیچ‌وخم‌ فعالیت‌های‌ هنری‌، پنجره‌ای‌ را به‌ دنیای‌ ناشناخته‌ها می‌گشاید...
در تصویر۳: «گفت‌وگویی‌ عاری‌ از معنی‌»، ساختار مجازی‌ صورت‌ نشانه‌ در نتیجه‌ی‌ تركیبِ دو نقاشی‌ متفاوت‌ به‌ وجود می‌آید كه‌ هر دو نشانه‌هایی‌ شمایلی‌ محسوب‌ می‌شوند. تركیب‌ از این‌ سطح‌ نیز فراتر می‌رود و تا سطح‌ نشانه‌های‌ نمادین‌ عددی‌ نیز توسعه‌ می‌یابد. عنوان‌ اثر، «گفت‌وگویی‌ عاری‌ از معنی‌»، سطح‌ دیگری‌ از نشانه‌های‌ نمادین‌ است‌ كه‌ به‌ این‌ ساختار مجازی‌ می‌پیوندد. معنی‌ نشانه‌ در نتیجه‌ی‌ عملكرد محور انتخاب‌ و به‌ شیوه‌ای‌ استعاری‌ شكل‌ می‌گیرد. گفت‌وگویی‌ بدون‌ واژه‌، بی‌صدا، بی‌معنی‌...
۴ـ جمع‌بندی‌ مطالب‌
این‌ بررسی‌ كوتاه‌ به‌ منظور تحلیل‌ نشانه‌شناختی‌ آثاری‌ انجام‌ گرفت‌ كه‌ در گروه‌ آثار هنری‌ مفهومی‌ قابل‌طبقه‌بندی‌اند. به‌ این‌ منظور، نخست‌ هنر مفهومی‌ و خاستگاه‌ تاریخی‌ آن‌ معرفی‌ شد؛ سپس‌ طبقه‌بندی‌ سه‌گانه‌ی‌ نشانه‌ها از دیدگاه‌ پیرس‌ مطرح‌ گردید. در مرحله‌ی‌ بعد، ساختار نشانه‌ای‌ آثار هنری‌ مفهومی‌ زیر عنوان‌ نشانه‌های‌ شمایلی‌ ـ نمادین‌ معرفی‌ شد. آن‌گاه‌ عملكرد فرآیند تركیب‌ در شكل‌دهی‌ به‌ صورت‌ نشانه‌ و عملكرد فرآیند انتخاب‌ در شكل‌دهی‌ به‌ معنی‌ نشانه‌، باتوجه‌ به‌ نمونه‌هایی‌ از این‌گونه‌ آثار، مورد تحلیل‌ قرار گرفت‌.

یادداشت‌ها:
۱. N. Princenthal, "Conceptual Art", Microsoft, Encarta, Reference Library, ۲۰۰۰.
۲. J. Appletin, "Conceptual Art", http://www. spiked-online. com/Articles/, ۲۰۰۳.
۳. همان‌جا.
۴. همان‌جا.
۵. پرینستال‌، منبع‌ یادشده‌.
۶. همان‌جا.
۷. اَپلتین‌، منبع‌ یادشده‌.
۸. C. S. Peire, Collected Papers , ed. by C. Hartshorne and P. Weiss, (Cambridge: Harvard University Press, ۱۹۵۸.)
۹. كورش‌ صفوی‌، درآمدی‌ بر معنی‌شناسی‌ (تهران‌: پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و هنر اسلامی‌، ۱۳۷۹)، ص‌۳۵.
۱۰. همان‌جا.
۱۱. همان‌جا.
۱۲. فرزان‌، سجودی‌، نشانه‌شناسی كاربردی‌ (تهران‌: نشر قصه‌، ۱۳۸۲)، ص‌۳۴.
۱۳. پیرس‌، منبع‌ یادشده‌، ص‌۳۰۶.
۱۴. فردینان‌ دو سوسور، دوره‌ی‌ زبان‌شناسی‌ عمومی‌ ، ترجمه‌ی‌ كورش‌ صفوی‌ (تهران‌: انتشارات‌ هرمس‌، ۱۳۷۸).
۱۵. رومن‌ یاكوبسن‌، «قطب‌های‌ استعاری‌ و مجازی‌»، ترجمه‌ی‌ كورش‌ صفوی‌، در كورش‌ صفوی‌، گفتارهایی‌ در زبان‌شناسی‌ (تهران‌: انتشارات‌ هرمس‌، ۱۳۸۰).

آزیتا افراشی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر