پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مشارکت زنان در محیط کار


مشارکت زنان در محیط کار
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور میزان اهمیت و اعتبار است که زنان.. در آن کشور دارا می باشند. هر چه حضور زنان در اجتماع، فعالتر و مؤثرتر باشد کشور پیشرفته تر و توسعه یافته تر خواهد شد. لیکن میزان نقش و مشارکت زنان در جامعه بویژه در زمینه های اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی تا حد زیادی وابسته به برخورد و نگرش آن جامعه نسبت به زن می باشد. با توجه به ضرورت حضور و مشارکت حقیقی زنان در عرصه های مختلف فعالیت ها، برای تحقق جامعه مدنی، رشد و بالندگی جامه بانوان کشور و نیز تسریع فرآیند توسعه و محقق شدن عدالت اجتماعی چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود قطعا" تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت و بستر مناسب آنان را در تمام صحنه های فراهم خواهد آورد.
پدیده اشتغال و کار از ابتدای زندگی اجتماعی بشر مورد توجه بوده هر یک از دانشمندان به نوعی درباره این مسأله سخن گفته اند اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و در خانه امری عادی تلقی می شد. هر چند تکنیک نقشها و وظایف جز اصلی اشتغال محسوب می گردد. امروزه اهمیت اشتغال و نیروی انسانی ماهر و متخصص مورد توجه است و توجه به مسأله اشتغال زنان این نیروی عظیم که نیمی از جمعیت جهان هستند و نیز بررسی جامعه شناسی آن بسیار مهم است.
مسأله اشتغال و مشارکت به همراه زیربنای فرهنگی قوی، یکی از مسائل مهمی است که در هر جامعه نشانه رشد و توسعه آن کشور محسوب می شود طبق سرشماری سال ۱۳۶۵ زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند.
و از سال ۱۹۷۰ نقش زنان در نیرو کار افزایش یافته است و تقریبا" در همه جا زنان بیشتر در خارج از خانه کار می کنند.
۱) دیدگاه مثبت نسبت به اشتغال زن :
معتقدند که باید زمینه برای فعالیت و اشتغال زنان در زمینه های مختلف وجود داشته باشد . اشتغال زنان از مسائل مهم هر جامعه می باشد چه اگر زنان در امور جامعه مشارکت داشته باشند هم نیمی از جمعیت که غیر فعال محسوب می شوند فعال می شوند.
۲) دیدگاه مشروط نسبت به اشتغال زنان:
در این دیدگاه اشتغال و مشارکت زنان مورد پذیرش ولی مشروط است بطوری که شغل، مقام مادری زن و تربیت فرزندن را تحت الشعاع خود قرار ندهد یا اینکه وجود قوانین و تسهیلات لازم برای اشتغال زنان ضروری است.
۳) دیدگاه منفی نسبت به اشتغال زنان:
طرفداران دیدگاه منفی بدون هیچ دلیل منطقی و یا تجربه علمی با اشتغال زن به مخالفت می پردازد به دلایل به اصطلاح اخلاقی: اینان می اندیشند که زن شاغل، زنی است که مثلا" به اداره می آید، وقت گذرانی می کند، مزاحم کار دیگران می شود پس بهتر است که در خانه بماند تا زا لغزیدن و لغزاندن دور گردد.
۴) زن و غلهای زنانه:
معتقدند زمانی که نقشها و شغلها بر حسب جنس تقسیم می شود زن را خانه دار و مرد را گرداننده اقتصاد معرفی می کند و این موضوع در ذهن متبلور می شود که تقسیم استعدادهای فطری انسان به این طریق است که زن، استعداد کارهای خانگی و مرد استعداد کارهای اجتماعی را دارد.
۵) قوانین و تسهیلات در مورد اشتغال زنان:
این شاخص یکی از مهمترین شاخصهای مقوله زن و اشتغال می باشد زیرا رابطه ای تنگاتنگ با شاخصهای دیگر، از جمله دیدگاه مثبت و مشروط دارد که قوانین و تسهیلاتی را برای اشتغال زنان در نظر دارند.
۶) زن و تصدی شغلهای کلیدی:
شغل کلیدی عبارت است از شغلهایی که از نظر سوادی، مسئولیتی، اقتصادی و فرهنگی از رتبه بالایی برخوردار است مانند مدیریتها، وکالت مجلس و پیشنهادهای حساس سیاسی.
در ادوار تاریخی زنان در پستهای حساس مملکتی و به قولی کلیدی نقش مؤثری داشته اند بنابراین در اسناد تاریخی زنان را در شغلهای کلیدی کمرنگ می بینم و نقشهایی را که زنان به خوبی می توانند اداره نمایند به دست مردان می افند و به عنوان شغل مردانه محسوب می شود.
در بررسی جایگاه زن در محیط کاربرد و محور اساسی تأکید شده است.
۱) الگوهای کاری که لزوما" با مسئولیتهای اصلی خانوادگی در ارتباط هستند بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل کار نمی تواند جدا از بررسی کارهای مرتبط با خانه باشد.
۲) به عنوان یک نکته حساس، جنس تنها عامل مهم در توضیح الگوهای کاری زنان نیست چون افراد دارای ترکیبی نامتجانس هستند. و شغل از طبقه اجتماعی، وابستگی های قومی رایج، و حتی ممکن است از مذاهب، سن و ملیت منتج شده باشد.
● انگیزه زنان در ورود به بازار کار:
زنان به دلایلی چند اشتیاق بیشتری به کار کردن نشان می دهند.
۱) عوامل اقتصادی :
که معمولا" مهمترین است زنان برای جبران کمبود درآمد خانواده و بالابودن قدرت خرید خانه خانواده، برای کسب نوعی آزادی فردی و اشتغال و یا به عنوان ایمنی برای آینده خود یا خانواده شان کار می کنند.
۲) عوامل اجتماعی و موقعیت اجتماعی:
کار کردن به جای در خانه بودن، وسیله ای برای استقلال یافتن و هویت شخصی
۳) عوامل فرهنگی:
علاقه به کار و یا برآورد خواستهای شخصی، گرایش به رفاه بیشتر – داشتن خانه با تجملات و ماشین جزو اهداف فرهنگی است.
برای دستیابی به حداکثر مشارکت زنان در بازار کار و دستیابی به توسعه پایدار چهار استراتژی پیشنهاد می شود.
۱) دستیابی به حداکثر رشد اقتصادی با تأکید بر توسعه انسانی
۲) دستیابی به حداکثر کارایی در اقتصاد
۳) سرمایه گذاری در ظرفیتهای انسانها
۴) عدالت اجتماعی
کشوری که اشتغال مناسب و در حد نیاز افراد خود نمی تواند ایجاد کند زنان بیشتر از همه صدمه خواهند دید. در جایی که سلسله مراتب اجتماعی بر اساس قدرت جنسی، زور و استبداد است همین مسأله در نظام خانوادگی و نیز استخدام زنان در مؤسسه ها و سازمانها، شرایط را برای زنان از سوی مرداان سخت می کند. به طور حتم زمینه فرهنگی هم این شرایط اقتاصدی و اجماعی را تداوم می بخشد. نظام فرهنگی با ارزشها و اهداف تعیین شده از سوی جامعه، شخصیت زنان را طوری می سازد که خود آنان این وضعیت را می پذیرند و در ثبات آن شریک می شوند.
● نهضتهای دفاع از حقوق زنان : (Feminist)
نهضتی در نیمه اول قرن نوزدهم پا گرفت که هدف آن برابری مرد و زن در برابر امکانات اشتغال و دستمزد ناشی از کار و دفاع از حقوق زنن در دیگر زمینه ها بود و این نهضت در معنای دقیق آن در قرن نوزدهم در فرانسه گرایش پیدا کرد و نام فرانسوی فمینسم (Feminism) به خود گرفت.
فمینیسم در بهترین معنای آن، یعنی علاقه بسیار به رفاه زنان و بهبود شرایط زندگی زنان از طریق فعالیتهای اجتماعی گوناگون.
این نهضت فعالیتهای خود را در چند زمینه متمرکز ساخته است.
۱) کسب حق رأی برای زنان در انتخاب گوناگون (محلی و ملی ...) و کوشش در راه احقاق حق انتخاب شده.
۲) ایجاد دگرگونی های بنیادی در نظام اشتغال جامعه.
۳) محای دو گانگی معیارهای اخلاقی به طور کلی و به ویژه آنچه امروز استاندارد دوگانه رفتار جنسی خوانده می شود. در میان فمینیستها ۵ گرایش عمده وجود دارد :
۱) لیبرال
۲) مارکسیستی
۳) افراطی
۴) سوسیال
۵) مینیسم جدید
● راهبردهایی برای ارتقای مشارکت زنان در حیط کار:
۱) گسترش ابعاد تئوریک و کاربردی و انتخاب یک استراتژی و جهت گیری کلی نسبت به حضور زنان در جامعه
۲) تکاپوی آگاهانه تر متولیان و کارگزاران جامعه برای استقرار نهادهای جامعه مدنی زنان
۳) توسعه آموزش زنان و دسترسی آنان به امکانات آموزشی برای ارتقاء سطح آموزشی و آگاهی زنان.
۴) حمایت قانونی و تشکیلاتی برای ایفای نقش های چندگانه زنان (تعهدات حرفه ای و شغلی مادر و همسری)
● موانع اشتغال زنان
الف) موانع توسعه ای که شامل :
▪ فرهنگی ( ارزشها، اهداف)
▪ اقتصادی ( کارخانه بدون دستمزد، اختلاف سطح دستمزد، نوع مشاغل)
▪ اجتماعی (آموزشی، مسائل موفقیت ، تفکیک شغلی)
ب) موانع غیر توسعه ای
▪ موانع شخصیتی
▪ موانع فیزیولوژیکی
منبع : پایگاه اطلاعات صنعتی ایران