پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شرط‌های سخت


شرط‌های سخت
دولت نهم در این مدتی که برصدر مسند اداره کشور بوده است به گونه‌ای عمل کرده که همه سلایق سیاسی کشور بسیج شده‌اند تا تغییر در اداره کشور به وجود آید و هر چه هم به تاریخ انتخابات دهم ریاست‌جمهوری نزدیک‌تر می‌شویم پیگیری این موضوع در میان دو جناح اصلی کشور جدی‌تر می‌شود. دولت نهم و رئیس آن، محمود احمدی‌نژاد که در زمره اصولگرایان قرار می‌گیرند، با کارنامه‌ای که در این سه سال و اندی از خود بر جای گذاشته‌اند، اصولگرایان را نیز بر آن داشته است که برای حفظ آبرویشان به دنبال تغییر مهره تقریبا همفکر خود به تکاپو بیفتند. اکنون گزینه‌های متعددی در جناح اصولگرا برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد که امکان حضورشان در انتخابات زیاد است و به همین دلیل برخی از چهره‌های سرشناس اصولگرا طرح تشکیل دولت ائتلافی را مطرح می‌کنند و عده‌ای هم طرح عبور از احمدی‌نژاد را پیشنهاد می‌کنند و از طرح این تئوری‌ها به دنبال تغییر در بالاترین سطح مدیریتی کشور هستند و به نظر می‌رسد از عملکرد محمود احمدی‌نژاد که یک اصولگراست راضی نیستند.
از سوی دیگر در جناح اصلاح‌طلب هم تحرکات فراوانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد و آنها هم همچون رقبای اصولگرایشان دغدغه اداره صحیح کشور را دارند و از مدت‌ها قبل به دنبال تغییر در مدیریت کشور بودند و تنها راه تغییر در کشور را نیز از راه انتخابات آزاد و دموکراسی می‌دانند و از این رو برای وحدت و رسیدن به یک کاندیدای واحد ماه‌هاست که رایزنی و تلاش می‌کنند که تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. لازم به ذکر است تا کنون در طول حیات جمهوری اسلامی، روسای جمهوری که انتخاب شده‌اند به طور معمول دو دوره قانونی بر مسند اداره کشور بودند و اکنون محمود احمدی‌نژاد که تنها دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش در حال سپری شدن است و به همین سبب تمام مدیران اجرایی کشور تا پایین‌ترین سطح جزء هواداران رئیس دولت نهم هستند و علاقه دارند که به هر قیمتی ریاست احمدی‌نژاد بر دولت برای چهار سال دیگر تمدید شود و با این شرایط قطعا تغییر در دولت آن‌هم در مابین دور اول و دوم ریاست‌جمهوری فردی که در رأس هرم قدرت است طبیعتا بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
اما هیچ چیزی در عالم طبیعت مطلق نیست و قطعا امکان تغییر در این شرایط نیز مطلق نخواهد بود و به نظر می‌رسد این تغییر با وجود تبصره‌هایی امکان‌پذیر خواهد بود. یکی از این تبصره‌ها حضور شخصیتی محبوب و مورد اعتماد مردم در صحنه انتخابات است که بتواند با جایگاه مناسبش در جامعه رای بالایی را در انتخابات کسب کند. با این اوضاع هر چقدر به درون اردوگاه اصولگرایان بنگریم فردی با خصوصیات فوق نمی‌توانیم پیدا کنیم. اما در اردوگاه اصلاح‌طلبان فردی که خصوصیات فوق را داشته باشد وجود دارد که تنها گزینه‌ای است که در میان سیاسیون حاضر دارای این ویژگی‌هاست و او فردی جز سید محمد خاتمی نیست. در این سطور سعی دارم نکاتی را در خصوص حضور خاتمی در انتخابات بیان کنم. وزیر مستعفی ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی که تا قبل از دوم خرداد ۷۶ شاید هیچ کس فکر آن‌را نمی‌کرد که روزی این سید خندان به چنین جایگاهی در جامعه ایرانی برسد و به‌راستی باید گفت که خاتمی در ۲ خرداد ۷۶ مجددا متولد شد و تولد دوباره‌ای با رای ملت داشت.
خاتمی اکنون باید بر این موضوع اشراف داشته باشد که تنها متعلق به شخص سیدمحمد خاتمی نیست بلکه او متعلق به یک طیف گسترده از جامعه ایرانی است که با تک تک رای‌های‌شان در دو انتخابات به طور متوالی او را به این جایگاه رفیع رساندند و امروز هم اگر مردم بعد از گذشت یک دوره ناموفق در ریاست‌جمهوری باز نام خاتمی را زیر لب زمزمه می‌کنند او نباید بی‌تفاوت از کنار این دریای بیکران تقاضا‌ها برای حضور در انتخابات عبور کند زیرا اکنون حضور مجدد خاتمی در انتخابات دهم تبدیل به یک مطالبه ملی شده است. اصلاح وضعیت فعلی کشور به دست هر فردی که بتواند آن‌را به سرانجام برساند قطعا یک وظیفه ملی خواهد بود و در شرایط موجود کشور تنها گزینه‌ای که در ذهن‌ها خطور می‌کند و ظرفیت تغییر دادن را دارد شخص سیدمحمد خاتمی است. خاتمی با تجربه ۸ ساله دولت اصلاحات و جایگاه رفیعی که در داخل و خارج کشور دارد بی‌تردید ظرفیت و سرمایه‌ای عظیم برای کشور است که متاسفانه در طول این سه سال مسوولان امر به آن بی‌توجه بودند و از ظرفیت او در حل مسائل مختلف کشور استفاده نکردند. خاتمی اکنون تنها کورسویی است که می‌تواند به راحتی پیوند میان حکومت و مردم را به‌وجود بیاورد و همچنین با حضورش بسیاری از معترضین که در قالب آرای خاموش وجود دارند را وارد صحنه انتخابات کند تا در تعیین سرنوشت کشورشان سهیم باشند.
یکی دیگر از ویژگی‌های خاتمی محبوبیت و صداقت او با مردم است که باعث شده است از اکنون کارشناسان، فعالان سیاسی و نظرسنجی‌ها، پیش‌بینی پیروزی او را در انتخابات می‌کنند و شاید اگر خاتمی سرانجام رضایت دهد که در انتخابات حاضر شود و روند اجرایی و نظارتی انتخابات هم ان‌شاء‌الله سالم باشد مجددا شاهد خلق حماسه‌ای دیگر همچون حماسه دوم خرداد خواهیم بود. مردان خطرپذیر همواره در برهه‌های حساس می‌توانند کشورشان را از وجود بحران‌ها نجات دهند و اکنون با این شرایط حساس و بحرانی کشور که هر روز بر وسعت این بحران‌ها افزوده می‌شود، این خاتمی است که تنها واجد صلاحیت لازم برای منصب ریاست‌جمهوری ایران عزیز است. یک رجل سیاسی همواره باید این شجاعت را داشته باشد که در میدان‌های نابرابر حضور یابد و ببازد و هیچ‌گاه نباید از ترس مرگ خودکشی کرد. در حال حاضر کشور عزیز ما برای رهایی از بحران‌های داخلی و بین‌المللی نیازمند خرج اعتبار و محبوبیت فردی همچون خاتمی است و اگر قرار نباشد این اعتبار و محبوبیت خاتمی در شرایط فعلی برای نجات کشور خرج شود معلوم نخواهد بود که این اعتبار برای چه روزی می‌خواهد ذخیره شود.
شاید این اعتبار برای روزی ذخیره شود که دیگر به کار کشور و مردم نیاید و خاتمی تبدیل به یک میرحسین موسوی دیگر شود که دیگر هیچ اثر‌گذاری در جامعه نداشته باشد. یک ضرب‌المثل معروف می‌گوید که جلوی ضرر را هر جا که بگیرید منفعت است. فی‌‌الواقع خاتمی باید تردیدهایش را کنار بگذارد و برای رفاه و نجات هموطنانش وارد صحنه انتخابات شود. همواره فرصت‌هایی که برای ما به‌وجود می‌آید تکرارشدنی نخواهند بود و اگر ما فرصتی را که اکنون برایمان به‌وجود آمده را به بهانه‌های واهی از دست بدهیم طبیعتا به تاریخ و مردم خود ظلم کرده‌ایم و به نوعی هم می‌توان گفت پشت کردن به این همه درخواست برای حضور در انتخابات یک کفران نعمت محسوب می‌شود که اگر در آینده کشور با مشکلات و معضلات عدیده‌ای روبه‌رو شد باید در برابر مردم پاسخگو باشد که چرا در زمانی که می‌توانست به کشور کمک کند از قبول مسوولیت شانه خالی کرد. خاتمی در حال حاضر برای حضور در صحنه انتخابات دو پیش‌شرط را تعیین کرده است که در صورت تحقق این پیش‌شرط‌ها وعده کرده است که وارد انتخابات خواهد شد. یکی از این پیش‌شرط‌های خاتمی تفاهم با ملت است که در سخنان اخیرش در جمع فرهنگیان عنوان کرده بود که در ۸ سال دولتش توانسته بود با مردم به تفاهم برسد و احتمالا در این دوره هم دور از ذهن نخواهد بود که در رسیدن به تفاهم با ملت مشکلی را پیش روی خود داشته باشد.
پیش شرط دوم خاتمی این است که تا چه مقدار امکان عملی شدن برنامه‌هایش وجود دارد؟ این پیش‌شرط خاتمی با شرایطی که دولت نهم طی این سه سال و اندی برای کشور به‌وجود آورده مقداری تحققش سخت به نظر می‌رسد و همین امر نیز تبدیل به بزرگ‌ترین دغدغه خاتمی برای حضور در انتخابات شده است و به نظر می‌رسد در این میان مشاوران و نزدیکان او در این زمینه با بررسی‌هایی که انجام خواهند داد می‌توانند کمک شایانی به تصمیم‌گیری خاتمی بکنند. اما از همه این مباحث که بگذریم در موضوع حضور خاتمی در انتخابات، ساز و کار چگونه آمدن خاتمی مهم‌تر از آمدنش است و این ساز و کار چگونه آمدن است که می‌تواند سبب شود در کشور تغییر به‌وجود آید و قطعا باید در این زمینه بررسی‌های فراوانی از سوی اصلاح‌طلبان صورت بگیرد. در پایان این سطور اگر خاتمی سرانجام تصمیم به حضور در انتخابات گرفت باید به چند نکته توجه کند:
۱) شرایط امروز کشور با شرایط سال ۷۶ بسیار متفاوت است و به قولی کشور کاملا یکدست شده است و به هم زدن حیاط خلوت اصولگرایان در این موقعیت قطعا دارای تبعاتی خواهد بود که باید از الان برای این مسائل برنامه‌ریزی شود و به همین دلیل خاتمی در این دوره باید با استفاده از تجربه ۸ ساله‌ای که در دولت دارد بسیار مقاو‌م‌تر از گذشته و همراه با ایستادگی استوار به فکر پیروزی در انتخابات باشد.
۲) خاتمی به طور حتم ظرفیت و سرمایه‌ای برای کشور محسوب می‌شود و اگر این دوره بیاید و در انتخابات هم پیروز شود برای اصلاح کشور باید با اعتماد به نفسی بالا و انگیزه و روحیه‌ای مضاعف فعالیت خود را از سر بگیرد تا بتواند کشور را از وجود این مشکلاتی که در این مدت کوتاه به وجود آمده تهی کند و اگر بخواهد طبق رویه هشت ساله‌اش در دولت اصلاحات عمل کند شاید کار به جایی نرسد و باز نقطه سر خط بماند.
حامد صالح‌آبادی
منبع : روزنامه کارگزاران