جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دهه فجر؛ بهاری در زمستان تاریخ


دهه فجر؛ بهاری در زمستان تاریخ
دهه فجر همه ساله علاوه بر یادآوری خاطرات حماسه بزرگ پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، فرصت مغتنمی جهت بررسی اهداف متعالی این حرکت الهی به رهبریت امام خمینی(ره) است. بویژه اینکه انقلاب اسلامی ایران در آغاز بیست و نهمین حیات خود است و انقلاب رفته رفته به نسلی جدید و نو شکفته سپرده می‌شود. این نیاز بیش از هر زمانی احساس می‌شود که بفهمد ضرورت بروز انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ چه بود؟
رهبران این انقلاب با چه انگیزه‌ و هدف اساسی و اولیه و بنیادین به این امر مبادرت نمودند؟ با بروز انقلاب چه تحولاتی در صحنه زندگی مردم به وقوع پیوست؟ آنچه که با وقوع انقلاب به دست آمد با آنچه که مدنظر رهبران انقلاب بوده است به چه میزانی منطبق است؟ و ... گویی که تحویل انقلاب به نسل جدید به طور جد محتاج تبیین این امور است به گونه‌ای که بدون آن به نظر می‌آید که این تحویل صورت نمی‌پذیرد.
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است؛ درحالیکه در خارج از مرزهای ایران بالغ بر صدها مقاله و کتاب پیرامون انقلاب اسلامی ایران در طول دو دهه گذشته به رشته تحریر درآورده، اما متاسفانه در جامعه ما نسبت به این مهم کمتر توجه شده است در حالی که جامعه ما و نسل جوان، بیش از هرکسی و بیشتر از هر زمانی امروز نیازمند آن است که بداند چرا این انقلاب با آن همه مشکلات به بار نشست و چه دستاوردهایی را به دنبال داشت؟
بدون تبیین این امور تحویل این انقلاب به نسل جدید، تداوم، رشد و شکوفایی آن ممکن و میسر نخواهد بود. در این میان بسنده کردن به تحلیل‌ها و مطالعات دیگران به منظور شناسایی بنیادها و نتایج این انقلاب، ساده‌اندیشی است. چرا که فارغ‌‌ از تحلیل انگیزه‌ها، به سادگی می‌توان دریافت که در بطن این انقلاب مفاهیمی نهفته است که این مفاهیم آمیخته با باورها و فرهنگ مردم مسلمان ایران بوده و هست و البته این مفاهیم به سادگی قابل فهم و هضم برای دیگران نیست مگر برای کسانی که در بطن این فرهنگ رشد کرده باشند.
انقلاب‌های بزرگ دنیا که بعدها سرمنشا تحولات عظیمی در تمدن جدید بشری گردیده‌اند، هریک دارای مفاهیمی کلیدی هستند که فهم و شناخت آنها برای نسل‌های بعدی منجر به اعتلا و شکوفایی آنها گردیده و می‌گردد. انقلاب اسلامی ایران نیز از زمره این انقلاب‌هاست به گونه‌ای که حتی به زعم برخی از اندیشمندان علاوه برتاثیرات داخلی، تاثیرات بین‌‌المللی شگرفی را به دنبال داشته، آنها به مطالعه و تحلیل و نقد و برسی آن همت گماشته‌اند.
اما آیا ما که خود در بطن ظهور و بروزاین انقلاب بوده و هریک به اندازه وسع خود در آن نقش داشته‌ایم، در تحلیل و بررسی آن نیز سهم خود را ایفا نموده‌ایم؟
آیا امروز که نسل و دنیای جدید حریصانه و جسورانه به نقد و تحلیل انگیزه، اهداف، عملکرد و دستاوردهای این انقلاب می‌پردازد و بعضا با نگاه‌های پرسشگرانه - آن هم از نوع استفهام انکاری - با مبانی و نتایج این انقلاب مواجه می‌گردد، برای آنها پاسخ، تحلیل و یا تفسیری را اندوخته و فراهم نموده‌ایم؟ متاسفانه باید پذیرفت که بسنده کردن به دفاعیات احساسی و هیجانی برخی از افراد به عنوان دفاع از اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران نه تنها پاسخگوی نیاز نبوده و نیست بلکه در دوران انتقال اندیشه انقلاب به نسل جدید بیش از پیش گوش مترصد شنیدن صدای اندیشمندان و صاحبنظران - فارغ از هرگونه حب و بغضی - است.
اگر همچنان بر این اصل پایبند باشیم که نیازمند برپایی نظامی مقتدر با اتکا بر مبانی اندیشه دینی هستیم که بتواند کاروان تاریخ انسان را در دنیای پرتلاطم مدرن به سرمنزل مقصود رهنمون گردد؟ چاره‌ای جز برنامه‌ریزی علمی و اجرایی و انجام پژوهش‌های نظری و کاربردی و اهتمام هرچه بیشتر به امر پژوهش و تحقیق و سامان دادن به نهادها و سازمان‌هایی که مهد پرورش محققان و اندیشمندان گردد، نیست. باشد که با رشد و باروری نهال عقلانیت از شعار‌زدگی، ظاهرگرایی و هرگونه افراط و تفریط دوری جسته و زمینه عمل به اندیشه انقلاب را فراهم نماییم، بی‌ آنکه ذره‌ای در اصول و مبانی ارزش‌های اصیل دینی در خود تردیدی راه دهیم.
حال بدون تردید به این نکته می‌رسیم که انقلاب اسلامی یکی از بزرگترین، مهمترین و شگفت‌انگیز ترین انقلابهای جهان معاصر بشمار می‌آید. عظمت و شگفتی‌های فراوان انقلاب باعث گردید تا این پدیده عظیم به عنوان معجزه قرن لقب گیرد.
انقلابی که بزرگترین تاثیر را در معادلات جهانی داشته و باعث و موجب احیای اسلام، زدودن غبار خرافات، انحرافات از چهره اسلام ناب گردیده و به استقرار حکومت اسلامی انجامید.
تعریف واژه انقلاب؟
انقلاب از کلمه قلب و به معنی دگرگونی و زیر و رو شدن بر وزن انفعال است.
اصولا هر واژه‌ای که بر این وزن باشد (انفعال) متابعه، پذیرش و لازم بودن را می‌رساند.
لذا می‌توان انقلاب را پذیرش قلب و پذیرش دگرگونی تعریف نمود. از نظر اصطلاحی نیز انقلاب به انواع دگرگونی تقسیم‌بندی می‌شود؛ انقلاب سیاسی، انقلاب فرهنگی، انقلاب اقتصادی، انقلاب علمی و ...
زمینه‌های تشکیل سلسله پهلوی و شکل‌گیری نهضت اسلامی:
اصل تشکیل سلسله پهلوی، پس از پایان جنگ جهانی اول و همزمان با تلاش استعمار کهنه انگلیس برای محکم کردن جاپای خود در همه کشورهای اسلامی، و با ترفندها و توطئه‌های عوامل آشکار و پنهان انگلیس تحقق یافت. توجه به حوادث مهم آن روز جهان اسلام نشان می‌دهد که استعمار پیر انگلیس با تشکیل کشور شوروی برمبنای نظریه کمونیسم و در نتیجه، ظاهرا خارج شدن رقیب عمده آن از صحنه تحولات جهانی، زنجیره جدیدی را به دور حرکت اسلامی‌‌خواهی و نهضت بیداری مسلمین می‌‌بست. انقراض خلافت عثمانی و تجزیه مناطق بزرگ و قدرتمند اسلامی به کشورهای کوچک با حکومت‌های تحت سلطه دست‌نشانده یا وابسته، سرکوب حرکت‌ها و نهضت‌های اسلامی در شبه قاره و در ایران نیز، تاسیس سلسله پهلوی و روی کار آمدن رضا خان حلقه‌های این زنجیره بود.
امروز با بررسی و تحلیل حتی نه چندان عمیق در تاریخ یکصد ساله اخیر ایران، این مطلب کاملا روشن است که روی کار آمدن سلسله پهلوی، جز با طرح اولیه انگلیس و با مساعدت آن نبوده است. اعتراف بنگاه سخن پراکنی انگلیس در هنگام عزل رضا خان و اعترافات و خاطرات سردمداران و نزدیکان به رضاشاه که بعدها منتشر شد، جای هیچ‌گونه ابهام و تردیدی در این مورد باقی نمی‌گذارد. شاید بتوان این مقطع تاریخ را، زمان انعقاد نطفه انقلاب اسلامی ایران دانست. اگرچه از سه دهه قبل از این، حرکت‌‌های اسلام‌خواهی مردم ایران، در برابر سلطنت قاجار، موجب نهضت‌های موثری در تاریخ ایران شد، ولی تجربیات حاصل از آن حوادث همزمان با تشدید فشار و خفقان داخلی و همسویی روزافزون برنامه‌ها و اقدامات رضاخان با سیاست‌های استعماری، زمینه‌های مقاومت و حرکت اسلامی مردم را بیش از پیش فراهم ساخت. دوران حکومت رضاخان مبارزه جدی و بی‌محابای او با ارزش‌های دینی و هویت اسلامی جامعه ایران بود.
کشف حجاب اجباری زنان، ایجاد محدودیت برای روحانیت و حوزه‌های علمیه،‌ پیگیری توطئه جدایی دین از سیاست، فرمایشی ساختن انتخابات مجلس نمایندگان و ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه، مبارزه آشکار با همه مظاهر و شعائر دینی و اجرای این همه به عنوان حرکت به سوی تمدن و ترقی، در درون جامعه ایران، موجب توجه بیشتر به ارزش‌های دینی و شکل‌گیری تشکل‌های جدی اسلامی و نیز توجه جدی‌تر روحانیت به مسائل جامعه و نظام دهی مبارزه‌‌ای عمیق و پایدار با جریان حاکم شد.
امام خمینی(ره) و قدرت عظیم معماری و هدایت انقلاب اسلامی:
انقلاب، یک واقعیت است و برای تحقق آن، نیروها و عوامل واقعی و عینی، لازم است. زمینه‌های یک انقلاب، تا وقتی در عینیت، مورد بهره‌برداری واقع نشود، نمی‌تواند این حرکت را تحقق بخشد. نیروی اصلی و حقیقی عمل کننده و ایجاد کننده انقلاب و مردم و توده‌های جامعه هستند. اگر مردم نخواهند، انقلابی محقق نخواهد شد. اما مردم، آحاد پراکنده‌ای هستند که به محوری جامع و قوی‌،‌ برای وحدت حقیقی و واقعی نیاز دارند. اینجاست که رهبری یک انقلاب، به عنوان یکی از عوامل مهم که اهمیت و تاثیر سایر عوامل هم تا حدود زیادی وابسته بدان می‌شود اهمیت خود را می‌نمایاند.
همه عوامل و زمینه‌های پیش گفته، در صورتی که به عنون “مواد خام” و “لوازم اولیه” برای انقلاب، در اختیار رهبری لایق، کاردان، مقتدر و صلاحیت‌دار قرار نگیرد،‌ ضایع خواهد شد و به بار نخواهد نشست. همانطور که بذر خوب، زمین مناسب، نور لازم، آب مورد نیاز و سایر لوازم برای کشت و کار تا وقتی در اختیار یک باغبان ماهر و دلسوز قرار نداشته باشد، خود بخود به نهال برومند و بارده تبدیل نخواهد شد.
امام خمینی(ره) در جریان انقلاب اسلامی ایران، بمانند معمار چیره‌دستی که مصالح ساختمان را خوب می‌شناسد، از نقشه‌ها به خوبی اطلاع دارد و امکانات بالقوه و بالفعل انقلاب را به درستی ارزیابی کرده است. با به کارگیری همه عوامل و زمینه‌های موجود و با جمع کردن و استفاده از هر آنچه به کار پیروزی انقلاب و به بار نشستن آن می‌آید، به بهترین وجه بزرگترین فرصتی را که یک رهبر می‌تواند در خطیرترین موقعیت‌ها به ملت خود بنماید، انجام داد.
حق عظیم امام(ره) نه فقط بر مردم ایران بلکه بر امت اسلامی، حقی عظیم فراموش نشدنی است. در این مجال فقط به بیان دو ویژگی مهم در رهبری امام خمینی(ره) پرداخته می‌شود؛ یکی اینکه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی در امام خمینی، ریشه و سابقه‌ای دیرینه و اعتقادی داشت. در سال ۱۳۴۱ ه-‌ش که اولین حرکت‌های صریح انقلابی امام آغاز شد کمی بیش از ۶۰ سال از سن امام می‌گذشت و او را در آن زمان، فقیهی متبحر، مفسری محقق ، عارفی وارسته، فیلسوفی توانا و مجتهدی جامع‌الشرایط بود.شروع انقلاب برای امام(ره) و انگیزه حرکت او، از سرجوانی، غرور و خامی نبود، او برای کسب قدرت و شهرت، حرکت خود را شروع نمی‌کرد. دنیاطلبی، برای او مطرح نبود. بلکه می‌توان گفت در زمانی که امام حرکت را آغاز کرد، حضور و دخالت صریح و مستقیم او در مسائل اجتماعی، آن هم به صورت مخالفت جدی و آشکار با ابرقدرت آمریکا و نظام شاهنشاهی، به وجهه و حیثیت علمی و معنوی امام(ره) لطمه می‌زد. بنابراین برای شخصیت عظیمی همچون او، شروع این حرکت یک نوع فداکاری معنوی و حیثیتی هم تلقی می شد، علاوه بر اینکه خطر جانی هم حتمی می‌نمود. مهمتر از آن، اینکه امام خمینی، از یک حرکت معنوی و عرفانی، به این حرکت اجتماعی و سیاسی رسیده بود. او سی سال قبل از شروع نهضت، به نگارش کتاب‌های عمیق و دقیق عرفانی، فقهی و اعتقادی پرداخته بود؛ آثاری که امروزه همچنان به عنوان متون معتبر و عمیق علمی، مطرح می‌‌باشند.
او انسان خود ساخته و متخلق، عابد، عارف، وارسته و عالمی بود که جز با انگیزه الهی و معنوی دست به حرکت سیاسی نزد و در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی نیز، پذیرفتن رهبری انقلاب و پس از آن پذیرفتن رهبری یک نظام نوپا که با انبوهی از مشکلات و توطئه‌های داخلی و خارجی مواجه بود، با انگیزه انجام وظیفه و خدمت به خلق در راه خدا، انجام می‌شد.
بنابراین اندیشه انقلاب اسلامی در وجود امام خمینی، مبتنی بر عرفان و علم و تقوای عمیق الهی بود و این خصوصیت، در هیچ نهضت و حرکت انقلابی دیگری، جز نهضت انبیاء عظام الهی مشاهده نمی‌شود.
بنابراین در بهمن ۱۳۵۷ زنان و مردان، زنگارهای درونی را زدودند و یک دل و یک زبان فریاد برآوردند و گام در راهی نهادند که امام حسین(ع) آغازگر آن در ماه محرم بود. امام و یارانش با تکیه بر اریکه ولایت الهی، عزت را بر ذلت ترجیح دادند و با نثار جان و مال، نام اسلام را تا ابد زنده نگه‌داشتند و ملت ایران نیز چنین کردند و تا ابد نیز محرم را در درون وجودشان زنده نگاه خواهند داشت با هر قلدر و زورمندی به نبرد برخواهند خاست تا پرچم پرافتخار اسلام در پهنه گیتی به اهتزاز درآید.
عباس فغانی
منبع : روزنامه رسالت