چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از ماست که برماست ...


از ماست که برماست ...
یکی از اصول ابتدایی کار روزنامه نگاری، بی طرفانه نوشتن و نگاه کردن به مسائل , صرفا از روی منطق و به دور از احساسات است. کار من هم یک جور روزنامه نگاری است. پس وظیفه ام این است که موقع نوشتن ، علائق و احساسات خودم را کنار بگذارم و تا انجا که ممکن است خونسرد بوده و به مسائل از بیرون نگاه کنم. اما قبول کنید که سیب زمینی بودن کار سختی است، مخصوصا وقتی پای یک موضوع ملی در میان باشد. به هر حال سعی می کنم فقط قضیه را تعریف کنم. تصمیم گیری و نتیجه گیری و پندگیری و هر گیری دیگری باشد با خودتان.‏
در این که در ایران خلاء فرهنگی وجود دارد، شکی نیست. تا بخواهید هم مثال هست: این که برای پیدا کردن دو تا دانه عکس ناقابل ولی درست و حسابی از فیلم های روی پرده ایران باید فیلترنت (منظورم همان اینترنت است) را زیر و رو کنیم؛ و چهار تا کتاب ماجرایی و حادثه ای که مربوط به حوادث روز باشد و از قضا در تیراژ بالا فروش برود نداریم؛ تازه دو مثال است. البته مردم خودمان هم مقصر هستند. اگر نبودند، کتابهای پرفروشمان تنها به چند رمان عاشقانه محدود نمی شد. کتاب های معنا گرا هم مخاطب خاص ( = محدود ) خود را دارند. شاید مشکل اینجا باشد که چیزی برای ارائه نداریم. نه! نه! منظورم را بد رساندم. روش مناسب و خلاقانه ای برای ارائه نداریم و گر نه این همه شاعر و نویسنده و هنرمند که یکی پس از دیگری دارند به تصاحب کشورهای همسایه و برادر درمی آیند، مجسمه که نیستند. اگر روش مناسبی برای شناساندن ایران و مشاهیرمان داشتیم، نمی آمدند مولوی را به نام خودشان بزنند و ما هم فقط نگاه کنیم. این طور که من شنیدم سال ۲۰۰۸ سال رودکی نامگذاری شده، ۲۰۰۷ هم که سال مولوی بود. (همگی به خاطر دارید که کره ای ها در قالب یک داستان فانتزی ، عاشقانه ی پر رنگ و لعاب ؛ چه جوری کشورشان را معرفی کردند؟ یانگوم خودمان!!! را می گویم دیگر) البته بودند سریال های که خوب عمل کردند .چی بود اسم این سریال ؟ مدار بیست درجه بود؟ چند درجه بود بالاخره ؟؟ ولی خوب؛ انگشت شمار بودند.
این همه آسمان ، ریسمان بافتم تا بگویم در حالی که بزنم به تخته، قربان دست و پای بلوریمان، سرانه مطالعه کشور ما آنقدر زیاد است که چسبیده به سقف، آن طرف آب خاطرات یک دختر بچه چهارده ساله ایرانی در لیست کتابهای پرفروش قرار می گیرد و برایش سر و دست می شکنند. این دختر بچه ۱۴ ساله متولد رشت، الان ۳۸ ساله است. او کتابی نوشته به نام پرسپولیس و خاطرات خودش را در آن شرح داده. البته اغراق شده و در فضایی سیاه و سفید و به صورت کمیک استریپ. به قول خودش " : پرسپولیس، تصویر گر دختر ۱۴ ساله سر کشی است که پس از انقلاب، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی می یابد. او که نمی تواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد، توسط والدینش به وین فرستاده می شود و تازه پس از استقرار در کشوری دیگر؛ در می یابد در کشور خودش چه ماجراهایی در جریان است."
این خانم، با عزم راسخی که داشته، کتاب ۳ جلدی اش را تبدیل به فیلم نامه کرده و بعد با همکاری یک فرانسوی آن را کارگردانی کرده. جالب اینجاست که این فیلم در جشنواره کن اکران شد و مورد تقدیر و تحسین قرار گرفت و جایزه سوم کن را نصیب خود کرد. برای اسکار هم از طرف فرانسه معرفی شده است و ظاهرا بخت زیادی برای بردن اسکار دارد.
قبل از نمایش در کن اتفاقی نیفتاده بود. یک بنده خدایی خاطرات خودش را نوشته بعد هم آن را فیلم کرده است. پس ظاهرا همه چیز عادی است. اما ما خودمان سنگ انداختیم روی آب و موج ایجاد کردیم؛ چه وقتی بهتر از حالا برای موج سواری؟
قصه آز انجا شروع شد که یکی از بنیاد های سینمایی ایرانی (بنیاد فارابی)، با ارسال نامه ای به جشنواره کن ، خواستار عدم اکران این فیلم می شود. من نمیدانم مسئولین فارابی چه ذهنیتی داشتند که فکر کردند جشنواره ای در حد و اندازه "کن" به حرف آنها گوش خواهد داد. نتیجه قابل پیش بینی بود، مسئولین جشنواره هم نه تنها این نامه را نادیده گرفتند، بلکه اقدام به استفاده ی ابزاری از این مخالفت کردند. در نتیجه، همه عالم و آدم فوکوس می کنند روی ایران و پرسپولیس. بعد از آنهم مسئولان تایلند به درخواست ایران فیلم "پرسپولیس" را از جشنواره فیلم بانکوک کنار گذاشتند.
یک وقت هایی فیلمی ساخته می شود با هدف انتی ایرانیسم، مثل ۳۰۰. یک وقت هایی هم طفلکی ها نیت بدی ندارند ها!!! ( مثبت + نگر باش) یک فیلم اغراق شده از فضای ایران می سازند ولی ما به خودمان می گیریم و کاری می کنیم که توجهات به سمت ما جلب شود. این جوری خودمان نه تنها راه را به آنها نشان داده ایم، بلکه راه را برای آنها هموار هم کرده ایم! چه قدر ما آدم های خوبی هستیم. آنها هم آماده نشستند تا از آب گل الود ماهی بگیرند. یک جورهایی خودمان نقطه ضعف دستشان دادیم دیگر. از ماست که بر ماست ...
منبع : پارسی فا


همچنین مشاهده کنید