یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


ما به یک رنسانس در تئاتر نیاز داریم


ما به یک رنسانس در تئاتر نیاز داریم
داوود دانشور:

۱ـ به‌نظرم بد نیست به جای مسئله جایزه دادن، گروهها تشویق شوند، چون به‌هر‌حال افرادی گروهها را تشكیل می‌دهند و چنانچه گروهی امتیازی می‌گیرد بهتر است این امتیاز در جهت تقویت نیروهای خودش و كارهای فرهنگی كه انجام می‌دهد باشد. به‌طور كلی از فردی به جمعی تبدیل شود بهتر است و این به‌ ضرر آنهایی است كه می‌خواهند رقابتی باشد.
۲ـ در فرصت كمی كه داشتند كارهایی را انجام دادند و زیاد هم موفق نبودند البته از بعضی جهات تقسیم كار شده بود به‌خصوص در شاخه‌های اجرایی و همین امر به‌نحوی دست و پاگیر شده بود و جهت روان و سلیس قبل را نداشت و دلیلش این بود كه فرصت كافی نداشتند و وقتی مستقر شدند جشنواره شروع شد. همیشه در مدیریت به‌دلیل اینكه به اصل قضیه دقت نمی‌شود نقصهایی وجود دارد. بهتر است كارها در طول سال انتخاب شوند تا بهترین كارها در جشنواره عرضه شود مانند كارهایی كه از خارج دعوت می‌شوند.
۳ـ در این جشنواره‌ها دقت روی ماهیت داوری هنوز خودش را درست به میان نیاورده است به‌هر‌حال سعی می‌كنند نیروهای متفاوتی را گزینش كنند نمی‌‌دانم چه چیزی وجود دارد كه همه را راضی نمی‌كند. با وجود اینكه انتخابها صورت می‌گیرد باز هم دست‌كاریهای بعد از انتخاب هیئت‌داوران انجام می‌شود و خودشان مدعی عادلانه رفتار كردن هستند. مسئله دیگر این بود كه توزیع بلیتهای جشنواره، بدون برنامه صورت گرفت و چه جماعتی حق توزیع داشتند؟ برای دو اجرایمان به ما ۲۰ برگ بلیت داده بودند، از برنامه‌های خارجی هم كه قبلاً می‌دادند امسال خبری نبود. به‌طور كلی روش درستی در توزیع بلیتها نبود و هر كس چانه ببیشتر می‌زد بیشتر بلیت می‌گرفت.
۴ـ نمی‌توانیم بگوییم ساختار‌مندتر نشده اما می‌روند به سمتی كه ساختارمند باشد اما در عمل این‌طور تحقق پیدا نمی‌كند. نیروهایی كه كار می‌كنند تحت فشارند. سالن تمرین، بازیگر و مشكلهایی از این قبیل مسائلی است كه در مورد گروهها با ساختار جلو نمی‌رود. از این طرف هم ذوق و سلیقه داوران هم مهم است و خیلیهایشان سعی می‌كردند با معیار علمی انتخاب كنند تا برخوردهایشان با متن و شخص در انتخاب دخالت نكند به‌طور كل‍ّی حالت بینابینی داشته است.
۵ـ خود نسل تئاتر زندگی و حیاتش وابسته به نیروهای دست‌اندركار و سیاست‌گذاری جمهوری اسلامی است كه به‌راحتی نمی‌توان بحث كرد اما اگر روش همین‌طور ادامه پیدا كند و جشنواره فجر به این شكل باشد، به‌لحاظ كیفی تئاترمان جان نمی‌‌گیرد مگر اینكه یك بینش خاصی وارد عرصه شود و نیروهایی را كه كار می‌كنند تفكیك كند. وقتی گروهی تشویق شود به خطا نمی‌رود. هر حركت خوب گروهی منجر به زیرساختهای خوب تئاتری می‌شود ما هنوز به این زیربنا، دست پیدا نكردیم.

دکتر مسعود دلخواه:
۱ـ كسی كه به تئاتر علاقه دارد رقابتی یا غیر رقابتی بودن جشنواره روی كیفیت كارش نباید تأثیری داشته باشد. هنوز جایگاه تئاتر حرفه‌ای، آماتور و ... مشخص نشده است و مسئله رقابتی بودن به این شكل، مشكلی ایجاد نمی‌كند ما یك معیار را از دست داده‌ایم و آن ارزیابی مخاطب عام است. در وضعیت فعلی غیر رقابتی بودن تنها راه حل است چرا كه عادلانه نیست كار یك كارگردان حرفه‌ای با كار یك كارگردان آماتور مقایسه شود.
۲ـ بهتر است در انتخاب نمایشهای خارجی از نظر كیفی حساسیت بیشتری نشان داده شود. مسئله بعد اینكه برنامه جشنواره فقط به زبان فارسی بود ـ البته بعدا‌ً درست شد ـ و بهتر است مهمانان خارجی خودشان تصمیم بگیرند كه چه كاری را می‌خواهند ببینند نه اینكه برایشان تصمیم گرفته شود. مسئله آخر اینكه بازبینی قبل از ا‌جرا اثر منفی روی كارها داشت.
۳ـ انتقاد مشخصی جز در انتخاب كارهای خارجی ندارم. انتقاد باید بعد از اختتامیه صورت بگیرد تا معلوم شود كارها به چه سمت و سویی رفته است. این جشنواره، اسم بین‌الملل را یدك می‌كشد پس باید كارهای حرفه‌ای خارجی وارد این جشنواره شوند نه اینكه كارهای خانوادگی آورده شود. متأسفانه كمیت بر كیفیت جشنواره سوار می‌شود. شاید این مدیریت جدید فرصتی نداشت كه با برنامه‌ریزی بهتری وارد كار شود. بهتر است برای جشنوارهٔ سال بعد از حالا انتخابها صورت بگیرد.
۴ـ من نمی‌توانم راجع به جشنواره‌های قبل نظر بدهم. اما نسبت به پارسال ضابطه تا حدودی جایگزین رابطه و سلیقه‌های شخصی شده بود. قدری قانونمند شده است و معدل نظر بازبینها كاری را بالا یا پایین می‌آورد. وقتی كاری انتخاب می‌شود تماشاگران در اجرای عمومی‌شان باید حتماً راضی باشند به‌طوری كه كارهایی را كه خودم می‌‌دیدم بعضی بسیار ضعیف و بعضی بسیار قوی بودند به‌طور كلی كیفیت باید بر كمیت ارجحیت داشته باشد.
۵ـ وضعیت فعلی كاملاً بحرانی است و این چند‌وجه دارد؛ وجه بودجه و مالی و تا زمانی كه این مشكل حل نشود خیلی مشكلات ایجاد می‌كند دوم بحران فضاهای نمایشی، سوم بحران آموزش است و تئاتر به‌طور سیستماتیك آموزش داده نمی‌شود. بحران به وزارت ارشاد، وزارت علوم و شهرداری ربط پیدا می‌كند و تا زمانی‌كه مسئولان این سه نهاد با هم شورا تشكیل ندهند كه چه كاری برای تئاتر شود همیشه بحران وجود خواهد داشت. البته تلویزیون هم می‌تواند تأثیر زیادی در بالا بردن فرهنگ تئاتر داشته باشد.

سیما تیر انداز:
۱ـ من همیشه گفتم كه درستش این است كه این اتفاق بیفتد، درستش این است كه ما جشنواره غیر رقابتی داشته باشیم ولی آن زمانی است كه هنرمند تأمین باشد. ما همیشه به جشنواره و به جایزه‌اش به‌عنوان یك حمایت مالی از هنرمند نگاه می‌كنیم به‌خصوص هنرمند تئاتر، در نتیجه اگر بخواهم فكر كنم، درست است و اما اگر بخواهم بگویم، متأسفم از اینكه جشنواره غیر رقابتی شده است. در كیفیت كار من هیچ تأثیری این غیر رقابتی شدن نداشت فقط اینكه خیلی راحت‌تر كار كردم البته من هیچ‌وقت به این فكر نكردم كه جایزه ببرم یا نبرم.
۲ـ واقعیتش این است كه اتفاقهای خوبی افتاده و خوشحالم از این بابت كه دكورها را حفظ می‌كنند كه دوباره قرار نیست هزینه‌ای به هدر برود. ولی كاش این حمایت مالی ـ كه قرار بود صورت بگیرد ـ خیلی بیشتر از اینها بود چون وقتی جشنواره را غیر رقابتی كردند آن جایزه را باید تقسیم كنند بین تمام گروهها.
۳ـ‌ من اصلاً نبودم و كاری هم ندیدم. به‌هر‌حال امسال فشارها خیلی بیشتر بود ولی نمی‌توانم چیزی بگویم.
۴ـ همیشه انتخاب سلیقه‌ای است هیچ فرقی نمی‌كند یعنی كسی كه از متن من خوشش بیاید سلیقه‌ای است. من نمی‌توانم بگویم آن داوری كه می‌آید متن مرا می‌خواند اصلاً با سلیقه شخصی‌اش نگاه نمی‌كند.ولی امیدوارم زمانی این محدودیت برداشته شود و وضعی پیش بیاید كه همه بتوانند كار بكنند.
۵ـ یكسری اتفاقهای خوب افتاده كه حداقل تغییر دستمزدهاست كه این قانونمند و اساسمند شده است ولی همچنان ما مشكلات عدیده‌ای داریم، همچنان پولهایمان را دیر می‌گیریم. با این وضعی كه ما پیش می‌رویم مسئولان فكر می‌كنند ما نان یا پنیر نمی‌خوریم یعنی اگر بخواهیم این‌گونه پیش برویم، واقعاً می‌توانم بگویم كه تئاتر امنیت مالی ندارد سوای همه اینها اتفاق خوب دیگری كه افتاده، تئاتر شده برای همه و این خیلی اتفاق مهمی است یك وضع ایده‌ال و یكسان برای همه باید باشد.علی اصغر دشتی:
۱ـ من موافقم كه غیر رقابتی شده و هیچ تأثیری هم روی كیفیت نمایشها نخواهد داشت. هر نمایش خودش تولید می‌شود و كیفیتش را خودش مشخص می‌كند. فقط به این دلیل غیر رقابتی بودنش خوب است كه الگوسازی نمی‌شود چون آن الگو را تعدادی سلیقه مشخص تعیین می‌كنند بهتر است از اعمال سلیقه‌ای مشخص برای نشان دادن تئاتر برترمان پرهیز كنیم و این به استقلال كارگردانی تئاتر كمك می‌كند.
۲ـ مدیریت برایم كار سختی است و مدیریت جشنواره امسال از لحاظی نسبت به گذشته خوب عمل كردند و از لحاظی هم نه و آن هم به‌هر‌حال به‌دلیل میزان تجربه برگزاری جشنواره است كه اگر به گذشته هم نگاهی بیندازیم مدیران قبلی هم كه آمدند و خواستند جشنواره برگزار كنند به‌هر‌حال یك نقایصی داشتند. و به‌طور كلی نظرم این است كه الان زود است راجع به مدیریت جشنواره قضاوت شود.
۳ـ من در حوزه كاری خودم كه یك گروه هستم سالن تمرین خواستم، سالن تمرین مثل گروههای دیگر در اختیارم قرار گرفت. من مسئله‌ای با مدیریت نداشتم چون هیچ گره‌ای در كار من ایجاد نشد. كار من تئاتر كار كردن است و این مدیر یا آن مدیر هیچ خللی در كار من به‌وجود نمی‌آورد و مسائلی كه هنوز برایم به‌عنوان مشكل است مسائلی است كه باید خودم حل كنم و یك سری مسائل كلی كه مسئله حیات تئاتر ماست.
۴ـ هیچ فرقی نكرده است. هنوز زوده كه ما به تئاتر ساختارمندی برسیم ولی به‌هر حال نباید فراموش كنیم كه امسال هم مثل سالهای گذشته تعدادی نمایشنامه‌ها را خواندند و انتخاب كردند و تعدادی هم بازبینی كردند و كارها را انتخاب كردند. در كل هیچ فرقی نكرده و فقط آدمها جایشان عوض شده. سالهای قبل سلایق دیگری كارها را انتخاب می‌كردند امسال سلایق دیگری. وقتی وارد یك سیستم انتخاب می‌شویم و می‌پذیریم كه ما را انتخاب كنند باید مواظب عواقبش هم باشیم. با هر فرمولی كه شما بگویید تئاتر را انتخاب می‌كردند نفر دوم كه بیاید آن فرمول را رد می‌كند.
۵ـ تئاتر به زندگی خودش ادامه می‌دهد و پدیده‌ای نیست كه با آمدن یك مدیر به‌وجود آمده باشد و با رفتن یك مدیر از بین برود. ولی در هر صورت در این وضعیت یك مقداری ادامه حیات تئاتر با نگرانی توأم می‌شود و این روزها در تئاتر نسبت به آینده تغییرات نگرانی وجود دارد كه امیدوارم مسئولین این نگرانی را برطرف كنند.

مهرداد راینی مخصوص:
۱ـ در همین جشنواره تئاتر فجر هم حالت رقابتی‌اش بوده و هم حالت غیر رقابتی‌اش.
فایده‌ای كه رقابتی بودن داشت این بود كه جشنواره رقابتی یك شور و حالی به‌وجود می‌آورد و بچه‌ها سعی می‌كردند تا كارشان را خوب ارائه بدهند تا آن جایزه را ببرند ولی یكسری انتقادهایی هم به آن وارد بود كه می‌گفتند این هیجانها، هیجانهای كاذبی است یا پولی كه ما می‌خواهیم جایزه را با آن تهیه‌اش كنیم چرا بدهیم به یك گروه، این را تقسیم كنیم ما بین تمام گروها تا همه از آن بهره‌مند شوند و از سویی دیگر این هیجان كاذب را از بین ببریم. من پیشنهادم بینابین این دو است، من می‌گویم هیجان را از دست ندهیم برای اینكه بتوانیم كیفیتش را بالا ببریم و از سویی دیگر كاری كنیم كه این بحث مالی موجب مشكلات نشود و جشنواره تئاتر فجر محلی شود كه وقتی من به‌عنوان هنرمند می‌خواهم در آن بیایم اول خودم رغبت داشته باشم یعنی من بدوم دنبال اینكه حتماً وارد این جشنواره شوم. سطح گروههای تئاتری كه می‌آیند باید این‌قدر غنی باشد كه من از خدام باشد پول از جیبم بگذارم تا به این جشنواره بیایم.
۲ـ من با وضعی كه الان دارم ـ تمرینات تئاتری و بولتن كانون ملی منتقدان ـ متأسفانه در این فضا هنوز نیامدم. برای خودم و خانومم كه داریم كار می‌كنیم مشكل خاصی وجود نداشت جز مشكل تمریناتمان كه سالن دچار اختلال شد و نتوانستیم آن‌طور كه شایسته است تمرین كنیم و به‌دلیل اجراهایی كه در اداره تئاتر بود ما به مشكل برخوردیم و غیر از اینها مشكلی نداشتیم.
۳ـ (؟)
۴ـ زیاد توفیری نكرده است. انتخابها همان‌طور جلو می‌رود ولی حضور نسل پیش‌كسوت الان كم‌رنگ‌تر شده است. ولی یك نكته را به نظرم باید سیاستگذار مد نظر داشته باشد. وقتی كارها را گزینش می‌كند باید به انواع سلیقه‌ها توجه كند. و نكته‌ای كه بهش كمتر توجه شده اینكه به انواع سلیقه‌های مخاطب توجهی نشده است و سیاستگذار به این نكته باید خیلی توجه كند كه انواع و اقسام تولیدهایی را ـ جدا از بحث كیفی ـ بپذیرد كه به ذائقه‌های مختلف جواب دهد و این نكته حیاتی است و سیاستگذار باید هوشمندانه به آن توجه كند.
۵ـ ما یك مشكل اساسی داریم و آن اینكه مدیر تئاتر ما سیاستگذار نیست، او یك مدیر اجرایی است و هر كس دیگری هم كه بیاید در همین حد و حدود است. به‌دلیل اینكه ما یك مجموعه تئاتر شهر داریم كه قبل از انقلاب ساخته شده و هنوز نظام جمهوری اسلامی نتوانسته برابر این یك ساختمان دیگر داشته باشد و این نیاز به یك سیاستگذاری كلان دارد. مدیر مركز هنرهای نمایشی یك چنین توانایی را ندارد چرا كه ابزارش را ندارد. ما به یك رنسانس در تئاتر نیاز داریم، رنسانس به معنای یك دگرگونی عظیم و این از دست رئیس مركز هنرهای نمایشی خارج است. تعداد متقاضیان زیاد است باید مرجعی بیاید كه تصمیم بگیرد و عرضه و تقاضا را یكسان كند. الان هزار دانشجو فارغ‌التحصیل می‌شوند و می‌خواهند كار كنند و نظام جمهوری هم برایشان پول خرج كرده و آموزششان داده و باید از تخصص آنها استفاده كند و برای اینكه استفاده كنی باید بروی در سیستم اجرایی و سیستم اجرایی توانایی این كار را ندارد پس باید یك ارتباطی بین وزارت كار و امور اجتماعی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم به‌وجود بیاید تا این عرضه و تقاضا را یكسان كند.

بهزاد فراهانی:
۱ـ مشكل را باید طور دیگری نگاه كرد. مشكل خیلی پیش‌تر از رقابتی یا غیر رقابتی شدن آغاز شد. مشكل از داوری انتخاب متون شروع شد و اعتماد جامعه تئاتری را نسبت به كل جشنواره مخدوش كرد پس از آن مشكل از بخش دیگری آغاز شد و آن بی‌احترامی به داوری استادی چون سمندریان بود و بی‌حرمتی كه به ایشان شد و همه جامعه تئاتری را به سكوت كشاند. یك عده آدم در این میدان زحمت كشیدند و كار كردند و متأسفانه كمی با حرمتهای سنت‌شده تئاتر بازی شد آرزو می‌كنم این برای ما درس بزرگی شود.
در این مملكت هیچ‌كس به سمندریان نمی‌تواند بی‌احترامی كند. دوست دارم قبل از نوشتن مطلب آن را خوب درك كنید: در آبادی ما پدری مرد و یك گاو هلندی برای پسرش به ارث گذاشت چون پسر و زنش از گاو می‌ترسیدند گاو را فروختند و پنج میش خریدند و سال بعد هر میش را كشتند و خوردند و سال بعد یكی از سه تای باقیمانده آبستن شد و دو تا میش دیگر را فروختند و یك بز خریدند در سال آخر ماد‌ّه‌گاو هلندی تبدیل شده بود به یك بز. نگاهی كنیم به جشن هنر شیراز و نگاه كنیم به اختتامیه تئاتر خودمان.
۲ـ توصیه‌ام به دوست خوبم فرهاد مهندس‌پور است كه بهتر است كار تئاتر كند.
۳ـ در جواب سوال اول گفتم.
۴ـ به‌طور كل از نظر معنایی و ساختاری كارها بسیار ضعیف بود. یكی از ضعفها انتخاب كارهای خارجی بود كه مخصوص كارهای كودكان و حتی از پایین‌ترین آثار دانشجویی ما هم پایین‌تر بود. چرا كشورهایی نظیر مصر، شیلی، روسیه و... به ایران نمی‌آیند؟ سنت تئاتری مراكش یكی از پیشرفته‌ترین سنتهای تئاتری است چرا آنها به ایران نمی‌آید؟ چرا روسیه با این همه آثار قوی‌ به ایران نمی‌آیند، استانیسلاوسكی جای پایی در ایران ندارد. تنها شاخص این جشنواره كار لهستان بود كه در فضای باز تالار وحدت اجرا شد و یكی از زیباترین كارهای جشنواره فجر بود.
۵ـ ما خودكشی كردیم آنها پدر تئاتر این مملكت را درآوردند با نگه داشتن تماشاگر در بیرون از سالن به منظور بازبینی.محسن حسینی:
۱ـ رقابتی و غیر رقابتی تاكنون مفهوم خاصی به‌لحاظ یك نوع تعریف صحیح و سازنده‌ای از هر دو واژه فوق تاكنون از طرف سیاست‌گذاران تئاتر دولتی ما رسماً اعلام نشده است. توجه داشته باشید كه مفهوم رقابت در بدنه و بطن هر جشنواره نهفته است. هنگامی‌كه ۱۴‌ ـ ۱۲ گروههای فرنگی به جشنوارهٔ تئاتر بین‌المللی راه پیدا می‌كنند و به‌قول مسئولان محترم ۴۰ مدیر تئاتر و رؤسای فستیوالهای جهانی در یك چنین جشنواره‌ای حضور دارند و از سویی گروههای شهرستانی هر چه بیشتر ـ شاید نسبت به سالهای گذشته ـ در كنار كارهای تئاتر تهران قرار می‌گیرند، درواقع رقابت آغاز شده است. درصد بالایی از كارهای تئاتر سرزمین ما در سطح جشنوارهٔ بین‌المللی به‌طور ارزان و نازل به‌لحاظ تكنیكی، مالی، وضعیت تمرینات به رقابت با ما میهمانان خارجی خود قرار می‌گیرند و حتماً می‌دانید كه گروههای خارجی با كلیهٔ امكانات تئاتر خود می‌آیند و اولویت سرویس‌دهی به گروههای خارجی داده می‌شود و قبلاً هم كارهای خود را در كشورشان یا در فستیوالهای دیگر به نمایش گذاشته‌اند و در اساس تریبون نمایشی جشنواره بین‌‌المللی تئاتر فجر پدیده‌ای صددرصد لوكس تلقی می‌گردد. گروههای داخلی شاید با ۴/۱ امكانات و سرویس‌دهی تكنیكی، فنی، لجستیكی و مالی كار خود را به‌طور ضرب‌العجل به نمایش می‌گذارند. كه تنها شرمساری گروه داخلی ـ برای مثال «شهرزاد و هفت قصه‌اش» را با خود همراه دارد. و علی‌رغم تمامی مشكلات ۲ ساعت قبل از اجرا ما تازه با صحنه، نور، لباس، تكنیك و ... آشنا می‌شویم. تئاتر ما همیشه خود را بردهٔ كمیت ساخته و تا به رسیدن به یك كیفیت مطلوب و سطوح عالیه فوق حرفه‌ای راه دشوار و صعب‌العبوری را در پیش رو داریم و مدام با جملهٔ معروف مواجه می‌شویم: «آقا دكور و تجهیزات را بگذارید برای اجراهای عمومی». و فكر می‌كنم به‌جای بیش از ۱۲۰ گروه و حضورشان در جشنواره، تنها ۲۰ گروه ممتاز و صددرصد آماده را به جشنواره دعوت كنیم و این به اعتقاد من یعنی رقابت در یك جشنواره. توجه كنید، هر كار ضعیف خارجی هم در جشنواره ما، تماشاگر ایرانی را مجذوب خود می‌سازد، چرا؟ به‌دلیل اینكه از تكنیك بالا برخوردار است و تماشاگر را ستایشگر خود می‌سازد، هر چند در این سالهای اخیر هم تماشاگر تئاتر ما دیگر هر كاری را نمی‌پذیرد، زیرا سطح توقعش را ارتقاء داده و این یكی از نكات برجسته در جشنوارهٔ بین‌المللی تئاتر فجر می‌باشد. حتماً می‌تواند در برنامه‌ریزی و انتخاب گروهها برای جشنواره‌های آینده فجر تهران مد‌ّ نظر قرار بگیرد، وگرنه پخش و پلا نمودن چند سكه در ارتقا دادن به تئاتر مملكت دردی را دوا نمی‌كند. ما نیازمند امكانات مجهزتر و برنامه‌ریزیهای مستحكم‌تری هستیم.
۲ـ مدیریت در سطح جابه‌جایی افراد صورت گرفته بود، به‌عبارتی مدیرانی عوض شده بودند، اما مدیریت به لحاظ محتوایی، مالی، برنامه‌ریزی ادامه همان برنامه‌های قبلی در جشنواره‌های گذشته بود و تنها از سكه‌ها خبری نبود. زیرا ما‌نیفست خاصی هم از مدیران فعلی ارائه نشده بود كه برای مثال گروههای انتخابی ـ احتمالاً‌ ـ تحت چه ضوابطی و دیدگاه كارشناسانه‌ای به خارج از كشور اعزام خواهند شد. و این ۴۰ مدیران تئاترها و جشنواره‌های جهانی چگونه و تحت چه شرایط زیباشناسانه‌ایی گروههای مطلوب ایرانی خود را برای سال ۲۰۰۵/ ۱۳۸۴ انتخاب خواهند كرد. فراموش نكنیم، مدیر یك فرد است و مدیریت مجموعه‌ای را دربر می‌گیرد، و ما تقریبا‌ً با بخش دوم مواجه هستیم. برای نجات واقعی در تئاتر ایران نیاز به یك فرد در رأس هرم قدرت نداریم، به كارشناسان و برنامه‌ریزان كاملا‌ً متخصص و حرفه‌ای نیازمندیم.
۳ـ نمی‌دانم سؤال شما را درست متوجه شدم، كه آیا منظور شما از مدیر جشنواره، رئیس مركز هنرهای نمایشی است؟ اگر همین‌طور است، باید بگویم، ایشان مدت كوتاهی است كه آمده‌اند و با التهابات چند ماهه گذشته به‌ویژه ایران زمین، فجر به‌قدر كافی درگیر هستند و مطمئنم كه شتاب‌زده برای بیلان ‌كاری ایشان نباید عمل كرد. غیر عادلانه است كه ما تنها با نقد منفی دربارهٔ یك رئیس فعلی نظر بدهیم، كما اینكه نمی‌توانیم از شاخصه‌های مدیریت كوتاه‌مدت ایشان نام ببریم. موضوع اصلی ما نهادینه شدن و سازماندهی تئاتر ما در یك سیستم كلان در سطوح پارلمانی و دولتی است، زیرا تئاتر ما یك تئاتر صد‌درصد دولتی است. بنابراین از طریق كمیسیون فرهنگی مجلس و ریاست جمهوری و هیئت دولت می‌باید به پدیدهٔ تئاتر كشور نظر انداخت، بررسی و ارزیابی نمود. تئاتر ما یك تئاتر فرهنگی و متأسفانه در حاشیهٔ فرهنگ و یا «تئاتر برای همه» است و اصلاً قدرت اجرایی و تأثیرگذاری تلویزیون را ندارد، پس تئاتر ما نمی‌تواند برای همه باشد، زیرا غیر قابل دسترسی برای همه است و طیف وسیع مخاطبین تئاتر درواقع بچه‌های تئاتر، دانشجویان تئاتر و میهمانان این گروه و آن گروه تئاتری است. پس تئاتر مدتهاست كه برای جمع كوچكی و به‌اصطلاح دسته‌ای «خانواده» تعلق دارد و از «جامعه» به‌دور است.
۴ـ لطفاً اجازه بدهید، از لفظ «ساختار» كمی با احتیا‌ط‌تر استفاده نماییم. ساختار لفظی پایه‌ای، بنیادین و به‌عبارتی اس و اساس یك پدیده است كه در مقایسه با واژهٔ دیگری كه به‌نام «سلیقه» نام می‌برید، در تضاد كامل به‌سر می‌برد. مایل هستم، مثالی ارائه دهم. بازبینی نمایشنامه‌های انتخابی اجرا از طرف یك هیئت ۱۳‌ ـ ۱۱ نفره اگر به‌گونه‌ای ساختاری‌تر عمل می‌نمود، دیگر فكر نمی‌كنم، نیازی به بازبینی مجدد ۲ ساعت قبل از اجراهای جشنواره بود كه به كارهای اجرایی، به‌ویژه نمایش «شهرزاد و هفت قصه‌اش» لطمات زمانی، ریتمیك، و... بزند. مطمئنا‌ً می‌توان شاخصه‌هایی تعیین كرد، چه به‌لحاظ محتوایی، زیبایی‌شناسی و یا به كاركرد و عملكرد دراماتورگی یك گروه تئاتری در پنج ساله گذشته نظر انداخت و كارنامه، پرونده و بیلان یك گروه و یا كارگردان می‌تواند از دیگر شاخصه‌های یك انتخاب باشد. متأسفانه سلیقه همیشه یك سر و گردن از «ساختاری شدن» بالاتر قرار گرفته است كه مقایسه ما را به جایی نمی‌برد. نظر بنده همیشه به كیفیت یك اثر هنری معطوف می‌باشد و كمیت فقط آمار و ارقام را بالا می‌برد و نقش موریانه را برای كیفیت دارد. و فكر می‌كنم كیفیت همان واژهٔ شما «ساختارمندتر» را تكمیل می‌نماید.
۵ـ با توجه به رویدادهای ۳ ماهه گذشته و وضعیت سیاسی كشور در شش ماهه آینده حتما‌ً تأثیرات خود را بر تئاتر ما خواهد گذاشت. و اگر مدیر موفقی بخواهد بر این اهرم فرهنگی از مدیریتی مطلوب و تعقل‌گرا برخوردار باشد، تجربیات چند سال اخیر را حتما‌ً توسط تیم خبره‌اش آنالیز خواهد كرد و شرایط جدید، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری جدیدی را مطالبه می‌كند. تئاتر ما از یك نوع گسیختگی فرهنگی در رنج و عذاب است و پیوندش برای مثال با صدا و سیما كم‌رنگ است، هر چند سرویس‌دهی و خدمات شبكه‌های دوم و چهارم صدا و سیما در طول جشنواره قابل تقدیر می‌باشد، اما همكاریهای صحنه تئاتر و صدا و سیما ـ امیدواریم ـ در برنامه‌های آیندهٔ منسجم‌تر گردد. تئاتر ما نیازمند یك تریبون دائمی ـ همانند سینما ـ در خانوادهٔ صدا و سیما می‌باشد كه هر هفته به تئاتر ایران و جهان بپردازد و در راستایش زیبایی‌شناسی هنر صحنه را هم به سمع و بصر تماشاگران محترم برساند و اطمینان داریم در ارتقاء سطوح فرهنگی كشورمان نقش كلیدی و حساسی می‌تواند ایفا كند. و تله‌تئاتر یكی از این تریبونهای نمایشی از تئاتر است. تئاتر ما نیاز به گفتمان ـ دیسكورسی ـ عالمان تئاتر و مخاطبین تلویزیونی خود دارد كه امیدوارم هر چه سریع‌تر همكاران محترم ما در صدا و سیما به ندای ما جامعه تئاتر گوش فرا دهند.
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر