یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت به سرزمین «فارگو»


بازگشت به سرزمین «فارگو»
مارك میلود كارگردان «سفید بزرگ» می گوید آنچه وی را به سمت این فیلم و بهتر بگوییم ساخت آن كشید، شباهت سناریوی آن با كارهای جنایی برادران كوئن (جوئل و ایتن) و وجود برخی خصوصیات منحصربه فرد در آن بوده است.
اگر بخواهیم با همین منوال و از همین دیدگاه جواب میلود را بدهیم، باید متذكر شویم كه وامدار شدن بیش از حد این فیلم به «فارگو» كار تحسین شده سال ۱۹۹۶ برادران كوئن باعث می شود كه این فیلم جدید را منحصربه فرد نینگاریم. در میان ده ها شباهت آشكار «سفید بزرگ» با «فارگو» یكی هم فضای پر از برف و زمستانی بسیاری از صحنه ها است و همچنین شهری دور افتاده در نقطه ای از آمریكا كه مدرن هم نیست و مانند بسیاری از شهرهای دیگر این كشور فساد از آن می بارد. دو نفر تروریست نه چندان هوشمند را هم در بطن قصه داریم كه برای پراندن و بی ثمر نهادن برنامه های محوله به آنان جان می دهند.
با بازی او كه آشكارا پا به سن گذاشته، ما كاراكتر اصلی پل بارنل را پیش رو داریم. او یك مامور و متخصص بیمه است و ما قسمت اعظم قصه و رویدادها را از دید وی می بینیم. سپس به وودی هارلسون می رسیم كه قیافه اش را برای این رل با موهای كاملاً ریخته و دندان هایی طلایی به كلی عوض كرده اند. آن گاه هالی هانتر ظاهر می شود كه نقش مارگارت بارنل را بازی می كند و او زنی مخدوش است كه هیچ جور از كارهایش سر در نمی آورید و در تعریف ها و مصداق های عادی كوئن هم نمی گنجد. این زن توسط تروریست ها به گروگان گرفته می شود. اما در داستان میلود این گروگانگیرها آدم های جذابی هستند و آن قدرها هم بد به نظر نمی رسند و مهمتر آنكه «فرد گروگان گرفته شده» از این قضیه استقبال می كند زیرا این را نشانی از تقابل و مخالفتش با اصول اجتماعی روز می داند.
هالی هانتر او را زنی جلوه می دهد كه برایش آزادی و در محبس بودن فرق زیادی ندارد. حتی وقتی آزاد می شود و خیابان های پر از برف را پشت سر می گذارد و به مركز شهر می رسد و یك ماشین پلیس او را سوار می كند، از خود می پرسد كه كدام یك از دو وضعیت برای وی بهتر بوده اند. این اولین باری نیست كه در یك فیلم ارتباط مساعدی را بین اسیركننده ها و فرد محبوس مشاهده می كنیم ولی در این كار تازه چنان همه چیز با هم قاطی شده و شهر چنان سرشار از تخلف و تیرگی است كه خصلت غیرعادی فوق در آن گمشده است. خبری از پلیس زن غیرمتعارف و وظیفه شناس «فاگو» (با بازی فرانسیس مك دورماند) نیست و میلود بدش نمی آید كه فیلم را مثل شاهكار هوارد هاكس «خواب بزرگ» (۱۹۴۵) ببندد و پایان بخشد، اما بدیهی است كه نتواند. قصد اصلی این آدم ها چیست؟ پل بارنل می خواهد به زنش كمك كند، ولی او به عنوان كارشناس بیمه در حلقه علایق و اتفاقاتی قرار گرفته است كه او را به سوی «خلاف» های «فارگو» وار قصه می كشاند. میلود از این مخمصه داستانی جان سالم به در می برد، اما فیلم او خیر.
● خلاصه داستان
اینجا آلاسكا است و زمان حاضر. پل بارنل در هیئت یك كارشناس امور بیمه و متخصص و مشاور سفر، زندگی خاصی را می گذراند. همسر او مارگارت به لحاظ روحی بیمار و خانه نشین است. پل برای حل مشكلاتش تصمیم می گیرد روی حق بیمه برادرش ریموند كه پنج سال است ناپدید شده، مانور كند و طالب یك میلیون دلار از این طریق شود. با درخواست او مخالفت می شود، اما او به فاصله چند روز جسد یك مرد بی جان را در نزدیكی خانه اش پیدا می كند كه ظاهراً محصول اقدامات تروریستی دو قاتل اجیر شده با نام های گری و جیمبو است.پل بارنل زرنگی می كند و كوشش می نماید كه این جسد را به عنوان پیكر برادرش به ماموران ارائه كند و در همین حد فاصل استخدام كنندگان گری و جیمبو به آنها می گویند كه برای اثبات ثمر دادن ماموریت های محوله به آنان موظف اند كه جسد مقتول را رو كنند.
سایر ماموران بیمه به كارهای بارنل شك كرده اند و یكی از آنها كه بازرسی به نام تد واترز است، تحقیق درباره وی را شروع می كند. مشكل بارنل این است كه گری و جیمبو نیز ردپای او را یافته اند. آنها همسر او مارگارت را به گروگان می گیرند و می گویند فقط در صورتی رهایش می كنند كه جسد مورد بحث را پس بگیرند. در حالی كه این جسد به عنوان برادر گمشده پل به مقام ها ارائه شده، ناگهان سروكله خود ریموند پیدا می شود. او به پل می گوید كه باید قسمتی از پول بیمه را به وی بدهد و پیشنهاد می كند كه خودشان مارگارت را سر به نیست كنند تا او نتواند چیزی را به دیگران بگوید. تلاش واترز برای رو كردن دست بارنل بی نتیجه می ماند و او یك میلیون دلار مورد بحث را دریافت می كند. با این وجود واترز درمی یابد كه بارنل و دو فرد گروگانگیر قرار ملاقاتی را گذاشته اند كه هدف از آن معاوضه مارگارت با جسد مورد بحث و همچنین تقسیم پول بیمه است. در یك دنیای «كلك در كلك» بارنل حتی به برادرش میزان دقیق پولی را كه سهم می برد، نگفته است و در درگیری پایان قصه با اینكه دو تروریست همراه با جسد مورد نیازشان صحنه را ترك می كنند اما نظر واترز هم نسبت به بارنل عوض شده است. شاید او نزدیك شدن مرگ به وی و سپس جان سالم به در بردن را دلیلی برای چشم بستن بر خطای بارنل می داند.
● سفید بزرگ (The Big White)
▪ محصول: آمریكا، آلمان و بریتانیا (۲۰۰۵) ،كارگردان: مارك میلود ،بازیگران اصلی: رابین ویلیامز، هالی هانتر، جووانی ریبیسی و وودی هارلسون،طول مدت: ۱۰۵ دقیقه.
سم دیویس
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید