پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زمینه‌های ایجاد بستر عدالت اجتماعی سیاسی و اداری از منظر امام علی(ع)


زمینه‌های ایجاد بستر عدالت اجتماعی سیاسی و اداری از منظر امام علی(ع)
مهمترین مبنا در سامان‌بخشی و ایجاد بستر عدالت در جامعه، وجود بینش و نگاه صحیح مسئولین به خویش، مردم و وظایف و حقوق است که به این موارد نگاهی توحیدی و خالی از شرک وجود داشته باشد. اگر مسئولین بر این اساس عمل نمایند، کار کردن عین خدمت کردن اصلاح امور و عبادت نمودن و رشد و شکوفایی است.
عملکرد انسان به شدت متاثر از نوع نگاه آدمی به کار، وظایف و اختیارات اوست. اینکه انسان از چه منظری به خود و دیگران در این عرصه می‌نگرد و کار کردن را چگونه می‌بیند.
اعتبار آدمی به نوع بینش و نگرش اوست و تعیین‌کننده‌ترین چیز در مناسبات زندگی نوع نگاه آدمی است. امیرمومنان علی(ع)‌می‌فرماید:
“ارزش و بهای انسان، آن چیزی است که در دیده‌اش نیک و زیباست.”(شرح غررالحکم، ج۴، ص ۴۷)
وقتی خدا در اندیشه انسان بزرگ باشد امور غیرالهی و آنچه غیر اوست بی‌مقدار و کوچک می‌نماید و انسان از حقارت‌ها و پستی‌ها آزاد می‌گردد و با همه وجود در راه هدایت مردمان و خدمت به ایشان گام بر می‌دارد و در برخورد و عمل خود رعایت حقوق مردم و اعتدال را می‌نماید و از ظلم و نابهنجاری پرهیز می‌نماید چرا که خود را مسئول در برابر خداوند می‌داند.
در اندیشه توحیدی امیرمومنان علی(ع) کارگزاران هر دولت و هر سازمان پیوسته باید به یاد داشته باشند که بنده خدایند و همین تلقی است که آنان را از بیماری‌های روحی و رفتارهای غیراخلاقی حفظ می‌نماید. اگر انسان فراموش کند که کیست و از بندگی خداوند غفلت نماید، سر به طغیان می‌آورد و به گردن‌افرازی مبتلا می‌شود.
امام علی(ع) می‌فرماید:
“واگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشماری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر که چیست و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست که چنین نگریستن سرکشی تو را می‌خواباند و خرد رفته‌ات را به جای بازمی‌گرداند.” (نهج‌البلاغه، کلام ۸۲)
“و بسا مردم که ستایش را دوست دارند، از آن پس که در کاری کوششی آرند. لیکن مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است برآیم و واجب‌ها که بر گردنم باقی است ادا کنم. پس با من چنانکه با سرکشان سخن گویند، سخن نگویید و چونان که با تیزخویان رفتار کنند، از من کناره مجویید و با ظاهر‌آرایی آمیزش مدارید وشنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم که مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر او دشوار باشد، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوار است.”‌(نهج‌البلاغه، کلام ۸۲)
امیرمومنان(ع) با این دید که انسان‌های غیرمعصوم در اداره امور خود را معصوم جلوه دهند، به شدت مبارزه می‌کرد و این نگاه به خود را مایه تباهی دین و زندگی مردمان می‌دانست. “از سه کس بر دین خودتان بترسید...! کسی که خدای عزوجل قدرتی به دست او داده باشد و او گمان کند که اطاعت او، اطاعت خداست و سرپیچی از فرمان او، سرپیچی از فرمان خداست در حالی که چنین نیست، زیرا فرمانبرداری مخلوق در معصیت خالق جایز نیست و نباید چنین کرد و مخلوق را نزیبد که دلبند گناه شود؛ پس نه در راه معصیت الهی باید از کسی فرمان برد و نه بر فرمان شخص گناهکار بایستی درآمد. فقط می‌بایست از خداوند و فرستاده‌اش و جانشینان او فرمان برد و اینکه خداوند دستور داده است که فقط از فرمان‌های پیامبر اطاعت شود، برای این است که او معصوم است و پاک و به نافرمانی خدا دستور نمی‌دهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان او امر کرده است، برای این است که آنان معصوم‌اند”
(ابوجعفرمحمدبن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصداق)، الحضال، مکتبه الصدوق، تهران، ۱۳۸۹، ق.ج۱، ص ۱۳۹، بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۳۷-۳۳۸)
انسانی که خود را در راه بازگشت به سوی کردگار می‌داند و در این مسیر خود را عهده‌دار وکالت مردمان می‌بیند، اخلاقی خدمتگزارانه می‌یابد و نه فرمانفرمایانه، رفتار و کرداری وکیلانه پیدا می‌کند و نه مالکانه. اگر همه کسانی که عهده‌دار خدمت به مردم هستند، خود را وکیل مردم بدانند، در مناسبات حکومتی و اداری به رفتار و کردار سلطه‌گرانه میل نمی‌کنند و برخلاف تعهد وکالت خویش و برضد منافع موکلان عمل نمی‌نمایند.
“پس داد مردم را از خود بدهید و در برآوردن حاجت‌های آنان شکیبایی ورزید که شما مردمان را خزانه دارید وامت را وکیلان و امامان را سفیران.” (نهج‌البلاغه، نامه ۵۳)
نوع نگاه انسان به مسئولیت و کار خود نیز از امور بنیانی در شکل‌گیری اخلاق مطلوب و رفتار متعادل است. کسی که کار و مسئولیت را امانت ببیند و آن را وسیله عزت‌مندی و سرمایه شکوفایی خویش بداند از کار کردن و انجام مسئولیت احساس خشنودی کرده و همین مایه بهبود رفتار او با مردم می‌شود.
“همانا کاری که به عهده توست، طعمه‌ای برایت نیست بلکه امانتی است بر گردنت؛ و آن که تو را بدان کار گمارده، نگهبانی امانت را به عهده‌ات گذارده و تو پاسخگوی آن هستی نسبت به آن که فرادست تو است. این حق برای تو نیست که در میان مردم به استبداد و خودرایی عمل نمایی و به کاری دشوار جز با دستاویز محکم درآیی.”(نهج‌البلاغه، نامه ۵۳)
اگر امانت مسئولیت در دیده انسان خوار و بی‌مقدار شمرده نشود و شخص خود را متعهد به آن بداند، دست تعدی و خیانت نمی‌گشاید و از مرزهای امانتداری فراتر نمی‌رود. بنابراین دریافت امانتدارانه از کار و مسئولیت عاملی اساسی در نوع رفتار و کردار اداری است. بنابراین امیرمومنان علی(ع) در نهج‌البلاغه در عهدنامه مالک اشتر می‌فرماید کسانی را به کاربگیر که روحیه امانتداری داشته باشند و به مسئولیت و کار به صورت امانت بنگرند و آن را به خوبی پاس دارند.
چنان انسانی فقط کار و مسئولیت را پاسداری نمی‌کند بلکه حریم ارزشهای خود را نیز پاس می‌دارد، زیرا انسان پیش از آنکه به امانت کار و مسئولیت تعدی نماید، باید حریم ارزشهای خود را بشکند و تا انسان حرمت انسانی خود را زیرپا نگذاشته باشد، نمی‌تواند به حریم امانت کار و مسئولیت تعدی نماید.
در اندیشه امیرمومنان (ع) انسان مسئول با کارکردن فقط منش اقتصادی واجتماعی ایفا نمی‌کند، بلکه خود را نیز می‌سازد و رشد می‌دهد.
همین‌طور از خطرناک‌ترین آفت یک نظام این است که کارگزاران از بالا به پایین به مردم بنگرند و خود را بر آنان مسلط ببینند و در اداره امور خود را فرمانروا تصور کنند و اراده فرمانروایی نمایند.
“قلب خود را لبریز از رحمت بر مردم و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن به همگان ساز و همچون درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری.”(نهج‌البلاغه، حکمت ۸۱)
اگر نگاه کارگزاران به مردم صحیح نباشد و خود را مالک بر مردم و ثروت جامعه بدانند، به رفتاری سبعانه گرایش می‌یابند و همچون جانوری به تعبیر امام علی(ع) می‌شوند که خوردن اموال مردمان و دریدن حرمت ایشان را غنیمت می‌شمارند.
همچنین شناخت حقوق و توجه به حقوق متقابل و محور قرار گرفتن حقوق بنیان اخلاق و از عوامل ایجاد اعتدال در امور است. تا زمانی که اشخاص به حق‌های گوناگون واقف نشوند و رعایت آن حقوق را محور رفتار خود قرار ندهند، عدالت اجتماعی، سیاسی و معیشتی جایی نخواهد داشت. بسیاری از ستمگری‌ها، بی‌عدالتی‌ها و رفتارهای غیراخلاقی با مردم از نشناختن حقوق یکدیگر و عدم پایبندی به حقوق برمی‌خیزند.
امیرمومنان(ع) پس از به دست گرفتن حکومت بسیار تلاش کرد که نظام سیاسی و اداری و دیگر امور را تابع حقوق مداری نماید و همه چیز را بر این اساس سامان دهد. امام(ع)‌سعی داشتند مسئولین و مردم را با حقوق خویش آشنا سازند و با تبیین حد و مرزهای برخاسته از حقوق آنان را به رفتاری در چارچوب قانون سوق دهند.
امام(ع) ابوالاسود دولی را که قاضی بود به خاطر عدم رعایت حقوق مردم عزل نمود و به او فرمود:
“به این دلیل تو را عزل کردم که دریافتم به هنگام سخن گفتن در دادگاه صدایت را از صدای مراجعه‌کننده بلندتر می‌کنی!”
(عوالی الآلی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، تحقیق آقامجتبی العراقی، قم ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص ۳۴۳)
خدمتگزاری مردمان ازبالاترین نعمت‌های الهی است که باید حق این نعمت به درستی ادا شود و در آن کوتاهی نگردد و این جز با حقوق‌مداری میسر نمی‌شود.
اگرچه حقوق متقابل است و کارگزاران و مردم از حقوق دوطرفه برخوردارند لذا همان‌گونه که انتظار رعایت حقوق از سوی مسئولین است از سوی مردم نیز این انتظار وجود دارد. از مهمترین تمهیدات و مقدمات لازم برای ایجاد عدالت در ارکان یک نظام، شایسته‌سالاری و اهلیت‌گرایی است. قرار گرفتن اشخاص در مراتبی که شایستگی و اهلیت لازم برای آن را ندارند، بزرگترین خیانت در ایجاد زمینه اعتدال است. وقتی کسی مناسب کاری نیست واهلیت لازم برای مسئولیتی را ندارد و در جایگاهی قرار می‌گیرد که جایگاه او نیست، انواع تباهی‌ها و فسادها ظهور می‌کند. چنین شخصی به‌طور معمول تحت فشارهای درونی و بیرونی قرار می‌گیرد و چون میان شخصیت او با شخصیت مسئولیت او سنخیتی نیست، تزاحم میان این دو صورت عوارض درونی و روانی و رفتاری بروز می‌کند. قرار گرفتن فرد در جایگاهی که شایستگی آن را ندارد، فرد را از اخلاق انسانی به سرعت دور می‌کند، زیرا نفس چنین کاری عملی ضداخلاقی است و آن که می‌پذیرد در جایی قرار گیرد که جای او نیست، ابتدا حریم‌های اخلاقی انسانی خود را می‌شکند و آن که با حریم‌های اخلاقی ویران‌شده کاری انجام می‌دهد، به راحتی به حریم‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی تجاوز خواهد کرد ودست تعدی دراز می‌کند و در مقابل آن که براساس شایسته‌سالاری و اهلیت‌گرایی در جایگاه مناسب خود قرار می‌گیرد، مورد تائیدهای درونی و بیرونی واقع می‌شود و این خود بهترین زمینه رفتار مناسب با دیگران و عدالت اجتماعی را می‌آفریند.
حضرت علی(ع) درباره خطر بر سر کار آمدن ناشایستگان و نااهلان و پیامدهای تباهگر آن می‌فرمایند:
“شما خوب می‌دانید که نه جایز است که بخیل بر ناموس و جان و غنیمت‌ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امامت آنان را عهده‌دار شود تا در مال‌های آنان حریص گردد و نه نادان تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد و نه ستمکار تا به ستم، عطای آنان را ببرد و نه حیف و میل کننده اموال تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم کند و نه آنکه به خاطر حکم کردن رشوه بستاند تا حقوق را پایمال نماید و آن را چنانکه باید ترساند و نه آن که سنت را ضایع سازد وامت را به هلاکت دراندازد.” (نهج‌البلاغه ، نامه ۵)
باتوجه به اهمیت این موضوع باید هر کس براساس صلاحیت‌ها و توانمندی‌هایش در جای مناسب خویش قرارگیرد به نحوی که بتواند به بهترین صورت کار و مسئولیت خود را اداره کند و در این شکل است که زمینه مناسب اخلاق اداری فراهم شود.
نظارت مستمر و دقیق و درست بدون تعصب و جانبداری بر رفتار کارگزاران یک نظام و بازرسی عملکرد آنان و پیگیری امور ایشان با نگاهی مثبت و در این جهت که خدمات و فداکاری‌های آنان مورد توجه قرار گیرد و افراد ناسالم از بدنه نظام خارج شوند، بدین‌صورت مردم امیدوار به اجرای عدالت اجتماعی و سیاسی می‌شوند و امور روز به روز اصلاح می‌گردد. این نظارت در تمامی ارکان یک نظام باید وجود داشته باشد.
همچنین این عامل باعث دلسردی دشمنان و افراد سوءاستفاده‌گر گردیده و باعث استحکام ارتباط مردم با مسئولین می‌گردد.
علی محمدی تودشکیاستاد و محقق دانشگاه
منبع : روزنامه رسالت