دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مفرح و موزیکال


مفرح و موزیکال
● چه شد كه فیلمی این‌همه «تجاری» ساختید؟
▪ به‌هرحال فیلم تجاری ساختن كاری است دوست‌داشتنی. وقتی پولی كه هزینه كرده‌اید برگردد می‌شود صنعت سینما را سرپا نگاه داشت.
● یعنی همین كه فیلمی پول برگرداند كافی است, بی‌آن‌كه مهم باشد حرفی برای گفتن دارد یا نه؟
▪ نه, اصلا منظورم این نبود. در كشور ما این‌طور جا افتاده كه فیلم تجاری صرفا با بُعد مالی سینما سروكار دارد. از نظر من فیلم تجاری فیلمی است كه مخاطب زیادی را به سینما می‌كشاند و قطعاً این فیلم حرفی برای گفتن دارد كه این میزان تماشاگر جذب كرده.
● و این اولین‌بار بود كه به فكر ساختن چنین فیلمی افتادید؟
▪ خیر, قبلا هم دره توفان را كار كرده بودم كه فیلمی حادثه‌ای بود و به نوعی تجاری محسوب می‌شد. سرود تولد فیلمی مفرح و موزیكال است و به همین خاطر انتظار دارم بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد. هدف من از ساختن این فیلم ایجاد فضایی است كه مردم را یكی دوساعتی شاد كند, البته ضمن این‌كه فیلم خوبی می‌بینند.
● پس شما معتقدید یك فیلم خوب ساخته‌اید و یك موضوع خوب انتخاب كرده‌اید, به چه چیزی برای دفاع از این حرف استناد می‌كنید؟ فكر می‌كنم مشكل اصلی این فیلم, فیلمنامه آن است, متنی كه می‌توانست خیلی بهتر باشد اما انگار به ساده‌ترین اتفاقات رضایت داده, چیزی درست شبیه آثار دهه چهل و پنجاه, مادربزرگی كه در تشت خانه‌ای در جنوب شهر رخت می‌شوید و نوه‌ای (یا پسری) كه عاشق یك دختر رؤیایی و پولدار شده و شاید بهروز وثوقی كه جایش خالی است و نادره‌اش همان حمیده خیرآبادی ماتده است...
▪ اولا, خوشحالم كه شما در مورد فضا دچار چنین حسی شده‌اید. من می‌خواستم این تداعی نوستالژیك اتفاق بیفتد, من این اتفاق را دوست دارم. از طرفی همه قصه‌ها از بدو تاریخ تاكنون تكرار شده‌اند و فقط نگاه فیلمساز در روایت است كه این قصه‌ها را متفاوت می‌كند...
● ۳۶ وضعیت نمایشی؟
▪ بله. دقیقا. به‌هرحال عشق و عاشقی‌ها همیشه همین بوده, مادربزرگ‌ها همین‌ها بوده‌اند و آرزو‌های آدم‌ها همین‌ها بوده كه هست. شاید تفاوت دید من در سرود تولد ارائه موضوعی است كه صاحب نوعی سرزندگی و جذابیت است و جوان‌ها و خانواده‌ها را به امیدوار بودن و امیدوار ماندن تشویق می‌كند. حرف اصلی فیلم این است كه ناامیدی و یأس نباید وجود داشته باشد و همه‌چیز شدنی است, آدم‌ها می‌توانند فكر كنند كه به هرچه می‌خواهند می‌رسند و دلیلی برای نرسیدن وجود ندارد, تنها لازمه این رسیدن, تلاش است.
● در سرود تولد تلاش یك جوان را برای رسیدن به آرزوهایش می‌بینیم؟
▪ به‌هرحال این خط اصلی كار است اما شاید زمینه همه سكانس‌ها پر از رنگ‌های شاد و ابزار سرزنده باشد.
● به نظر می‌رسد این رنگ‌ها و این اشیا بیشتر در خدمت ایجاد فضای مفرح قرار گرفته‌اند تا این‌كه مفهوم امیدواری یا تلاش را القا كند و بعید است كه مخاطب را به وادی تفكر در این زمینه بكشاند.
▪ اصولا فیلم‌های موزیكال یا مفرح در آنِ واحد, بیننده را به تفكر وانمی‌دارد. بیننده حتی بعد از بیرون آمدن از سینما متوجه سطح زیرین و معنایی فیلم نمی‌شود و در آن زمان نیز تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد, به نظر من این نوع كارها صرفا برای بیننده روحیه و اوقات فراغت خوبی را ایجاد می‌كند و این فرصت را به او می‌دهد كه در چند روز آینده به فیلم فكر كند و معانی پنهان آن را دریابد. خلاصه این‌كه دیدن چنین فیلم‌هایی مخاطب را دچار حس و حال خاصی می‌كند.
● شاید این حس و حال فقط این باشد كه مخاطب (صرفا عام) فكر كند چون ساعتی را خندیده و به قول شما در موقعیتی مفرح شركت كرده حالش خوب است, چیزی مثل این‌كه آدم فكر كند كیفش كوك است, همین.
▪ این یك فاكتور است, اما فاكتور‌های دیگر متعلق به روزهای بعد است...
● به شرطی كه اصلا روزهای بعدی وجود داشته باشد, این روزهای بعد مختص فیلم‌هایی است كه فكر مخاطب را درگیر كند. آیا سرود تولد چنین ویژگی‌ای دارد؟
▪ به نظر من بله. اكثر جوان‌های ما در آرزوی یك كار خوب, یك عشق خوب و یك زندگی خوب هستند اما برای آن تلاشی نمی‌كنند, آن‌ها بیشتر عصبی و متوقع هستند و من سعی كرده‌ام در سرود تولد فكر آن‌ها را درگیر همین مساله بكنم.
● اگر به شما بگویم به عنوان یك منتقد یا روزنامه‌نگار اصلا چنین حسی نكردم و از شما بخواهم در جهانی فرضی دوباره این فیلمنامه را بنویسید, قبول می‌كنید؟
▪ به طور كلی آدم‌ها در تغییر زمان دچار تغییر تجربه می‌شوند و هیچ‌وقت کارهای گذشته‌شان را كامل نمی‌بینند و همیشه فكر می‌كنند فردا كار بهتری انجام خواهند داد, بنابراین نمی‌توانم به این سوال جواب قطعی بدهم. فقط فكر می‌كنم سرود تولد متعلق به روحیه آن روزها و لحظه‌هایی است كه خلق شده و در نوع خودش كامل است. اما قطعاً در فیلم موزیكال بعدیم قوی‌تر و بهتر كار خواهم كرد, كما این‌كه این اتفاق در فیلم نسكافه داغ داغ كه در حال ساخت آن هستم بسیار مجرب‌تر و پخته‌تر افتاده است.
● سرود تولد را در ژانر موزیكال قرار می‌دهید؟
▪ موزیكال و مفرح...
● فیلم موزیكال, مركز ثقلش موسیقی است اما سرود تولد قصه عزیز و نازی و شهرام و بقیه است. موسیقی در این فیلم یك ابزار جانبی است برای ربط دادن آدم‌های قصه به هم.
▪ منظور من از فیلم موزیكال, فیلمی است نه به غلظت آثار سینمای كلاسیك موزیكال مثل اشك‌ها و لبخندها یا بانوی زیبای من, این‌ها شاهكارهای سینمایی هستند كه جایگاه خاص خود را دارند. شاید فضای امروزی ایجاب كند موزیكال را در قالبی روان‌تر و خارج از آن‌چه قبلا وجود داشته ببینیم. البته من روی این حرف تاكیدی ندارم و معتقدم در این زمینه نباید ادعای زیادی كرد. این برای من كافی است كه این جنس كار را با سرود تولد آغاز كرده و با فیلم‌های بعدی كه چارچوب‌شان به سینمای موزیكال نزدیك‌تر است ادامه بدهم. همه این‌ها تمرین‌هایی است كه قطعاً مورد به مورد بهتر خواهد شد.
● شاید یكی از مشكلات سرود تولد همین باشد كه نه موزیكالِ موزیكال است و نه طنزِ طنز و نه اجتماعیِ اجتماعی و نه كودكِ كودك, انگار ملغمه‌ای شده است از همه این‌ها و دست آخر هم روی هیچ‌كدام تاكید نكرده است. تكلیف منِ بیننده با فیلم روشن نیست.
▪ نظر شما به عنوان كسی كه نگاه نقدگونه دارد محترم است. شاید این‌ها از تجربه كم من یا شرایط و امكاناتی باشد كه باعث شده نتوانیم در فضایی به دور از پراكندگی كار كنیم.
● در مورد مفرح بودن فضای فیلم هم قدری مشكل دارم. انگار تمام تلاش‌ها برای القای این مفرح بودن در انتخاب پوشش‌های رنگ به رنگ (به‌خصوص برای خانم‌ها) خلاصه شده, به قول نفر پشت‌سری من در سالن سینما, فیلم بیشتر شوی لباس است تا یك اثر سینمایی.
▪ این تنوع رنگ و لباس تعمدی است. طراح صحنه و لباس فیلم خود من بودم كه این كار را با كمك و همكاری سارا خالدی انجام دادم. همه این‌ها برای ایجاد نوعی جلوه و تازگی است. می‌خواستم حدالامكان از مردگی و خمودگی خارج شوم.
● مشكلی نیست, اما این چقدر منطقی است كه یك مدیر صاحب اقتدار (خانم نیكبخت) این‌طور لباس بپوشد؟
▪ خانم نیكبخت زمان‌هایی كه سر كار حاضر می‌شود پوشش ساده و مناسبی دارد ضمنا او كارخانه‌دار است و شعل دولتی ندارد, او در كارخانه چو ب و فرم كار می‌كند و قطعاً در زمینه كارهای تجاریش با سایر كشورها و افراد زیادی در ارتباط است و لباس پوشیدنش هم تابع همین شرایط شغلی شیكش است.
● شاید هم این مشكل از عادت ماست كه ثریا قاسمی هرگز با چنین پوشش و آرایشی ندیده‌ایم؟
▪ بله, این خواسته من بود. می‌خواستم با ارائه این چهره از ثریا قاسمی فضا را هرچه فانتزی‌تر كنم. برای لباس‌های همه شخصیت‌های این فیلم اعم از ثریا قاسمی یا یكتا ناصر و بقیه بسیار فكر شده و به نظرم نتیجه مثبت و خوبی داده است. اندیشه من در این مورد مثل كار نقاشی است كه عامدانه درختی را پرر نگ‌تر از حد طبیعی ترسیم می‌كند.
● به كارخانه چوب و فرم اشاره كردید. آیا این كارخانه اسپانسر فیلم شماست؟
▪ خیر. ما به خاطر این‌كه همكاری خیلی خوبی داشتند به این كارخانه اردات پیدا كردیم. متاسفانه در كشور ما همكاری با گروه‌های فیلمسازی چندان رضایت‌بخش نیست و همه‌چیز مادی است. اما در سرود تولد دو نفر با ما همكاری فراتر از تصوری داشتند یكی آقای نیكبخت كه كارخانه‌اش را كاملا در اختیار ما گذاشت و حتی در دكور زدن صحنه‌ها بسیار به دادمان رسید و دیگر آقای دریانی كه خانه‌اش را بی‌هیچ قید و شرطی برای فیلمبرداری سكانس‌های منزل خانم نیكبخت در اختیار ما گذاشت كه همین‌جا از هر دو نفرشان تشكر می‌كنم. فكر می‌كنم این تشكر حتی وظیفه مطبوعات و مسئولان هم هست, باید این مطلب جا بیفتد كه فیلمسازی یك حركت فرهنگی است و لازم نیست برای این حركت همه‌چیز را با متر و معیار مالی سنجید و پول خرج كرد.
● از طراحی لباس كه بگذریم به گریم امین حیایی و آن تكه موی سفید جلوی سرش می‌رسیم. دلیل این كار چه بود؟
در دوران كودكی فردی را می‌شناختم كه صاحب همین مشخصه و بسیار سرزنده و فعال بود. او به هرچه كه می‌خواست می‌رسید. من در واقع از حضور این فرد در ذهنم كمك گرفتم و به چهره‌پردازی امین حیایی با آن موی سفید رسیدم.
● یكی دیگر از نكات فیلم حضور بهمن مفید است. وقتی بازیگری بعد از سال‌ها به روی صحنه یا پرده می‌آید انتظار مضاعفی را با خودش می‌آورد. بیننده دلش می‌خواهد بازی او را در یك نقش اصلی ببیند یا تكنیك خاصی را در بازی او شاهد باشد اما در مورد بهمن مفید اصلا این اتفاقات نیفتاده است. چرا؟
▪ قرار نبود كه قصه‌ای بر اساس حضور بهمن مفید نوشته شود. فیلمنامه بدون این نگاه نوشته شد با یك شخصیت عمو كه در كارهای هنری دستی بر آتش داشت. این شخصیت در واقع كمك حال قهرمان قصه (امین حیایی) بود. در همین احوال بود كه بهمن مفید را تصادفا ملاقات كردم, ایشان برای بازی در فیلم ابزار تمایل كرد و من هم در مكاتباتم با ارشاد تقاضای حضور این بازیگر را مطرح كردم كه موافقت شد. فیلمنامه هم همانی ماند كه بود و الزامی برای تغییر آن به واسطه حضور بهمن مفید احساس نمی‌شد. قصه ما حول محور جوان‌ها می‌چرخید و بهمن مفید در این قصه درست به همان اندازه‌ای دیده شد كه ثریا قاسمی. البته او در همین حد هم توانایی‌هایش را نشان داده است
● فكر می‌كنید حضور بهمن مفید چقدر به فروش این فیلم كمك كند؟
▪ هیچ تفاوتی در فروش نمی‌كند. قهرمان‌های قصه ما امین حیایی و یكتا ناصر هستند. قصه, قصه جوان‌هاست. بیشتر جوان‌های امروز بهمن مفید را نمی‌شناسند. نسل قدیم از این بازیگر خاطراتی دارند كه برای آن‌ها هم هیچ تبلیغ و معرفی صورت نگرفته. نه در پوستر, نه در سردر و نه در مطبوعات, خلاصه هیچ‌جا از بهمن مفید اسم یا عكسی چاپ نشده است. البته همه این‌ها به دستور وزارت ارشاد بوده است. اگر كسی به سینما برود متوجه حضور ایشان در فیلم خواهد شد.
● در مورد بقیه بازیگران چطور به این انتخاب‌ها رسیدید؟ فكر نمی‌كنید برای نقش عزیز عملا كسی جز امین حیایی را نداریم؟
▪ من از اول شخصیت عزیز را در امین حیایی می‌دیدم, البته منكر مشكل فقر بازیگر در سینمای ایران هم نمی‌شوم. با این همه علت این انتخاب فقر بازیگر نبود, من می‌خواستم كه امین حیایی این نقش را ایفا كند...
● و در مورد یكتا ناصر, شاید مهناز افشار یا گزینه دیگری هم می‌توانست این نقش را بازی كند.
▪ با شما مخالفم. یكتا ناصر انتخاب مناسب‌تری در برابر امین حیایی است چه به لحاظ فیزیكی و چه به لحاظ بازی. البته این دلیل بر رد توانایی‌های مهناز افشار یا هر كس دیگری نیست فقط احساس من به عنوان فیلمنامه‌نویس از اول با یكتا ناصر همخوان بود. من از ابتدای قصه, نازی را در یكتا ناصر می‌دیدم.
● آخرین سوال من در مورد اسم فیلم است. فكر می‌كنید این اسم چقدر گیرا و گیشه‌پسند است؟ آیا این اسم بهترین انتخاب است؟
▪ خیر, قطعاً بهترین انتخاب نیست. خیلی‌ها به من می‌گفتند كه اسم می‌تواند واژه مناسب‌تری باشد. اما من فكر می‌كنم وقتی از آغاز نگارش چیزی به عنوان نام فیلم در ذهن فیلمنامه‌نویس جرقه می‌زند تا پایان هم ارتباط با آن نام بهتر برقرار می‌شود. در مورد سرود تولد هم من با این اسم ارتباط خوبی برقرار كردم و آن را خیلی دوست دارم. این اسم شاید تجاری و گیشه‌پسند نباشد اما با موضوع فیلم هماهنگی دارد و این مرا راضی نگاه می‌دارد.
گفت‌وگو با علی قوی‌تن, نویسنده فیلمنامه و كارگردان «سرود تولد»
سپیده ابرآویز
منبع : ماهنامه صنعت سینما


همچنین مشاهده کنید