یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

باران که می بارد...


باران که می بارد...
باران که می بارد دلم می گیرد از روزهایی که دلتنگ آمدنت می شدم. باران که می بارد دلم تنگ می شود برای لرزیدن توی سرما و زیر بخار نفس ها و بارش اشک هایم بدرقه ات کردن. برای اشک هایم که به دنبالت راه می افتادند و من بهشان حسودیم می شد که چرا نمی توانم مثل آنها دنبال قدم هایت بدوم.
باران که می بارد یاد تو می افتم که بیشتر ابری خشک و خسیس بودی تا باران محبت و برای من که حتی بوی باران هم نبودی.
باران که می بارد دل من هم تنگ می شود برای تو، می گیرد و کم کم او هم می بارد زیر اشک های آسمان. باران که می بارد خواب چشم هایم می پرد از یاد تو و مژه های خیس و چشم های سرخم می خندند و از رویای دوباره دیدنت.
باران که می بارد دلم می گیرد از بی تو بودن و دلم تنگ می شود برای با تو بودن.
مریم فروتن. ۱۸ ساله . تهران
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید