پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مرز میان هنر و خاطره فرهنگی چیست


اگر بپذیریم كه هنر همواره حامل پیام معنا یا پیام حقیقی بوده است، می توان پذیرفت كه هنر طبیعتا بیننده را از بند هیجانات حسی و انفعالی، هوش فطری و عقل برهانی رهانده و در او احساس دریافت سر و رازی شگرف را زنده و بیدار می كند در این صورت آدمی در هنر نه تنها چیزی را كه مشهود است می بیند بلكه چیزی را كه مشهود نیست و بیان نیز نشده، به نیروی خیال و زبان رمز می بیند و می شنود و باز از آنجا كه مرز هنر در زندگی آدمی چیزی فرای جغرافیایی تعریف شده در چارچوب های قوانین پذیرفته شده است، لذا می توان گفت كه هنر گونه ای از خاطره فرهنگی آدمی را در بر می گیرد كه ریشه در گذشته دارد. به این ترتیب نقاشی، معماری، موسیقی، ادبیات و ... در پیوندی عمیق با سنت معنا و مفهوم می یابند. لذا اگر هنرمند بخواهد كار هنری او بیانی ماورایی و استعاری داشته باشد چاره ای ندارد كه این صورت های ظاهری را به حكم معنایی از قید دیروز، امروز و فردای صرف برهاند و آن را فراتر از گذشته، حال و آینده بیافریند. تعالیمی از این دست كه سابقه آفرینششان به درازای آفرینش روح و تن آدمی است، امروز موجب شده مرز میان هنر و میراث فرهنگی شكسته شود چرا كه این دو برای بقا و حیات خود ناچارنند كه مكمل یكدیگر باشند. و از آن جا كه انسان در عالم صور زندگی می كند، تجلی مستقیم زیبایی در عالم عینی را مظهر هنر قدسی می داند كه نه آغازی برای آن متصور است و نه پایانی. پس اگر بوده باشند آثاری و خالقان آثاری كه در مقطعی از زمان نامشان و یادشان از ذهن هنرجوی آدمی پاك شده باشد، اما انسان فراتر از معجزه صورت و بنا به معجزه معنا همواره سایه ای از آنان را در پس ذهن خود انباشته است در غیر این صورت گریز از تاریخیت، هنرمند را مجاز می دارد كه از هر نوع ماده و فنی كه برای بیان علایق و بصیرت های معنوی او ناشایست تلقی می شد، استفاده نماید و اینجاست كه همان خاطره فرهنگی با هم ریشه گی كه در تاریخ، هنر و روح زیباجوی آدمی دارد، نسخه بی هویتی هنر را برای صاحبش و هر بیننده ای می پیچد و باز همین جاست كه خاطره می پرسد : ریشه این زیبایی را در كجا باید جست؟ و همین جاست كه هنرمندان به مبارزه با تسلط و تحكم دنیای ماشین برخاسته و بی آن كه قصد معارضه با جهان بینی زندگی مدرن را داشته باشند، از هنر فاقد ریشه دوری می جویند و همه ابداعات و خلاقیت های هنری را در سایه بازگشت به اصل و آغاز ارزشمند تلقی می نمایند. نهایتا هنر سنتی و هنر مدرن هر یك به رغم تفاوت در مواد، مصالح، ذهنیت ها و نوع خلاقیت و نگرش هنرمند در خلق آن ها، هر یك مهری از گذشته و اصالت بر پیشانی خود دارند تا بی هویتی آنان را در بند نكرده باشد.
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی