جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

معراج، لحظه ناب بی تردید


معراج، لحظه ناب بی تردید
معراج، پدیده شگرف سفر پرشکوه و آسمانی پیامبر اکرم(ص)، از جمله معجزات بی بدیل آن بزرگوار و در عین حال از جمله اعتقادات امت اسلامی به شمار می آید که آیات قرآن و روایات فراوانی، زوایای آن را بیان داشته است؛ لذا با توجه به آیات و روایات قابل اطمینان، اصل وقوع آن در حیات رسول اکرم(ص) یک امر مسلم و قطعی و انکارناپذیر است. فرقه ها و مذاهب اسلامی نیز آن را پذیرفته اند، ولی راجع به زمان، مکان، کیفیت و چگونگی آن و... نظرهای متفاوتی وجود دارد. در این نوشته برآنیم تا ادله جسمانی بودن معراج پیامبر(ص) را اجمالاً ارائه نماییم.
● دلیل قرآنی معراج
قرآن کریم در دو مورد به سیر شبانه و معراج پیامبر اکرم(ص) اشاره دارد: مورد اول، سوره اسراء است؛ آن جا که می فرماید: «پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم برد تا برخی آیات خود را به او نشان دهیم چرا که او شنوا و بیناست.»(اسراء/۱)
مورد دوم که قرآن به معراج پیامبر(ص) اشاره دارد، سوره نجم است؛ آن جا که می فرماید: « و بار دیگر ]پیامبر[او ]جبرئیل[را مشاهده کرد نزد سدرة المنتهی، که جنت الماوی در آن جاست، در آن هنگامی که چیزی ]نور خیره کننده ای] سدرة المنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد ]آنچه را دید واقعیت بود [ او پاره ای از آیات و نشانه های بزرگ پروردگارش را دید.» (نجم / ۱۸-۱۳)
● دلایل جسمانی بودن معراج
اکثر علما و مفسران شیعه و سنی با توجه به نکاتی که از آیات قرآن استفاده کرده اند، معتقدند معراج پیامبر(ص) در بیداری واقع شده و این سیر و سفر آسمانی، جسمانی بوده است نه روحانی.
● دلایل قرآنی
۱) قرآن کریم در هر دو مورد سوره اسراء و سوره نجم که به داستان معراج پیامبر(ص) اشاره دارد، واژه «عبد» را به کار می برد که شامل جسم و روح انسان می شود زیرا واژه «عبد» نسبت به هر کس که استعمال شود، تمام مراتب او را شامل می شود و چون پیامبر(ص) جسم نیز دارد، لذا شامل آن نیز می شود و دلیلی که بیانگر اختصاص واژه عبد به روح پیامبر فقط باشد، نداریم. متبادر از آن، شخصیت خارجی متشکل از جسم و جان و تن و روان می باشد، لذا تعبیر «عبد» نشان دهنده این مطلب است که سفر آسمانی پیامبر(ص) و عروج آن بزرگوار در بیداری واقع شده و این سیر جسمانی بوده است.
موارد دیگری نیز در آیات قرآن وجود دارد که واژه «عبد» در هویت و شخصیت خارجی به کار رفته است. از جمله، در سوره علق می خوانیم: « به من خبر ده آیا کسی که نهی می کند، بنده ای را هنگام نماز ]آیا مستحق عذاب الهی نیست[» (علق / ۱۰-۹)؛ و درجای دیگر نیز می خوانیم: « و این که هنگامی که بنده خدا ]محمد(ص)[به عبادت برخاست و او را می خواند، گروهی به شدت پیرامون او ازدحام می کردند. (جن / ۱۹) بنابراین اولین دلیلی که از آیات قرآن می توان برای جسمانی بودن معراج پیامبر(ص) استفاده کرد، واژه عبد است.
۲) در سوره نجم از شهود دل و رؤیت دیده، سخن به میان آمده است، آن جا که می فرماید: « آنچه را دیده مشاهده کرد، دل تکذیب ننمود.» (نجم / ۱۱)، اگر معراج در عالم خواب و یا به صورت روحانی واقع می شد، در آن صورت بحث از مشاهده چشم و تأیید و تکذیب دل نسبت به مشاهدات چشم، معنی نداشت. در آیه دیگری نیز می خوانیم: «چشم ]پیامبر(ص)[ منحرف نشد و طغیان نکرد.»( نجم / ۱۷)
● دلایل روایی
احادیث و روایاتی که از طرق مختلف نقل شده و جریان معراج پیامبر(ص) را بیان می نماید، فراوان است. دقت و توجه در متن احادیث و کلماتی که به کار رفته است، به روشنی جسمانی بودن سفر آسمانی پیامبر(ص) را آشکار می سازد. برای نمونه، به چند مورد اشاره می شود:
۱) در حدیثی که از امام علی(ع) از زبان مبارک پیامبر(ص) نقل شده است: «من خوابیده بودم که جبرئیل آمد، فَحَرکَنِی تحریکاً لطیفاً.. مرا آهسته حرکت داد و گفت بلند شو و بر مرکب سوار شو؛ مرکبی که به آن براق گفته می شد، سوار شدم.. فاخذ بیدی جبرئیل...»
در متن این حدیث طولانی، عباراتی وجود دارد مثل: فَحَرَکَنِی، مرا آهسته حرکت داد و به من گفت اِرکَبْ،سوار شو... فاخذ بیدی جبرئیل، هنگام سوار شدن و پیاده شدن، جبرئیل دستم را گرفت، فَخَرَرتُ ساجداً، هنگامی که مورد خطاب الهی قرار گرفتم، به سجده افتادم، فَقِیلَ لِی اِرْفَعْ رَاْسَکَ ای محمد سرت را بلند کن،... موارد یاد شده دلالت دارد بر این که سفر و عروج آسمانی پیامبر(ص) جسمانی بوده و در بیداری واقع شده است. اگر معراج پیامبر(ص) روحانی می بود و یا در عالم خواب اتفاق می افتاد، حرکت دادن بدن، سوار شدن برمرکب، به سجده افتادن پیامبر(ص)، و ندای: سرت را بلند کن و گرفتن جبرئیل دست پیامبر(ص) را معنی و مفهوم روشنی را نمی رساند.
۲) در حدیث دیگری از امام هفتم (ع) نقل شده است: شبی که پیامبر(ص) به معراج برده شد، چون نزد عرش خداوند تبارک و تعالی رسید، به او فرمود: ای محمد، نزدیک چشمه صاد بیا وسجده گاه هایت را بشوی و پاکیزه کن. آنگاه برای پروردگارت نماز بگذار. پیامبر(ص) به آنجا که خداوند دستورداده بود نزدیک شد و وضوی کامل گرفت. آنگاه در پیشگاه خداوند ایستاد، خداوند به او فرمان داد: نماز را آغازکن. چون شروع کرد، فرمود: «ای محمد، بخوان...» شستن و پاکیزه نمودن سجده گاه ها و گرفتن وضوی کامل که درمتن حدیث به آن تصریح شده است، اگرچه دلالت صریح بر جسمانی بودن معراج ندارد، لکن می تواند شاهدی بر آن باشد.
۳) امام صادق(ع) می فرماید: «پیامبر(ص) در واپسین لحظات حیات مبارکش، عمویش عباس و امیرالمؤمنین علی(ع) را بر بالین خود فراخواند. ابتدا رو به عمویش عباس نمود و فرمود: آیا وسایل شخصی مرا می پذیری تا با آنها، وامها و وعده های مرا ادا کنی؟ عباس پوزش خواست و قبول نکرد. آنگاه رو به علی(ع) کرد و همان خواسته را مطرح نمود. علی(ع) عرض کرد: آری... بعد بلال را دستور داد تا اشیای اختصاصی حضرت را بیاورد که در بین آنها «و القمیص الذی اسری به فیه...» پیراهنی که با آن به معراج رفته بود نیز دیده می شد.» دلالت آن بر جسمانی بودن معراج روشن و واضح است.
علاوه بر آنچه بیان شد، در واقع خداوند در مقام منت گذاری است. از یک طرف قدرت و عظمت خود و نعمتهای فراوانش را یادآوری می کند و از طرف دیگر مقام ارجمند بهترین و محبوب ترین بنده و فرستاده اش حضرت رسول را بیان می نماید که سیر و سفر آسمانی یکی از معجزات بی بدیل او محسوب می شود. منت گذاری و بیان معجزه و مقام ارجمند پیامبر(ص) با جسمانی بودن معراج، تناسب و سازگاری داشته و مفهوم پیدا می کند، و گرنه خواب دیدن و سیر و سفر روحانی، این همه سر و صدا نمی خواست.
از طرف دیگر، بعد از آن که جریان معراج پیامبر و سفر آسمانی آن بزرگوار مطرح شد، بازتاب گسترده ای را به دنبال داشت. کفار و منافقین دست به کار شدند و پیامبر(ص) را تکذیب و تمسخر کردند. اگر پیامبر(ص) مدعی عروج در عالم خواب می بود و یا سیر و سفر روحانی را مطرح می کرد، قطعاً آن همه بازتاب در بین دوست و دشمن ایجاد نمی کرد، لذا از بازتاب گسترده و وسیعی که جریان معراج پیامبر(ص) در بین اقشار مختلف جامعه آن روز داشته است، به خوبی می توان استفاده کرد که پیامبر(ص) مدعی عروج جسمانی بوده است.
● آرای دانشمندان
با توجه به آیات و روایات مورد اطمینان، اکثریت قریب به اتفاق علما، مفسران و محدثان اسلامی «شیعه و سنی» جسمانی بودن معراج پیامبر گرامی (ص) را پذیرفته و آن را مسلم و قطعی دانسته اند نظرات تعدادی از آنان را بازگو می نماییم:
در تفسیر تبیان می خوانیم: «علمای شیعه معتقدند خداوند در همان شبی که پیامبر(ص) را از مکه به بیت المقدس برد، او را به سوی آسمانها عروج داد و آیات عظمت خود رادر آسمانها به او ارائه فرمود و این امر در بیداری بود نه در خواب.»
در تفسیر مجمع البیان این گونه آمده است: « در روایات مشهور است که خداوند پیامبر(ص) را با همین جسم در حال بیداری و حیات به آسمانها برد و اکثر مفسران نیز همین عقیده را دارند.» در جای دیگر می فرماید: «برخی احتمال داده اند سفر پیامبر(ص) روحانی بوده و در خواب صورت گرفته است، لکن این احتمال باطل است زیرا خواب دیدن معجزه نیست.»
در تفسیر منهج الصادقین، می خوانیم: «اکثر مسلمانان معتقدند عروج پیامبر(ص) جسمانی بوده و این سیر و سفر در بیداری واقع شده است، کسانی که سنگینی جسم را مانع عروج پیامبر(ص) می دانند، در واقع منکر قدرت خداوند هستند.»
در تفسیر آسان این گونه آمده است: «کلمه عبد شامل جسم و روح انسان می شود، نه جسم و یا روح فقط، لذا سخن کسانی که می گویند: روح پیامبر(ص) به معراج رفت، بی مدرک و باطل است.»
در بحار الانوار نیز می خوانیم: «سیر پیامبر اکرم(ص) از مسجدالحرام به بیت المقدس و از آن جا به آسمان ها از جمله مطالبی است که آیات و احادیث متواتر شیعه و سنی بر آن دلالت دارد که انکار آن و یا تأویل و توجیه آن به معراج روحانی و یا خواب دیدن پیامبر(ص) ناشی از عدم اطلاع از اخبار ائمه هدی است.»
فخر رازی از مفسران اهل سنت نیز می گوید: « لفظ عبد که در آیه قرآن آمده است، شامل روح و جسم می شود. دلیل بر این مطلب، قول خداوند در سوره علق و سوره جن است؛ همان گونه که در سوره علق و سوره جن واژه عبد، بر جسم و روح اطلاق شده است، در سوره اسراء و سوره نجم نیز بر جسم و روح باید اطلاق گردد، اما روایاتی که دلالت دارد بر این که پیامبر(ص) از مکه به بیت المقدس و از آنجا به آسمانها رفت، فراوان و مشهور است که در کتب معتبر آمده است...»
از مجموع مطالبی که ارائه گردید، به خوبی می توان اطمینان پیدا کرد که عروج آسمانی پیامبر(ص) جسمانی بوده است. اگر معراج در عالم خواب و یا به صورت روحانی محقق می شد، از یک سو با اهداف معراج سازگاری نداشت و از سوی دیگر، این همه مؤونه نمی خواست که منکران آن در متون دینی به عنوان مرتد، معرفی شده و باورمندی معراج از جمله اعتقادات، به شمار آید.
منابع:
التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۶.
بحار الانوار، ج ۱۸.
علل الشرایع، ج ۲.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج ۲۳.
تفسیر منهج الصادقین، ج ۵.
التفسیر الکبیر، ج ۲۰-۱۹.
محمد آصف عطایی
منبع : روزنامه قدس