پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دروغی به نام تکامل !


دروغی به نام تکامل !
در سمیناری كه در دانشگاه شیكاگو در زمینه مورفولوژی تكاملی برگزار شد، دانشمند برجسته‌، دكتر پاترسون‌، سؤال ساده‌ای مطرح كرد: آیا در اینجا كسی هست كه بتواند در مورد تكامل‌، نكته‌ای قطعی و ثابت‌شده را عنوان كند؟ سكوتی طولانی بر فضای تالار حكمفرما شد. سرانجام شخصی از گوشه‌ای گفت‌: من یك چیز را با قطع و یقین می‌دانم‌: اینكه تكامل را نباید در مدارس تدریس كرد !
با اینكه بسیاری از مردم عادی بر این باورند كه تكامل پدیده‌ای علمی و اثبات‌شده می‌باشد، واقعیت این است كه بعد از گذشت ۱۵۰ سال‌، تكامل فرضیه‌ای است اثبات‌نشده و بدون سندیت‌. در واقع باید گفت كه قرائن و شواهد بسیاری‌ تكامل را رد می‌كنند.
فرضیه تكامل كه نخستین بار توسط چارلز داروین در كتابش به‌نام "اصل انواع‌" مطرح شد، این نظر را پیش می‌نهد كه موجودات زنده از اَشكال ساده نظیر باكتری‌، به اَشكال پیچیده‌تر نظیر انسان تكامل یافته‌اند. این تحول و تكامل زاییده تصادف بوده است‌؛ نخستین مولكول نیز در اثر تصادم اتم‌ها در یك ملغمه ابتدایی به‌وجود آمده است‌. نتیجه این امر پیدایی موجودات زنده بوده است‌.
نابسندگی شواهد و دلایل‌
تأثیر و نفود فرضیه تكامل را نمی‌توان دست‌كم گرفت‌؛ این فرضیه طرز تفكر انسان‌ها را درباره جهان و وجود خودشان دگرگون كرده است‌. اما اكنون بعد از گذشت ۱۵۰ سال‌، تكامل هنوز در سطح یك فرضیه باقی مانده است‌، و هنگامی‌كه شواهد و دلایل مطرح‌شده را موشكافانه بررسی می‌كنید، پی می‌برید كه چقدر نابسنده و غیرقطعی هستند.
فسیل‌ها تكامل را اثبات نمی‌كنند
فسیل‌ها گواه بر تكامل می‌باشند!؟ این ادعایی بوده كه دانشمندان با صدایی بلند عنوان می‌كردند. اما مشكلی كه در مورد فسیل‌ها وجود دارد، این است كه میان حیواناتی كه فسیل‌ها گواه بر وجود آنها هستند، و حیوانات همنوعشان در عصر ما، هیچ فسیلِ میانی وجود ندارد، گویی حیوانات اولیه ناگهان به‌صورت حیوانات امروزی تحول و تكامل یافته‌اند. داروین نیز خود متوجه این نقصان در فرضیه خود بود، اما بر این باور بود كه یك روز فسیل‌های میانی یافت خواهند شد. هنوز بعد از گذشت ۱۵۰ سال‌، فسیلی دال بر وجود حیوانات میانی و در حال تكامل یافت نشده است‌. دانشمندان معتقد به تكامل برای رفع این نقیصه‌، این نظر را مطرح كردند كه تحول با چنان سرعتی رخ داد كه فسیلی از آنها باقی نمانده است‌. طبعاً دلیل و مدركی علمی در این زمینه وجود ندارد.
"هومولوژی‌" تكامل را اثبات نمی‌كند
هومولوژی نظریه‌ای است كه معتقد است‌ ارگانیزم‌های زنده‌ای كه از ساختاری همسان برخوردارند، از یك اصل واحد ناشی شده‌اند و به این ترتیب این نظریه‌، تكامل را اثبات می‌كند. مشكل در اینجاست كه نمونه‌های فراوانی با این نظریه تناقض دارند. به‌عنوان مثال‌، بافت كلیوی جانداران را در نظر بگیرید. كلیه‌های ماهی دارای شكل جنینی كاملاً متفاوتی با خزندگان و پستان‌داران می‌باشند. ممكن نیست كه آنها از یك ساختار ناشی شده باشند. یا به دستگاه گوارش توجه كنیم‌. اگر همه جانداران از یك اصل ناشی شده‌اند، تكامل و تحول این دستگاه در جانداران مختلف نیز می‌بایست یكسان باشد. اما عكس این صادق است‌. كوسه‌، قورباغه‌، خزندگان‌، و پرندگان‌، دارای دستگاه گوارشی‌ای هستند كه به‌گونه‌ای متفاوت تحول یافته‌اند. نمونه‌های بسیار دیگری می‌توان برای این امر آورد.
زائده‌ها تكامل را اثبات نمی‌كنند
تكامل‌گرایان بر این نظر پا می‌فشردند كه بدن جانداران دارای اندام‌هایی است كه امروز دیگر كاربردی ندارند. اندام‌هایی مثل آپاندیس و لایه‌های نیمه‌كروی در چشم زائده نامید شده‌اند زیرا در زمان داروین تصور می‌شد كه اینها بلامصرف می‌باشند. طبق این نظریه‌، این اندام‌ها در دوره‌های اولیه هستی كاربردی داشته‌اند، اما به‌تدریج كه انسان خود را با محیط سازگار ساخت‌، كاربرد خود را از دست دادند. به‌عقیده این دسته از دانشمندان‌، آنها اكنون شاهدی هستند بر آنچه قبلاً بودیم‌.
باز در این مورد هم شواهد، علیه این نظریه هستند. تمام آنچه كه زائده نامیده شده‌، امروز نیز كاربردی مفید دارند. آپاندیس در واقع غده‌ای است لنفاوی‌، و لایه نیمه‌كروی نیز همچون یك قاشقك‌، اشیاء خارجی را از داخل چشم جمع‌آوری می‌كند. بسیاری از ما شنیده‌ایم كه انسان قبلاً دُم داشته است‌. این حرف خنده‌دار است‌. ستون فقرات انسان دارای ۳۳ مهره است‌. هیچ شاهدی بر این مدعا وجود ندارد كه او قبلاً ۳۴ مهره داشته است‌. فردی به‌اسم هِكل بود كه نظریه دم انسان را پیش نهاد؛ او بعدها توسط دانشگاه خودش محكوم به تقلب شد!
زیست‌شناسی مولكولی بیش از سایر عوامل‌، تكامل را رد می‌كند!
چیزی به‌نام شكل ساده حیات وجود ندارد
در روزگار داروین این عقیده رواج داشت كه حیات از اَشكال ساده‌تر به‌سوی اشكال پیچیده‌تر حركت می‌كند. علم امروزه ثابت كرده است كه چیزی به‌نام ? شكل ساده حیات‌ ? وجود ندارد. حتی ساده‌ترین سلول باكتری به‌گونه‌ای باورنكردنی پیچیده است‌. آنچه كه سلول‌های ساده نامیده می‌شود، شامل DNA و RNA و پروتئین می‌باشد كه به یكدیگر وابسته و مرتبط هستند. در واقع‌، تمام سیستم‌های بیوشیمیایی و فیزیولوژیكی به یكدیگر وابسته می‌باشند. لذا این تصور تكامل‌گرایان كه اندام‌ها به‌گونه‌ای مستقل تحول می‌یابند، پذیرفتنی نیست‌.
اَشكال میانی وجود ندارد
نه فقط فسیل‌های میانی یافت نشده‌، بلكه زیست‌شناسی مولكولی نیز با قطعیت ثابت كرده كه در سطح بیوشیمی نیز شكل میانی وجود ندارد. به‌این ترتیب‌، مثلاً پروتئین‌ها هیچگاه از یك مرحله تا مرحله دیگر تحول نمی‌یابند، بلكه همیشه از نوع تا نوع دیگر تحول پیدا می‌كنند. پروتئین‌ها از اسید آمینه درست شده‌اند. اگر آنها مانند مهره‌های رنگی در یك گردنبند تصور كنیم، طبق نظر تكامل‌گرایان‌، پروتئین وقتی به انواع پیشرفته‌تر تبدیل شود، باید مهره‌ای به این "گردنبند" پروتئین اضافه شود. بنابراین‌، باید طبعاً انتظار داشت كه در جانداران پیشرفته‌تر، مهره‌های بیشتری بر گردنبند پروتئینی وجود داشته باشد. اما در عمل اینطور نیست‌. مثلاً بیایید انسان را با دو نوع ماهی مقایسه كنیم (با توجه به اینكه ماهی در طرح تكاملی‌، پیش از انسان به‌وجود آمده است‌): ماهی بدون آرواره (كه در سیر تكامل بسیار قدیمی‌تر است‌) و ماهی آرواره‌دار كه جدیدتر است‌. با كمال تعجب می‌بینیم كه پروتئین موجود در هموگلوبین انسان به پروتئین ماهی بدون آرواره بیشتر شبیه است تا به ماهی آرواره‌دار، در حالیكه طبق نظر تكامل‌گرایان می‌بایست عكس این باشد.
سه میخ واپسین بر تابوت تكامل‌
۱ - عدم قطعیت در اثبات شواهد
همه شواهدی كه مخالفین تكامل در دست دارند، تكامل را رد می‌كند. اما هیچیك از شواهدی كه طرف‌داران تكامل می‌كوشند ارائه دهند، قطعیت ندارد زیرا هیچگاه نمی‌توان آنها را در سیر طولانی تكامل اثبات كرد. مثلاً نمی‌توان یك باكتری و یك ماهی را گرفت و گفت كه آنها به مراحل مختلف تكامل تعلق دارند، زیرا طبق نظر تكامل‌گرایان‌، حیات از ۳۰۰ میلیون سال پیش آغاز شده‌، و در این مدت هم باكتری تحول یافته و هم ماهی‌. هیچكس نمی‌تواند بگوید كه باكتری ساده قبلاً چطور بوده‌، چون باكتری هم مانند ماهی تحول یافته است‌. این فرض كه باكتری موجود ساده‌تری است‌، بی‌اساس است‌.
۲ - نظم هرگز از بی‌نظمی ناشی نشده‌
طبق نظر تكامل‌گرایان‌، نظم از بی‌نظمی اولیه به‌وجود آمده است‌. این ادعا كاملاً برخلاف قانون دوم ترمودینامیك است كه می‌گوید هر سیستمی به‌سوی بی‌نظمی و اضمحلال فزاینده پیش می‌رود. این اصطلاحات بسیار علمی می‌باشند، اما ما خودمان در زندگی روزمره شاهد آن هستیم‌. هیچ استثنای شناخته‌شده‌ای در مورد این قانون وجود ندارد. اما تكامل‌گرایان می‌كوشند تمام نظریه خود را بر یك استثناء استوار سازند.
۳ - تصادفی استهزاءآمیز
فرضیه تكامل، پیدایی حیات را یك تصادف می‌داند. از نظر آماری پیدایی حیات در اثر تصادف امری محال است‌. مثلاً در مورد پروتئینی كه در هموگلوبین وجود دارد، این احتمال كه اسیدهای آمینه به‌طرزی درست تركیب شوند، ۱ در ۱۰ به توان ۱۶۷ می‌باشد، چیزی كه از نظر ریاضی غیرممكن است‌. تازه این فقط در مورد پروتئین موجود در هموگلوبین است‌. كاهن اعظمِ تكامل‌، ریچارد داوكینز، خودش پذیرفته كه ؟هر سلول شامل اطلاعات كدبندی‌شده دیجیتالی است كه اطلاعات موجود در آن‌، بیشتر از مجموعه سی جلدی دائره‌المعارف بریتانیكا است‌. او این را می‌پذیرد، با این‌حال معتقد است كه باید انتظار داشت كه افراد هوشمند باور كنند كه كتاب پرحجمی چون دائره‌المعارف بریتانیكا در اثر یك تصادف به‌وجود آمده باشد!
فرضیه تكامل در دادگاه دانش محكوم است‌. ما مسیحیان می‌توانیم مطمئن باشیم كه تعلیم كلام خدا در مورد خلقت بسی متقاعدكننده‌تر از فرضیه تكامل است‌. معتقدین به خلقت الهی نباید منتظر كشف فسیل‌های میانی باشند زیرا مخلوقات هر یك در نوع و جنس خود آفریده شده‌اند (پیدایش ۱:‌۲۱ و ۲۴ و ۲۵). معتقدین به خلقت الهی انتظار دارند كه برای هر نوع و هر جنس از جانداران‌، ژن خاص خود آنها یافت شود. ایشان به بعضی از اندام‌های انسان به‌عنوان زائده نگاه نمی‌كنند. ایشان از پیچیدگی سلول‌ها آشفته‌خاطر نمی‌شوند بلكه از مهارت و عظمت خالقی كه آنها را ساخته است در حیرت می‌افتند‌. و سرانجام‌، معتقدین به خلقت نیازی ندارند كه منتظر تصادف و شانس شوند، زیرا می‌دانند كه در ابتدا خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید .


دكتر پل راجرز
منبع : شبکه فیزیکی هوپا