یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

جلوه های رحمت


جلوه های رحمت
● آفرینش
از نمونه های رحمت حق ، پهن دشت آفرینش و همه نعمت های مادی است كه اهل تحقیق از آن به عنوان جهان تكوین یاد می كنند .
رحمت و فضل حضرت حق نسبت به انسان به گونه ای است كه دنیا را با همه نعمت هایش ـ كه نعمت هایی كامل و جامع است ـ برای او آفریده و همه را در مسیر خدمت به وی به كار گرفته است .
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَا فِی الاَْرْضِ جَمِیعاً . ..
اوست كه همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید . . .
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الاَْرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهًٔ وَبَاطِنَهًٔ . ..
آیا ندانسته اند كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، مسخّر و رام شما كرده و نعمت های آشكار و نهانش را بر شما فراوان و كامل ارزانی داشته . . .
گویی انسان عزیزترین مهمان یا تنها مهمانی است كه این سفره باعظمت پرنعمت را برای او گسترده اند و دیگر موجودات زمینی و آسمانی مأمور به پذیرایی از او هستند ، تاج كرامت را در این مهمان سرای پرنعمت فقط بر سر او نهاده اند و لباس فضیلت و برتری را تنها بر او پوشانیده اند و تمام دارایی و ثروت زمین و آسمان را نثار مقدم او كرده اند ؟
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی كَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً.
به یقین فرزندان آدم را كرامت دادیم و آنان را در خشكی و دریا بر مركب هایی كه در اختیارشان گذاشتیم سوار كردیم و به آنان از نعمت های پاكیزه روزی بخشیدیم وآنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری كامل دادیم .
● ظرایف خلقت
قرآن و پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) همواره مردم را به مطالعه و فهم و درك ظرایف خلقت خدا كه در حقیقت آثار رحمت اوست تشویق می كرده اند تا از این طریق بیش از پیش به توحید گرایش پیدا كنند و سر بندگی و طاعت و عبادت به درگاه حق بسایند و به این وسیله خود را به رحمت واسعه حق برسانند .
كتاب « توحید مفضل » نمونه ای از آموزه های حضرت امام صادق (علیه السلام)در باب خداشناسی از راه آثار است ، همچنین بخشی از خطبه های « نهج البلاغهٔ » و یا دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) نمونه ای از این قبیل است .
از این رو برای پیروی از قرآن كه نگریستن به آثار رحمت خدا را برای استحكام توحید در قلب و پابرجایی عبادت در اعضا و جوارح فرمان داده به چند مثال كوتاه در این زمینه بسنده می شود ، باشد كه دری یا دریچه ای برای دیدن لطایف و ظرایف آثار رحمت الهی در پهن دشت هستی باشد .
منبع فیض و كمال و رحمت و لطف ، وجود مقدس حق تعالی است ، شناخت فرع ، بدون توجه به ریشه و اصل سود چندانی ندارد ، بسیاری از دانشمندان غربی و شرقی بخشی از آثار را خوب می شناسند ولی شناخت خود را وسیله شناخت حق و توجه به او قرار نمی دهند آنچه در این زمینه مهم است شناخت آثار برای شناخت مؤثر است :
فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَهِٔ اللهِ . . ..
پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر . . .
شناخت آثار بدون اینكه زمینه شناخت الله قرار گیرد جداً بی فایده است .
در هر صورت هم اكنون در این جهان به سر می بریم ، بیندیشیم چند مرحله زندگانی را پشت سر گذاشته ایم ؟ زمانی خاك بودیم كه خود جهانی دارد ، زمانی در ساقه نباتات و اصل و فرع آن بودیم كه باز خود عالمی دارد ، زمانی بخشی از وجودمان جزء بدن حیوانات بود و از آن همه یعنی از خاك و گیاه و حیوان به صورت غذا به بدن پدر سپس به صلب او منتقل شدیم و آنگاه در رحم مادر قرار گرفتیم . هر مرحله ای از این مراحل برای آگاهان و اهل بصیرت جهانی اعجاب آور و شگفت انگیز است .
فَلْیَنظُرِ الاِْنسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِن مَاء دَافِق * یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ * إِنَّهُ عَلَی رَجْعِهِ لَقَادِرٌ.
پس انسان باید با تأمل بنگرد كه از چه چیز آفریده شده است؟ * از آبی جهنده آفریده شده است ; * آبی كه از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید . * بی تردید خدا بر بازگرداندن انسان پس از مرگش تواناست .
خاك و گیاه و حیوان و صلب و رحم و ظلمات ثلاث هر یك نمایی از علم و قدرت و حكمت خداست .
این آیات دیدگاه انسان را در مسئله آفرینش خودش تا افق ابدیت باز می كند و به او می فهماند كه زندگی او منحصر در این جهان محدود زودگذر نیست ، بلكه روزی به حضرت حق باز می گردد و وارد صحرای قیامت می شود و پس از رسیدگی به اعمالش به پاداشی كه درخور اوست می رسد .
● تمایل جنسی ضامن بقای خلقت
تنها چیزی كه حافظ نوع بشر و ضامن بقای همه جانداران است تمایل جنسی است كه اگر نبود اكنون اثری از جانداران بر روی زمین نبود ، شاید در میان صدها نوزاد یكی را نتوان یافت كه پدر و مادر به قصد بقای نسل با هم ازدواج كرده و درآمیخته باشند ، در هر هزار نوزاد شاید پیدایش ۹۹۹ نفر آنان نتیجه تمایل جنسی بوده است ، پدر و مادر به قصد عیش و عشرت به سراغ یكدیگر می روند ولی خدا نمی گذارد این عیش به هدر رود بلكه از آن برای بقای نوع استفاده می كند .
اگر تمایل جنسی وجود نداشت نه انسانی بر روی زمین باقی می ماند و نه حیوانی ، در نتیجه خلقت این دو لغو می گردید .
آری ; آفریننده مهربان نگهبان بقای وی نیز هست ، ماركسیست ها خدا را نمی شناسند و تمام تفضلات او را به پای ماده و طبیعت می ریزند ، باید از آنان پرسید آیا ماده می تواند حدوث را بفهمد و بقا را درك كند و برای حفظ و تداوم بقا برنامه ریزی كند ؟ هرگز
نطفه یا مبدأ پیدایش انسان
نطفه مرد از میلیون ها موجود ذره بینی كه به شكل زالو هستند تشكیل شده است ، این ذرات جان دار در رحم زن قرار می گیرند ، در آخر یكی یا بیشتر می ماند و مبدأ پیدایش یك قلو یا بیشتر می گردد .
اجزای نطفه همگی به هم مانند است پس چه می شود كه جزئی از نطفه چشم و جزئی از آن گوش و جزئی استخوان و جزئی دیگرش اعضا و اندام دیگر می شوند ؟ !
مرد چنین قدرتی را ندارد و از انجام دادن این تقسیم ناتوان است ، اجزای ذره بینی كه از پیكر یك مرد پیدا شده اند فاقد عقل و قدرت هستند و از نظر دانایی و توانایی هزاران بار از مرد ناتوان ترند .
زن نیز مانند مرد فاقد این قدرت است به آن افرادی كه از خداشناسی محروم اند و ماده را به جای خدا می شناسند باید گفت : ماده كه شعور ندارد تا مبادی و ریشه اعضا را از یكدیگر جدا كند ، سپس آنها را به فعلیت برساند .
پس چه دانش و چه قدرتی این كارخانه دقیق پیكرسازی را ساخته و به كار انداخته است ؟ كارخانه ای كه مواد اولیه اش یك چیز است ، یعنی یكی از جانوران و سلول های یك جور ولی فرآورده های گوناگون از نظر حجم و رنگ و اثر و چیزهای دیگر تولید می كند ، آن گاه همه را جمع كرده و یك موجود واحد تشكیل می گردد .
نطفه نر مبدأ اصلی پیدایش جنین است ، اجزای نطفه به طور منظم در همه جانداران ، جنین را به وجود می آورند ، هر جزئی از اجزای نطفه عضوی از اعضای جنین می شود .
جنین سازی نطفه از روی تصادف نیست زیرا این قانون ، همگانی است و در همه سلسله جانداران به اجرا درآمده است و تصادف با قانون ناسازگار است .
نمی توان گفت جنین سازی از عقل و تدبیر نطفه است ; زیرا خود نطفه فاقد عقل و فاقد تدبیر است .
آیا ممكن است كه نطفه چنین كاری را در وقت نطفه بودن انجام دهد ولی هنگامی كه به كمال رسید وانسانی كامل و یا حیوانی تمام عیار شد عاجز از این كار باشد ؟ هرگز !
آیا دنیای علم با آن همه ترقی و تكامل ، با آن همه آلات وادوات ، با آن همه دانشمندان و محققان می تواند اجزای نطفه را بشناسد و بگوید : كدام زبان می شود و كدام دهان و كدام سر و كدام پا ؟
وجود مباركی كه نطفه را در جنس نر پرورش می دهد همه اینها و بیش از اینها را می داند ولی انسان سركش و خودخواه نمی خواهد بفهمد چیزی را كه با اندك تأملی می تواند بفهمد !
● حكمت الهی در پوشش جفت
پرده ای سفید و لطیف سراسر پیكر جنین را می پوشاند و در نزدیكی وی جسمی اسفنجی پدید می آید كه آن را جفت می نامند ، جفت از رگ های خونین پر است .
روی جفت پرده ای به نام ( آمینوس ) قرار دارد و آن پرده به لوله ای كه تقریباً یك متر طول و به قدر یك انگشت ضخامت دارد مربوط است كه در درون آن لوله لوله های باریك تری وجود دارد ، این لوله از راه ناف به شكم جنین متصل است مواد غذایی به وسیله رگ های مویین از بدن مادر وارد جفت می شود و در آن جا پالوده می گردد وبه وسیله لوله های نامبرده داخل بدن جنین می شود و پس از جریان در بدن جنین و تغذیه كامل وی به محل خود باز می گردد .
آیا این پرده ای كه سراسر پیكر جنین را فرا گرفته است برای آن است كه وی را هنگام خم و راست شدن مادر از گزند فشارهای داخل و خارج محفوظ بدارد ؟ آیا جنین این پرده را بر پیكر خود كشیده است یا مادر به این وسیله خواسته است جگر گوشه خود را حفظ كند ؟ آیا جز حكمت و رحمت الهی چیزی توانایی درك و فهم ایجاد آن را دارد ؟
پیدایش جفت در رحم مادر برای چیست ؟ آیا برای آن است كه جنین بسیار لطیف است و دستگاه پالایش غذای بدن مادر برای آماده كردن غذای وی كافی نیست و نیاز به پالایشگاه دیگری دارد تا غذایی لطیف تر و پالوده تر به جنین برساند ؟ پس اگر جفت نبود كمتر جنینی از شكم مادر زنده بیرون می آمد آیا مادر از تأثیر جفت در حیات جنین آگاهی داشت ؟ آیا قدرت آفریدن آن را داشت ؟ هرگز !
پس دانشی و قدرتی آن را آفریده است كه پیش از پیدایش ماده و پس از پیدایش انسان بوده و هست و خواهد بود.
● شیر مادر
شیر مادر به طور عموم از اجزای زیر تركیب شده است : چربی ، پروتئین ها ، لاكتوز ، كلوكز ، دكسترین ، مالتوز ، نشاسته ، هیدرات دو كربنات ، نمك های معدنی ، اسید لاكتیك ، آب ، ویتامین آ ، ویتامین ب ، ویتامین د ، ویتامین ث ، ویتامین ب ۱ ، ویتامین ب ۶ ، ویتامین ث و اسید اسكورتیك .
هر یك از این ها در شیر هر مادری به مقدار معینی است و نسبت مخصوصی با یكدیگر دارند كه بر حسب انسان ها و حیوان ها تفاوت می كند .
این لابراتوار عظیم و دقیق در كجای پیكر مادر نهاده شده كه خورده های مادر را تجزیه می كند و این اجزا را از میان آنها بیرون می آورد و سپس آنها را تركیب می كند و موجود واحدی بنام شیر می سازد ؟ چند دكتر و مهندس بر این لابراتوار نظارت می كنند ؟ چند كارگر دارد ، ماشین آلات و ابزار و ادوات این لابراتوار كجا ساخته شده و از كجا آورده شده است ؟ چه كسی در پیكر مادر نهاده و به پدر نداده است ؟ !
● استخدام همراه بامهر و محبت
نوزاد انسان از نوزاد حیوان بسیار ناتوان تر است و زمان ناتوانی اش بسیار درازتر است .
نوزاد حیوان پس از یكی دو ماه توانا می گردد و قادر است خود را نگهداری كند ، در این هنگام مادر دست از پرستاری نوزاد بر می دارد و ممكن است با فرزند خود بیگانه گردد ، به خاطر اینكه نوزاد انسان از نوزاد حیوان ناتوان تر است رحمت پروردگار برای دوره ناتوانی نوزاد انسان دست كم دو پرستار تعیین كرده است : یكی پدر و دیگری مادر .
او مادر را برای پرستاری استخدام كرده و پدر را برای نگهداریش ، ولی چگونه استخدامی ؟ استخدامی كه با مهر و محبت همراه است هرچه مادر رنج می برد خسته نمی شود ، هرچه پدر نیرو مصرف كند پشیمان نمی شود ، دوره خدمتگزاری پدر و مادر پایان ندارد آن دو تا جان دارند به فرزند خدمت می كنند .
آیا ماده و طبیعت ناتوانی نوزاد را تشخیص داده كه چنین پرستارانی برای او تعیین كرده است ؟ هرگز ماده كه نمی تواند میان نوزاد و چیز دیگر فرق بگذارد تا چه رسد به فرق میان دو نوزاد : نوزاد انسان و نوزاد حیوان ، تصادف هم كه نیم شود كه در تمام حیوانات همیشه آن چنان باشد و در میان انسان ها همیشه اینچنین در دعای عرفه حضرت امام حسین (علیه السلام) آمده است :
« وَعَطَفْتُ عَلی قُلُوبِ الحَواضِنِ»
خدایا ! تو بودی كه دل كسانی كه حضانت و پرورش مرا به عهده داشتند مهربان كردی .
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع : عرفان