سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا
معنویت علیه معنویت
آیا سینمای آمریكا (هالیوود)، پاسدار معنویت مدرنی است كه در خلاء عملكرد نهادهای دینی، انسان امروزی را تغذیه میكند؟
آیا معنویت هالیوودی یك تحریف، فانتزی، سرگرمی و تصویر بی اعتبار نیست كه در اصل، علیه معنویت اصیل، به اغتشاش اذهان یاری میرساند؟
آیا سینمای غرب، تنها یك گونه معناگرایی را نمایندگی میكند یا نمونههای مطابق معرفت ماورایی و اصیل نیز در آنجا وجود دارد؟آیا سینما استعلایی، سینمایی اصیلتر از سیمای عامهپسند معنا گراست؟
كوشش برای تعریف استعلا در سینمای جهان، همچون جریانی نخبهگرا، تلاش برای مرور فشرده معناگرایی در سینمای ایران، و بالاخره فهم تمایز معنویت مدرن، همچون فرایندی عمومی در سینمای هالیوود، با استعلاگرایی نخبهگرا، كنجكاویهای متن حاضر است.
نخست از انتها آغاز میكنم. در حقیقت تمایز میان استعلاگرایی و معنویت مدرن در سینمای عامهپسند و عمومی، تمایزی چشمگیر است. درباره ویژگیهای (Transeenden ta) پیش از این سخن گفتیم و در این مقاله نیز خواهیم گفت. اما معناگرایی در سینمای عامهپسند غرب امری عامهگرا است و مفهوم متعلق به اقشار برگزیده نیست. در حقیقت میتوان گفت، همان طور كه در اوپاتیشادها، متون زرتشتی، عهد عقیق و تورات، مزامیر داود، عهد جدید و انجیلهای چهارگانه، قرآن مجید و متون مقدس ادیان شرقی، معنا پدیدهای است كه خواص به باز تولید فهم خود از آن میپردازند و عوام نیز در سطح ادراك و نیازهای خویش از آن بهره میگیرند، معنویت مدرن نیز دارای این ویژگی است.
● معنویت عام گرای مدرن در سینما، محصول كدام فرایند است؟
مسلماً در وهله نخست محصول واقعیت و نیازهای مردم، به طور كلی، نه نخبگان است.
انسان معمولی ماهیتاً به معنویت نیاز دارد. پرسشهای رازآمیز و بنیادین هستی، ارزشهای متافیزیكی، اخلاقیات زوالناپذیر كه در نبرد خیر و شر و نورد ظلمت، از سپاه نیكی و نور دفاع میكند و منشاء جهان را در معناهایی میجوید كه در عالم بالا سرچشمه دارد، همه و همه بیانگر حسی درونی است كه فراتر از شریعت و فراتر از ادراك فلسفی استعلا، در تودههای انسانی با راز و پرسشهای هستی شناختی و سرچشمه وجود پیوند خورده است و پایاست.
● عوامل رویكرد معنوی گرا
مدرنیته اساس نگاه انسان سنتی به هستی را مورد تردید قرار داد و در حقیقت، مسئله در وهله اول به هیچ وجه با ماتریالیسم یا دشمنی مردم با مذهب نبود و الهیات نفی نشد، بلكه نگاه تازهای به كل انسان و طبیعت و نیز خدا و رابطه انسان و طبیعت با خدا ترسیم شد. در اینجا اصل عقل انسان و كانون نفس انسان واقع شد ؛ نه نیروهای واعقل و...
بدینسان ضرورت بازخوانی معنویت نیز مجدداً مطرح گردید. انسان بدون معنویت امكان زیستن در جهان را نداشت و جریانهای فكری گوناگون به باز تولید و بازخوانی جدید معنویت پرداختند.
انواع تئوریهای فیزیكی، زندگی كیهانی، انرژیها و غیره ابزار توجیه عالم رازآمیز و پدیدههای فرا عقلی به حساب آمد.
عقل مدرن در حوزه اخلاقیات و ارزشها، به تولید مفاهیم معنوی تازه پرداخت. با مركز قرار گرفتن علم، تخیل علمی به تولید متافیزیك جدید همت بست و بالاخره در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یكم، معنویت مدرن بیش از هر چیز به معنویت تكنولوژیك یا تكنولوژی معنا گرا بدل شد.
جریان قوی بازگشت به مفاهیم فرا مادی در سینمای این دوران، از یك سو بیانگر خلاء بزرگی است كه در غرب، هر روز بیشتر از روز پیش، خود را به نمایش نهاده است. این خلاء اخلاقی و معنوی، پس از دهه شصت كه دهه اوج معنا ستیزی سینمای اروپا و توسعه بینظیر اخلاقیات شك باورانه در سینمای روشنفكرانه و ستیز با مفاهیم سنتی معنویت و اخلاق است و رواج یك روحیه پوچ انگاری و نهیلیستی و هیچ انگاری منفی فراگیر سینمای روشنفكرانه را در چنبره خود گرفت، همواره به چشم میآمد.
موج نوی فرانسه، فیلم نوار و میان ژانرهایی كه پلودرامها و به تریلرها و سینمای وحشت و حتی سینما كمدی، شكلی از هیچ انگاری و صیغهای از معنا گریزی داده بود و... و بالاخره نشانههایش نه در سینمای بوتوئل كه حتی در سینمای وردی آلن هم بازتاب یافت، بالاخره از نفس افتاد. این بادنه صرفاً با ظهور تاركوفسكی یا كیشكوفسكی، بلكه با ظهور انواع فیلمهای عامه پسند كه در آن امور فراعقلی، ما در روایت اهمیت كانونی یافت. معنا گرایی مدرن عامیانه، به ویژگی سینمای هالیوود تبدیل شد.
همراه نیازهای عمومی مردمی كه از یك دوران طولانی هرج و مرج معنوی خسته شده و دوباره نسبت به پرسشهای بنیادین حساس میشدند، باید از تحولات دیگر نیز نام برد.
پدیدههایی علمی كه قطعیت علم را مورد پرسش قرار دادند؛ مثل ایدههای تلزبوره هایزنبرگ، پائولی، فنیمن و... در شكست حصار علمانیت مخالف امور ناشناخته فراعقلی نقش مهمی ایفا كرد و تردید نسبت به ابطالناپذیر بودن دستاوردهای علمی، زمینه طرح پرسشهای جدید متافیزیكی را، حتی در حوزه فیزیك و عالمان فیزیك دامن زد.
● معنویت تكنولوژیك
از سوی دیگر، تكنولوژی نا ممكنها را ممكن كرد و به بهترین ابزار برای توسعه تخیل سینمایی تبدیل شد! سپس ماجرا از این فراتر رفت و معلوم شد تكنولوژی خود معنویت تكنولوژیك را شكل داده است و در این معنا گرایی فقط و فقط تخیلی كه تكنولوژی پایه و مایه قوام آن است، حكومت میكند.
این تكنولوژی است كه پرده سینما را پر از پدیدههای محیر العقول، فرا عقلی، فرار مادی و تخیلی میكند؛ البته این تخیل، یك تخیل منفصل مدرن و بریده از مفاهیم الهیات سنتی است و پدیدههای عجیب و نیروهای ماورایی آن، شباهتی به فهم سنتی ندارد. پدیدههای جهان واقع، محصول پدیدههای عالم پنهان است ؛ اما این عالم بیش از هر چیز متأثر از امكانات تكنولوژیك و قوه مجازی سازی آن است. در واقع ما با یك مابعدالطبیعه تكنولوژیك كه نسبت به صورتهای الهیاتی كاذب به نظر میرسند، در سینما روبرو شدهایم.
خوب كه بنگریم، در حقیقت دستمایههای روایی و ایدهها و هستههای اصلی فكرهای تكنولوژیك، انواع مفاهیم كهن است. آخر الزمان، ناجی و نیروهای برتر، اجنه و تأثیراتی از داستانهای انجیلی، دستمایههای فیلمهایی نظیر ماتریكس و یا جنگ ستارگان است، ولی حقیقت آن است كه تغییر شكلها، فائق آمدن بر زمان و مكان، اشكال پلاسمایی حیات، تغییر مفهوم جسم و شكل كه در این فیلمها ایدههای مهم حیرتانگیز است، عرفاً به امكانات كامپیوترها بستگی دارد.
شاید در اینجا كامپیوتر یك ابزار به شمار آمد كه تخیلهای فرا مادی انسان مدرن را محقق میسازد، اما به نظر من ابزار تكنولوژیك فرا مدرن، خود آفریننده تخیل است و تصاویر غریب مدرن، خود محصول این امكانات به شمار میآمد كه ضمناً حس راز گرایی و انواع تفكرات غیب باورانه انسان مدرن را پاسخ میدهد.
● معنویت مدرن و ژانرهای سینما
توجه اندكی به ئی تی، جنگ ستارگان، ماتریكس، ارباب حلقهها، حس ششم و تعداد بیشماری آثار علمی / تخیلی، اثبات میكند كه چگونه اندیشیدن به نیروهای فرا عقلی و جهاتی كه در آن عالم خیال بر عالم ماده فائق میآید، نیروهایی كه از زمان و مكان عبور میكنند و قدرتهایی كه نشانی از آن وجود ناب برتر دارند، روایت خیر و شر امروزی، معاصر و معنویت جدید را تحت تأثیر قرار داده است.
ما نه تنها در ژانر علمی/تخیلی كه در حوزه ملودرامها و دیگر رانرها هم، با تأثیر معنویت مدرن روبرو هستیم. معنویت مدرن به فضایی بسیار بازتر از چهار چوبهای شریعت را جایگزین مرزهای روشن معنویت دینی كرده است. بدیهی است كه جهان مدرن، باور خود را به مفاهیم شخصی انجیلی از دست داده است؛ به ویژه خدای متشخص و قواعد بر آمده از دین باور، دیگر برای ذهن انسان متكی بر عقل و علم قابل پذیرش نیست. به جای این، جهان معاصر برای خود معنویت تازهای تعریف كرده است كه نه شبیه معنویت مذاهب است و نه معنویت نخبهگرا و فلسفی.
معنویت «تایتانیك» بر امكانات عشق استوار است چیزی كه بر تقسیم بندیهای مادی و سرمایه سالارانه فائق میآید.
معنویت «فرشتگان بر فراز برلین»، محصول یك برداشت كاملاً اومانیستی است. این معنویت گرایی مدرن، از دهه اول قرن بیست و یكم یا حتی دهه هشتاد شروع شد، بلكه در هیچ یك از آثار پیشتر، مثل «آوای موسیقی» هم معنویت خود را در چهار چوب كلیسا زندانی نمیكرد ؛ حتی با عبور از آن در متن زندگی طبیعی و با امور انسانی، هالهای معنوی میآفرید.
اگر تصور كنیم كه میتوانیم با نگرش یك بعدی، مسئله معناگرایی و سینمای امروز غرب را حل كنیم و به نتیجهای برسیم كه چون یك فرمول به درد ما بخورد، اشتباه كردهایم.
در جهان مدرن معاصر، به ویژه آمریكا، مدام با سقوط و صعود گرایشهای معنوی در فیلمها سروكار داریم. هالیوود بیش از هر چیز بر ادراكی از سینما چون صنعت استوار است. و صنعت در آمریكا، یعنی سوداگری و امكان سرپا ماندن و تولید سودهای كلان. بنابراین آمیزهای از روانشناسی عمومی مردم به سیاستهای حكومتی و دوران مربوط به بحران و ركود یا رونق و بر معناگرایی سینمای عامهپسند تأثیر مینهد.پیشتر بحرانهای پایان دهه شصت و هفتاد، نوعی ضد فرهنگ و معناستیزی در فیلمهای آمریكایی رواج داد كه ربطی به مفاهیم اسرارآمیز و غیب اندیشانه كه در پدیدههای عینی، یك نیروی باطنی میجوید نداشت. در واقع معناهایی كه محصول یك نگرش سیاسی / انتقادی است، در دهههای شصت و هفتاد مهمترین معناپردازیها به حساب میآیند. تأثیر تفكر انتقامی چپ، هر جا دیده میشود؛ نه تنها در «خرابكارها» (۶۷) یا «سن میكله یك خروس داشت» (۷۱) یا «پدر سالار» (۷۷) یا «حكومت نظامی» (۷۳)، بلكه در فیلمهای آمریكایی هم تأثیر دوران بر معنا آشكار است؛ به قول تامسون و لوردول مبارزهجویی اواخر دهه ۱۹۶۰ جای خود را به سیاست خُرد داد. مبارزان توجه خود را به موضوعاتی در مقیاس خرد متمركز كردند.
در سال ۱۹۷۰ دیگر مشخص شده بود كه جنبش چپ نتوانسته است، با كارگران متحد شود. در ایالات متحده پلنگهای سیاه و چپنو از هم جدا شدند. بسیاری از فمینیستها و همجنس خواهان سیاستهای چپ نو را سركوبگرانه میدانستند و سازمانهای مستقل خود را تشكیل دادند. پارهای نومید از اصلاح اجتماعی به تروریسم رو كردند ؛ نظیر گروه «ودرمن» در ایالات متحده و بریگادهای سرخ در ایتالیا «بادر ماینهوف» در آلمان.
اما در احزاب سوسیالیست و كمونیست جریانی معكوس رواج مییافت. تومیدی از حكومت انقلابی و معناهای رادیكال و گرایش به معناهای اصلاحات اجتماعی و توسعه دار امور مختلف، چون جنبش آزادی زنان. اینها همه و همه تولید كننده معنویت نو در سینمای هالیوود بود. بر فیلمنامهها تأثیر مینهاد و آثار متعدد علیه جنگ، تروریسم یا با گرایش فمینیستی را سبب میشد. پس معنویت در سینمای غرب، بسیار تحت تأثیر بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تغییر حالت میدهد.
برای مثال دورانركودی كه در پایان دهه شصت و در آغاز دهه هفتاد، در سینمای آمریكا به وجود آمد، همراه با شرایط اجتماعی یأس آلود آن زمان، به نمایش خشونت و سكس منتهی شد. شاید احساس سركوب و خشونت سیاسی و شكست بدینسان ما به ازایی مییافت و همین مسئله موجب كشیده شدن مردم بسیاری به سینما بود. «كابوی نیمه شب» و «گراجوئت» و «ایتری رایدر» و «این گروه خشن». حاوی معناهای جدیدی بودند كه هیچ التفاتی به مابعدالطبیعه، ارزشهای اخلاقی و باطن گرایی نداشتند. در عوض در قالب یك ضد فرهنگ، به نخستین سكس، خشونت و مواد مخدر پرداختند كه عكس العملی از سركوب قدرت و استهزایی آنارشیستی از آن بود. در این دوران، معنا در سینمای غرب، با اندیشه فاجعه در آمیخته است. موج فیلمهای فاجعه، بازتاب این روحیه عمومی است. معنا در این آثار با فاجعه در آمیخته ؛ زبان كفر آمیز (جن گیر)، احساس نابودی و برخورد، آروارهها و جنگ ستارگان و... همه و همه معنا را در قالب فاجعه عرضه میكردند؛ نه یك سرچشمه فراعقلی مبتنی بر حقگویی نوامیدی از خرد زمینی است كه هالیوود را به اتكا به خرد فرا زمینی (اسی تی) هدایت میكند.
دوران «ریگان» و دهه هشتاد، دهه آشكار شدن یك رویداد هولناك است. سینما بر زندگی آمریكایی غلبه یافته است. توهمات درون فیلم بر واقعیت سیاستها حاكم میشود. شعار جهان مجازی بر جهان واقعی غلبه پیدا میكند و معناهای آقای ریگان، مستقیم از سینما ریشه میگیرد. این سرآغاز توسعه معنویت تكنولوژیك است. نابودگرها و موجوداتی كه همه خیالهای بشری را بر پرده محقق میسازند، متافیزیك جدیدی را در سینمای عامهپسند تعریف میكنند كه بر عقل و روح مردم جهان غلبه مییابد. در واقع اكنون ما با انواع تفسیر جدید از معنویت رو به رو هستیم و هر روز و هر سال و هر دهه بیش از دهه پیش، دامنه تخیل معنا گرا از محدودههای روشنفكرانه یا مذهبی به سوی مرزهای تكنولوژیك، سیر محسوستری مییابد.
ممكن است ما این معنویت تكنولوژیك را، دروغ و جعلی در برابر معنویت دینی تحلیل كنیم، راهی كه سرمایهداری و تكنولوژی برای آفریدن مفاهیم دروغین علیه حقیقتهای الهی جهان باطنی و مابعد الطبیعه ابداع كرده و مردم را روز به روز بیایمانتر میكند و از متافیزیك و غیب، عامل سرگرمی و فانتزی میسازد.
البته بدیهی است كه هر انسان متفكر و مستقلی محق است، بجای مصرف چشم بسته آنچه بر اذهان سلطه مییابد، ولو محصولات تكنولوژیك جهان معاصر، به آنان بیندیشد و نسبت به معنای آن پرسش كند، ولی اگر قرار بر شناخت خود واقعیت بدون مداخله ارزشها و فهم تحولات عینی است، ما نباید تحلیل خود را در فهم رویدادهای جاری دخالت دهیم. در آن صورت، همان گونه كه ما معنویت مدرن را در «نجات سرباز رایان» مورد توجه قرار میدهیم، همان گونه نیز میكوشیم كه درك كنیم، «در گزارش اقلیت» از پدیدههای غیبی و باطنی چه تفسیر مدرنی به عمل آمده است و معنویت در اینجا چگونه در ذیل تجربه علمی تعریف شده است، یا در «ارباب حلقهها» چگونه مفاهیم اخلاقی در قالبی اسطورهای و فرا مادی ظاهر شده و شكل شخصیتها و كنشهای فرازمینی یافته است. درك ساز و كار بروز و ظهور معنویت جدید در آثار عامهپسند هالیوود، حتماً باید بر چند عامل استوار باشد.
در نتیجه هم نیازهای معنوی انسان مدرن و هم بحرانهای اجتماعی، هم منظر و نیازمندیهای قدرت و سلطه هم واكنش علیه آثار ناتوان از سود آوری، هم نیازهای سرمایه و بیشتر از هم ضرورتهای تكنولوژی، همه و همه میتوانند دست در دست هم داده و معنویتگرایی مدرن را تعریف كنند.
ما برای آنكه حركتی كور و ناآگاهانه نداشته باشیم و از درك زمان عاجز نشویم و نیز مصرف كننده وابسته و بلا دفاع محصولات فرهنگی سرمایهداری جهانی نباشیم. در هر حالت موظفیم، ابعاد معنویت مدرن و باز تابش را در سینمای امروز پی بگیریم .
هم اكنون هر شب، شاهد انواع آثار تخیلی هستیم كه صرفاً تكنولوژی و سینما قادر به ایجاد جهان مجازی آن است. در این آثار وانمود میشود كه جهان خیالی فیلم، جهان واقعی است، وجود دارد و داستان باطن روابط عینی ماست. از آنجا كه این معناپردازی تخیلی، عموماً فاقد هر انطباق با اخبار و حیانی است، از منظر الهیات سنتی، جعلی و مایه ناباوری جهان اعلی است و آن را به فانتزیهای سرگرم كننده تبدیل میسازد. از چیزی خبر میدهد كه از آن بی خبر است؛ حتی فیلمهایی كه عاطفه تماشگران را گروگان میگیرد و سبب علاقه عاطفیشان میشود، از همین سرشت كاذب برخوردار است. «مسیر سبز»، «مرگ جویان»، «رویاها كه میآیند» و... انبوی از آثار معناگرا است كه شبیه بازی «ختیچر» صرفاً محصول یك بازی سینمایی در بیاعتبار كردن واقعیت عینی است. همچنان كه نمایش اهریمن حامل این «نمایش»، صرفاً شكل گرفته بر پرده سینماست؛ حتی آثاری چون مصائب مسیح، علیرغم داستان انجیلی، تحت تأثیر خشونتگرایی هالیوود است تا یك داستان مسیحی، به این ترتیب، نگرش سنتی میتواند به نام جعل حقایق دینی مخالف این نمایشها باشد.
شاید بتوان با معنویت با گرگها میرقصد» یا حتی «آبسوردیتی پول را بردار و فرار كن» یا «آنیهال» توافق كرد. شاید بتوان نقد «زیبایی آمریكایی» و «ذهن زیبا» را تحمل كرد، اما مسلماً نمیتوان فیلمی كه متافیزیك تكنولوژیكش در نهایت چالشی علیه حقیقت متافیزیك است و امری جعلی را به مؤمنان عرضه میدارد، پذیرفت.
در واقع اگر بخواهیم همه جانبه بیندیشیم، میتوان پرسش دین باوران را كه علیه هرگونه فریب و اغوای سینمایی جبهه میگیرند، مطرح كرد.
آیا واقعاً داستان «ارواح منهتن» و «هری پاتر»، «هوش مصنوعی» و «سیاره میمونها» و «رسپایدر من» موجب بسط معنویت اصیل میشود یا توهمات و تصوراتی بیهوده و بی بنیاد میآفریند.
اگر «بزرگ راه گمشده» و «جاده مالهالند» از منظر یك سور رئالیسم بینظیر و مفاهیم فرویدی در قالب تصاویر فرا واقعی جذاب است، و اگر از منظر معنویت مدرن اثری مهم به شمار میآید كه معناهای انسان معاصر را ترسیم میكند، از نظر معنویت سنتی و دینی مسلماً اثری پوچ به حساب میآید.
انقلاب ماتریكس از این منظر نه تأئید «موعود»، بلكه تحریف آن است.
با همه نگاه طنزآمیز و دوگانه به معجزه، و تبدیل آن به یك حقه سینمایی فیلمی چون «ای برادر كجایی» یا با همه ماهیت «پیكارسك فارست گامپ» و تبدیل شدن یك عقب مانده ذهنی به مرد موفق و با همه توضیح علمی پدیدههای فراحسی و انتسابش به شیزوفرنی در ذهن زیبا، جهان معنوی این آثار كه مطابقت بیشتری با ساختارهای ادراكی انسان مدرن دارد، باور پذیرتراند.
در داستان سرد است آن نیروی یك ایمان انسانی به آشتی، معنایی ملموستر از انقلاب ماتریكس دارد كه معناپردازی متافیزیكیاش با همه امكانات تفسیر فلسفی همچنان در یك قلمرو فانتزی تكنولوژیك محبوس است و از معناگرایی در آثاری چون «وكیل مدافع شیطان» یا «یك بارقه مسیحی در لایه زیرین بیست و یك گرم» متفاوت است. فیلمی مثل «آخرین وسوسه مسیح» یك معناگرایی اومانیستی را دنبال میكند كه مورد اعتراض واتیكان واقع میشود. آثار بودیستی بر تولوچی و اسكورسیزی و نیز زیرلایه مسیحی پارهای از آثار اسكورسیزی، نظیر بسیاری از آثار هیچكاك، واقعیتی است كه ما را با مفهوم مدرن معنا گرایی مواجه میكند.
آیا آشكار كردن گوشههای مخفی روح انسانها در «آقای دیپلی با استعداد» یا «جویندگان»، گونهای معناپردازی معاصر را معرفی نمیكند؟ یا پرسش از شر «اسلپیهال» و» «وكیل مدافع شیطان» و... حاوی جست و جوی مفهوم معنایی در حوزه الهیات با نگاه مدرن نیست؟ به چالش كشیده شدن مفاهیم اخلاقی در «بارتون فینك» چه ؟
بدین ترتیب ما باید باور كنیم كه همه آثار سینمایی حاوی یك گرایش معنوی هستند، این گرایش معنوی میتواند بر گرفته از مدرنیته یا اندیشه الهیات سنتی یا الهیات جدید و پرسشهای وجودی نو، یا نگاه مدرن به پرسشهای قدیمی باشد.
اما در این میان میتوان یك عنوان برای طبقهبندی خاصی در طبقهبندی معنوی آثار مدرن ایجاد كرد و آن فیلمهایی است كه به پرسش امر باطنی و ماورایی كه در لابلای داستانهای امروزی زندگی جاری است، میپردازد. از این جهت معناگرایی مدرن، بازگشت به امر معنوی ماورای اندیش در جهان مدرن است.
نویسنده: احمد میراحسان
منبع : باشگاه اندیشه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس حسن روحانی صادق زیباکلام دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم
قوه قضاییه تهران هواشناسی بارش باران شهرداری تهران پلیس قتل سیل سازمان هواشناسی سلامت زلزله وزارت بهداشت
سایپا خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو مسکن بورس گاز حقوق بازنشستگان دلار
نمایشگاه کتاب کتاب فضای مجازی نمایشگاه کتاب تهران دفاع مقدس حج سینمای ایران تلویزیون تئاتر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رضا عطاران سریال
وزارت علوم دانشگاه تهران
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس آمریکا روسیه افغانستان نوار غزه اوکراین طوفان الاقصی
استقلال فوتبال فولاد خوزستان پرسپولیس مهدی طارمی لیگ برتر رئال مادرید فولاد باشگاه استقلال لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی
هوش مصنوعی شفق قطبی تبلیغات نوآوری ایلان ماسک ناسا اپل
کودک رژیم غذایی شیر خواب ویتامین واکسن تجهیزات پزشکی فشار خون افسردگی