شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


فیلمی در ستایش موسیقی


فیلمی در ستایش موسیقی
«همسرایان» ساخته کریستف باراتیه فیلمی است در ستایش موسیقی به عنوان بهترین درمانگر آلام بشری که این تم تکراری را بر بستری نه چندان تازه به صورت جذاب روایت می کند.
به گزارش مهر، این فیلم خارجی با محور قرار دادن تم تقدیس موسیقی حال و هوایی مشابه چند فیلم قدیمی دارد، علاوه بر اینکه تقابل شیوه های خشن آموزشی و روش های نوین و شخصی تر در تربیت و آموزش انسان به خصوص کودکان، به عنوان یک بحث محوری در فیلم مطرح می شود.
از جهت تم تقدیس موسیقی می توان «همسرایان» را به فضا و حال و هوای فیلم های متعدد به ویژه «آوای موسیقی» نزدیک دانست که در آن هم بر بستر قدرت نجات بخش موسیقی، قوانین خشک و خشن تربیتی در تقابل با انعطاف پذیری فرد در برابر موسیقی قرار می گیرند. در این فیلم ورود یک پرستار یا معلم سرخانه جدید به خانه ای سرد و بی روح قرار است هم عقاید پدر را دچار چالش کند و هم در فرزندان که به نوعی بیمارگون سعی در جلب توجه و آزار پرستاران قبلی را دارند، موثر واقع شود.
در فیلم «همسرایان» نیز موقعیت اولیه با ورود یک آدم تازه وارد به محیطی جدید طراحی می شود. یک معلم موسیقی سابق (کلمان) به عنوان ناظم جدید به مدرسه شبانه روزی بچه های یتیم و مشکل دار وارد می شود و مخاطب همراه با او به تصویری تلخ از مناسبات حاکم بر روابط در مدرسه می رسد.
در واقع این تصویر جمله کاربردی مدیر مدرسه است «قانون عمل و عکس العمل»; قانونی که او را وامی دارد رفتار اشتباه بچه ها را با تنبیه سخت پاسخگو باشد. اما در مقابل کلمان همه تئوری و جهانی بینی خاص خود را از سال ها تجربه در این جمله کلیدی می گنجاند «هیچوقت نگو هیچوقت» و به این ترتیب راه را برای هر گونه تخیل پردازی کودکانی که پشت دیوارهای مدرسه شبانه روزی زندانی هستند، باز می گذارد. وجهی که در طول فیلم هم در قالب نریشن راوی به آن تاکید می شود.
دیالوگ مدیر وقتی بدل به قانون شماره یک حاکم بر مدرسه می شود که حضور معلم - ناظم جدید در تقابل با آن قرار می گیرد و روش خاص او در همان اولین گام برای براه آوردن بچه های شر کلاس جواب می دهد. تشکیل یک گروه کر یا همسرایان و کار با آنها در طول فیلم به گونه ای پرداخت شده که به مثابه غذای روح بچه ها، نوعی آرامش و دل مشغولی به آنها داده و در عین حال آنها را هدفمند می کند. در میان بچه هایی که در مدرسه شبانه روزی حضور دارند، فیلمساز چند کاراکتر را از پس زمینه خارج کرده و به گونه ای پررنگ به آنها پرداخته است. دو پسرک که برجسته شدن آنها به مرور خاطرات گذشته در زمان حال هم کمک می کند. پی یر که مادری مطلقه دارد از این بچه های یاغی است که به واسطه استعداد در موسیقی و صدای خوش پررنگ می شود. رابطه عاطفی پنهان میان کلمان و مادر پی یر زمینه ای است برای پرداختن به وجوهی جدید در کلمان و پی یر که اتفاقا کنش و واکنش بین آنها ایجاد می کند.
هر چند کلمان در پاسخ به حرکت پی یر واکنش نشان می دهد و او را از تک خوانی گروه برکنار می کند، اما درست هنگامی که پسرک نیاز به اعلام حضور در مقابل کنتس و بزرگان دارد، کلمان به او این فرصت را می دهد و در واقع قانون عمل و عکس العمل مدیر را نقض می کند.
دانش آموز دیگر که پرداختی دراماتیک در این بخش یافته، پسرکی به نام پپینو است که هر شنبه پشت دروازه ورودی مدرسه انتظار پدرش را می کشد، در صورتی که پدر و مادرش را در جنگ از دست داده است. این خط فرعی وقتی با خط اصلی قصه و زندگی کلمان پیوند می خورد که پسرک پس از اخراج کلمان از مدرسه او را تعقیب می کند تا همراهش برود و این روز مصادف است با شنبه.
بسط و پردازش بیشتر این دو کاراکتر در روایت زمان گذشته بیشتر راهکاری است برای ورود کارکردی قصه از زمان حال به گذشته که البته چرایی این ساختار روایی نه روشن است نه بهترین انتخاب. فیلم جایی آغاز می شود که یک رهبر ارکستر معروف (پی یر) با ورود دوست دوران کودکی اش (پپینو)، همراه با دفتر خاطرات معلم موسیقی سابق خود (کلمان)، شروع به مرور گذشته می کند و همه اتفاقات اشاره شده در قالب فلاش بک روایت می شود.
با پایان گرفتن دفتر خاطرات که همراه با رفتن کلمان از مدرسه شبانه روزی و بردن پپینو است، روایت به زمان حال بازمی گردد و انتظار می رود در این بخش به چیزی ورای تصویر محض آینده دو کودک دیروز برسیم. اما واقعیت این است که نویسنده و فیلمساز نتوانسته اند از این امکان بالقوه بهره ای مناسب برده و در واقع روایت زمان حال را مکمل و در پیوند با فلاش بک قرار دهند.
از همین روست که ادامه ماجرا به شیوه گفتار متن روی نماهایی بریده روایت می شود تا رسیدن مدیر خشن مدرسه به سزای اعمالش، آینده موسیقایی پی یر و ... در چند جمله کوتاه به کار پایان دهد بدون آنکه بتواند فراتر از یک تصویر محض کارکرد پیدا کند.
سکانسی که کلمان در حال ترک شبانه روزی در دل آرزو می کند حداقل چند نفر از دانش آموزان حکم مدیر را زیر پا گذاشته و به استقبالش بیایند و در این میان موشک های کاغذی بچه ها که راوی خداحافظی آنهاست از پنجره به پائین انداخته می شود، یکی از سکانس های تاثیرگذار فیلم است که به گونه ای فضایی نوستالژیک ایجاد و کلیت روایت زمان گذشته را واجد پتانسیل و حال و هوایی ملموس می کند. فیلم خارجی «همسرایان» ساخته کریستف باراتیه پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ساعت ۲۲ از شبکه اول سیما پخش شد. نخستین فیلم باراتیه محصول مشترک فرانسه، سوییس و آلمان در سال ۲۰۰۴ است. فیلیپ لوپه کوروال و باراتیه فیلمنامه این اثر را بر مبنای داستان باراتیه از فیلمنامه ای از رنه ویلر و نوئل نوئل نوشتند.
در فیلم «همسرایان» ژرار ژونیو، فرانسوا برلئان، کاد مراد، ژان پل بونر، ماری بونل و ژان باتیست به ایفای نقش پرداختند و در خلاصه داستان این فیلم آمده: پانزده ژانویه ۱۹۴۹، کلمان ماتیو; معلم موسیقی سابق، وارد مدرسه ای شبانه روزی می شود که مختص بچه های یتیم یا مشکل دار است.
«همسرایان» سال ۲۰۰۵ نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان بود و یکی از ترانه های فیلم نیز نامزد اسکار شد. این فیلم سال ۲۰۰۴ برنده جایزه بهترین آهنگساز از جوایز فیلم اروپا شد و در هشت رشته نامزد دریافت جوایز سزار سال بود که دو جایزه بهترین موسیقی و صدا را برد.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید