دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مشایخی چهره خسته و کنار گذاشته سینمای ایران


مشایخی چهره خسته و کنار گذاشته سینمای ایران
مشایخی که این روزها، به دلایل واضح، از سینما کناره گرفته و حضورش کم رنگ شده به چهره پیر و پیشکسوت سینما بدل شده است، سینمایی که پیری در آن مفهوم بی کاری و از بین رفتن هنری دارد.
زیرا این روز ها فیلم ها صرفا به مسائل دختر و پسر جوانی می پردازد که درگیر عشق و زندگی می باشند، وقتی که سینما عرصه بیرونی و وجه خارجی زندگی در جامعه باشد، وای بر مردم و جامعه ای که پدرانش را از یاد می برد و در حاشیه به او می پردازد.مشایخی یکی از چهره های مثبت و همیشه مهربان سینما و عرصه تصویر بوده است.قهرمان دوست داشتنی و پدر خسته و از خود گذشته فیلم های دهه ۶۰ و ۷۰.او نیز از کنار گذاشته های سینما و صنعت بی رحم تصویر است در حالی که سینما گران ما می توانند قدرت و توانایی در بازیگری را جایگزین داستان های معمولی کنند وبا صبر و حوصله از پیشکسوتانی که شاید چندی دیگر نباشند، استفاده کنند، البته که این قدرت های مسلم نیز داستانی در خور توجه نمی یابند که گنجایش هنرشان را داشته باشد.
● زندگی نامه و فیلم شناسی:
جمشید مشایخی یکی از ماندگارترین چهره های عرصه بازیگری است، او متولد ۶ آذر ۱۳۱۳ در تهران است دارای تحصیلات ناتمام در رشته تئاتر است (گاهی اوقات تجربه بهتر از تحصیلات است) .
از سال ۱۳۳۶ (۲۳ سالگی) با نمایش وظیفه پزشک فعالیت بازیگری اش را آغاز کرده است (مبداء فعالیت تئاتر) و با فیلم کوتاه ۲۰ دقیقه ای جلد مارساخته هژیر داریوش در سال ۱۳۴۲ مقابل دوربین رفته و دو سال بعد با فیلم خشت و آینه وارد سینما شده است(اولین تجربه سینمایی).
● دوران کودکی:
پدرش مهندس شیمی بوده است و ریاست کارخانه اسید سازی را بر عهده داشته،به علت شغل پدرش در پارچین (حومه تهران)زندگی می کرده اند.اولین تجربه او در دنیای نمایش به بچگی و کلاس پنجم برمی گردد به گفته خودش اولین بار در این دوران در نمایشی به نام مناظره شتر و موتور(مطمئنا نمایش جالبی بوده،ایده و نامش حاکی از مضمون جذابش دارد، به خلاقیت کودکان آن دوران توجه کنید؟!!چگونه شده فکر و ایده های بکراین روزها چنین سطحی داشته است) به روی صحنه مدرسه رفته است و در حالی نقش شتر را بازی می کرده، مورد توجه و تشویق قرار گرفته.خوشبختانه پدر مشایخی با تئاتر و هنر مخالفتی نداشته(مسئله ای که بسیاری از پیشکسوتان از آن نالانند)او بعد از یک تجربه موفق در مدرسه، استعداد درخشانش را کشف می کند و با جدیت آن را ادامه می دهد،نمایش نامه هایی را می نوشتم، کارگردانی می کردم و روی صحنه ای که خودمان ساخته ایم، اجرا می کردیم و مردم نیز بسیار خوشحال از این تفاوت استقبال می کردند.
● و اما سربازی:(دوران فرار و دوری)
پدرش علاقه زیادی بر نظامی شدن و بودن فرزندش داشته، به همین دلیل مشایخی دوست داشتنی سینمای ما به مدرسه افسری فرستاده می شود، اما از آنجایی که روح لطیفش با سختی و خشکی فضا سازگاری نداشته فرار را بر قرار ترجیح و دور از چشم پدر که در خارج بوده از آنجا می گریزد، در پی این تعقیب و گریزها پدر مجاب شده و مشایخی جوان را از ادامه کاری که دوست ندارد معاف می کند.و اما سربازی که حکمی است محترم برای هر پسری حتی مشایخی مرحله بعدی زندگی اوست؛ بازهم پدر تمام تلاشش را برای معافی پسرش می کند، که موفق نمی شود و در پایان جمشید مشایخی به خدمت سربازی می رود و به ارومیه اعزام می شود.
● سینما و چگونگی ظهورش در زندگی مشایخی:(عشقی آمیخته به هنر)
بعد از خدمت؛ او توسط دایی اش از تاسیس اداره هنرهای دراماتیک مطلع شده و بوسیله او به این موسسه راه پیدا می کند.او از اولین کسانی بوده که به این اداره وارد می شود و با آموزش های دکتر فروغ(رئیس سازمان)شروع به فعالیت می کند.ابتدا در شبکه(۲)تلویزیون اجرا داشته اند، تا وقتی که در حیاط اداره سالن ۱۰۰ نفره ای را می سازند(در حالی که تمامی کارها و خرید وسایل مورد نیاز بر عهده مشایخی بوده است).در ابتدا بلیت مجانی در اختیار مردم قرار می گرفت(فرهنگ سازی)اما در ادامه مردم علاقه مند شده و برای دیدن نمایش ها مشتاق بوده اند.از کسانی که در این روزها کنار مشایخی جوان بوده اند می شود از: جعفر والی، رکن الدین خسرو، علی نصیریان، عباس جوانمرد، محمد علی کشاورز، اسماعیل شنگله، اسماعیل داورفر(خدا بیامرزدش)، عزت الله انتظامی، فخری خوروش، حسین کسبیان(خدا بیامرزدش)، مهین شهابی(سریال آینه ها را به خاطر دارید) و پرویز بهرام یاد کرد.(چه صحنه عظیم و باشکوهی بوده است). نمایش هایی که در آن زمان ساخته شده؛امیر ارسلان نامدار (اسطوره ای کهن در افسانه ایرانی)بهترین بابایی دنیا و کوروش پسر ماندانا (بیان تاریخ در نمایش).
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید