چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سینمای دور همی، نقد دور همی


سینمای دور همی، نقد دور همی
در شرایطی که هیچ برنامه تلویزیونی به طور جدی به سینمای ایران نمی پردازد (اهمیت نمی دهد) فرزاد حسنی در رادیو گفتگو تقریباً توانسته همه کاستی ها را جبران کند و یک برنامه درجه یک نقد و تحلیل سینمایی به راه بیندازد. معتقدم این برنامه اگر به همین شکل می توانست در تلویزیون جایی برای خودش دست و پا کند، تکرار می کنم به همین شکل، مطمئن باشید از ۹۰ آقای فردوسی پور هم فراتر می رفت. اینها را گفتم تا به یکی از عجیب ترین اجراهای این برنامه در طول جشنواره اشاره کنم. دو شب قبل و بعد از اکران فیلم کمدی (ناخواسته) می زاک، جهانگیر کوثری به همراه کارگردان خاموش تر از همیشه اش و امیر پوریا میهمان این برنامه بودند. (اندکی بعد مازیار فکری ارشاد و نیما حسنی نسب هم اضافه شدند.)
نکاتی که در این جدل رادیویی ذکر شد به صریح ترین شکل ممکن، جایگاه نقد و تلقی اهالی سینما از نقد را نشان مان داد. جذاب ترین بخش آن این بود که آقای کوثری رسماً اعلام کردند هیچ کس حق ندارد بر کار آقای بیضایی نقد بنویسد و اصلاً هیچ کس حق ندارد بیضایی را نقد کند چون او از همه باسوادتر است یا به تعبیری دیگران سواد بیضایی را ندارند. جدای اینکه این بحث آدم را یاد ملت و ایده شان نسبت به نقد در یک قرن پیش می اندازد که مثلاً آنکه تابلویی را نقد می کند خود باید نقاش خوبی باشد، نشان دهنده این است که اهالی سینما تا چه حد تلقی شان از نقد و پروسه نقد پرت و دور از شأن و حقیقت نقد است. البته شاید هم آقای کوثری حق دارند، چراکه تاکنون به معنی کلانش نقدی وجود نداشته. یکسری نویسنده سینمایی هستند که با گروهی دیگر از فیلمسازان دوستند و برایشان مطالب (نه نقد) مثبت در این ور و آن ور چاپ می کنند و عده یی دیگر هم چون با عده یی از فیلمسازان دوست نیستند یا نتوانسته اند تحت هیچ شرایطی (احتمالاً طبقه یی) با آنها رابطه برقرار کنند در آن ور و این ور مطلب منفی چاپ می کنند. خلاصه اینکه آقای کوثری خیال شان راحت باشد که نقدی وجود ندارد. البته به نظر می رسد تصور ایشان از نقد بیشتر نزدیک به تبلیغ یا یک همچین چیزی است. همین که رابطه گروه فیلمسازان با منتقدان ورای کاغذ و قلم می رود باید فاتحه نقد را خواند. تازه آنهایی را هم که منتقد بودند بی خیال این تعهد و نگاه منتقدانه شان کردید. پس نقد مهم نیست، توجه و تبلیغ را بیشتر می پسندید. این جوابی به آقای کوثری نیست. مطلقاً نیست. اتفاقاً سعی دارم بگویم چرا چنین نگاهی اصلاً وجود دارد و حق هم دارید. وقتی جو اینقدر روستایی است که مثلاً فیلمسازی حاضر نیست با منتقدی طرف شود یا سلام کند چون او برای فیلم اش نقد منفی نوشته دیگر چه توقعی می توان داشت.
رولان بارت واقعاً شانس آورده که در ایران نقد نمی نوشته. آقای کوثری حرف عجیبی درباره آقای بیضایی زدند. آقای بیضایی اگر کار نقد می دانستند که در فیلم «وقتی همه خوابیم» اینقدر سطحی غرغر نمی کردند. می رفتند و یک نقد اجتماعی چاپ می کردند. اما همه این حرف ها در باب نقد که می توان درباره وضعیت اش در همه جنبه ها در ایران کتاب نوشت، از فیلم وحشتناک ضعیف آقای لیالستانی آغاز شد؛ فیلمی که فیلمسازش هیچ تصور منطقی از فیلمنامه نداشته و تنها به یکسری نماهای کارت پستال بسنده کرده. آقای تهیه کننده هم بی شک به آن هدف خود رسیده است. برای چنین فیلمی چرا باید نقد و تاثیرات فرهنگی اش تا این حد باز و مطرح شود؟ مشکل کجاست؟ تورج منصوری در تنها جملاتی که در طول جلسه مطبوعاتی گفت ناخودآگاه و شاید هم آگاهانه به نکته خوبی اشاره کرد؛ اینکه این فیلم در نهایت یک دور همی بوده و بس.

محمد باغبانی
منبع : روزنامه اعتماد