یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آیا گیاهان هم هوش و حافظه دارند؟


آیا گیاهان هم هوش و حافظه دارند؟
آیا گیاهان هم هوش و حافظه دارند؟
گیاهان نه تنها هوش و حافظه دارند، بلکه به شیوهٔ خاص خود با هم حرف می‌زنند؛ در برابر مزاحمان از خود دفاع می‌کنند؛ بسیار حساس هستند؛ و شاید از موسیقی هم خوششان می‌آید!
البته گیاهان مغز ندارند، پس نمی‌توانند به فلسفه بپردازند، یا معادلات ریاضی را حل کنند. اما برخی از آنها در موقعیت‌های مختلف واکنش‌هائی از خود نشان می‌دهند که می‌توان به ”هوش گیاهی“ تعبیر کرد.
گیاهان حافظه دارند
اگر چند دقیقه‌ای به آزار و اذیت گیاهی بپردازیم، احتمالاً بعدها متوجه خواهید شد که او خاطرهٔ آن لحظات درد و رنج را به یاد می‌آورد. پژوهشگران فرانسوی در آزمایشی در تنه و ساقه‌های یک گیاه نونهال استوائی به‌نام ”bident“ سوزن فرو می‌کردند. بعد از مدتی، به تر و خشک کردن و تیمار او پرداختند و مواد معدنی و نوری را که برای سلامت او لازم بود، در اختیارش گذاشتند. گیاه سرحال آمد. اما آیا سوزش سوزن‌ها را فراموش کرده بود؟ به هیچ‌وجه! در آزمایش دیگری همین گیاه را، همراه برخی از همجنسانش، در شرایط دشواری قرار دادند: محرومیت از مواد غذائی و معدنی کافی. در عمل معلوم شد که گیاه آزاردیده واکنش بسیار سریع‌تر و شدیدتری نسبت به این محرومیت نشان می‌دهد و زودتر پژمرده می‌شود. به نظر می‌رسد که گیاه آسیب‌دیده خاطرهٔ آن درد و رنج از سوزش سوزن‌ها را در اعماق روح خود حفظ کرده است و به همین دلیل در برابر محرومیت‌های بعدی آسیب‌پذیرتر شده است. البته درست نیست که از ”روح گیاهان“ سخن بگوئیم، ولی واکنش گیاه آزاردیده درست شبیه واکنش انسان‌هائی است که به هر دلیلی متحمل ضربات روحی شده‌اند. دانشمندان می‌گویند: تنها گیاه استوائی نیست که چنین واکنشی از خود نشان می‌دهد. بسیاری از گیاهان دیگر نیز خاطرهٔ تنش‌ها و ”استرس‌هائی“ را که به هنگام نونهالی خود متحمل شده‌اند، در خاطر خود نگه می‌دارند. البته شما در ظاهر گیاه اثری از آن خاطره را نمی‌بینید، اما روزی که همین گیاه با شرایط نامطلوب و ناخوشایند دیگری رو در رو شود، خاطرات آزاردهنده‌اش بیدار می‌شوند و در اثر خود را نشان می‌دهند: رشد گیاه کاهش می‌یابد، و خیلی زودتر پژمرده می‌شود.
گیاهان با هم حرف می‌زنند
ما صدای گیاهان را نمی‌شنایم، ولی آنها حتی فریاد می‌زنند، البته به شیوهٔ خودشان. و بیشتر اوقات برای آگاه کردن همجنسان خودشان و به‌منظور اعلام خطر این کار را می‌کنند: ”وضعیت قرمز! به من حمله کرده‌اند!“ وقتی حشرات مزاحم به بوتهٔ گوجه‌فرنگی حمله می‌کنند، گوجه‌فرنگی با انتشار آمیزه‌ای از مولکول‌های بودار در هوا، همسایگان خود را خبر می‌کند. این، در واقع نوعی ”پیام معطر“ است که بوئی شبیه بوی چمن تازه را دارد.گوجه‌فرنگی‌های دیگر، با شنیدن این پیام، سلاح‌های شیمیائی خود را به‌کار می‌اندازند و خود را برای مقابله با دشمن آماده می‌سازند.
در دشت‌های آفریقای جنوبی هم، درختان اقاقیا وقتی مورد هجوم جانوران علف‌خواری به‌نام ”کودو“ قرار می‌گیرند، نوعی گاز از خود منتشر می‌کنند. این گاز هم در واقع نوعی پیام بودار است که موجب می‌شود اقاقیاهای دیگر برای دفاع از برگ‌های خود آماده شوند. آنان بلافاصله مقداری مادهٔ ”تاتَن“ (Tanin) را ـ که مزهٔ بسیار تلخی دارد ـ در برگ‌های خود متمرکز می‌سازند که چارهٔ بسیار مؤثری برای نومید کردن علف‌خواران مهاجم است.
”کودو: coudou“ که از وابستگان به گروه ”آنتیلوپ‌ها“ است، جانور علف‌خواری است شبیه آهو و غزال و بزکوهی، و احتمالاً همان است که در انگلیسی Kudu خوانده می‌شود.
”تانَن: tanin“، اسید تانیک یا ”جوهر مازو“ است که در درختان مختلفی وجود دارد، و از آن در دباغی، رنگرزی، ساخت مرکب و داروسازی استفاده می‌شود.
گیاهان می‌بینند
بله! گیاهان به یاری میلیون‌ها ”چشم“ که در دل سلول‌های آنها جای دارند، آنچه را در محیط اطرافشان می‌گذرد، می‌بینند. درست مثل این است که گیاه از خود می‌پرسد: ”چه کسی جلو نور را گرفته؟ آیا هنوز هم شب است؟ آیا وقتش رسید که جام خود را باز کنم؟“ این ”چشم‌ها“، در واقع همان ترکیبات رنگیزه‌ها یا رنگدانه‌های گیاهی به‌نام ”فیتوکروم“ هستند که در مقابل نور حساس هستند.
رنگیزه (pigment) یا رنگدانه به هر یک از مواد رنگی موجود در یاختهٔ گیاه یا جانور گفته می‌شود، یعنی ماده‌ای است که موجب رنگین شدن اندام‌ها یا اجزای گیاهان و جانوران می‌شود، مانند سبزینه (کلروفیل) در گیاهان و ”هموگلوبین“ در خون جانوران.
رنگدانهٔ گیاهی (phytochrome) از ”گیرنده‌های نور“ در گیاهان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۸/۱۹۵۹ شناخته شد، و رنگدانهٔ پروتئینی آبی رنگی است که کار مهم آن گرفتن نور است و مخصوصاً در مقابل رنگ سرخ (از طیف نور) ـ که در گل دادن گیاهان خیلی مؤثر است ـ حساسیت زیادی دارد.رنگدانه‌های گیاهی (فیتوکروم‌ها) همین که بخش سرخ طیف نور را به اصطلاح ”می‌بینند“ یک رشته واکنش‌ها را برمی‌انگیزند. این واکنش‌ها به گیاه می‌گویند که صبح شده است، روزها دراز یا کوتاه.فتوسنتز (photosynthesis): گیاهان نیز، مانند حیوانات، برای رشد و تولیدمثل و ترمیم بافت‌های خود به انرژی نیاز دارند. منبع انرژی غذا است. همهٔ گیاهانی که سبزینه (کلروفیل) یا ماده‌ای معادل آن دارند، از طریق فتوسنتز غذا می‌سازند. برای فرآیند فتوسنتز انرژی نور خورشید لازم است. فتوسنتز، انرژی خورشید را در نتیجهٔ عمل کلروفیل‌ها و نور به انرژی شیمیائی تبدیل می‌کند. مواد خاصی که وارد این فرآیند می‌شوند، آب و اکسیژن هستند. فرآورده‌های نهائی عبارت است از: قند، اکسیژن، و آب. مقدر بسیار کمی از انرژی خورشید که گیاه دریافت می‌کند، به مصرف فتوسنتز می‌رسد. با این همه، همین فرآیند شیمیائی سالانه حدود ۲۵ میلیارد تُن هیدروژن را با تقریباً ۱۵۰ میلیارد تن دی‌کسیدکرین ترکیب می‌کند و حدود ۳۰۰ میلیارد تن قند به‌وجود می‌آورد. در حدود ۴۰۰ میلیارد تن، اکسیژن نیز در این فرآیند آزاد می‌گردد. فتوسنتز برای گیاهان و جانوران مهمترین پدیدهٔ شیمیائی در کرهٔ زمین است، زیرا حیات تنها هنگامی امکان‌پذیر است که انرژی مورد نیاز موجودات زنده از نور خورشید تأمین شود. می‌شوند، یا می‌گویند که نور از کدام سو می‌تابد. آنگاه، گیاه براساس این اطلاعات عمل می‌کند. مثلاً اگر روزها دراز می‌شوند، تصمیم می‌گیرد که گل بدهد. اگر گیاهان دیگر بر او سایه انداخته‌اند و جلو نور را گرفته‌اند، تصمیم می‌گیرد که به سوی ارتفاع قد بکشد تا برگ‌هایش بتوانند از نور آفتاب استفاده کنند. این نیاز به آفتاب از روی هوا و هوس نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی است، زیرا گیاهان از نور به مثابهٔ سوخت استفاده می‌کنند. لابد اصطلاح ”فتوسنتز“ (نورساخت) را در کتاب گیاه‌شناسی خوانده‌اید.
در فرآیند فتوسنتز تنها رنگ قرمز از طیف نور دخالت ندارد، بلکه همهٔ طیف نور مرئی ـ از بنفش تا سرخ، از سبز تا زرد ـ در این فرآیند سهیم هستند. همه چیز در دل سلول‌های گیاه، در درون ”کارخانه‌های کوچکی“ جریان می‌یابد که ”کلروپلاست“ (chlorplaste) نام دارند.
کلروپلاست‌ها: اندامَک‌هائی از سلول گیاهی هستند که کلروفیل‌ها (رنگدانه‌های سبز) در آن جای دارند. یک برگ متوسط حدود ۵۰ کلروپلاست دارد. کلروپلاست را با عدسی ضعیف میکروسکوپ هم می‌توان دید. اگر ۱۲۵۰ بار بزرگ‌تر شود، به نظر دانه‌وار می‌آید.
کار کلروپلاست‌ها این است که انرژی خورشیدی جذب شده توسط کلروفیل را به غذائی برای گیاه تبدیل کنند.گیاهان به کاوش قلمرو خود می‌پردازند
اگر خاکی که گیاه در آن ریشه دوانده است خیلی اشتهاآور نباشد، گیاه چه می‌کند؟ آیا تسلیم تقدیر خود می‌شود و از گرسنگی می‌میرد؟ نه، هرگز! گیاهان لزوماً به آنچه دمِ دستشان است اکتفا نمی‌کنند: بلکه در جست‌وجوی غذای مناسب به کاوش در قلمرو خود می‌پردازند. البته به دلخواهِ خود، از چمنزاری به مرغزار دیگر پرسه نمی‌زنند، اما ریشه‌‌های آنها می‌توانند خاک را ”بچشند“ و به سوئی رو آورند که از لحاظ مواد معدنی و آب مورد نیاز گیاه، وضع بهتری دارد. برخی از گیاهان، در این جست‌وجو فعالانه غذا استعداد بیشتری دارند. مثلاً پیچک یا پاپیتال، وقتی که خاکی را مناسب تشخیص دهد، ریشه‌های خود را در بخش محدودی از خاک می‌گستراند و به سرعت رشد می‌کند. بدین‌سان، توده‌ای از ریشه حجیم و سنگین پدید می‌آید، و پیچک می‌تواند حداکثر مواد مغذی خاک را بمکد. اما اگر خاک مساعد نباشد، پیچک ریشه‌های خود را مثل تار عنکبوت در همه سو پخش می‌کند تا به بخش مساعد خاک برسد و مواد بهتری برای تغذیه پیدا کند. در واقع، پیچک به یاری ریشه‌های خود حرکت می‌کند و به کاوش خاک می‌پردازد تا منطقهٔ مطلوب‌تری را برای زیست پیدا کند.
گیاهان از خود دفاع می‌کنند
اینکه پای گیاه در خاک بند شده است، لزوماً بدین معنی نیست که هر مزاحمی به خود حق دهد که به شاخ و برگ و گل گیاه تجاوز کند. بیشتر گیاهان بلد هستند که از خود دفاع کنند، و شیوهٔ دفاعی برخی از آنها به راستی شگفتی‌انگیز است. مثلاً، ذرت، وقتی که کرم پروانه‌ای قصد می‌کند از برگ‌های او بالا برود، از دیگران کمک می‌طلبد. او مهاجم مزاحم را از آب دهانش تشخیص می‌دهد، و فوراً مواد مشخصی ترشح می‌کند به‌نام ”ترپنوئید“ (terpenoide) که زنبورها را به‌سوی خود جلب می‌کند، و نه هر زنبوری، بلکه زنبوری را که دشمن شماره یک کرم پروانه است! این زنبور عادت دارد که تخم‌های خود را در بدن کرم بگذارد تا رشد کنند. معلوم است که با همین شیوهٔ دفاعی ذرت، بر سر کرم بی‌احتیاطی چه بلائی می‌آید!
یک شیوهٔ دفاعی دیگر که کاملاً گیاهی است، به درخت اقاقیائی اختصاص دارد که در کشور کنیا می‌روید: درختی به‌نام ”Acacia drepanolo dium“.
وقتی که آنتیلوپ‌ها (جانوران شبیه گوزن) اراده می‌کنند که برگ‌های نوجوان این اقاقیا را بخورند، درخت از تیغ‌های تیز و گزندهٔ خود برای دفاع استفاده می‌کند. این تیغ‌ها واقعاً برای دفاع بر روی درخت پدیده می‌آیند. پژوهشگران متوجه شده‌اند که اگر این اقاقیا را چند ماه از حملهٔ آنتیلوپ‌ها مصون نگه دارند، تیغ‌های او ـ که دیگر مصرفی ندارند ـ تا ۷۰ درصد کوتاه می‌شوند!
گیاهان استدلال می‌کنند
اگر استدلال به معنی ”یافتن بهترین راه برای حل مسائل“ باشد، می‌توان گفت که گیاهان حتی به نوعی استدلال دارند. برای ما انسان‌ها گاهی مشکل است که خوشبختی را تعریف کنیم، اما گیاهان می‌دانند که چه نیازی دارند: خوردن، نوشیدن و در جوار آفتاب بودن! برای رسیدن به این هدف‌ها هم، خود را به اصطلاح به آب و آتش نمی‌زنند، بلکه از منطقی‌ترین راه ممکن مسائل‌شان حل می‌کنند. مثلاً نوعی درخت نخل به‌نام ”Verschffeltia splen dida“ وقتی که احساس می‌کند نخل رقیبی مواد معدنی و نور آفتاب را از او می‌دزدد، به راحتی جا خالی می‌کند و تغییر مکان می‌دهد. چگونه؟ در جهت خلافِ همسایهٔ مزاحم خود ریشه‌هائی می‌دواند. روی این ریشه‌ها شاخه‌های جدیدی می‌رویند، و در همین حال، بخشی از درخت نخل که در سایه مانده، خشک می‌شود و می‌میرد. بدین‌سان، مسئله بی‌آنکه دو درخت با هم دست به گریبان شوند، حل می‌شود!
از این جالب‌تر، شیوهٔ ”استدلال“ گیاهی است به‌نام ”کتان صحرائی“ (cuscute) که انگل گیاهان دیگر و به راستی فرصت طلب است. این گیاه برای ادامهٔ زندگی، مواد موردنیاز خود را از یک گیاه میزبان کِش می‌رود، و برای این کار مَکَنده‌هائی دارد که از آنها مثل نِی مخصوص نوشیدنی استفاده می‌کند. این مَکَنده‌ها به او امکان می‌دهند که شیرهٔ گیاهی گیاهان دیگر را (که حاوی مواد معدنی و آب است) و نیز مواد غذائی را که گیاه میزبان از راه فتوسنتز می‌سازد، به‌دست بیاورد. اما هرگز بیش از اندازه مکنده تولید نمی‌کند، زیرا این کار مستلزم صرف انرژی است. اگر سفرهٔ گیاه میزبان خیلی پر و پیمان باشد، گیاه انگل تا می‌تواند مکنده تولید می‌کند تا مواد غذائی بیشتری به‌دست بیاورد. اما اگر گیاه میزبان خودش هم فقیر باشد، گیاه انگل فقط تعداد اندکی مکنده تولید می‌کند. این هم گیاهی که اقتصاد می‌داند و در مصرف انرژی اسراف نمی‌کند!
گیاهان حساس هستند
گیاهان حساس هستند، آنقدر حساس که پنداری از برگ گل هم نازک‌تر هستند! بیائید برای اثبات این قضیه دست به آزمایشی بزنیم: دو بوتهٔ گوجه‌فرنگی را در نظر می‌گیریم. با اولی کاری نداریم، اما بر روی دومی، با انگشت ضربه‌هائی می‌زنیم. خواهیم دید که دومی ـ بعد از این ضربه‌های خفیف ـ رُشدش کُندتر می‌شود. به نظر می‌آید که همین ضربه‌های سبک انگشت برای او در حکم یک ”استراس“ بوده است! ظاهراً این نوع واکنش حاکی از حساسیت، در میان همهٔ گیاهان مشترک است، و همهٔ آنها به نوعی حس ”لامسه“ دارند. بعضی از گیاهان حتی بیش از اندازه حساس هستند. مثلاً گیاه کوچکی به‌نام ”دیونه: Dionnee“ را در نظر بگیریم که نام عامیانه‌اش ”مگس‌گیر“ است و نام علمی‌اش ”Dionaea muscipula“ و در آمریکای شمالی می‌روید. این گیاه ـ که برخلاف نامش بیشتر از خوردن مورچه‌ها و ملخ‌ها لذت می‌برد ـ راز عجیبی دارد: روی برگ‌های آن کُرک‌هائی وجود دارند که از نوعی حس لامسه برخوردار هستند.
این کُرک‌ها در واقع ردیاب قربانیان گیاه هستند. همین که حشره‌ای روی برگ بنشیند و به یکی از این کُرک‌ها بخورد، فوراً یک سیگنال الکتریکی پدید می‌آید و برگ گیاه به سرعت بسته می‌شود و حشرهٔ بیچاره را زندانی می‌کند. آنگاه حشره توسط آنزیم‌های گوارشی بسیار نیرومند گیاه تجزیه و هضم می‌شود!
در فارسی این گیاه عجیب را ”شَجَرالحَشرات“ نیز نامیده‌اند، و در زبان‌های اروپائی به ”گیاه دیونه“ نیز معروف است. شنیدنی است که واژهٔ ”دیونه“ از نام ”دیونه: Dione“ اخذ شده است که در اساطیر یونانی و رومی مادرِ ”آفرودیت“ یا ونوس (الههٔ زیبائی) است. ظاهراً زیباترها و حساس‌ترها، همیشه هم مهربان‌ترها نیستند!
دیونه (یا گیاه مگس‌گیر) نظایری هم دارد که همهٔ آنها را معمولاً ”گیاهان گوشتخوار“ می‌نامند.
آیا گیاهان می‌شنوند؟
برخی از پژوهشگران می‌گویند: ”بله، گیاهان صداها را می‌شنوند!“ یکی از آنها حتی ادعا می‌کند که دانه‌ها و ساقهٔ نخودفرنگی را در معرض صداهای دلنوازی در حد ۸۰-۷۰ دسیبل (کمی قوی‌تر از صدای حرف زدن معمولی) قرار داده و ملاحظه کرده است که نخودها زودتر جوانه زده و رشد کرده‌اند. این پژوهشگر ادعا می‌کند که برخی از صداها گیاهان را تحریک می‌کنند که نوعی هورمون گیاهی به‌نام اسید ”ژیبه رلیک“ (gibberellique) تولید کنند و از این راه باعث رشد سریع‌تر آنها می‌شوند. چند سال، پیش، یکی از پژوهشگران به‌نام حتی کتاب پرفروشی منتشر کرد که در آن ادعا کرده بود گیاهان از موسیقی بسیار خوششان می‌آید، و توصیه کرده بود که، هر روز کمی برای گل‌هایتان ویلن بنوازید، و هر شب با آنها حرف بزنید تا زودتر رشد کنند و همیشه شاداب بمانند! بسیاری از گیاه‌شناسان علاقه‌مند به موسیقی هم سعی کرده‌اند که تأثیر آهنگ‌های کلاسیک، راک، و... را بر روی گل‌ها و گیاهان‌ بیازمایند. البته می‌توان پذیرفت که گیاهان به صدا هم حساسیت دارند، اما هنوز دلیل علمی در دست نداریم که آیا آنان از موسیقی کلاسیک خوشش می‌آید، یا از راک و متال!
منبع: Science & Vie Jounir , Juin ۲۰۰۴
منبع : سایر منابع