چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

راهبردهای مهار بحران عراق


راهبردهای مهار بحران عراق
در دو هفته اخیر، تغییر و تحولات بسیار مهمی در منطقه خاورمیانه روی داده است که بی ارتباط با یکدیگر نیستند و در واقع، در راستای تحقق یک هدف واحد حرکت می کنند. از دیدار نمایندگان اتحادیه عرب با مقامات رژیم اسرائیل گرفته تا سفر وزرای خارجه و دفاع امریکا برای نهایی کردن قراردادهای تسلیحاتی اخیر با کشورهای عربی، همگی در جهت آماده سازی منطقه برای یک اتفاق مهم یعنی خروج هدفمند نیروهای امریکایی از عراق و کنترل تبعات آن انجام می گیرد. رسانه های غربی، گمانه زنی های مختلفی را برای این تغییر و تحولات ارائه و اهداف گوناگونی را برای آنها ترسیم کرده اند؛ و البته بخش عمده گمانه زنی ها روی مهار تهدید ایران از سوی امریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی متمرکز شده است.
لیکن واقعیت امر این است که هدف تمام تحولات فوق، کنترل بحران های ناشی از خروج امریکا از عراق و پیامدهای بی ثبات کننده آن برای کشورهای عربی است. در حقیقت، چنین به نظر می رسد که عرب ها در ازای دریافت تسلیحات و تجهیزات پیشرفته از امریکا، وعده حمایت از دولت عراق را داده اند و از سوی دیگر، کشورهای خود را در برابر سرایت احتمالی ناامنی ها از عراق تقویت کرده اند. همچنین قرائن و شواهد امر نشان می دهد که سفر وزرای خارجه و دفاع امریکا (که همراهی آنها غیرعادی است) به منطقه، در واقع برای تشریح نحوه خروج امریکا از عراق و کاهش نگرانی کشورهای عربی از این مساله است. کشورهای عربی همواره نگرانی خود را از خروج نیروهای بین المللی از عراق و امکان بروز هرج و مرج و افزایش قدرت مانور ایران در این کشور ابراز کرده اند.
● خروج هدفمند
طبق گزارشات برخی منابع اطلاعاتی و نظامی، وزارت دفاع امریکا طرح خروج از عراق را به نحوی طراحی کرده است که هم عمق اطلاعاتی و امنیتی امریکایی ها در عراق و هم قدرت امریکا برای کنترل بحران و تهدیدات احتمالی نسبت به کشورهای پیرامون عراق حفظ شود. در واقع، راهبرد جدید امریکا هم برای حفظ عراق و هم برای حفظ کشورهای عربی هم پیمان امریکا تنظیم شده است.
▪ راهبرد امریکا در سه محور عمده به شرح زیر تنظیم شده است؛
۱) محور عراق؛ در این محور، نیروهای امریکایی به طور کامل از عراق خارج نخواهند شد بلکه بخشی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خود را در پایگاه های امریکایی واقع در مناطق شمالی و مرکزی عراق حفظ خواهند کرد.
۲) محور خلیج فارس؛ در این محور، از یک سو میزان حضور نیروهای امریکایی در کشورهای خلیج فارس به ویژه عمان و کویت که در مجاورت ایران قرار دارند تقویت شده و از سوی دیگر، توان نظامی کشورهای عربی هم پیمان امریکا دو برابر خواهد شد. در این راستا، امریکایی ها تجهیزات و تسلیحات پیشرفته یی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار در اختیار عربستان قرار می دهند که طبق پیش بینی های به عمل آمده، قدرت رزمی و دفاعی ارتش عربستان سعودی به ویژه نیروی هوایی آن را مضاعف خواهد کرد. هدف امریکایی ها از تجهیز عربستان، افزایش توان دفاعی این کشور در برابر تهدیدات داخلی و خارجی (از سوی ایران) عنوان شده است. ضمن اینکه امریکایی ها ادعا می کنند که با افزایش حضور آنها در عمان و کویت، توان مقابله با به اصطلاح تهدید ایران افزایش می یابد.
۳) محور دریای سرخ؛ رکن اصلی این محور، اسرائیل و اردن هستند (البته همراه با تقویت نظامی نیروهای امریکایی در این منطقه).
بدین خاطر مشاهده می شود که کمک های نظامی امریکا به اسرائیل ۲۵ درصد افزایش یافته و از ۴/۲ میلیارد دلار در سال به ۴/۳ میلیارد دلار رسیده است. در این محور، اسرائیل و اردن نقش خط مقدم را در برابر سوریه و لبنان و تهدیدات احتمالی از سوی حزب الله ایفا خواهند کرد. در واقع، سه محور فوق نشان می دهد که امریکایی ها در حال حاضر، عمدتاً به دنبال تثبیت وضع موجود یعنی تقویت جبهه دولت های میانه روی عربی در مقابل جبهه تندروها و به نتیجه رساندن اوضاع عراق هستند. از سوی دیگر، چنین به نظر می رسد که راهبرد جدید امریکا در خاورمیانه، دست کم در حال حاضر رویکرد تهاجمی(علیه ایران) ندارد و عمدتاً در جهت حفظ ثبات منطقه پس از خروج امریکایی ها از عراق تنظیم شده است.
▪ لیکن این راهبرد(که بیشتر پروژه است تا برنامه) با موانع و دشواری های زیادی به شرح زیر مواجه است؛
۱) کشورهای عربی به خوبی می دانند که ریشه برخی نارضایتی ها و اعتراضات مردمی در کشورهای شان، عدم احقاق حقوق فلسطینی ها و ادامه تعدی رژیم اسرائیل علیه مردم کرانه باختری و نوار غزه است. از این رو، موفقیت راهبرد امریکا و از این مهمتر، مهار نارضایتی ها در داخل کشورهای عربی ، مستلزم حل و فصل اختلافات فلسطینی ها با رژیم اسرائیل است. لیکن چشم انداز چنین مساله یی چندان روشن به نظر نمی رسد زیرا از یک سو، فلسطین هم اکنون به دو بخش نوار غزه و کرانه باختری تقسیم شده و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از مذاکره با رهبران حماس در نوار غزه خودداری می کند و از سوی دیگر، رژیم اسرائیل مخالفت خود را با هر گونه طرح صلح چه از جانب اتحادیه عرب یا گروه چهارجانبه ابراز داشته است.
۲) مشکل دوم، مخالفت برخی کشورهای عربی با طرح های امریکا در عراق است، به عنوان نمونه، عربستان سعودی با دولت نوری المالکی در عراق به شدت مخالف است و آن را وابسته به کشور همسایه می داند و این در حالی است که امریکایی ها علی الظاهر از این دولت جانبداری می کنند. البته به نظر می رسد که امریکا در نهایت قادر به جلب همکاری عربستان در زمینه حمایت از دولت عراق خواهد شد.
۳) مشکل سوم، مخالفت بعضی دول عربی با طرح اسرائیل و امریکا راجع به قضیه فلسطین است. امریکا و اسرائیل همراه با برخی کشورهای اروپایی درصدد این هستند که محمودعباس را رهبر مردم فلسطین مطرح کرده و محبوبیت رهبران حماس را نادیده بگیرند. اما از نظر برخی کشورهای عربی، این تقسیم بندی در نهایت منجر به تضعیف فلسطینی ها خواهد شد. این کشورها از امریکا خواسته اند که حماس را به عنوان یک واقعیت گریز ناپذیر به رسمیت بشناسد و تفکیکی بین غزه و کرانه باختری قائل نشود.
۴) مشکل دیگر، نگرانی اسرائیل از تجهیز و تسلیح کشورهای عربی است. اگرچه مقامات اسرائیلی گفته اند که نگرانی امریکا و کشورهای عربی از سوی ایران را درک می کنند، اما به طور آشکار از امریکا خواسته اند که در هر گونه کمک تسلیحاتی به اعراب، ملاحظات امنیتی اسرائیلی ها را مدنظر قرار دهد.
۵) مشکل پنجم، نگرانی کشورهای منطقه از بابت افزایش رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه است. کشورهای عربی به رغم انعقاد قراردادهای تسلیحاتی اخیر با امریکا اعلام کرده اند که آنها نگران توسل ایران، سوریه و برخی دیگر از گروه های اسلامی به روسیه و خرید تجهیزات بیشتر از مسکو هستند. پیشاپیش کشورهایی مثل عمان، تهدید ایران را نفی کرده و توافقات تسلیحاتی اخیر را به زیان کشورهای منطقه دانسته اند.
منبع : روزنامه اعتماد