پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ذره ، قطره ، رود ، اقیانوس


ذره ، قطره ، رود ، اقیانوس
پرواز تنها پیمودن راه نیست.شاید وقتی به آسمان مینگری، میل پرواز تو را در بر می گیرد.
وقتی در پای کوه بلندی هستی ، لذت یک آزمون سنگی تو را وا می دارد تا از فراز سنگها و سختی ها راهی بسوی قله بیابی و این یعنی آزمون آنچه دوست داری. وقتی به انتهای راه می رسی و خود را بر فراز کوه سنگی می بینی تازه می فهمی هر چیزی که فکرش را می کنی دست یافتنی است به شرط آنکه توکل و عشق پشتوانه های راهت باشند.
اما این نیز گفتنی است که وقتی انسان به آنچه با سختی بدست آورده ، فکر می کند حسی جدید او را احاطه می کند ، حس این تفکر که آنچه بدست آورده چندان هم جذاب و بزرگ نبوده و اینجاست که دوباره بدنبال قله ای بلندتر از آنچه فتحش کرده می گردد و این لحظه ای است که سر را بالا می گیرد و به فراتر از آنچه هست می نگرد، به آسمان و آسمان یعنی بام آنچه بر آنی...
یعنی همیشه بدنبال فراترو بلندتر گشتن. روزی که گرسنه ای تمام آرزویت در لقمه نانی خلاصه می شود ، روزی که آن را بدست آوردی به بیش از آن می اندیشی، به غذائی که نان هم داشته باشد و فردای آن روز به سرپناهی که در زیر آن غذا یی بخوری و ساعتی نیز استراحت کنی و فرداها و فرداهای دیگر روزهای تولد خواسته ها و اندیشه های بعدی تو اند.
اینجاست که پس از گذشت سالیان دراز به این نتیجه می رسی که دیگر چیزی تو را جذب نمی کند و در این نقطه تازه سر بر آسمان حقیقی می چرخوانی و خدا را می بینی ، او را می بینی که سالیان دراز تو را و رفتارها و اعمالت را می دیده و بزرگوارانه تحملت می کرده و خجل می شوی که چرا زودتر از این بالا را ننگریستی...
انسان وقتی از ذره جدا شد ، قطره ای می شود که می چکد، وقتی بارید و حرکت کرد ، رودی جاری می شود و وقتی تجربه کرد و افراز ها و فرودها را پشت سر گذاشت اقیانوسی می شود که در آن " هیچ " می گردد .
یعنی در انتهای راه به جائی می رسد که خود را نمی بیند مگر آنکه خدا را ببیند.زیرا هیچ چیز جز او نیست و او همه چیز است....
ذره ، قطره ، موج ، دریا ، اقیانوس و همه و همه یعنی خدا...
این سلسله مراتبی است که تا قدر معرفت را بدانی...
اگر از روز اول اقیانوس را می دیدی ، شاید بزرگی و عظمتش را نمی فهمیدی اما وقتی از ذره ای ناچیز به قطره ای کوچک رسیدی و با رودی بزگ آمیختی و جاری شدی تا در نهایت بعد از گذر از سنگلاخ ها و پیچ و تاب های فراوان به اقیانویس بی کران وارد شوی ، آن زمان است که همه چیز را به خوبی می فهمی چون همه مسیر را در عین تنهائی با یاد او طی کردی ...
و این حکمتی است که که حکیمان در پی گذران چندین سال و دیدن چندین تجربه به آن می رسند تا برای من و تو بازگو نمایند که اگر توانستیم با بلمی بر روی رود معرفت خدای تعالی شناور باشیم و اگر نتوانستیم او خود هدایت فرماید...
یادمان باشد ، آسمان را زیاد نگاه کنیم شاید شب های غفلت و نادانیمان را نور معرفت خدای تعالی روشن کند، شاید باران ببارد و قطره ای از مهربانی هایش نصیبمان شود ، یا شاید اگر مقبول بیفتیم خدا نگاهش را در مسیر نگاهمان بگذارد تا رهایی یابیم...


محمود نوری ( منش )
منبع : مطالب ارسال شده