پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

‌‌بهانه‌ای برای دیوانه تیغ به دست


‌‌بهانه‌ای برای دیوانه تیغ به دست
۱) گزارش محمد البرادعی درباره تحولات هسته‌ای کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، واکنش‌‌هایی را در میان کشورهای جهان در بر داشت؛ آمریکا و فرانسه (که از زمان روی کار آمدن سارکوزی، جای خالی انگلیس را در پیروی از سیاست‌‌های جنگ افروزانه آمریکا پرکرده)، واکنش انفعالی و غیرمنطقی به این گزارش داشتند. سخنگوی آمریکا گفته است، هیچ شکی ندارد که ایران در پی ساخت بمب اتمی است. این در حالی است که البرادعی، مدیر کل آژانس و مسئول اصلی نظارت بر اجرای مقررات کنوانسیون منع گسترش سلاح‌‌های هسته‌ای آشکارا و پیاپی تصریح کرده است که هیچ گونه اطلاعاتی مبنی بر این که در ایران یک برنامه هسته‌ای فعال و ملموس در حال اجرا باشد، دریافت نکرده است.
مقامات رژیم صهیونیستی نیز ناشیانه گزارش اخیر البرادعی را به «تمایلات ایدئولوژیک» او نسبت داده و گفته‌اند: وی این مطلب را به دلیل «اصالت مصری و تعهدش به دنیای اسلام» گفته است.
بنابراین، گزارش دو وجهی البرادعی، نمایانگر فشارهای بسیاری است که مدیر کل آژانس از سوی غربی‌‌ها و به ویژه آمریکا روبه روست. او در این گزارش، همچون گزارش‌‌های پیشین، ملاحظات سیاسی فراوانی را مد نظر داشت؛ از یکسو البرادعی نمی‌خواهد تا حد خواسته‌‌های آمریکا پیش رفته به اعتبار خود لطمه وارد آورد و آینده سیاسی خود را در خطر قرار دهد. او پرونده «هانس بلیکس»، سلف البرادعی را که به دلیل اعلام صریح نبود سلاح‌‌های کشتار جمعی در عراق و مخالفت با جنگ افروزی آمریکا، نام نیکی از خود برجای گذاشت، پیش رو دارد و می‌داند که امروز، بلیکس سوئدی به عنوان شخصیتی که با ادعاهای آمریکا در برپایی جنگ عراق به مخالفت برخاست، از احترام زیادی در افکار عمومی جهان برخوردار است. از سوی دیگر، تصمیم گیری در آژانس نیز همچون دیگر سازمان‌‌های جهانی، نتیجه توافقات بازیگران اصلی و قدرت‌‌های جهانی است و مدیر کل آژانس، نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن این ملاحظات به ایفای نقش بپردازد.
۲) ادبیاتی که آمریکا درباره مسأله هسته‌ای ایران به کار می‌برد، به طور ملموسی جنگ طلبانه است؛ موضوعی که حتی برخی از مطبوعات آمریکا نیز از آن سخن می‌گویند. روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» در مقاله‌ای نوشته است: لفاظی‌‌ها و جنگ طلبی اخیر واشنگتن علیه تهران، راه جنگ با ایران را هموار می‌سازد و تحریم‌‌های هفته گذشته واشنگتن را پایانی برای فرصت آغاز هرگونه گفت وگو میان ایران و آمریکا درباره مسایل امنیتی ارزیابی کرده است؛ بنابراین، کاملا روشن است که در چنین وضعیتی، باید بهانه‌‌های آمریکا را از او گرفت. حال این پرسش می‌شود که چگونه باید جنگ طلبان آمریکا را از گزینه جنگ برحذر داشت؟
یک گزینه، بالا بردن هزینه انتخاب جنگ برای آنان است، ولی از یاد نبریم که این کار ممکن است تر و خشک را با هم بسوزاند. کشوری که برای سال آینده جنگ عراق و افغانستان، هزینه‌ای بالغ بر۱۹۰ میلیارد دلار تدارک دیده، همچون دیوانه تیغ به دستی است که پوتین او را توصیف کرد. برای همین، پیش بینی اقدام بعدی این دیوانه، خارج از محاسبات دنیای انسان‌‌های معمولی است.
۳ ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، سرنوشتی محتوم برای این پرونده نبود و می‌توانست اتفاق نیفتد. ولی باید واقع بین بود و به گذشته بازنگشت؛ هرچند ارزیابی موقعیت‌‌های استفاده شده و از دست رفته برای طراحی آینده کاملا ضروری است. امروز همه کشورها بر حق کشورمان در برخورداری از فناوری هسته‌ای و زورگویی غیرمنطقی آمریکا معترفند، ولی صادقانه باید اعتراف کرد که این شرط لازم پیشبرد استراتژی هسته‌ای است. گرفتن بهانه‌‌ها از جنگ افروزان کاخ سفید روی دیگر این راهبرد است.
البرادعی در برابر همکاری ایران، چاره‌ای جز ارایه نکات مثبت در این گزارش نداشت. این، بخشی از دستاوردهای دیپلماتیک و غلبه عقل و منطق بر قلدری است. ادامه این روند، باید باز کردن قلاب قطعنامه‌‌های ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ باشد. البته هرچند این کار سختی است، ولی ناممکن نیست. البرادعی و آژانس در این باره مستقیم نمی‌توانند کاری کنند، ولی گزارش ماه آینده آژانس در این روند، بی تأثیر نیست. اگر خود را از این قلاب برهانیم، عقبه نفس گیری را پشت سر گذاشته‌ایم؛ بنابراین، لازمه آن، تداوم به‌کارگیری ادبیاتی منطقی، صلح طلبانه و منطبق بر معیارهای حقوق بین الملل در کنار همکاری شفاف با آژانس است. کسی که منطق دارد، نیازی به توسل به زور و تهدید ندارد. آمریکایی‌‌ها در پی آنند که ایران را سپر بلای ناکامی‌‌های سیاست خارجی خود در خاورمیانه و جهان کنند. پس باید این بهانه را نیز از جنگ افروزان کاخ سفید گرفت که البته غیر ممکن نیست.
۴) به نظر می‌رسد در اوضاع کنونی، ضروری است تلاش ما بر تقویت جنبه‌‌های ایجابی گزارش‌‌های البرادعی متمرکز شود، چرا که در روند پرونده به نحو چشمگیری تأثیرگذار است. راهکار همکاری با آژانس و حل و فصل مسائل باقی مانده و تقویت جنبه‌‌های مثبت گزارش البرادعی، بهترین گزینه در این راستاست. حل مسائل مربوط به پلوتونیوم و گزارش آژانس و گفت وگوهای اخیر در باره «پی ۱. پی ۲»، نشانگر درستی این راهبرد است؛ گزینه‌ای که خلع سلاح آمریکا با استناد به همکاری شفاف با آژانس و پاسخ به پرسش‌‌های باقی مانده در چهارچوپ معاهده عدم اشاعه و پیشبرد اهداف فعالیتهای صلح آمیز هسته‌ای در پی داشته است.
روشن است که اگر آمریکا مدرکی داشت، همان گونه که البراعی خواسته است، باید آن را ارایه می‌کرد. وجه مثبت گزارش البرادعی، محمل خوبی برای کار و فعالیت گسترده دیپلماسی هسته‌ای است. مخالفان سیاست‌‌های قلدرمآبانه آمریکا نیز با دست آویختن به این گزارش ها، می‌توانند با پافشاری آمریکا برای توسعه دامنه تحریم‌‌ها و یا انتخاب گزینه جنگ مقابله کنند. اشتباه فاحش کاخ سفید در برپایی جنگ با عراق به بهانه وجود سلاح‌‌های کشتار جمعی که منجر به سرنگونی صدام و اشغال عراق و فاجعه انسانی کنونی شد، وضعیت دشواری را برای کاخ سفید پدید آورده است؛ چالش‌‌هایی که جورج بوش حتی در درون جمهوری خواهان دارد، یک «واقعیت» است.
شکست سیاست نئوکانها در عراق، شرایطی را پدید آورده که تکرار اشتباهات گذشته را برای آمریکا اگر نگوییم غیرممکن، ولی دشوار می‌کند. به نظرم مقایسه وضعیت کنونی با شرایط سال ۲۰۰۳ که آمریکا خود را بی نیاز از گرفتن مجوز شورای امنیت برای جنگ کرد، مقایسه درستی نیست و کاخ سفید برای برپایی جنگ دیگری در منطقه باید حلقه‌‌های بین المللی را تکمیل و به چیدمان دلایلی اقدام کند که برای افکار عمومی جهان و به ویژه آمریکا برای پیشبرد اهداف و نیات جنگ‌افروزانه‌اش ضروری است؛ اجماعی که آمریکا در شورای امنیت برای تعلیق فعالیت‌‌های ایران به دست آورد، در همین راستا قابل ارزیابی است.
هرچند بخشی از گزارش اخیر البرادعی در موضوعاتی مانند بی توجهی ایران به قطعنامه‌‌های شورای امنیت و دورنمای برخی فعالیت‌ها، می‌تواند موجب خرسندی آمریکا باشد، ولی در بیان واقعیات پرونده ایران و نکات مثبتی مانند اعلام صریح عدم انحراف به طور ملموسی با اهداف آمریکا مغایرت داشته و کاخ سفید را خلع سلاح می‌کند و برای همین است که با چنین واکنشی از سوی آمریکا روبه رو می‌شود. برخورد رایس با گزارش پیشین البرادعی نیز کاملا خارج از نزاکت دیپلماتیک و توهین آمیز بود، همان گونه که این بار نیز مقام آمریکایی بدون هیچ گونه دلیلی فعالیت‌‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران را در راستای ساخت بمب اتم می‌داند. این گونه اظهارات ناپخته در برابر گزارش کاملا فنی البرادعی که حاصل بازرسی‌‌های متعدد و مذاکرات طولانی همکارانش در آژانس با مسئولان ایرانی است، به نفع پیشبرد منطق قوی ماست.
جاوید قربان اوغلی