دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
داستایوفسکی چی شد عمو جون؟
زیبا گفت: "امشب دعوتایم خونهی عمو محسن ... تولد نغمهس!"
داغ دلام تازه شد، ولی به روی مبارک نیاوردم. از یک سال پیش که محسن روز روشن، جلوی بیستودو جفت چشم بینا، یادداشتهای سه جلدی داستایوفسکی را از کتابخانهی شخصی من امانت گرفته بود و بعد از یک سال به کل زیرش زده بود و گفته بود، در تمام عمر نحساش همچو کتابی ندیده، تا اسم محسن به گوشام میخورد تنام داغ میشد و شرمنده از روحی که خیر سرم کتاب را به مناسبت تولدم به من هدیه داده بود، زیر لب آرزوی مرگ میکردم ... هم برای خودم که عرضهی نگهداری از هدیهی نفیس بهترین دوست زندهگیام را نداشتم، هم دزد سر گردنهیی که سه جلد کتاب را یک ضرب قورت داده بود، یک پارچ آب خنک هم روش!
زیبا گفت: "مواظب باشین ... چند جلد کتاب ارزش حرص و جوش خوردن نداره عمو جون!"
شاپویم را دودستی روی سرم نگه داشتم: "درسته زیبا جون ... ولی موضوع فقط کتاب نیست، دفعهی قبل نوارمو هاپولی کرد، چند ماه قبلتر فیلمهامو ... فیلم توتفرنگیهای وحشی ساختهی برگمانو هنوز نتونستم گیر بیآرم!"
زیبا پرسید: "توتفرنگیهای چیچی عمو جون؟"
با لبخند جواب دادم: "وحشی عزیزم! چون این جماعت اگه فقط دو صفحه از کتاب شازده کوچولو رو خونده بودن تا حالا اهلی شده بودن ... دو زارم واسهی خرید کتاب و فیلم کنار میذاشتن!"
زیبا گفت: "عجیبه عمو جون! محسن و ساناز که به جز «شبهای برره» چیزی تموشا نمیکنن، تازه به قول خودشون واسهشون خیلی هم سنگینه!"
عصایم را از کنار دیوار برداشتم: "دقیقا به همین دلیل زیبا جون، چون آدمای این دوره زمونه ... دانشگاه دیدهان، اسمهای دیگهام به گوششون خورده! مثل سابق نیست که فقط با دیگ و آفتابه مسی به همدیگه پز بدن، ونگوگ و ریچارد کلایدرمن رو هم قاتی بازیهاشون کردن!"
زیبا خندید: "تازه به دوران رسیدههای فرهنگی!"
"آره زیبا جون ... واسه همین هم هست که سه شماره زار و زندهگی آدمو بالا میکشن!"
جشن تولد مهیبی بود. با چهار بلندگوی مهیبتر در چهارگوشهی سالن پنجاه متری! و بلندگوها یکنفس به سلولهای صفر کیلومتر مغز حاضران بوم بوم شلیک میکردند!
رو به زیبا گفتم: "میدون توپخونهس یا مجلس رقص؟"
زیبا هم دودستی گوشهایش را گرفت: "جنگ فرهنگهاست عمو جون، جنگ باسن و کف دست!"
همه از دم سیوچند دور جنگیدند و با چشمان گرسنه همدیگر را دریدند ... بیخیال نغمه که همه چیز به حساب تولد او تمام شده بود!
هر چی گفتم، بابا یه تانگویی ... دونفرهیی، چیز آرومی! به خرج کسی نرفت و نبرد بیامان بین دستهجات رقص شکم و بقیهی گروهکهای رقاص (!) تا پاسی از شب ادامه پیدا کرد.
وسط سالن یکی داد زد: "تانگو دیگه چه خریه ... به خیالاش اینجا پاریسه!"
نفر بعد گفت: "پاریس نه بابا، شهر خودمون. این آخرین مدل متال تو فردیسه!"
دمدمهای صبح جنگ مغلوبه شد و با حملهی خزندهی ماموران، ابعاد پیچیدهتری به خودش گرفت. مأمورها همه را به خط کردند و زن و مرد، داخل اتوبوس انداختند.
یکی از مأمورها که در حال بازرسی از منزل بود، یاداشتهای داستایوفسکی را از زیر تختخواب محسن بیرون کشید و ضمن نگاهی مشکوک به عکس کچل داستایوفسکی، کتاب را هم ضمیمهی پرونده کرد: "کتاب ضاله هم میخونن پهدرسگا... رئیسشون این کچلهس!"
هر چی توجه دادم، التماس کردم که داستایوفسکی مسیح قرن نوزدهمه، با اون کچل الخناسی که شما میگین فرق داره (لنین) ... به خرج مامور نرفت که نرفت و سه جلد کتاب یادداشتهای داستایوفسکی را هم قاتی چیزهای دیگر با لگد داخل جیپ جنگی جلوی در انداخت: "برو خدا رو شکر کن ... به سن و سالات رحم کردم کلاتو بر نداشتم، و گرنه تو خودت هم یکی از اون کچلای خائن نمره یکی!"
بیست و چهار ساعت بعد، با زیبا به طرف منزل برگشتیم. زیبا بین راه گفت: "بالاخره داستایوفسکی چی شد عمو جون؟"
شاپویم را برداشتم سرم هوا بخورد: "قربانی سر کچلاش شد ... کچلی فرهنگی زیبا جون!"
علیرضا مجابی
منبع : سایت فروغ
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت علی شمخانی مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران افغانستان گشت ارشاد رئیس جمهور
تهران سلامت شورای شهر شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
دلار ارز تورم قیمت دلار مالیات خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو
سریال پیمان معادی تئاتر تلویزیون فیلم سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت ازدواج
سازمان سنجش خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال استقلال پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی سپاهان باشگاه پرسپولیس تراکتور جام حذفی آلومینیوم اراک لیگ برتر انگلیس
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل سامسونگ نخبگان
خواب موز کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی