پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

بلایی که فضای دوقطبی بر سرمردم آورده است


بلایی که فضای دوقطبی بر سرمردم آورده است
شاید بسیاری از مردم در طول ماه های اخیر که بحث انتخابات داغ شده است ، واژه« فضای دو قطبی »را شنیده باشند . برخی در این دوران از ایجاد چنین فضایی استقبال کرده اند و برخی نفی کرده اند . اما به نظر می رسد نگاهی به اصل این ماجرا و اتفاقاتی که نتیجه « دو قطبی شدن فضا » بوده است ، خالی از لطف نباشد .
در فضای دو قطبی انتخاباتی ، دو نامزد از دو جناح مخالف وارد میدان می شوند و اساس انتخابات رقابت این دو نامزد است . در برخی کشورهای دنیا نظیر آمریکا چنین فضایی در هر دوره از انتخابات ریاست جمهوری و حتی مجلس ایجاد می شود . اما واقعیت این است که دو قطبی موجود در آمریکا اولاً رقابت میان دو حزب ریشه دار است و ثانیاً رقابت میان دو برنامه است .
اما وقتی در ایران سخن از فضای دو قطبی می شود یعنی دعوا میان دو فرد . بنابراین نه رقابتی وجود دارد نه برنامه . مقایسه انتخابات خرداد ۷۶ و خرداد ۸۴ نشان می دهد که این حضور افراد است که فضا را دو قطبی می کند نه برنامه ها . در انتخابات سال ۷۶ حضور همزمان آقایان خاتمی و ناطق نوری منجر به ایجاد فضای دو قطبی شد . هیچ یک از این دو نامزد هم برنامه ای به مردم ندادند که بتوان اسم رقابت را برای این دوره از انتخابات به کار برد.بلکه با حضور خاتمی ، عده ای او را تخریب کردند و سخنرانی هایش را بر هم زندند و درب مساجد را به رویش بستند و او نیز شروع به دفاع از خود و افشاگری محدودیت هایی کرد که برایش ایجاد شده بود. در این دعوایی که رخ داد مردم احساس کردند سید محمد خاتمی مظلوم واقع شده است .
از سوی دیگر ، مردم او را چهره ای جدید نسبت به ناطق نوری می دانستند که حرف های جدیدی می زند . در این میان مردم به حمایت از "چهره نو و مظلوم" انتخابات وارد عرصه شدند و به چهره ای که نماد "وضع موجود" بود "نه" گفتند .
اما در انتخابات سال ۱۳۸۴ فضای انتخاباتی دو قطبی نبود . هم از سوی اصلاح طلبان و هم از سوی اصولگرایان تعدادی نامزدی وارد عرصه شدند که شهردار وقت تهران همراه با هاشمی رفسنجانی وارد دور دوم انتخابات شدند .
در چنین شرایطی اصلاح طلبان تلاش کردند الگوی دو قطبی خرداد ۱۳۷۶ را احیا کنند . اما ظاهراً توجه نکردند که اساساً هاشمی را نه می توان مظلوم جلوه داد و نه نماد تغییر وضع موجود .
با این حال همه با هم وارد میدان حمایت از هاشمی شدند و تقریباً تمام تلاش خود را برای پیروزی هاشمی به کار بستند . اما در این دوره از انتخابات نیز فردی که مردم احساس کردند مظلوم واقع شده و چهره ای نو شناخته می شد ، توانست بر نماد وضع موجود پیروز شود و بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند .
بنابراین می توان نتیجه گرفت که ملاک تصمیم گیری در فضای دو قطبی انتخابات ایرانی ، سنجش برنامه های احزاب و گروه ها نیست . بلکه میزان "مظلومیت" هر یک از نامزدها و میزان "نو بودن" چهره آنهاست .
حال این سوال پیش می آید که آیا چنین فضایی به سود مردم ایران است ؟ آیا ایجاد فضاهایی که سبب می شود هیچ یک از نامزدها تعهدی برای دادن برنامه به مردم نداشته باشند و جملگی تلاش کنند فرد مقابل را « ظالم » و نامزد خودی را « مظلوم » نشان دهند ، به سود مردم است ؟ آیا همین روند سبب نشده که در نتیجه هر انتخاباتی مردم به آمال و آرزوهایی که داشته اند دست نیابند ؟
متأسفانه در این دوره از انتخابات نیز هر یک از جناح ها تلاش می کند برای کسب کرسی ریاست جمهوری ، چنین فضایی ایجاد کند . نتیجه ایجاد فضای دو قطبی در ایران اینهاست :
۱) هیچ کاندیدایی به مردم برنامه نمی دهد.
۲) فضای رقابت تبدیل به فضای دعوا می شود ، چون اساساً مظلوم نمایی و ظالم نشان دادن رقیب حاصل دعواست نه رقابت .
۳) هر کس باید در انتخابات تکلیف خود را با یکی از دو قطب روشن کند چون دیگر مهم نیست کدام برنامه پیروز می شود ، مهم این است که جناح رقیب پیروز نشود .
۴) در نتیجه انتخاباتی که رئیس جمهورش ، قهرمان و پیروز یک دعوای بزرگ است ، چهار سال دعوا در کشور شروع می شود . دولت به جای کار برای مردم وقتش را صرف ایجاد محبوبیت برای خودش و لج بازی با رقیب می کند و تمام نیروهای نزدیک به رقیب را حذف می کند . رقیب مغلوب نیز از هم اکنون برنامه ریزی می کند تا دولت حاکم را ناکارآمد نشان دهد. در نتیجه این چهار سال دعوا ، انتخاباتی برگزار می شود که یک دعوای بزرگ تر را رقم می زند . به عبارت بهتر دعوا در خرداد ۷۶ ، دعوایی بزرگ تر را در خرداد ۸۴ رقم زد و این دعوا می رود تا یک دعوای بزرگ تر را در خرداد ۸۸ رقم بزند .
حتماً در این مدت شنیده اید که برخی انتخابات ۸۸ را بازی سرنوشت ساز خود خوانده اند و یا حتی برخی آنرا بازی مرگ و زندگی نامیده اند . این بازی مرگ و زندگی نتیجه دعواهای کوچک سالهای پیش است که روز به روز بزرگ تر شده است و تا امروز که تبدیل به مرگ و زندگی برای برخی گروه ها و افراد شده است .
۵) در نتیجه پررنگ تر شدن هر روزه دعواها ، مدیریت کشور ناکارآمد می شود . چون در این شرایط اساس مدیریت ، دانش محوری و برنامه ریزی نیست . دولت بر بر اساس لج بازی با رقیب و حذف آنها برنامه می ریزد و نگاهش در اداره کشور پوپولیستی می شود و یا اگر هم دولت برنامه ای داشه باشد ، رقیب از همه ابزارهایی که در اختیار دارد استفاده می کند تا برنامه دولت را از کار بیندازد . این وضعیت را در ۱۲ سال گذشته به صورت جدی شاهد بوده ایم
۶) در نتیجه ناکارآمد شدن دولت ، مردم از بهبود اوضاع نا امید می شود و در کشوری که دولت ناکارآمد است و مردم نا امید نمی توان آینده ای درخشان را نوید داد .
۷)...
به هر حال این بازی دو قطبی انتخاباتی در ایران ، بلاهای زیادی بر سر مردم آوده است . هر یک از جناح های موجود با رسیدن به قدرت از منفعت زیادی بهره برده اند . نتیجه حضور آنها در قدرت برخورداری از اناوع تمتعات حاصله از قدرت بوده است . اما عموم مردم ایران از اینکه عده ای به نام مظلوم سوار بر اسب قدرت شده اند و در این دوران از سواری خود لذت های شخصی و جناحی برده اند ، ناراحتند .
اما شاید زمان آن فرا رسیده باشد که خود مردم آستین همت را بالا بزنند و یک بار ، برای همیشه این بازی پر هزینه را خاتمه دهند.
البته نشانه هایی نیز از این موضوع در جامعه دیده می شود . برغم تمام تلاش هایی که در چند ماه گذشته از سوی جناح های مختلف شده است ، مردم استقبالی از دو قطبی شدن فضا نکرده اند . اما این کافی نیست . کسانی که واقعاً دلسوز مردم هستند باید به میدان بیایند و اجازه ندهند این دعوای دو قطبی همچنان زندگی ایرانیان و آینده ایران عزیز را تحت تأثیر قرار دهد . این بار باید مخالفان فضای دعوا و تنش هم به میدان بیایند و امید و آرامش را در کوی و برزن فریاد بزنند.
عباس پازوکی
منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران