یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جوجه برجامانده از جهانی‌سازی


جوجه برجامانده از جهانی‌سازی
شركت‌های چندملیتی جدید چگونه به بازسازی شركت‌های چندملیتی قدیمی می‌پردازند؟
از زمانی كه شركت‌های چندملیتی پا به عرصه وجود گذاشتند (برخی تاریخ‌دانان ردپای آنها را تا سال ۱۱۳۵ میلادی دنبال كرده‌اند) از سوی منتقدانشان به عنوان هیولاهای حریص دنیای ثروتمند مورد استهزا و ریشخند قرار گرفتند. حتی اگر حقیقتی هم در این انتقادات نهفته بود، امروز همه آن انتقادات رنگ باخته‌اند. وقتی جهانی‌سازی درهای بازار‌های تازه‌ای را به روی شركت‌های دنیای‌ثروتمند گشود، در كنار آن به مجموعه‌ای از شركت‌های چندملیتی به سرعت در حال رشد و دارای دندان‌های بسیار تیز كه از دنیای فقیر در حال ظهورند نیز حیات بخشید. امروز شركت‌های چینی و هندی در ازای پولشان از رقبای خود در جهان ثروتمند سواری می‌گیرند. تاكنون در سال‌جاری شركت‌های هندی به سركردگی هیندالكو و تاتااستیل ۳۴ شركت خارجی را در مجموع به ارزش ۷/۱۰میلیارد دلار خریده‌اند.
شركت‌های خدماتی آی‌تی هندوستان مانند اینفوسیس، خدمات مشاوره‌ای تاتا و یپرو ترسی را در دل گردانندگان شركت‌های قدیمی از جمله اكسنچر و حتی آی‌ی‌ام انداخته‌اند. شركت بیگ بلو كل بخش كامپیوتر‌های شخصی خود را به یك شركت چندملیتی چینی به نام لنوو فروخت. این شركت چینی هم‌اكنون مشغول هماهنگ‌سازی بخش‌های مختلف خود است. شركت پتروچاینا در آفریقا و به خصوص در سودان به یك قطب مهم تبدیل شده است.
شركت‌های چندملیتی برزیلی و روسی هم این روز‌ها خوب می‌درخشند. روس‌ها امسال در خرید شركت‌های خارجی از هندی‌ها پیشی گرفتند و ۴/۱۱میلیارد دلار را به خارج از مرز‌های خود فرستادند و اكنون در شرف خرید آلیتالیا، شركت دولتی هواپیمایی ایتالیا هستند.
البته اینها همه اول كار است. به عنوان مثال شركت هندی رنبكسی هنوز در مقابل شركت معروف تولید داروی فیتزر بسیار ضعیف و كوچك است. شركت چینی هایر تولیدكننده لوازم‌خانگی سفیدرنگ هم‌اكنون در برابر غول بزرگی چون ویرپول بسیار ناچیز است. اما شركت‌های چندملیتی جدید چشم به سرنوشتی دوخته‌اند كه همتاهایشان در ژاپن در دهه ۸۰ و در كره‌جنوبی در دهه ۹۰ برای خود رقم زدند. درست همان‌طور كه تویوتا و سامسونگ توانستند شركت‌های چندملیتی غربی را مجبور به بازاندیشی در نحوه تولید خودرو و لوازم‌الكتریكی كنند، شركت‌های نوپای چندملیتی با حضور خود در عرصه جهانی، پیشكسوتان غربی خود را می‌ترسانند. این تازه واردها نسبت به شركت‌های قدیمی چندین مزیت دارند. آنها نسبت به رقبای خود افراد كمتری با افتخارات غرورآفرین دارند و همین امر به آنها چالاكی بیشتری می‌بخشد. اینفوسیس به درستی خود را چالا‌ك‌تر از آی‌بی‌ام می‌داند چون وقتی تصمیمی می‌گیرد لازم نیست آن را با افرادی كه حقوق بسیار زیادی می‌گیرند به مشورت گذارد، اما این موضوع تاثیر دیگری هم دارد. شركت‌های چندملیتی غربی معمولا می‌فهمند كه بهترین افراد كشورشان به محض آنكه آموزشی می‌بینند جذب یك رقیب داخلی می‌شوند. شاید علت این است كه ثمرات ارتقای شغلی برای آنها در شركت‌های همین كشورها بیشتر است تا كشورهای خارجی دیگر.
اما مزیت‌هایی كه شركت‌های تازه وارد نسبت به شركت‌های قدیمی دارند چندان راضی‌كننده و كافی نیست. به عنوان مثال كاركنان شركتی را در نظر بگیرید كه نگران ورود تعداد زیادی از مدیران دنیای ثروتمند به شركتشان هستند. آنها نگران هستند كه این مدیران خارجی وارد رقابتی با زیردستانشان شوند و یا نسبت به سهامداران یا مشتریان داخلی احساس خوشایندی نداشته باشند و بنابراین محكوم به شكست خواهند بود.
اما شواهد دال بر این است كه شركت‌هایی كه بتوانند به همگونی برسند شكست نمی‌خورند. در كشور‌های در حال توسعه شركت‌های چندملیتی تجربیات و شرایط محیطی بهتری را فراهم می‌آورند. اما وقتی شركت‌های چندملیتی كشورهای نوظهور در كشورهای ثروتمند به فعالیت مشغول می‌شوند، بیشتر تمایل به بكارگیری از روش‌ها و سنن كشور خود را دارند. اما همزمان با جهانی شدن شركت‌ها، این تفاوت‌ها كمتر و كمتر می‌شود. اما هزینه‌ها هم در شركت‌های چندملیتی واقع در كشور‌های نوظهور آنقدر كه به نظر می‌رسد یك مزیت نیست. البته آنها سعی دارند با پیشكسوتان در زمینه ارزش پول خود رقابت كنند و این به قیمت و كیفیت محصولاتشان نیز بستگی دارد.
شركتی چون تاتااستیل، از هندوستان كم‌هزینه اگر به خاطر تخصص در تولید فولاد با كیفیت نبود هرگز شركت انگلیسی – هلندی كورس را خریداری نمی‌كرد و این خود موید مزیتی است كه شركت‌های كشورهای ثروتمند دارند.
دنیایی كه فقط توسط هزینه‌ها اداره نشود برای آنها مناسب است چون آنها اگرچه هزینه‌های بالاتری دارند، اما از مهارت‌ها و فنون پیچیده و ظریفی برخوردارند كه از جمله آنها می‌توان به مدیریت روابط با مشتریان، نام‌های تجاری معروف، دانش راه‌اندازی مشاغل و ابداعات بی‌بدیل اشاره كرد. اما سوال این است كه چگونه می‌توان از این مزیت‌ها استفاده نمود. سم‌پالمیسانو، رییس شركت آی‌بی‌ام برای طراحی مجدد شركت‌های چندملیتی اهمیت خاصی قائل است. به نظر او شركت‌های چندملیتی زمانی شروع به كار كردند كه در قرن نوزدهم شركت‌ها دفاتر فروش خود را برای فروش كالا‌هایی كه با كشتی از كارخانه به جاهای دیگر حمل می‌شد، در خارج تاسیس كردند.
پس از آن بود كه شركت‌ها نمونه‌های كوچك‌تری از دفاتر اصلی خود را در سرتاسر جهان بنیانگذاری كردند. هم‌اكنون آقای پالمیسانو می‌خواهد عملیات شركتش را در سرتاسر جهان چنان برنامه‌ریزی كند كه فعالیت‌های گوناگون هریك در هر جایی كه بهتر انجام می‌شوند، صورت گیرند تا برای فاصله‌های جغرافیایی هم پول اضافه‌ای صرف نشود. به همین علت است كه به عنوان مثال شركت آی‌بی‌ام بیش از ۵۰۰۰۰كارمند در هندوستان دارد و با برنامه‌های بلندپروازانه‌ خود قصد دارد حتی كار خود را در این كشور بیش از این هم گسترش دهد. حتی همزمان با اینكه هندوستان به دومین مركز عملیات این شركت در خارج از آمریكا تبدیل می‌شود، این شركت مركز تداركات خود را از نیویورك به شنزن چین منتقل كرده است.
البته همان‌طور كه آقای پالمیسانو پیش از این نیز گفته است این كاری است كه حداقل یك نسل طول می‌كشد تا به ثمر بنشیند. به علاوه شركت‌های چندملیتی كشورهای ثروتمند، ممكن است فرهنگ‌های ملی‌گرایانه خود را كنار گذارند، اما امروز شركت جنرال الكتریك توانسته است به تنهایی این كار را بكند. این شركت به كاركنان خود آموزش می‌دهد كه كاركنان جنرال الكتریك اول هستند و هندی‌ها، چینی‌ها یا آمریكایی‌ها دوم.
تصمیم لنوو برای انتساب یك آمریكایی به نام ویلیام آملیو به عنوان مدیر اجرایی شركت سنگاپور تحت نظارت یك رییس چینی نشان‌دهنده آن است كه تازه‌واردها هم‌اكنون هم فهمیده‌اند كه كارها چگونه بهتر پیش می‌رود. روش آی‌بی‌ام هم تنها به این دلیل به ثمر می‌نشیند كه روند جهانی‌سازی در حال پیشرفت است. بسیاری از موانعی كه موجب توقف تجارت بی‌مرز می‌شدند از میان برداشته شده است. این روز‌ها به طور فزاینده‌ای موفقیت یك شركت چندملیتی بستگی به این دارد كه محل مناسب برای هریك از فعالیت‌های شركت شناسایی شود.
انتخاب غلط در این مورد ضربه به خود است و این روزها این تصمیم‌گیری و انتخاب بیش از موانع تعرفه‌ای تعیین‌كننده موقعیت جغرافیایی شركت‌ها است و انتخاب محل مناسب سخت‌تر و مهم‌تر از گذشته شده است.
هیچ‌كس شكی ندارد كه مقابله با طیف وسیعی از رقبای نوپا كار دشواری است. اگرچه برخی از شركت‌های چندملیتی نخواهند توانست در این میدان رقابت پیروز شوند، اما در عوض برخی از آنها می‌توانند قدرتمند‌تر از هر زمان دیگری با مشكلات رقابت مقابله كنند و مصرف‌كنندگان در هر جای دنیا كه باشند از این رقابت‌ها نفع خواهند برد.
مترجم: شادی آذری
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید