پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دریای دروغ


دریای دروغ
هواپیمای مسافربری ایران درتاریخ ۱۹۸۸.۷.۴ مورد حمله ناوگان دریایی آمریکا قرار گرفت. مطلب حاضر چگونگی حمله کورکورانه کشتی ناوگان دریایی آمریکا به پرواز ۶۵۵ ایران‏ایر در اوج تنش درطول جنگ ایران ــ عراق و چگونگی تلاش پنتاگون برای سر پوش گذاشتن به این واقعه بعد ازکشته شدن ۲۹۰ شهروند بی گناه را از زبان آمریکایی‏ها - هرچند به صورت ناقص - شرح می‏دهد.
نیروی دریایی دارای نردبان های ترفیع متعددی است. افسران آن می توانند درجه نظامی خود را دردریا یا هوا بدست آورند. اما تنها راه افتخار همانند زمان روم باستان است. پیروزی دردریا.
کاپیتان راجرز از نیروی دریایی آمریکا خود رابرای جنگ آماده می کرد. در سال ۱۹۸۷ راجرز به فرماندهی گران ترین کشتی نیروی دریا یی با پیشرفته ترین سیستم رادار منصوب شد. ناو وینسنس میلیاردی بسیار مطمئن جلوه می نمود. اما راجرز مانند بسیاری از افسران زمان صلح نیروی دریایی، هیچگاه به زیرآتش قرارنگرفته بود. در سوم جولای سال ۱۹۸۸ راجرز به آرزوی خود رسید و بالاخره با دشمن در خلیج فارس درگیر شد. او از جایگاه رییس و فرمانده کشتی جنگی درمرکز اطلاعات جنگ، برای مرگ وزندگی تصمیم گرفت.
آن زمان لحظه ای بود که برایش آموزش دیده بود و باید سر بلند بیرون می آمد. انهدام پرواز شماره ۶۵۵ ایران‏ایر فاجعه بشری بود. وجهه جهانی آمریکا را خدشه دارکرد و برای نیروی دریایی رسوایی حرفه ای بود. گران ترین کشتی جنگی که برای نشان گرفتن و زدن بیش از ۲۰۰ موشک، در یک زمان، طراحی شده بود، در اولین حمله خود هواپیمای مسافربری حامل شهروندان بی گناه را منهدم کرده بود. وینسنس به هنگام حمله، با نقض قوانین بین المللی درون قلمرو آبی ایران بود.
افسر ارشد آمریکا پنتاگون از ابتدا متوجه شده بود که آشکارشدن واقعیت وینسنس، جنجالی بزرگ در پی خواهد داشت. کما این که جنجال توسط تیترهای تحقیرآمیز روزنامه ها به راه افتاد.
بنابراین نیروی دریایی آمریکا کاری را انجام داد که تمام نیروی دریایی بعد ازیک اشتباه بزرگ وحشتناک انجام می داد: دروغ گفت ومدال هایی اعطاء کرد.
تحقیق نیوزویک با همکاری برنامه « ON LINE ») ABC NEWS باعدم همکاری افسران ارشد یعنی اجتناب ازپاسخ گویی به سوال ها یا جوابهای مبهم برای جلوگییری از پیشرفت یک بحث) مواجه شد. تعدادی از ملوانان و افسرانی که صبح آن روز جولای سال۱۹۸۸ سوار بر VINCENNCE وینسنس) بودند امروز، هنوز درحال روان درمانی و دست و پنجه نرم کردن با گناه هستند. اما تحقیقات رسمی پنتاگون درباره حادثه، گزارش فوگارتی ROYARTY)، هنرالتقاط، حذف، ارایه نیمی از حقیقت و فریبکاری مطلق است. این سرپوشی بود که از بالا توسط دریا سالار "ویلیام کرو" رئیس وقت ستاد مشترک فرماندهی، تائید شده بود.
کاپیتان راجرز در مصاحبه با NIGHT LINE برنامه خط شب اصرار داشته که درآن زمان تصمیم مناسب را اتخاذ کرده و تنها به علت حفظ کشتی و خدمه آتش گشوده است، اما با مرور اسناد محرمانه، نوارهای ویدیوئی و نوارهای صوتی از کشتی درگیر ماجرا و بیش از ۱۰۰ مصاحبه، نیوزویک با جمع بندی به نتیجه ای رسید که آن را می‏کرد.
● جسم غم انگیز:
صبح روز دوم جولای، ساعت ۶.۳۳ به وقت محلی روی Vincennes در اقامتگاه ویل راجرز صدای زنگ تلفن شنیده شد. کاپیتان در حال اصلاح کردن بود. گرمای ۱۰۰ درجه فارنهایت درست دو ساعت بعد ازطلوع خورشید سیستم تهویه مطبوع کشتی را از کار انداخته بود. درساحل نفتی سرتاسر خلیج دانه های ماسه برخاسته ازصحرای عرب، غبارمتمایل به زردی را به وجود آورده بودند. راجرزگوشی تلفن را برداشت. طرف مقابل افسر وظیفه ازمرکز اطلاعات جنگ کشتی بود. مرکز کنترل دو طبقه پائین تر ازکابین راجرز قرار داشت. «کاپیتان، بهتره بیائید پایین، به نظر می‏رسد مونتگمری دماغش را به داخل کندو آورده است.»
در پنجاه مایلی شمال شرق، ناو محافظ نیروی دریایی آمریکا مونتگمری، درحال گذشتن از ورودی غربی تنگه هرمز بود. هر روزه کشتی های نفتکش، حامل نیمی از واردات جهان ازتنگه می گذشتند. جنگ ایران ــ عراق تنگه را ناامن ساخته بود. با درنظرگرفتن خطر به دریا ریختن نفت کویت، ایالات متحده تقبل کرده بود کشتی های نفت کش کویت را زیر پرچم آمریکا حمایت و همراهی کند. در این صبح جولای مونتگمری حدود۶ نفر از نیروهای مسلح انقلابی را درحال بیرون آمدن از مخفیگاه های جزیره پا به منطقه خطر گذاشتن، مشاهده کرده بود. دراین زمان راجرز تصمیم گرفت وارد عمل شود.
او در ساعت ۶.۳۳ دستورداد: «همه به خط». توربینهای عظیم موتورهای رزمناو تا۸۰ اسب بخارسرعت گرفته وکشتی جنگی را با درهم شکستن امواج درسرعت ۳۰ گره به جلوراندند. ساعت ۶.۵۰ بنا برگزارش رسمی حوادث که بعداً توسط نیروی دریایی ارایه شد، مونتگمری درتنگه، ۱۳ ناوچه توپ دار ایرانی راکشف کرده بود. گفته شده که تعدادی نزدیک کشتی نفتکش کشور لیبریا به نام: STROUAL at ۷:۱۱ درتکاپو بودند. مونتمگری گزارش کرد که صدای ۵ یا ۶ انفجاردرنزدیکی کشتی نفتکش شنیده شد. ستاد فرماندهی ناوگان هنگامی که رادیو صدای انفجار پی‏درپی همراه گزارش انفجارهای اسراآمیز را پخش کرد، تصمیم گرفت با Vincennes تماس بگیرد. دریاسالار آنتونی لس فرمانده نیروهای ویژه مشترک خاورمیانه، به رزمناو شمال شرقی دستورداد تا از مونتمگری حمایت کند. دستور بحرین به هرحال Vincennes راوارد عمل نکرد. دریا سالار لس LESS تنها قصد داشت هلیکوپترVincennes را به ماموریت شناسایی اعزام کند. بنابراین کاپیتان ریچارد مک کنا فرمانده جنگ دریا سالار لس آنچه را که دستورات واضح تصور می کرد به راجرز مخابره کرد:
هلیکوپتر خود را برای تحقیق و کاوش به شمال بفرستید، اما کشتی را دورتر در جنوب نگه دارید، احتمال وجود قایقهای بیشتری ازپاسداران انقلابی در ابوموسی وجود دارد. هلیکوپترSH-۶۰B دریا پیما مخصوص دریا) متعلق به Vincennes درساعت ۷.۲۲ بلند شد وبه سوی شمال سرعت گرفت وبعداز۲۰ دقیقه بالای سر ناوچه های توپدار ایرانی چرخ زد. خلبان فرمانروای اقیانوس ۲۵) مارک کولیر، ناوچه های توپدار را دراطراف کشتی باری DHAULAGIRI) آلمانی مشاهده کرد. ناوچه های توپدارشلیک نمی کردند. این حالت رزم تنها شیوه ای معمول برای به ستوه آوردن بود.
دربحرین، کاپیتان ریچارد وات کینگز، فرمانده ستادارتش دریا سالارلی، همانطوریکه به خبرهای رادیو گوش می داد وضعیت را بی خطر تلقی داد. اما در Vincennes همه چیز درحال داغ شدن بود. با صدای شیپور، راجرز خدمه کشتی را به موضع های جنگ فرستاد و به پایگاههای کوچک کنارکشتی اش دستور داد تا در برابر حملات آماده باشند. Vincennes در ناوگان نیروی دریایی آمریکا درخلیج شهرت بدی داشت. افسران کشتی های دیگر با لحن طعنه آمیزی این کشور را Ridicrniser خطاب می کردند. دربازی های جنگی درسن دیه گو، درست قبل ازحرکت Vincennes به سوی خلیج راجرز درماورای قوانین رزمایش ها تلاش می کرد.
در اوایل ژوئن راجرز، کاپیتان راجرزهیتان، فرمانده ناو محافظ را عصبانی کرد. راجرز به او دستور داده بود تا کشتی جنگی ایرانی را به روشی که هیتان محرک می دانست، محاصره کند. هیتان از این کار اجتناب ورزید و ستاد فرماندهی بحرین وی را بازگرداند. راجرز توسط چندین افسر عالی رتبه «ماشه خوشحال» نامیده می شد. او بسیارمشتاق بود تابرای رسیدن به ناوچه های توپدار پیش قدم باشد. ازکشتی های بازرگانی که با خونسردی، علامت A-OK را فرستاده بودند گذشت تا درساعت۸.۳۸ به پهلوی مونتمگری رسید. دراین زمان گارد ساحلی عمان توسط رادیو به قایقهای پاسدار انقلابی دستور داد به خانه خود بازگردند. عمانی ها از Vincennes خواستند تا منطقه راترک کند. افسر عمانی دررادیو به آرامی گفت: «مانورکشتی نیروی دریایی آمریکا با سرعت بیش از۳۰گره دراین منطقه، مطابق وضعیت این آبراه نیست. لطفاً آبهای عمان راترک کنید.» به طور اتفاقی آن روز عکاسی ازنیروی دریایی به نام ورودی پاهیوسواربر Vincennesودرحال پرکردن نوارهای ویدیویی بود. فیلمهای ویدیوئی او افسران رامشغول کرده و از پاسخگویی به تقاضای عمان بازداشت. آنها به هم لبخند مغرورانه ای زده وخود رابرای جواب دادن به زحمت نیانداختند. عمانی ها تنها کسانی نبودند که خواستار بیرون رفتن Vincennes از منطقه شده بودند. درساعت ۸.۴۰ کاپیتان مک کنا دربحرین به مرکزفرماندهی خود بازگشت و وحشت زده قصد داشت Vincennes رامشاهده کند، که دربالای شبه جزیره عمانی حدود۴۰مایل درشمال مکانی که مک کنا به راجرز دستور داده بود توقف کند قرارداشت.
با عصبانیت با راجرز تماس گرفت و از چگونگی عملکردش سوال کرد. راجرز گزارش داد که درحال حمایت از هلیکوپتر خود بوده ومشکلات ارتباطی نیز داشته است. مک کنا به اوگفت: که به ابوموسی بازگردد. راجرز باحالت برانگیخته ای گفت: « شما ازمن می خواهید چه کارکنم؟» مک کنا می توانست صدای خنده را ازمرکز اطلاعات جنگ Vincennes بشنود. حالامک کنا عصبانی شده و دستور رسمی صادرکرد: Vincennes باید به جنوب بیاید وهمچنین مونتمگری.
او از رفتار کاپیتان و افسران رزمناو یک میلیارد دلاری عصبانی بود. زیر لب به خود گفت: «خود پسندها» راجرز با بی میلی دستور را اطاعت کرد اما هلیکوپتر خود را پشت سر گذاشت تا مراقب قایقهای ایرانی باشد و این اشتباهی مصیبت آمیز بود. درکابین خلبان فرمانروای اقیانوس ۲۵) خلبان مارک کولید نتوانست در برابر وسوسه دنبال کردن ناوچه های توپ دار به سمت شمال ایستادگی کند. او بعد توضیح داد که قصد پائین آمدن و مشاهده تعداد افراد سوار بر قایقها و چگونگی اسلحه های آنها را داشته است. تقریبا راه دشوار را پیدا کرده بود. همچنان که دراطراف آنها به یک سو کج شده بود. کولید چیزهایی را مشاهده کرده بعدا از آنها به عنوان «هشت تا ده انفجارنور» و« جرقه ها… فقط یک جرقه بزرگ» یاد کرد. او برای لحظه ای فکرکرد شاهد ظهورآنی خورشید از قایقی بوده است اما بعد دود انفجار را دید.
کولید خطاب به افسرجزء اسکلت زیلج گفت: « تو هم دیدی؟» زیلج پاسخ داد: « آره بیا از اینجا بریم بیرون، انفجار هوایی بود.« همچنان که کولید، هلیکو پتررا تا۱۰۰پایی پایین می آورد، فرمانده راجرهاف که درجای کمک خلبان نشسته بود با Vincennes تماس گرفت: شمشیرسه سر، اینجا فرمانروای اقیانوس ۲۵) است. ما درحال آتش گرفتن هستیم. فرار می کنیم.» درمرکز اطلاعات جنگ، این همان چیزی بود که راجرز احتیاج داشت. حداقل ناوچه های توپ دار مرتکب عمل دشمن گونه شده بودند. بنا برقوانین جنگ نیروی دریایی درخلیج، راجرز می توانست دستور پیگیری محکمی صادر کند. بی مقدمه گفت: «تمام پایگا ه ها با تمام قدرت» و دوباره Vincennes۳۰ گره به طرف شمال روانه شد. درهمان روزحدود ۲۰۰مایل به طرف جنوب شرقی در مرکز درست درون دهانه خلیج عمان، Vincennes قرار داشت. دریا سالارلیتون اسمیت فرمانده گروه ۶ اخبارنفس گیر راجع به Vincennesرا شنید، که هلیکوپترآن آتش گرفته و رزمناو درحال تعقیب حمله کنندگان است.
درساعت ۹.۱۴ اسمیت دستور روانه کردن دوجنگنده F-۱۴ و دو هواپیمای حمله A-۷ را صادر کرد. در ساعت ۲۸/۹، آنها از عرشه بلند شده بودند. اما راجرز در آن لحظه به حمایت هوایی فکر نمی کرد. اوسخت مشغول ناوچه های توپ دار ایرانی که درجلو چرخ می زدند بود. کار آسانی نبود. رزمناوها برای درگیریهای کوچک طراحی نشده بودند. آنها برای درگیری با نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی درآتلانتیک شمالی ساخته شده بودند. سیستم رادار برای گرفتن ردپای موشکها و هواپیماها دریک جنگ بزرگ دریایی مناسب بود. قایقهای ایرانی آنقدرسریع بودند که با حرکت سریع خود درصفحه جستجو رادار Vincennes سوسو می زدند که نه به صورت هدفهای جداگانه بلکه به صورت علامتی ریز برروی صفحه رادار دیده می شدند. راجرز بی صبرانه رو به افسر عملیات رزم خود، ویکتورگیلوری، کرد وگفت: «پل فرماندهی می تواند چیزی ببیند؟»
پل فرماندهی گزارش داد که می تواند گاه گاهی به طورت اتفاقی دنباله تعداد بسیارکمی قایق رامشاهده کند که درمه چشمک می زنند. درساعت ۳۹/۹ با فقدان هدف مشخص، راجرزبا ستاد فرماندهی تماس گرفته و قصد خود رابرای گشودن آتش اعلام کرد. در بحرین، رییس ستاد ارتش دریا سالار "لی" ناآرام بود.
کاپیتان وات کینز از راجرز درباره موقعیتش و ناوچه های توپ دار سوال کرد: «آیا درگیریها اوضاع منطقه راآرام می کند؟ سوال نشانه بازدارنده ای می توانست باشد. با توجه به مدارک بعدی، آن روز تعداد کمی در مرکز اطلاعات جنگ بر این باور بودند که کشتی در معرض حمله بود. درواقع ناوچه های توپ دار ایران فقط به آرامی در اطراف، با این احساس که داخل قلمرو آبهای خود در امان هستند حرکت می کردند. جای شک است که حتی قایقهای ایرانی قادر به دیدن Vincennes بوده باشند. به هر حال راجرز برای گرفتن اجازه حمله به بحث ادامه داد. در پل فرماندهی گزارش شد که آنها توسط« چشمهای بزرگ» قادر بودند قایقها را واضح تر ببینند که بی هدف در این راه و آن راه حرکت می کردند. به نظرمی رسید یک جفت ازقایقها به سمت vincennes به جلو می آمدند. برای راجرز همین کافی بود. به بحرین گزارش داد که ناوچه های توپ دار در حال سرعت گرفتن هستند و نیت خصمانه از خود نشان می دهند. راجرز دوباره قصد خود را از فرمان آتش اعلام کرد.
دریا سالار "لی" عاقبت سوار بر کشتی فرماندهی اش موافقت کرد. ساعت ۹.۴۱ بود. پل فرماندهی اعلام کرد که vincennes از حد ۱۲ مایل در امتداد ساحل گذشته و وارد آبهای ایران شده است. vincennes درحال نقض قوانین بین المللی بود. اما راجرز به نکات قانونی اهمیت نمی داد. فرمانده گیلوری به آتش افروزهای vincennes دستور داد تا به هنگام آمادگی شلیک کنند. دودقیقه بعد اسلحه ۵ اینچی کشتی اولین هدف خود رانشانه رفت، قایقی در۸۰۰۰ یاردی. حدود ۲۵ مایل در شرق، کاپیتان دیوید کارلستون سوار بر ناو محافظ vincennes با ناباوری به مانور راجرز گوش داده وآن راتماشا می کرد.
یکی از افسران ناو محافظ زمزمه کرد: «چرا سکانش را بر نمی‏گرد و نه از اونجا بیرون نمی ره؟» هنگامی که کارلسون از موافقت لس در جهت آتش گشودن راجرز) آگاه شد رو به فرمانده گری اریکسون کرد. کارلسون فکر می کرد قتل گاهی در پیش بود و هیچ نظری نداشت.
● هواپیمای مزاحم:
در ۵۵ مایلی شمال شرقی و در راس ساعت۹.۴۵.۲۰، کاپیتان محسن رضائیان از هواپیمای ایران ایر به برج مراقبت بندر عباس اعلام کرد که ایرباس A۳۰۰B آماده پرواز است. یک دقیقه بعد، دو موتور CR۶ خود را کنترل کرد، هواپیما را از زمین بلند کرده و از میان مه به جلو راند. او طبق مسیرش باید هواپیما و سرنشینان آن را به جنوب غربی دبی در امارات متحده عربی می رساند. مسیر هواپیما تقریبا مستقیم از بالای Vincennes می گذشت. اگر چه رضائیان نمی توانست اطلاعی در این خصوص داشته باشد. درآن لحظه کاپیتان راجرز در کابین تاریک خود نشسته بود و مرکز اطلاعات Vincennes جنگ دریایی را به وسیله کنترل از راه دور هدایت می کرد.
مرکز اطلاعات جنگی یک رزم ناو شبیه به یک بازار ویدیو تجملی بود. اپراتورها به ردیف در کنار هم برصفحه فرمان خم شده بودند و هر کدام قسمتی از جنگ را کنترل و دنبال می کردند. تمام اطلاعات از صفحات تلویزیون آنها بوسیله کامپیوتر قدرتمند به «تصویری بزرگ» تبدیل می شد و مانند علایم روی نقشه ها در۴صفحه گلوژیونی بزرگ ۴۲ اینچ در۴۲ اینچ واقع در بالای سر اطاقی که کاپیتان و دو معاون جنگ او نشسته بودند نمایش داده می شدند. سیستمAEJIS ۴۰۰ میلیون دلاری می توانست هر هواپیمایی را درفاصله ۳۰۰ مایلی تشخیص دهد. کامپیوترهای این سیستم هر تماسی را با اصطلاح «دوست»، «دشمن»، «ناشناس» گزارش می کردند. درجنگ دریایی از سیستم AEJIS برای راجرز همین کافی بود.
AEJIS) آنقدر قدرتمند است که نه تنها می تواند ۲۰۰۰ فروند ازهواپیماها یا موشکهای دشمن را شناسایی کند بلکه قادر است به موشک هایش فرمان دهد تا آنها رامنهدم سازند. درجنگ تمام عیارعلیه اتحاد جماهیر که vincennes برای آن طراحی شده بود، کاپیتان و خدمه، اختیاری جز گذاشتن سیستم برروی اتوماتیک نداشتند. درمحیط تاریک وگرفته خلیج فارس راجرز تصمیم گرفت تا بر مهارت خود و افرادش تکیه کند. مهارتهایی که هیچ وقت آزموده نشده بودند. در واقع بعضی ازمتخصصان این سئوال را مطرح می کنند که آیا حتی بهترین و آزموده ترین فرد، به زیر فشار روحی، می تواند جریان سیل وار اطلاعاتی که AEJIS برآنها وارد می کند کنترل کند. نیروی دریایی نمی‏توانست از عهده خطر اشتباه برآید به دلایل ترس از این که کنگره از تهیه بودجه برنامهAEJIS خودداری کند. مهمترین افسران ارشد vincennes دراستفاده از جنگ افزارهای کامپیوتری مهارت لازم را نداشتند.برطبق روال عادی، کاپیتان راجرز به ندرت میزکنترل خود را لمس می کرد. او می توانست جنگ علیه قایقهای بزرگ را به گیلری، افسر جنگ محول کند. اما راجرز به دلیل ضعف درکامپیوتر، کاملا به گیلری اعتماد نداشت بنابر ضرورت کاپیتان گیلری را کنار گذاشت و اداره جنگ را شخصا به عهده گرفت. راجرز حدود تصویر بزرگ را برروی صفحه نمایش تا ۱۹مایلی رو به روی خود تنظیم کرد، تا به ناوچه های توپ دارتسلط داشته باشد. او نسبت به همه چیز درآنسوی بی توجه بود.
درساعت ۹.۴۷ رادار قدرتمند جاسوسی vincennes موردی را نشان داد. هواپیمایی از فرودگاه بندرعباس بلند شده بود. مورد در اصل پرواز ۶۵۵ ایران ایر بود که طبق برنامه پروازی دوبار در هفته به دوبی پرواز می کرد. اما از آنجایی که فرودگاه بندرعباس برای موارد نظامی و شهری استفاده می شود، هر پروازی که ازخلیج بیرون می آمد به صورت خودکار بوسیله کشتی های نیروی دریایی به عنوان دشمن فرضی، علامت زده می شد. درکامپیوتر میز کنترل مرکزاطلاعات جنگ vincennes افسر جزء اندرسون موجود دیو مانندی را درحال بالا رفتن ازگوشه صفحه آبی مشاهده کرده، وظیفه اندرسون در ردیفی ازکامپیوترهایی که جنگ هوایی راکنترل می کردند، شناسایی هرنوع رفت وآمد هوایی درحدود کشتی بود. به سیستم AEJIS گفت که درباره هواپیما تحقیق کند: شناسایی دوست یا دشمن؟ تمام هواپیماهایی که دارای دستگاه گیرنده خودکار هستند وسئوالهای IFF را به طوراتوماتیک با وجه ۱و۲ نظامی)، یا ۳ غیر نظامی) پاسخ می دهند. اندرسون وجه ۳ را دریافت کرد.
مجسم کرد: «هواپیمای مسافری تجاری». برای چک کردن فهرست نیروی دریایی پروازهای مسافربری خلیج فارس به طرف میز فرمان رفت. اما همان طوری که سریع برنامه رامی خواند، از پرواز ۶۵۵ گذشت و متوجه آن نشد. ظاهرا درتاریکی مرکزاطلاعات جنگ که در هر بار آتش گشودن اسلحه ۵ اینچی vincennes بر ناوچه های توپ دارایرانی، چراغهای نور سوسو می زدند. چهارمنطقه مختلف خلیج اورا گیج کرده بود.
اندرسون روبه افسرجزء کنار دستش جان لیج کرد و بلند پرسید که آیا ممکن بود آن علامت هواپیمای F-۴ یا شاید F-۱۴ جنگی ایران باشد؟
رییس آنها کلی بالای سر دو درجه دار که درحال صحبت بودند آمد، خودش از قبل دچار اضطراب شده بود. هیچگاه به کارهای روزمره میز فرمان خود تسلط پیدا نکرده بود. درآن لحظه نگران هواپیمایP-۳ ایران بود که بسوی خط ساحلی ایران پایین می رفت. آیا P-۳ یا آن دیو ناشناس می توانست هماهنگ کننده یک حمله بررویvincennes باشد. تصمیم گرفت تا ازحرفهای آن دو گذشته و به رئیس خود فرمانده اسکات لاسیچ، فرمانده نیروی هواییvincennes مراجعه کند.
لاستیچ به کلی دستور داد تا برای هواپیمایی که بسویشان پرواز می کند علامت هشدار بفرستد: که هواپیمای ناشناس… شما به کشتی جنگی ناوگان ایالات متحده درآبهای بین المللی نزدیک می شوید. این راه معمول برای اخطاربود که عمدتا برعلیه هواپیما های تجاری و نظامی اعمال می شد، لاستیج راه دیگری اندیشید. او برروی صفحه نمایش می توانست F-۴های هم نشان هواپیمای مسافربری را بر روی صفحه رادار خود دیده بود. خلبانهای F-۱۴ هم قصد نزدیک شدن را داشتند. دیوی خارج از ایران در مسیر کشتی جنگی آمریکا، برای هوانوردان تشنه خون فرصت مناسب کم یابی است. افسر به او می گفت که نشان روی رادار شبیه هواپیمای تجاری بود. اما اسمیت به قوانین نیروی دریایی چسبیده بود که کاپیتان تصمیم می گیرد به راجرز اجازه جنگ دهد. برروی عرشه ناو vincennes ساعت۴۹/۶ بود. راجرزکاملا سرگرم جنگ خود علیه ناوچه های توپدار بود. فریاد می زد تا اسلحه های ۵ اینچی را با سرعت بیشتری پر کنند. دستور داد سکان را به طرف راست بگردانند تا اسلحه های بی رحمش را به کاراندازد. کشتی لرزرید وبه سمت راست کج کرد.
متخصصان نظامی درباره اجتناب ناپذیری خطا، تصادف ونادرستی محاسبات تحت فشار روحی در زمان جنگ نوشته اند. معماران جنگ مدرن تلاش کرده اند تا از تکنولوژی برای کاهش بی خردی در میدان جنگ استفاده کنند. اما پیام نامفهوم الکترونیکی در یک مرکز اطلاعات جنگ می تواند گیج کننده باشد. افسران و افراد از چندین راه به وسیله گوشی و دو گوش راست و چپ که معمولا درحال گوش دادن به مدارهای مختلف هستند با هم ارتباط برقرارمی کنند. راجرز و افسران کلیدی‏اش در مرکز اطلاعات جنگ در مدار واحدی قرارداشتند اما آن فقط نیمی از کشتی بود. افراد بی تجربه کشتی کشف کرده بودند که می توانند با ضربه زدن به ۲ شبکه فرمان ۷ عملیات را از واکمن های SONY خود بشنوند. اما برای این کاربرق را کاهش دادند و صدا محو شد. زمانی که بسیار پایین می آمد، لاستیج مجبورمی شد فریاد بکشد تغییر دهید) بنابراین هرکس می توانست به یک مدار فرمان انتخابی ارتباط برقرارکند. بنابراین شبکه نامنظم چند ثانیه بعد از ۶.۵۰، شخصی گفت: که هواپیمای ناشناس F-۱۴ بود.
هیچ کس قادرنشد به یاد بیاورد شخصی که این جمله را به زبان آورد، چه کسی بود. دراطاق کنترل مسوولان فنی متخصصان هشدارها را بررسی می کردند. افسرجزء اندرسون درحالی که از این هشدارها هیجان زده شده بود دوباره یک پیام رادیویی IFF برای شناسایی فرستاد بدبختانه، پاسخی که اودریافت کرد متفاوت بود. میز فرمان او وجه۲) راچشمک زد: هواپیمای نظامی. مدتها بعد محققان دریافتند که اندرسون فراموش کرده بود حدود دستگاه IFF خود را تنظیم کند. وجه ۲) ازطرف ایرباس که باآرامش برفراز خلیج بالا می رفت نبود بلکه ازیک هواپیمای نظامی ایرانی بود. احتمالاً نظامی حمل و نقل که به بندرعباس باز می گشت. اندرسون درلحظه آشفتگی مرکز اطلاعات جنگ فریاد زدF-۱۴ ساعت ۵۱/۹ بود راجرز با تغییر موضوع در یک مدار کامل، اسلحه پرشده خود را آماده شلیک برقایقهای ایران کرده بود. اسحله یازده بار آتش گشود. کاپیتان دوباره دستور داد سکان را محکم بچرخانند. کاغذها وکتابها با کج شدن کشتی ازروی میز فرمان واژگون شدند. لاستیج نگاهی به صفحه نمایش خود کرده بود. هواپیمای ناشناس در۳۲مایلی پرواز می کرد. از راجرز پرسید: چه کارکنیم؟ افسر فرمانده او آنقدر در کرجی های ایران غرق نشده بود که نمونه اسفناک کاپیتان لگن بریندل، کاپیتان USTRAK رافراموش کند.
یک سال قبل ازآن زمان، بریندل هنگامی که کشتی اش دچار مصیبت شد و تقریباً به وسیله دو موشک ضد کشتی غرق شد در راس قرار داشت. کشتی بریندل توسط هواپیمای میراژ F-۱ عراقی مورد حمله قرارگرفته بود. راجرز تصمیم گرفت که رادار کنترل شلیک هر هواپیمای احتمالی دشمن که به فاصله۳۰ مایلی برسد نشان دهد و زمانی که آن هواپیما به فاصله۲۰ مایلی برسد vincennes به آن شلیک خواهد کرد. راجرز کاملاً مطمئن نبود که کشتی اش با یک هواپیمای دشمن روبرو شده باشد. هواپیما در ارتفاع بسیار بالای حدود۷۰۰۰ پا به نظر می رسید. در پشت سر او افسر دیگری به نام ویلیام مانتفورد به هواپیمای مسافربری هشدار داد. اخطار سه بار دیگر تکرار شد: جنگنده ایرانی… شما هواپیما رابه سوی خطر پرواز می دهید و مورد شناسایی واحدهای دفاعی نیروی دریایی ایالات متحده قرار گرفته اید. سپس اتفاقی رخ داد که روان شناسان آن را اجرای زمینه یا طرح فیلم می نامند به این معنی که شما چیزی رامشاهده می کنید که ازقبل منتظر آن بودید. اندرسون افسر جزء ولیچ هر دو به صدا آمدندکه هواپیمای که در این لحظه F-۱۴ شناخته شده بود، درحال سرعت گرفتن است.
نوارهای، داده های مرکز اطلاعات جنگی CIC بعدا چنین چیزی را نشان ندادند صفحه نمایش اندرسون نشان داد که هواپیما با ۳۸۰گره در۱۲۰۰۰ پائی در حال حرکت صعود است. با این حال اندرسون فریاد می کشید سرعت ۴۵۵ گره و ارتفاع ۷۸۰۰ پا در حال نزول است. راجرز باید تصمیم می گرفت. F-۱۴ خسارت کمی می توانست به vincennes وارد کند. هواپیماهای F-۱۴) که واشنگتن دراوایل دهه۱۹۷۰ به شاه ایران فروخته بود، کاملاً هواپیمای جنگی بود و امکانات آن برای هدفهای روی سطح آب محاسبه نشده بودند. درصورتی که راجرز تصمیم داشت با موشک به آن حمله کند، مجبور بود که هنگامی که هواپیما به ده یاردی می رسید شلیک کند. درساعت ۹:۴۵:۵ وقتی هواپیما دریازده مایلی قرار داشت راجرز برای آزاد کردن موشکهای ضد هواپیمای SM-۲ کلید آتش را چرخاندـ
افسر جزء جوان بسیار بی تجربه ای بود به هرحال دکمه اشتباه را ۲۳ بار روی میز فرمان خود فشار داد. یکی از درجه داران نیروی دریایی مجبور شد خم شود و دکمه صحیح را فشار دهد. در مرکز اطلاعات جنگ، نورها مانند هنگام اعدام با صندلی الکتریکی یک زندانی برای لحظه ای ضعیف شدند. کاپیتان ایران ایر رضائیان در۱۰مایلی با آرامش به بندر عباس گزارش می داد که درحال رسیدن به خلیج به اولین پست بازرسی خود رسیده است. او هیچکدام از هشدارهای Vincennes را نشنیده بود. چهار رادیوی او از پیامهای کنترل هوا پر شدند. برج مراقبت مخابره کرد: روز خوبی داشته باشید وخلبان درپاسخ گفت: متشکر روز بخیر، ۳۰ ثانیه بعد اولین موشک به بال راست هواپیمای مسافربری برخورد کرد. در پل فرماندهی Vincennes رودی پایاهو عکاس هنوز مشغول فیلم برداری بود.
دستگاههای صوتی وی شیهه هایی ازصدا ضبط کردند. تمام شد‍. داره می افته هلاکش کردیم . صدایی فرمان داد صداتون پایین بیارید، دیگری فریاد زد: درست به هدف خورد، سپس یکی ازدیده بانان وارد شد وگفت که هدف نمی توانسته یک هواپیمای f-۱۴ باشد و رو به افسر عملیاتی Vincennes کاپیتان ریپارد فاستو زیر لب گفت: لا شه هواپیما که ازآسمان افتاده بزرگ تر از آن است.
کمی دورتر در چند مایلی درپل فرماندهی مونتگمری افراد کشتی به بال هواپیمای مسافربری با پوسته موتوری که هنوز به آن متصل بود و در دریا سر نگون شده بود خیره نگاه می کردند. در ۱۹مایل دورتر، به کاپیتان کارلسون گفته شد که هدف یک هواپیمای مسافربری بوده است. کارلسون بعدها گفت: درآن لحظه بالا آ ورده است. در vincennes سکوت و هم‌آوری حکم فرما بود.
اسلحه های پنچ اینچی ازضربات خود دست برداشته بودند. هیچ یک از قایقهای نیروهای پاسدار انقلابی به ۵ هزار یاردی رزم ناو هم نزدیک نشده بودند ـ هیچ کس مطمئن نبود. چه تعدادی آسیب دیده اند ـ شاید یک نفر شاید هم بیشتر. راجرز دستور داد تابه سمت جنوب خارج ازآبهای ایران کشتی را هدایت کنند.

بررسی پنهان کاری تقریبا یازده ساعت بعد درواشنگتن ساعت ۱.۳۰ بعد ازظهر:
دریا سالار ویلیام کرو رییس ستاد مشترک فرماندهی به سمت تریبون اطاق مطبوعاتی پنتاگون قدم گذاشت. دریا سالار در لباس رسمی سفید تابستانی اش به خبرنگاران گفت: تصادف وحشتناکی رخ داده است. کرو درحالی که از ناقص بودن اطلاعات دچارنگرانی بود با تکیه برآنچه کاپیتان راجرز به وی گفته بود ادامه داد که هواپیمای ایرانی خارج از خطوط تجاری درحال پرواز بوده و در جواب دادن به هشدارهای IFF نیز موفق نبوده، هواپیما هنگام نزدیک شدن به vincennes دارای سیر نزولی فزاینده بوده است. راجرز تنها از کشتی خود محافظت کرده است. نقشه بزرگی موقعیت vincennes را در هنگام حمله نمایش می داد که درست درمیان آبهای بین المللی بود. درسازمان ملل، ایرانیان این فاجعه را با حمله شوروی به هواپیمای OOT کره در سال۱۹۸۳ مقایسه کردند. کاخ سفید تصمیم گرفت که معاون رئیس جمهور جورج بوش باید از ایالات متحده در برابر شورای امنیت ملل دفاع کند مسوولیت رسیدگی به پرونده به ریچارد ویلیامسون معاون وزیر خارجه در امور سازمانهای بین المللی محول شد. وی متوجه شد جواب گرفتن از افسران کرو، که خود امور پنتاگون را دردست داشتند کاربسیاردشوار است، پس باید به ستاد فرماندهی رییس جمهورCrij Ruiler آگاهی داد تا در به گردن گرفتن هرنوع اطلاعات با دقت رفتارکنند. به هرصورت او هیچ گاه به پنتاگون اعتماد نکرده بود.
سخنرانی بوش بر موضوع پایان جنگ ایران و عراق متمرکز شده بود. اما اطلاعاتی را که در بر می‏گرفت کاملا اشتباه بود. معاون رئیس جمهور ادعا کرد که Vincennes برای دفاع ازکشتی بازرگانی که مورد حمله ایران قرارگرفته، شتافته و وارد عمل شده بود. در۱۴جولای، روز سخنرانی بوش، پنتاگون حقیقت را می دانست اما آن را با معاون رییس جمهور در میان نگذاشت، نوارهای سیستم AEJIS در Vincennes همراه با اطلاعات جنگ و کشتیرانی در۵ جولای به ایالات متحده رسیده و در۱۰جولای گزارش آن به پنتاگون رسید:
Vincennes در آبهای ایران بوده است. هواپیمای ایرانی کاملا داخل راهروی هوایی غیر نظامی قرار داشته و دارای سیر صعودی بوده است، نه نزولی. هیچ کشتی محاصره شده تجاری نیز وجود نداشته پنهان کاری با گزارش رسمی واقعه درهم آمیخت کرو دریا سالار ویلیام فوگارتی، افسر ارشد مرکز فرماندهی ستاد کنترل کننده عملیاتهای نظامی در خاورمیانه، را برای تحقیق انتخاب کرد. کرو مشاور قضایی خود کاپیتان ریچارد دی بابز را فرستاد تا در ستاد سنت کام درتمپا، با آماده داشتن گزارش خود کنار فوگارتی بنشیند. متن تحقیق به خاطرسوالهایی که قادر به جواب آنها نبود جالب توجه می نمود. فرمانده هافورس تان و کاپیتان مک کنا، فرمانده جنگی در بحرین، کسی که راجرز فرمانش را نادیده گرفت، هیچ وقت مورد مصاحبه قرار نگرفتند.
ستاد مک کنا نوار صوتی مبادلات لفظی شدید با راجرز قبل از درگیری دریایی را فرستاد. اما هرگز جوابی را دریافت نکرد. گزارشی که در اختیار عموم قرار گرفت شامل هیچ نقشه اطلاعات کشتیرانی برای نمایش موقعیت vincennes در زمان شلیک نبود. نقشه هنگام گزارش فوگارتی به کنگره در سپتامبر توسط وی نمایش داده شد. فوگارتی کشتی vincennes و هلیکوپترهایش را کاملا خارج از آبهای ایران قرارداده و موقعیت vincennes را به غلط گزارش کرد. فوگارتی از نقشه ای که سیستم qejil از وقایع درمرکز اطلاعات جنگ نشان می داد یک نقشه بی جنجال ساخته بود.
بنابر سه منبع نمایشگر موقعیت آن روز vincennes، مرزهای ایران تنها کمتر از ۹ مایل با vincennes در زمان شلیک فاصله داشتند. نقشه حقیقی جزایر هنگام را نشان داده بود در نقشه هایی که فوگارتی نمایش داد جزایر حذف شده بودند و Vincennes یک باردیگر درآبهای بین المللی قرار داشت. هنگام سوال درباره هواپیمای فورس تال محققان قانون فوگارتی آنها را۱۸۰و سپس۲۵۰ مایل دورتر قرار داد. در صورتی که نقشه qejil همچنان آنها را در۷۰ مایلی vincennes ، نمایش می داد. مرموز تر از همه اینکه فوگارتی به کمیته نیروهای مسلح سنا گفت، آن روزصبح vincennes به سرعت برای نجات کشتی لیبریایی به نام استووال پیش تاخته بود. چنین کشتی نفتکشی در دفتر ثبت هیچ کشتی گزارش نشده است. بنا به دو منبع شامل یک افسر نیروی دریایی مشغول به تحقیق، استووال تنها طعمه ای بود یا شبحی که توسط رادیوی ساختگی از غیب برای بدام انداختن ناوچه های توپ دارایرانی حاضر شده بود. با استناد براین منبع، تعرض ایران که بوش درایالات متحده ازآن محکم انتقاد می کرد، درحقیقت آزمایش اولیه برای عملیات دردآور آمریکایی بوده است.
دادخواهی دولت ایران واشنگتن را ازروی ناچاری وادار به قبول وجود Vincennes درآبهای ایران کرد. اگر چه اظهارات دیوان عدالت هنوز حاکی از آن است؛ که رزم ناو برای دفاع از خود به آنجا کشیده شده بود. اعتراف شامل خلاصه های قانونی است و هیچ وقت مورد توجه عموم قرار نگرفت تا این که کرو در مواجهه با مدارک، حقیقت را در برنامه خط شب) night line پذیرفت. کرو منکر هرگونه پنهانکاری شد و در مصاحبه با نیوزویک گفت درصورت بروز هر خطایی درجه هایم را از دست می دادم) راجرز بر پافشاری خود مبنی بر وجود کشتی دریا سالاری را دریافت نخواهد کرد. اودرسن دیه گوبه مدت دو سال مشغول آموزش کاپیتانهای نیروی دریایی شد تادرآگوست سال۱۹۹۱ بااحترام بازنشسته شد به تمامی افراد Vincennes مدالهای عملیات جنگ اهدا شد. فرمانده لاستیج، هماهنگ کننده جنگ افزارهای هوایی، مفتخر به دریافت درجه یک نیروی دریایی برای موفقیت قهرمانانه) شد. توانای حفظ وقار و اعتماد به نفس هنگام آتش) وی را قادر ساخت تا عملیات را دقیقاً کامل کند.
با در نظرگرفتن هدفی که وی بر آن آتش کرده بود مدال تحسین به نظر غیر واقعی می آمد.
دان هری بین، افسر نیروی دریایی آمریکا
منبع : سایت الف