سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مردان ایکس


مردان ایکس
● مردان ایکس
فیلم «مردان ایکس» در زمان اکران خود یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینما بود. این فیلم که بر اساس یک کتاب تصویری پرطرفدار ساخته شده بود، کلکسیونی از انسان‌های تغییرپذیر خیر و شر را نشان می‌داد که دارای قدرت‌های عجیب و غریب و غیرعادی بودند. آنها که نام‌هایی همچون «ولورین» (حیوان گوشتخوار)، «استورم» (طوفان)، «سایکلوپس» (غول تک چشم)، «ماگنتو» (مغناطیسی) و «میستیک» (معنویت) داشتند، می‌توانستند با فنرهایی که از قوزک پاهای‌شان بیرون می‌آمد بجهند، طوفان به راه بیندازند، و یا به اراده خود اجسام را حرکت دهند و طبیعت را مقهور خود نمایند. این شخصیت‌ها همگی زاییده ذهن خلاق نویسنده هستند که بر پرده سینما نقش بسته‌اند. ولی آیا مردان ایکس واقعی هم وجود دارند؟ مردان ایکس دنیای واقعیت شاید مثل شخصیت‌های این فیلم جهش ژنتیکی نداشته باشند و احتمالا آنقدر توانایی ندارند که دنیا را تهدید و یا آن را نجات دهند ولی باز هم غیرعادی می‌باشند.
● مرد لاستیکی ضد گرما
مردی که بدنش را به حد غیرقابل باوری کش می‌داد و با دست برهنه مشعل سوزانی را می‌گرفت. «دانیل داگلاس هوم» یکی از باورنکردنی‌ترین مدیوم‌های ذهنی اواسط دهه ۱۸۰۰ بود یا یکی از باهوش‌ترین و زیرک‌ترین شعبده بازان آن دوره. مهارت‌هایی که این مرد اسکاتلندی از خود نشان می‌داد طبقه ممتاز و سلطنتی آن دوران را به شدت تحت‌تاثیر قرار داده بود. یک بار او طبق معمول در حالت خلسه فرو رفت و گفت یک روح بسیار بلند قد و قوی با او ارتباط برقرار کرده است. در برابر چشم حضار قد او ناگهان حدود ۱۳ سانتی‌متر بلند شد و دمپایی‌های پارچه‌ای‌اش از فشار بزرگ‌ شدن پا پهن‌تر شدند. هوم می‌توانست بدون اینکه هیچ صدمه‌ای ببیند مشعل‌های در حال اشتعال را با دست برهنه خود بگیرد «سرویلیام کروکس» عضو جمعیت تحقیقات روحی بریتانیا یک بار به چشم خود دید که «هوم» یک تکه زغال داغ سرخ شده را با هر دو دستش گرفت و هیچ صدمه‌ای ندید در حالیکه شعله حرارت زغال از میان انگشتانش دیده می‌شد. کروکس پس از این کار دستان هوم را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد هیچ ماده محافظی به دستش مالیده نشده و هیچ اثر سوختگی نیز در آن دیده نمی‌شود. یک بار دیگر هوم در برابر چشمان سه شاهد از پنجره طبقه دوم ساختمان بیرون رفت، مدتی در هوا معلق ماند و سپس دوباره به درون برگشت.
● ارباب حیوانات
انسانی که می‌تواند با قدرت ذهن خود جانوران را ترغیب به اطاعت از اوامرش نماید. «ولادیمیر دوروف» یک تعلیم‌دهنده حیوانات بود ولی از نوع غیرمعمولی آن. او که دامپزشک یک سیرک روسی بود ادعا کرد که می‌تواند با روشی شگفت‌انگیز با حیوانات ارتباط برقرار نماید و این کار را از طریق تله‌پاتی انجام می‌دهد. «پروفسور بچتروف» رئیس انستیتوی مطالعات مغزی سن‌پتروزبورگ تصمیم گرفت بر روی ادعای دوروف آزمایشی انجام دهد. بچتروف فهرستی از وظایفی که می‌خواست سگ‌های دوروف انجام دهند تهیه کرد بدون آنکه فرصتی برای تمرین باشد آن را به دوروف داد. دوروف به سوی «پیکی» سگ شکاری خود رفت، سرش را میان دستانش گرفت و مستقیم به چشمان ریز حیوان نگاه کرد و از طریق روانی افکارش را به مغز پیکی منتقل نمود. سپس دوروف سگ را رها کرد و او بلافاصله رفت و دستورهای ذهنی دوروف را به انجام رساند. بچتروف به تصور اینکه شاید دوروف با اشارات چشم دستورات را به سگ تفهیم کرده است، آزمایش را بار دیگر تکرار کرد و این‌بار چشمان دوروف با دستمالی بسته شده بود. ولی «پیکی» باز هم دستورات ذهنی او را انجام داد.
● مردان میکروسکوپی و تلسکوپی
این قهرمانان درست مانند ابزار علمی فوق‌بشری از قدرت بینایی خارق‌العاده خود برای دیدن ذرات ریز و فاصله‌های بسیار دور استفاده می‌کنند. دو مرد را می‌توان در زمره مردان میکروسکوپی قرار داد. این دو می‌توانند با چشمان غیرمسلح و تنها با مشاهده شیارهای روی صفحه‌های گرامافون، آهنگ‌های آن‌ها را تشخیص دهند. «الوامیسون» نخستین بار در دهه ۱۹۳۰ این استعداد خاص خود را به دیگران شناساند و «آرتور لینتگن» ساکن فیلادلفیا همین اواخر موفق شد ثابت نماید که چنین قدرتی دارد. «ورونیکا سیدر» یک دندانپزشک آلمانی دیدی تلسکوپی دارد. او در چندین آزمایش نشان داده است که می‌تواند افراد را از فاصله یک مایلی (۳۵/ ۱۶۰۹ متری) تشخیص دهد. سیدر همچنین ادعا کرده که می‌تواند نقطه‌های قرمز، سبز و آبی که تصویر رنگی تلویزیون را می‌سازند را ببیند.
● شعبده ‌بازان
عده‌ای قدرت آن را دارند که با دستان خود مجروحین را درمان نمایند. «جان‌دی‌ریس» اهل اوهایو هیچگاه در رشته پزشکی تحصیل نکرده است. در حقیقت او در ۳۰ سالگی متوجه قدرت درمانگری نهانی خود شد. در سال ۱۸۸۷ یکی از آشنایان «ریس» از نردبان افتاد و از ناحیه ستون فقرات به شدت آسیب دید. پزشک مشکل او را «ضرب‌دیدگی شدید ستون فقرات» تشخیص داد. ریس انگشتانش را روی کمر این مرد از سمت بالا به پایین حرکت داد، بلافاصله مرد گفت که دردش کاملا از بین رفته است. او بلند شد و دوباره به سرکار خود برگشت. ریس به همین صورت «هانس وگنر» بازیکن بیسبال را هم درمان کرد. مدتی بعد یک سیاستمدار که دست و مچش به خاطر دست دادن بیش از حد با دیگران از کار افتاده بود، را درمان کرد. پزشکان به این مرد گفته بودند باید هفته‌ها استراحت کند تا دستش مثل روز اول شود ولی وقتی به ریس مراجعه کرد کاملا خوب شد.چطور می‌توان توانایی‌های این افراد شگفت‌انگیز را توجیه کرد؟ آیا آنها با قدرت‌های غیرقابل تصور فرا مادی در ارتباط هستند؟ آیا افرادی شیاد و کلاهبردار می‌باشند؟ یا شاید افرادی با جهش‌های ژنتیکی هستند که درست مثل مردان ایکس پیش‌قراولان انسان آینده به شمار می‌روند؟ویانه شعبده‌ بازند؟
● نگاه حیرت‌انگیز
زنی که قادر بود با یک نگاه نافذ یا ژست ماهرانه اشیاء بی‌جان را حرکت دهد. «نینا کولاگینا» در دهه ۱۹۶۰ به دلیل قدرت حیرت‌انگیز خود در حرکت بخشی ذهنی به شهرتی بزرگ دست یافت. فیلم‌هایی موجود است که کولاگینا را نشان می‌دهد که چگونه با نگاه، اشیاء کوچکی را که روی میز روبروی او قرار دارد را حرکت می‌دهد. پس از آن کولاگینا مورد بررسی و تحقیقات علمی قرار گرفت. او دستانش را در فاصله چند سانتی‌متری بالای اشیاء نگه می‌داشت و ظرف چند دقیقه آن اشیا آنقدر حرکت می‌کردند که از لبه میز به زمین می‌افتادند. قوطی کبریت، جعبه‌های کوچک سیگار و ظروف پلاستیکی از وسایلی بودند که تحت تاثیر تمرکز قوی او قرار ‌گرفته و حرکت می‌کردند. بارها اتفاق می‌افتاد که حتی وقتی کولاگینا دستانش را بر می‌داشت اشیا همچنان به حرکت خود ادامه می‌دادند.
● گروه الکترومغناطیسی
این افراد درست مثل باتری‌های شارژ شده انسانی در همه جا پرسه می‌زنند و با قدرت الکتریسته‌ای که در نوک انگشتان‌شان است دیگران را حیرت‌زده و هراسناک می‌سازند . تاکنون چندین مورد از وجود چنین افرادی که به طور آشکاری صاحب خصوصیات الکترومغناطیسی می‌باشند به ثبت رسیده‌ است.
دختری ۱۴ ساله اهل فرانسه در سال ۱۸۴۶ فقط به مدت ۱۰ هفته حالتی عجیب یافته بود. تنها حضور «آنجلیک کاتین» در یک محل کافی بود که عقربه قطب‌نما حرکت کرده و به سمت او بروند. اگر می‌خواست به اشیا مختلف حتی وسایلی به بزرگی و سنگینی مبلمان خانه دست بزند این وسایل خود به خود حرکت می‌کردند و از دستان او دور می‌شدند و اشیا نزدیک او به طور غیرطبیعی به لرزه می‌افتادند.
«جنی مورگان» از اهالی شهر «سرالیا» در ایالت میسوری آمریکا می‌توانست جرقه‌هایی از نوک انگشتان خود تولید کند که آنقدر قوی بودند که اگر به انسان می‌خوردند او را بی‌هوش می‌کردند. حیوانات از «جنی» می‌ترسیدند و نزدیک او نمی‌رفتند.
«کارولین کلر» نوجوان کانادایی بعد از یک دوره ۱۸ ماهه از یک بیماری ناشناخته آنقدر مغناطیسی شد که اشیاء فلزی مثل قاشق و چنگال به پوستش می‌چسبیدند. این نیرو آنقدر قوی بود که یک شخص دیگر باید آن اشیاء را از بدن کارولین جدا می‌کرد.
«اینگا گایدوچنگو» ۱۴ ساله اهل شوروی نیز دارای نیروی مغناطیس بالایی بود. او در برابر دیدگان حیرت‌زده دانشمندان و محققان نشان داد که چطور قاشق‌ها و خودکارها به دستانش می‌چسبند. حتی اشیاء غیرفلزی مثل ظروف چینی و کتاب هم از این خاصیت او تاثیر می‌گرفتند و به بدنش می‌چسبیدند.
● اشعه ایکس باورنکردنی
اشعه‌ای که همه چیز را می‌کاود و هیچ‌چیز پنهانی برای او وجود ندارد.«کوداباکس» معرکه‌گیری که خود را با نام مستعار «مردی با چشمان اشعه ایکسی» به همه شناسانده بود در اوایل دهه ۱۹۰۰ برای مردم برنامه اجرا می‌کرد. باکس ابتدا از حضار می‌خواست دو عدد سکه روی چشمانش قرار دهند و سپس آن را با نوار چسب به دور سرش محکم کنند. سپس تمام سرش به وسیله باند پوشیده می‌شد به طوری که همه مطمئن بودند او دیگر نمی‌تواند چیزی ببیند بعد باکس به همان صورت نوشته‌هایی را که آحضار در همان زمان روی تکه کاغذی می‌نوشتند را می‌خواند. او می‌توانست کتاب هم بخواند و اشیایی را که حضار در دست بالا می‌آوردند را توصیف کند. او حتی یک بار با همان چشمان و صورت باندپیچی شده در ترافیک میدان تایمز نیویورک دوچرخه‌سواری کرد، نه به خود آسیبی رساند و نه به دیگران.
منبع : خانواده سبز