یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شکست آثار مدرن سینمای ایران در برابر خانواده‌ی سنتی


شکست آثار مدرن سینمای ایران در برابر خانواده‌ی سنتی
یکی از بهترین و مؤثرترین موضوعاتی که در قالب فیلم، در سینمای ایران، نتایج بسیار خوبی داشته است، موضوعات خانوادگی است؛ البته این موضوع در سینمای کشورهای دیگر هم طرفداران زیادی دارد ولی گرایش به سینمای خانوادگی در ایران حکایت دیگری است. خانواده رکنی از جامعه‌ی ایرانی است؛ این موضوع چه در گذشته و چه در حال - که در کشاکش سنت و مدرنیته بوده - غیرقابل اغماض است. خانواده‌ی ایرانی و قواعد برآمده از آن، حتی در حال حاضر که تکنولوژی پیشرفت‌های زیادی داشته و زندگی انسان‌ها به طرف ماشینی شدن گرایش پیدا کرده است، باز هم دارای اهمیت فراوانی است.
امروزه ما در کم‌تر فیلمی از سینمای ایران تأکید بر سنت‌های اجتماعی را به صورت پررنگ می‌بینیم. شاید بتوان فیلم «مهمان مامانِ» داریوش مهرجویی را از معدود آثار ساخته‌شده طی سال‌های اخیر در این حوزه نامید که با مهارت، یک سنت را که متأثر از خانواده و اهمیت آن در اجتماع است به تصویر می‌کشد. مهرجویی در «سارا» و یا «لیلا» نیز به این سنت‌ها، اشاره‌ی صریح دارد. تلاش شخصیت فیلم سارا برای حفظ خانواده و تأکید پررنگ بر مواردی چون غذا پختن و شستن ظروف و سوزن‌زنی، در خانواده‌ی سنتی ایرانی معنا دارد یا در لیلا آن مراسم پختن شله‌زرد نذری، از سنت‌های خانواده‌های ایرانی است اما در بسیاری از فیلم‌های امروزی، چنین برداشت‌هایی دیده نمی‌شود.
● فیلم‌های روز، سنت و مدرنیته
به فیلم‌های امروزی نگاه کنید و ببینید که نقش ناظر بزرگان خانواده، اهمیت به سنن و تأکید بر زندگی اجتماعی چگونه در سایه‌ی قهرمانان انفرادی رنگ باخته است. می‌توان برای درک بهتر به بعضی از نمونه‌های مطرح در ذهن تماشاگر ایرانی ارجاع داد که روابط چه تعریفی یافته است. فیلم «توفیق اجباری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، نمونه‌ی ساده‌ و خوبی است. قهرمانان داستان به جز یک برادر و یک پدربزرگ، هیچ عنصری از خانواده در کنارشان نیست. روابط انفرادی با دوستان، پررنگ‌تر از قوام خانوادگی است. ریا و توطئه‌چینی و دروغ و اغواگری و مانند آن، که از دید خانوادگی ویرانگر است، در این داستان به‌وفور دیده می‌شود. عنصری که بنیان خانواده را تحکیم می‌بخشد، یعنی بچه، مورد تمسخر قرار می‌گیرد و قهرمان فیلم از این جهت، فریب می‌خورد. چنین اثری را می‌توان نوعی هجوم مدرنیته برای تخریب بنیان سنت نیز قلمداد کرد.
متأسفانه در سینمای ایران، کم‌تر فیلمنامه‌نویسی توان حرفه‌یی خود را در نگارش داستان خانواده‌ی ایرانی به کار می‌گیرد. آیا آن تبحری که توانسته چندین داستان مجزا را با یک رشته‌ی اتصال بسیار دقیق در فیلم «دایره‌زنگی» به هم وصل کند، برای نگارش فیلمنامه‌ی خانوادگی هم به کار گرفته می‌شود؟ در همین فیلم نیز آن‌ چه محور داستان قرار می‌گیرد، نقد روابطی است که در حقیقت برای تحکیم اجتماع به کار می‌آید. همه‌ی عناصر این داستان با روابطی انفرادی و دستاویز قرار دادن مواردی چون ماهواره، فیلم و تلویزیون، می‌کوشیدند که معدود قهرمانان خانواده‌دوست را به نقد کشانده و حتی قوه‌ی انتظامی ناظر را به دنبال خویش، از این سو به آن سو بکشند و در انتها نیز همان گروه خانواده‌دوست را گریزان کرده و قهرمانان انفرادی (اما همراه با خانواده) به مسافرت رفتند و جستند!
غلبه‌ی جوانی بر اندیشه و خرد، در بسیاری از فیلم‌های ایرانی دیده می‌شود. همگان، نخستین گام تشکیل یک خانواده، یعنی ازدواج را بهانه می‌گیرند و داستانی را تدارک می‌بینند که در آن، کم‌تر نشانی از جمع دیده می‌شود اما این گونه‌‌ فیلمسازی رایج‌شده در سینمای ایران، پاسخ جالبی از جامعه گرفته است.
این روزها، گفته می‌شود که روزانه ۲۰ هزار نفر در تهران به سینماها می‌روند و بسیاری از فیلم‌ها، فروش مورد نظر را ندارد؛ چرا چنین شده است؟ چرا سهم سینما در سبد تفریحات یا وسایل اوقات فراغت خانواده‌ی ایرانی کم‌تر از گذشته شده است؟ بهای بلیت سینما از قیمت یک پیتزای معمولی هم کم‌تر است اما چگونه است که روزانه این همه پیتزا فروخته می‌شود اما بلیت سینما خیر؟ ما از فروش نیم‌بهای یک روز در هفته به دو روز در هفته فکر می‌کنیم و حتی با شیوه‌هایی چون «فیلم‌پارک» با توسل به شهرداری، می‌کوشیم فیلم‌ها را در قالب سینما به تماشاگر عرضه داریم.
● هجوم به سنت‌ها
چرا این مشکل پیش آمده است؟ پذیرفتنی نیست که بگوییم فیلمساز ایرانی با اجتماع ارتباط ندارد؛ ارتباط دارد اما مسیر را به درستی طی نمی‌کند. سینماگر ایرانی می‌داند که تماشاگر زمانی به یک فیلم توجه نشان می‌دهد که با زندگی خودش، برابری کند و برای داستان، ما به ازای بیرونی در ذهنش داشته باشد، به همین دلیل است که عنصر تخیل و فیلم فانتزی در سینمای ایران رشد نمی‌کند؛ هر داستان به‌دور از این ضابطه، توفیق نداشته است. همه‌ی فیلم‌های ناموفق در سینماهای تهران را ببینید. فیلم «همخانه» در تهران نمی‌فروشد، شاید چون خانواده‌ی تهرانی احساس می‌کند که دچار خدعه و نیرنگ از جانب دانشجوی شهرستانی می‌شود و چون این را برنتافته، داستان را مناسب تبلیغ شفاهی، اصلی‌ترین روش تبلیغی در سینمای ایران، ندانسته است اما در شهرستان‌ها گفته می‌شود پرفروش شده، شاید چون توفیق شخصیت شهرستانی را در شهر تهران مطرح کرده است ولی در همین فیلم، رفتارهای انفرادی در جهت غلبه بر روابط اجتماعی و خانوادگی حرکت داده شده است.
بخواهیم یا نخواهیم، با نگاهی به مجموعه آثار سینمای ایران، می‌توان دریافت که مدرنیته، هجومی پررنگ بر سنت‌ها داشته و به همین دلیل است که خانواده‌ی ایرانی تحت فشار اقتضائات مدرنیته، به آن روی خوش نشان نمی‌دهد، چون سنت‌ها را محکم‌ترین و بهترین سنگر حفظ ارزش‌های خویش می‌داند.
فراموش نکنیم که خانواده در ایران، در همه‌ی آثار تصویری، خودش را می‌جوید و هر اثری که از این قاعده‌ی ساده دور شود، قریب به یقین شکست خواهد خورد
حسین سلطان‌محمدی
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید