شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جریان شناسی سینمای ایران


جریان شناسی سینمای ایران
● دهه چهل و پنجاه
تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکل گیری سینمای فرهنگی در ایران شد. هم‌کاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلم‌های کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرین‌کلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقاء سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیش‌رو هم‌راه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کننده‌ای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیل‌کرده کشور عواملی بودند دست در دست هم جریان نو و سازنده‌ای را در سینمای ایران طی سال‌های ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند. سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، امیر نادری و... از افرادی بودند که با بهانه‌های غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گام‌های مهمی در سال‌های بعد بر دارد.
بعد از بوجود آمدن تلویزیون ملی در سال ۱۳۴۵ فیلم های متعددی ساخته شد. ناصر تقوایی «باد جن» را ساخت، نصیب نصیبی «آناهیت» و محمد تهامی نژاد «سینمای ایران به شیوه‌ی ترکیبی» ساخت. منوچهر عسگری‌نسب «پیر سبز چکچکو»، منوچهر طبری «دراویش قارویه»، احمد شاملو «پاوه، شهری از سنگ در دل تپه سبز»، کیومرث درم‌بخش «جرس ( ساربانان کویر ) » و محمدرضا اصلانی فیلم تجربی «جام حسنلو» را ساخت. در این میان پرویز کیمیاوی با ساخت فیلم «یا ضامن آهو» شاید اولین تجربه در سینمای دینی در کشور ما را رقم زد. این فیلم بدون صدا سعی در تصویرسازی استغاثه داشت که برنده جایزه هیأت داوران جشنواره فیلم سال ۱۳۵۰ شد.
● سینمای پس از انقلاب
بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بدلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیت نابسامانی بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس از سینمای ایران خارج شد و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد.
این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.
همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.
● کارکردها
کارکرد(Function) عبارت است از حاصل یا نتیجه نوعی وجود یا عمل( حرکت) اشخاص یا اشیاء و جزء پدیده های لمس ناپذیری چون الگوهای فرهنگی، ساختارهای گروهی و نگرش ها قرار دارد. به دیگر سخن "کارکرد" به معنای نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره ای از پدیده هایی که با آن مرتبط می باشد، باقی می گذارد. دورکیم در کتاب تقسیم کار اجتماعی، کارکرد را در همین معنا بکار برده است.(ساروخانی، جامعه شناسی ارتباطات، ص ۷۲)
" ویلیام اسکیدمور" معتقد است بهترین راه برای فهمیدن این واژه، در نظر گرفتن آن به عنوان یک اثر است و فونکسیون هر عملی، اثر آن است.( اسکیدمور، ص ۱۴۱)
آنچه که از سینمای جهان بر می آید چهار ژانر سکس، خشونت، اکشن و وحشت از طرفداران بیشتر و تولیدات بیشتری برخوردار است. با توجه به این ژانرها کارکرد سینما سرگرمی و تفریح است و صنعت بوجود آمده از سینما صنعت تفریحی است که به پرسود ترین صنعت تفریحی امروز دنیا تبدیل شده است.
آدورنو و هورکهایمر این معضل محصولات فرهنگی را تشخیص داده و از آن به صنعت فرهنگ تعبیر می کنند. آنها می گویند: فرهنگ، تا جایی فرهنگ به حساب می آید که با نظام سلطه و سرکوب که در زندگی روزمره وجود دارد، همراه نشود و آنجا که با زندگی روزمره همراه شود، دیگر فرهنگ نیست بلکه «صنعت فرهنگ» به حساب می آید.
«صنعت فرهنگ» برای اشاره به این موضوع است که از بعضی جنبه های کلیدی این صنایع با سایر حوزه های تولید انبوه که برای مصرف تولید می کنند، تفاوتی ندارند، یعنی فرهنگ نیز به حد کالاهای مصرفی تنزل کرده است و تحت سلطه نظام صنعت فرهنگی، همگان در نظامی متشکل از کلیساها، کلوب ها، کانون های حرفه ای و غیره محصور می شوند که مجموعاً سازنده حساس ترین ابزار کنترل اجتماعی هستند.
باید سوال کرد با توجه به نظارت بر ساخت فیلم ها و شوراهای سیاستگذاری فیلم های سینمایی در کشور ما آیا سینمای ایران حرکتی جدای از چهار ژانر پرطرفدار در جهان دارد؟ در دهه ۸۰ یعنی بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ شاهد تولید فیلم های اکشن حتی در حوزه دفاع مقدس هستیم که نمی توان ادعای سینمای دینی را در این فیلم ها داشت اما می توان ادعای پیروی از سینمای اکشن هالیوود را در این فیلمها نمود.
بعد از سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ با توجه به جریان های اجتماعی سیاسی بوجود آمده در کشور تولید فیلم های با موضوع عشق و آزادی و دوستی میان دوجنس مخالف باب شد. در این زمان هم شاید هر از چند گاهی فیلم هایی با محتوای دینی ساخته می شد اما جریان سینمای ایران براساس توجه به سینمای جهان برلبه محدودیت ها قدم برمی داشت و آمار فیلمها و فیلم نامه های رد شده در شورای نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر سال بیشتر می شد.
در طی سالهای ۱۳۸۴ به بعد ژانر جدیدی که شاید باز بتوان ادعای پیروی از هالیوود را داشت به کشور ما وارد شد و آن سینمای معناگرا بود که پیوند عمیقی با دین و اخلاق و عالم معنا برقرار می کرد. البته در مورد دینی بودن این سینما با توجه به آموزه های دین اسلام کمی باید تردید کرد. برای روشن شدن بحث به مفهوم سینمای دینی در مقاله بعد می پردازیم.
سید عبدالرسول علم الهدی
منبع : سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید