دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کتمان واقعیت


کتمان واقعیت
اظهارات معاون پیشین وزارت امور خارجه در نقد دیپلماسی دولت نهم و تعریف و تمجید از عملکرد مدیریتی دوره قبل وزارت امور خارجه که در نشست یکی از تشکل ها ایراد شده علاوه بر تناقضات گفتاری در تحلیل و غیر فنی و غیر تخصصی بودن مطالب ارائه شده دارای چند ضعف اساسی و ریشه ای است که به برخی از آنها اشاره می نماییم:
۱) تحلیل درست و کارشناسانه در حوزه سیاست خارجی مستلزم داشتن اطلاعات دقیق، واقع بینی، درک شرایط، فهم سرعت تحولات و قدرت جمع بندی است که متأسفانه هیچ یک از مقدمات لازم فوق در کلام گوینده مشاهده نمی شود و مبنای اطلاعات ایشان بر گرفته از اظهار نظرها، مواضع و تحلیل مفسران غربی خصوصاً آمریکایی ها است. حتی ایشان بدون تغییر در ادبیات و واژه نامه آنها، عین مطلب را بی توجه به قالب بندی غیر منطبق و حاکم بر جملات نقل نموده است.
به عنوان مثال ایشان اظهار می دارد: «این رفتار (منظور سیاست هسته ای ایران است) دنیا را به این نتیجه رسانده که باید تصمیم جدی علیه ایران بگیرند.»
سیاستمداران آمریکایی در جنگ روانی تبلیغاتی خود علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران مواضع خود را به «دنیا» تعمیم می دهند و دنیا در نگاه آنها به ۵ کشور دارای حق وتو در شورای امنیت و دو، سه کشور غربی همراه آنها خلاصه می شود و سایر ملل اگر همسو با سیاست های آمریکا نباشند در واژه نامه آمریکایی جزو دنیا محسوب نمی شوند. این در حالی که در مقابل این گزاره ، استناد ما به حمایت ۱۱۸ کشور عضو غیر متعهد، اعضای کنفرانس اسلامی و ... است که با وجود حمایت کامل و مکرر از فعالیت های هسته ای ایران در لسان آمریکایی گویا بخشی از دنیا به حساب نمی آیند! متأسفانه سخنران نیز بدون توجه به این واقعیت ،دقیقاً همان تعبیر و کوچک بینی آمریکایی را در اظهارات خود نشان می دهد و حتی در بخشی از سخنان خود با وجود روابط بسیار صمیمی و گسترده ایران با همسایگان دقیقاً دیدگاه غیر صحیح و نادرست آمریکا را به عنوان تحلیل بر می گزیند و نگرانی همسایگان را از عدم اعتماد سازی ایران در بحث هسته ای طرح می نماید.قطعاً ایشان با توجه به باوری که به دیپلماسی تسلیم و سکوت دارند به خوبی می دانند که منظور آمریکا از اعتمادسازی، صرف تعلیق غنی سازی است. موضوعی که به دلیل ساده انگاری و فریب وعده های غربی ها در صدر سیاست های دوران ایشان قرار گرفت و سپس در آخرین روزهای حاکمیت این تفکر بر سیاست خارجی، علی رغم میل شان مجبور به تغییر آن شدند.این گونه کپی برداری ها از تحلیل و تفسیر رادیوها و مفسران غربی در اظهارات ایشان به وفور یافت می شود.
۲) اساس اظهارات ایشان از رویکرد مثبت و موفق سیاست خارجی فعال و تهاجمی فعلی (ما نمی گوییم بدون ایراد است اما بر این اعتقاد هستیم که زمینه پذیرش انتقاد منطقی و ظرفیت رفع نواقص را دارد) بیشتر واکنشی و از روی عصبانیت است. مصداق ایشان حکایت تاجر حسود است؛ تاجری نسبت به موفقیت همسایه خود رشک می برد، روزی شاگرد خود را فرمان داد که او را به پشت بام خانه همان همسایه موفق برده سر ببرد. شاگرد برآشفت و گفت: هرگز این کار را نمی کنم. تاجر حسود گفت: بخشی از اموالم را به شما می دهم. پرسید: چرا این خواسته را داری گفت: اگر مرا روی پشت بام منزل آن مرد موفق و مدبر سر ببری، او را به جرم قتل من حبس و مجازات می کنند و راه موفقیتش مسدود می گردد. شاگرد وقتی استدلال او را شنید، گفت: الحق که ... و حاجت ارباب برآورد و خود به قاضی رفته و قصه باز گفت. هم خود را رهانید و هم تاجر موفق را از اتهام مبرا کرد. اما سرنوشت تاجر حسود آن شد که شد!
البته با توجه به فعالیت های اقتصادی گسترده سخنران در برخی کشورهای تحت مدیریت سابق خود، مصداق تجارت در این حکایت فصلی مشترک است.
بنابراین می توان گفت: حمله مکرر ایشان آن هم در مقاطعی که دستاوردی موفق و مشهود در سیاست خارجی اعلام می گردد، در حقیقت شاید برای پوشاندن ناموفقیت های ایام مدیریتی مجموعه آنها در حوزه سیاست خارجی باشد.
لذا بعد از چند بار حمله به رویکرد هسته ای دولت فعلی به دلیل عدم کنترل احساسات به تناقض گویی می افتد و می گوید: «واقعاً مسئولان کنونی کشور چگونه می توانند پاسخ دهند که چرا به خاطر ادامه کار خط تولید سانتریفیوژهای کشور که در دولت پیش از آنان طراحی و اجرا شده بود، بزرگترین تحریم ها را برای کشور به ارمغان آورده اند.»یا این که می گوید: ۶۰% فرایند هسته ای فعلی سهم دولت اصلاحات و ۱۰% سهم دولت کنونی است.اگر طراحی و اجرای سانتریفیوژها و ۶۰% فرایند هسته ای مربوط به دولت اصلاحات بوده پس چرا تحریم ها و مشکلات کنونی را به گردن دولت فعلی می اندازید و افزایش تعداد سانتریفیوژها را به تمسخر می گیرید البته عدم آگاهی شما از روند این پیشرفت ها دلیل اصلی این تمسخر است وگرنه به خوبی می دانید که تمام تلاش شما در دوران تعلیق برای راه اندازی ۲۰ سانتریفیوژ تحقیقاتی هم بی نتیجه بود. این که همه دولت ها در روند پیشرفت نقش داشته اند شکی نیست اما بپذیرید که این درصدها با مشاهده عملکردها منطبق نیست و بی شک دیپلماسی فعال دولت نهم با عزت و قاطعیتی که در پیش گرفت توانست کندی و رکود حاصل از دیپلماسی تسلیم و سکوت را جبران نماید.
۳) توصیه های ایشان در زمینه های سیاست خارجی دقیقاً منطبق بر توصیه هایی است که غربی ها بر آن تأکید دارند و در تضاد با منافع و امنیت ملی ما است.
۴) در سایر حوزه های موفق از جمله مذاکرات ایران و آمریکا پیرامون امنیت عراق و یا سفر پوتین به تهران و سفر رئیس جمهور به نیویورک و ... نیز با همان نگاه برگرفته از تحلیل های غربی افاضه کلام نموده و احتمال یک درصد موفقیت را هم در این خصوص برای سیاست خارجی قائل نیستند. باید گفت، در این زمینه ها برخی تحلیلگران مغرض غربی به مراتب منصفانه تر از ایشان به تحلیل مسائل پرداخته اند.
توصیه ما به نظریه پرداز سیاست خارجی به اصطلاح اصلاح طلبان این است که برای رسیدن به مقدمات لازم مطروحه در تحلیل مسائل سیاست خارجی بهتر است بر اعصاب خود مسلط باشید. واقعیت های ملموس را نمی توان کتمان کرد.
مجتبی علوی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید