شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

علی (ع) از زبان خود علی(ع)


علی (ع) از زبان خود علی(ع)
در مدح تو ای مظهر اضداد چه گوییم
بالاست مقام تو، گفتار قصیر است
با این كه تویی پادشه عالم هستی
كرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است(۱)
بدون هیچ تعارفی درباره امیرمؤمنان علی (ع) سخن گفتن و اوصاف او را بیان نمودن، كاری است بس دشوار، پیامبر اكرم(ص) فرمود: «لو انّ الرّیاض اقلامٌ و البحر مدادٌ و الجنّ حسابٌ و الانس كتابٌ ما حصوا فضایل علی بن ابی طالبٍ؛(۲) اگر همه درختان باغها قلم شوند و تمام دریاها مركّب و جوهر، و جنها حسابگر و انسانها نویسنده گردند، نمی‏توانند فضایل علی(ع) را شماره كنند.»
كتاب فضل تو را آب بحر كافی نیست
كه‏تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم
و همچنین آن حضرت فرمود:« خداوند برای برادرم علی(ع) فضائلی قرار داده كه از شماره بیرون است. هر كس یكی از فضایل او را بیان و بدان معترف باشد، خداوند گناهان گذشته و آینده‏اش را خواهد بخشید و كسی كه فضیلتی را از او بنویسد تا وقتی كه از آن نوشته اثری باقی است فرشته‏ها برایش طلب آمرزش می‏كنند و آنكه به فضائل علی (ع) گوش بسپارد، خداوند گناهانی را كه به وسیله گوش دادن مرتكب شده می‏بخشد، هر كس نوشته‏ای در فضیلت علی(ع) نگاه كند گناهانی را كه به وسیله چشم انجام داده است مورد آمرزش قرار می‏دهد.(۳)
● مولود كعبه
یكی از فضائل آن حضرت از میان صدها فضیلت، ولادت آن حضرت است در درون خانه خداوند. این امر را تمام محدّثان(۴) و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در كتابهای خود نقل كرده‏اند؛ و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت تصریح نموده و آن را یك فضیلت بی‏نظیر خوانده‏اند.(۵)
حاكم نیشابوری می‏گوید: ولادت علی(ع) در داخل كعبه به طور متواتر (و قطعی) به ما رسیده است.(۶)
آلوسی می‏گوید: تولد علی در كعبه در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تا كنون كسی به این فضیلت دست نیافته است.(۷)
در منابع شیعه می‏خوانیم وقتی كه فاطمه بنت اسد دچار درد زایمان گردید، راه مسجد الحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار كعبه، نزدیك ساخت و چنین گفت: خداوندا به تو و پیامبران و كتابهائی كه از طرف تو، نازل شده‏اند و نیز به سخن جدّم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم، پروردگارا به پاس احترام كسی كه این خانه را ساخت و به حق كودكی كه در رحم من است، تولد این كودك را برای من آسان فرما! لحظه‏ای نگذشت كه فاطمه بنت اسد به صورت اعجازآمیزی وارد خانه شد و در آنجا وضع حمل نمود.
بعد از چهار روز از كعبه خارج شد، فاطمه بنت اسد می‏گوید: وقتی از خانه خارج شدم هاتفی(از غیب) مرا ندا داد: ای فاطمه (این نوزاد را) به نام علی نام‏گذاری كن پس او علی است و خدای اعلی می‏گوید: به راستی اسم او را از اسم خودم جدا ساختم، و او را به ادب خود، ادب نمودم و او را بر اسرار علم خود آگاه ساختم و او كسی است كه بتها را در خانه من خواهد شكست و بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود. پس خوش به حال كسی كه او را دوست بدارد و اطاعتش كند وای بر كسی كه او را دشمن بدارد و نافرمانی نماید.(۸)
آری سیزدهم رجب سال ۳۰ عام الفیل این حادثه عظیم اتفاق افتاد، به همین مناسبت آنچه در پیش رو دارید گامی است در بیان فضائل امیرمؤمنان از زبان خود آن حضرت امید كه ره توشه‏ای باشد برای همه مسلمانان دنیا مخصوصاً شیعیان آن حضرت.
البته تذكر این نكته لازم است كه حضرت سخت استنكاف دارد از این كه فضائل خویش را به زبان آورد. چنان كه خود می‏فرماید: «ولو لا ما نهی اللّه عنه من تزكیهٔ المرء نفسه، لذكر ذاكرٌ فضائل جمّهًٔ، تعرفها قلوب المؤمنین و لا تمجّها آذان السامعین؛(۹) و اگر خدا نهی نمی‏فرمود كه مرد خود را بستاید، فضائل فراوانی را برمی‏شمردم، كه دل‏های آگاه مؤمنان آن را شناخته و گوش‏های شنوندگان با آن آشناست.
۱) راه و رسم امام
خیلی از رهبران دنیا هستند كه به راه و اهدافی كه انتخاب كرده‏اند یقین و باور ندارند بلكه گاه آن راه و اهداف را وسیله رسیدن به قدرت خویش می‏دانند امّا علی(ع) این چنین نیست آنچه را كه بعنوان راه و یا اهداف خویش به مردم معرفی نمود سخت به آن اعتقاد داشت، خود در این زمینه می‏فرماید:«و انّی لعلی الطّریق الواضح القطه لقطاً؛(۱۰) و براستی من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم .
۲) سوابق مبارزاتی حضرت
همانا خداوند سبحان حضرت محمد(ص) را مبعوث فرمود: در روزگارانی كه عرب كتابی نخوانده و ادّعای وحی و پیامبری نداشت، پیامبر اسلام(ص) با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات كشاند... به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست...در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم، و خیانت نكردم، و سستی در من راه نیافت به خدا سوگند درون باطل را می‏شكافم تا حق را از پهلویش بیرون كشم.(۱۱)
۳) شجاعت مولا
انا وضعت فی الصّغر بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون ربیعهٔ و مضر ؛ من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم، و شجاعان دو قبیله «ربیعه» و «مضر» را درهم شكستم.(۱۲)
۴) صبر و بردباری علی
حقا كه باید گفت صبر علی را هیچ كس نداشته و ندارد او در مقابل غصب خلافت و آن همه توهین‏ها به شخص او و همسر گرامیش فاطمه زهرا(س) صبر و بردباری نمود با آن كه توان و قدرت مقابله را داشت ولی برای حفظ مصالح جامعه اسلامی و وحدت آن همه را تحمّل نمود، خود می‏فرماید: «در اندیشه بودم كه آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان‏زای تاریكی كه به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ كه پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت، و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‏دارد.
فرأیت انّ الصّبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجاً؛(۱۳)پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه‏تر دیدم. پس صبر كردم در حالی كه گویا خار در چشمم و استخوان در گلویم مانده بود. و با دیدگان خود می‏نگریستم كه میراث مرا به غارت می‏برند!
در جای دیگر فرمود: «براستی می‏دانید كه سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام داده‏اید گردن می‏نهم، تا هنگامی كه اوضاع مسلمین روبراه باشد و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود، و پاداش این گذشت و سكوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم. و از آن همه زر و زیوری كه به دنبال آن حركت می‏كنید، پرهیز می‏كنم.»(۱۴)
۵) علم بی‏كران مولا
تمام فضائل در عظمت علی(ع) ریشه در علم الهی و بی‏كران او دارد، گاهی كه زمینه پیش می‏آمد حضرت اشاره به علم وسیع خود می‏نمود، از جمله فرمود: «و اللّه لو شئت ان اخبر كلّ رجلٍ منكم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت ولكن اخاف ان تكفروا فیّ برسول اللّه (ص) ؛ سوگند به خدا، اگر بخواهم می‏توانم هر كدام شما را از آغاز و پایان كارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم من از آن می‏ترسم كه با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا(ص) كافر شوید، آگاه باشید كه من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می‏سپارم سوگند به خدایی كه محمد(ص) را به حق برانگیخت و او را برگزید جز به راستی سخن نگویم، پیامبر اسلام(ص) همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاكت آن كس كه هلاك می‏شود، و جای نجات كسی كه نجات می‏یابد، و پایان این حكومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است. هیچ حادثه‏ای بر من نگذشت جز آن كه در گوشم نجوا كرده بود و مرا بدان مطّلع ساخت.»(۱۵)
۶) عدالت علی(ع)
عدالتگری مولا شهره جهانی دارد تا آنجا كه گفته‏اند: علی مانند هر مرد الهی و رجل ربّانی دیگر، حكومت و زعامت را به عنوان یك پست و مقام دنیوی كه اشباع كننده حس جاه‏طلبی بشر است و به عنوان هدف و ایده آل زندگی، سخت تحقیر می‏كند و آنرا پشیزی نمی‏شمارد، آنرا مانند سایر مظاهر مادّی دنیا از استخوان خوكی كه در دست انسان خوره داری باشد بی مقدارتر می‏شمارد، امّا همین حكومت و زعامت را در مسیر اصلی و واقعیش یعنی به عنوان وسیله‏ای برای اجراء عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع، فوق‏العاده مقدّس می‏شمارد و مانع دست یافتن حریف و رقیب می‏گردد.(۱۶)
خود درباره اجرای عدالت خود می‏گوید: «مردم! عذرخواهی كنید از كسی كه دلیلی بر ضدّ او ندارید، و آن كس من می‏باشم. مگر من در میان شما براساس «ثقل اكبر» كه قرآن است عمل نكردم؟ و ثقل اصغر«عترت پیامبر(ص)» را در میان شما باقی نگذاردم؟ مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهتان نكردم؟ و البسكم العافیهٔ من عدی؛ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندان شما نپوشاندم؟ و نیكی‏ها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم؟ و ملكات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟..(۱۷)
۷) سیاست و زیركی حضرت
سیاست دینی و اسلامی از شیطنت و حیله فاصله دارد، امّا سیاست‏های غیر دینی همراه و ممزوج با حیله‏گری و جنایتگری است: حضرت درباره سیاستمداری خود می‏فرماید: «و اللّه ما معاویهٌٔ بادهی منّی، و لكنّه یغدر و یفجر و لولا كراهیّهٔ الغدر لكنت من ادهی النّاس، و لكن كلّ غدرهٍٔ فجرهٍٔ، و كلّ فجرهٍٔ كفرهٌٔ...؛(۱۸) سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیله‏گر و جنایتكار است. اگر نیرنگ، ناپسند نبود من زیرك‏ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه هر گناهی نوعی كفر و انكار است. روز رستاخیز در دست هر حیله گری پرچمی است كه با آن شناخته می‏شود. به خدا سوگند، من با فریبكاری غافلگیر نمی‏شوم، و با سخت‏گیری ناتوان نخواهم شد.
در مكتب لایموت دردانه علی است
در كون و مكان شاهد فرزانه علی است
در كعبه ظهور كرد تا بر همه خلق
معلوم شود كه صاحب خانه علی است
حجهٔ الاسلام سید جواد حسینی
پی‏نوشت‏ها:
۱. علی مردانی.
۲. بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۱۹۷.
۳. قندوزی، ینابیع الموده، ص ۱۴۱.
۴. ر.ك اربلی، كشف الغمّه، ج ۱، ص ۹۰.
۵. مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۹. شرح الشفاء، ج ۱، ص ۱۵۱.
۶. مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۴۸۳.
۷. شرح قصیده عبدالباقی افندی، ص ۱۵.
۸. بحارالانوار، ج ۳۵،ص ۸ ـ ۹ حدیث ۱۱.
۹. نهج البلاغه، نامه ۲۸، ص ۵۱۲.
۱۰. محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۹۷، ص ۱۸۰.
۱۱. همان، خطبه ۱۰۵، ص ۱۹۲.
۱۲. همان، خطبه ۱۹۲، ص ۳۹۸.
۱۳. همان، خطبه ۳، ص ۴۴.
۱۴. همان، خطبه ۷۴، ص ۱۲۲.
۱۵. همان، خطبه ۱۷۵.
۱۶. رـ ك سیری در نهج البلاغه، ص ۱۲۸.
۱۷. نهج البلاغه، خطبه ۸۷، ص ۱۴۸.
۱۸. همان، خطبه ۲۰۰.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام


همچنین مشاهده کنید