دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
سرگذشت هالیوود
ما همه کارشناسان فیلمهای آمریکایی هستیم و باید چنین باشیم چون بین ۴۰ تا ۹۰درصد فیلمهایی که در بیشتر مناطق جهان به نمایش درمیآیند تولید آمریکا هستند. در ۱۹۹۳، ایالاتمتحده تولیدکننده ۸۸ درصد پُرفروشترین فیلمها بود، و در ۱۹۹۴ برای نخستینبار درآمد برونمرزی سینمای آمریکا بر درآمد درونمرزیاش پیشی گرفت (راک وِل، ۱۹۹۴،H۱ ). این به معنای انکار اهمیت دیگر فرهنگهای تولیدکننده فیلم نیست: در بین تولیدکنندگان فیلم در جهان، اکثریت با رنگینپوستان است که در مقایسه با هالیوود پروژههای ایدئولوژیک و الگوهای توزیع بسیار متنوعتری را دنبال میکنند (شُهَت و اِستَم، ۱۹۹۴ : ۲۷) اما فرهنگ لوسآنجلسی و بازرگانی نیویورکی، مستقیم یا به صورت «دیگرِ» ضمنی، بر عرصه نمایش فیلم در سرتاسر جهان تسلط دارد، و توفیق درخشان صنعت فیلم آمریکا از جنگ جهانی اول به بعد الگویی برای صادرات کالاهای موسیقایی، تلویزیونی، کارهای تبلیغاتی و اینترنت از آمریکای شمالی به خارج بوده است. رواج برنامههای تلویزیونی ماهوارهای و نوارهای ویدئو همراه با خصوصیسازی و آزادسازی پخش رادیو ـ تلویزیونی شبکههای ملّی، همچنان میدان عمل فنّاوری صوتی ـ تصویری را گسترش میدهد (واسکو، ۱۹۹۴ : ۲۳۳). اما این تسلط چطور شکل گرفت؟ علم اقتصاد برای نظریهپردازی درباره صنعت سینما با دشواری روبهرو بوده است. تولید فیلم، برخلاف بسیاری تولیدات دیگر، عمدتاً در اختیار معدود شرکتهای بزرگی است که هر یک محصولاتی محدود و مخصوص به خود را تولید میکند. بیشتر سرمایهگذاریها به شکست تمامعیار میانجامند، و این دردی است که فقط شرکتهای بزرگ یارای تحملش را دارند. اهمیت بیچون و چرای داستان فیلم در نظر تماشاگران، و نه هزینه فیلم، خلاف مفروضات متعارف اقتصاد کلاسیک درباره نقش قیمت در برقراری توازن بین عرضه و تقاضا است، و از این گذشته، به سبب وابستگی فیلم به فضای متنیِ آن، عوامل بیرونی نقش قاطعی در بازده اقتصادی فیلم ایفا میکنند.
علم اقتصاد ــ به معنای متعارف آن ــ توفیق هالیوود را در طی سالیان گذشته برحسب فرهنگ مدیریتیِ منعطف و نظام مالی باز، آزاد و خلاّقی توضیح میدهد که خود را با شرایط اقتصادی و اجتماعی متغیر تطبیق داده است. بدینسان، در عصر فیلمهای صامت فیلمهایی تولید میشد که علاوه بر بازار گسترده ملی آمریکا، در بازار دیگر کشورهای انگلیسیزبان نیز به فروش میرفت. از آنجا که زبان انگلیسی زبان بینالمللی بود پیدایش سینمای ناطق به رونق بازار فیلمهای آمریکایی کمک کرد، و ضمناً ترکیب قومیِ متنوع ایالات متحده نیز به باب شدن شیوه عامتر و جهانیتری برای بیان داستان، در قیاس با سایر فرهنگها، کمک کرد. بر پایه این استدلال، از آن زمان به بعد، هالیوود با تکیه بر همین نقاط قوّت و با پیروی از اصل تجارت آزاد و رقابتپذیری، رشد یافته است (اچسِن و مُل، ۱۹۹۴: ۳-۲۷۱). در مقابل، رویکرد اقتصاد سیاسی مدعی است که این موفقیت وامدار هماهنگی ــ البته گاه همراه با اختلاف و اغتشاش ــ بین سرمایه و دولت برای تثبیت و حفظ موقعیت مسلط تجاری و ایدئولوژیک هالیوود بوده است و در این میان، نقش دولت به همان اندازه حیاتی بوده است که نقش تماشاگران و شرکتهای تولیدکننده فیلم.
واقعیت این است که تراز تجارت فیلم همیشه به صورتی که امروز شاهدیم نبوده است. اوایل قرن بیستم، فرانسه هفتهای ده دوازده فیلم به ایالات متحده میفروخت، و در ۱۹۱۴ ایالات متحده بیشتر فیلمهای سینمایی و بخش قابل ملاحظه فنّاوری تولید فیلم را از خارج وارد میکرد، و در آن زمان عرضه و نمایش فیلم در آمریکای لاتین در کنترل ایتالیا و فرانسه بود (بیلیو، ۱۹۹۳ : ۳-۳۲). و اما شرکت وَیتاگرف [Vitagraph] تا ۱۹۰۷ از هر حلقه فیلم دو نگاتیف تهیه میکرد، یکی برای اروپا و دیگری برای داخل کشور (دو گراتسیا، ۱۹۸۹ : ۵۷). تا ۱۹۰۹ شرکتهای آمریکای شمالی میتوانستند برای دخل و خرج خود به بازار داخلی اتّکا کنند و میکوشیدند بهای صادراتی فیلمها را برای عرضه به بازارهای برونمرزی تعدیل کنند (اُرِگان، ۱۹۹۲ : ۳۱۳).در فاصله بین سالهای ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ صادرات فیلم سینمایی ایالات متحده از ۳۶ میلیون فوت به ۱۵۹ میلیون فوت رسید، حال آنکه واردات فیلم این کشور که پیش از جنگ جهانی اول ۱۶ میلیون فوت بود در میانه دهه ۱۹۲۰ به ۷ میلیون فوت کاهش یافت (کینگ، ۱۹۹۰ : ۱۰، ۲۲). با اوج گرفتن فیلمهای داستانی در طی سالهای یادشده، هالیوود راهش را به بازارهای آسیا و آمریکای لاتین گشود و برای مثال با خریدن بنگاههای توزیعکننده محلی برزیل، تولیدات برزیلی را تقریباً یکسره از میان برداشت (شُهَت و اِستَم، ۱۹۹۴ : ۲۸). از ۱۹۱۹ فاکتورهای فروش خارجی بخشی از بودجه هالیوود را تشکیل میدادند، و در طی دهه ۱۹۲۰ بریتانیا، استرالیا، آرژانتین و برزیل عمدهترین پایگاههای صادرات هالیوود بودند (آرمس، ۱۹۸۷ : ۴۸). با تثبیت روش صداگذاری، سعی شد با تولید فیلمهای موزیکال رضایت تماشاگران غیر انگلیسیزبان جلب شود، و از این گذشته استودیوهایی که در کشورهای مختلف برپا شده بودند نسخههایی از کارهای موفق محلی را به زبان بومی تولید میکردند (تانستِل، ۱۹۷۷ : ۹۱). همچنین، صنعت فیلم با ایجاد پیوند بین فروش محصولاتی چون رادیو و صفحههای گرامافون با فیلمهای موزیکال، به همگرایی و یکپارچهسازی افقی دست یافت. بنا بر برآورد دپارتمان تجارت در ۱۹۳۹ شصت و پنج درصد فیلمهای به نمایش درآمده در سرتاسر جهان محصول ایالات متحده بوده است (هارلی، ۱۹۴۰ : ۲۱)
قطعاً بخشی از این موفقیت مرهون جذابیت داستانیِ فیلم ها بود. برای مثال، در طی دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در ایتالیا، هالیوود نوعی مدرنیته درخشان و افسانهای را تصویر میکرد که حتی برای موسولینی هم جذاب بود. زیبایی، نشاطجوانی و ثروت زیرعنوان سرگرمی درمیآمیختند. بازاریابی محلی، شادیهای فوقالعاده این دنیای مدرن و تفاوتهایش را با زندگی سنتی ایتالیایی برجسته میکرد. همزمان، صنعت ملی سینما در نتیجه گسترش شبکه توزیع آمریکایی، مالیاتهای جدید دولت و اتکا به فنّاوری آمریکایی توان رقابت را از دست داد (هِی، ۱۹۸۷ : ۷۱-۶۶)
با این همه، واقعیت دو جنگ جهانی هرگونه بحثی را که در آن سیطره آمریکا صرفاً برحسب مدیریت پیشرفته یا پسند مصرفکنندگان در پهنه جهان توضیح داده شود، دچار مشکل میسازد. منازعات ۱۹۱۸-۱۹۱۴ و ۱۹۴۵-۱۹۳۹ آهنگ تولید ملی را در سرتاسر اروپا متوقف یا کُند کرد (اَیزِد، ۱۹۸۸: ۳-۶۱، ۸۲، ۱۱۸). فیلمهای بسیار در انتظار خارج شدن از «سیاهه» فیلمهای به نمایش در نیامده بودند (در طی چهار سال از ۱۹۴۵ به بعد، ۲۰۰۰ فیلم داستانی به ایتالیا صادر شد)، ضمن آنکه ایالاتمتحده سرگرم تقویت زیر ساخت صنعت کشتیرانی رو به رشد آن کشور بود. سیاستهای آژانس صادرات فیلمهای سینمایی، از نظر روش و محتوا، آنقدر به سیاستهای ایالاتمتحده شبیه بودند که این سازمان نوپا در دهه ۱۹۴۰ خود را «وزارت خارجه کوچک» میخواند (گوبَک، ۱۹۸۷: ۳-۹۲). در طی همین سالها بود که به درخواست وزارت خارجه «دیگر»، نظام سانسور (Production Code) خود تنظیمکننده این صنعت مورد تازهای را بر موارد متعدد و عجیبی که منعکسکننده دغدغههای صنعت در خصوص سکس بود، افزود: عرضه و فروش سبک زندگی آمریکایی به سرتاسر جهان (شاتْز، ۱۹۸۸: ۱۶۰؛ پاودِر مِیکر ۱۹۵۰ : ۳۶). انحلال اجباری نهادهای دولتی تولید فیلم در کشورهای محور، همراه با برنامههای فاشیسمستیزی و کمونیسمستیزی، مکمل طرحهای هالیوود برای کسب سود بیشتر بود. بنابراین، با وجود همه حرفهایی که درباره پیروی هالیوود از سیاست رقابت آزاد زده میشود، واقعیت این است که هالیوود دهها سال از سیاستهای حمایتی برخوردار بوده است، مثلاً امتیازهای مالیاتی، واسطهگری فیلم، نمایندگی در وزارت خارجه و اقتصاد، کمکهای پولی و مالی و خریدهای انحصاری در داخل کشور. از این گذشته، دولت آمریکا منابع عظیمی را وقف ایجاد و حفظ صنعت فیلم کشور در بخش خصوصی، در خدمت ایدئولوژی و منافع کرده است (هارلی، ۱۹۴۰ : ۳؛ الساسِر، ۱۹۸۹: ۱۱-۱۰)
با به خطر افتادن سود تولید فیلم در داخل در نتیجه قوانین ضدانحصار و رواج تلویزیون، هالیوود در طی دهه ۱۹۵۰ بیش از پیش به بازار جهانی رو آورد (آرمس، ۱۹۸۷ : ۴۹). دستیابی به همگرایی عمودی (vertical integration) از راه به چنگ آوردن مالکیت تولید، توزیع و عرضه ممکن است در داخل کشور با محدودیت و ممنوعیت قانونی روبهرو باشد، اما در سطح جهانی چنین نیست. تا دهه ۱۹۶۰ ایالاتمتحده روی نیمی از درآمد صنعت فیلم خود که متکی به صادرات بود حساب میکرد. بریتانیا و آمریکایلاتین پُر استفادهترین مشتریان فیلمهای هالیوود بودند. در هر دو مورد، شرایط نامساعد اقتصادی از یکسو و کوتاهی در سرمایهگذاری برای سینماهای چندسالنی به کاهش شمار سینمارُوها انجامید. در نتیجه، هالیوود به شکلهای جدید بهرهبرداری تجاری رو آورد (مانند «کشف» مخاطبان و تماشاگران سیاهپوست آمریکایی و ظهور ژانر «سیاهمحور» (blaxploitation) . در پی این بهرهبرداری تازه از سوی چند ـ شرکتیها [conglomerates] و دستیابی آنها به استودیوها، راهبردهایی برای بازیابی تماشاگران اتخاذ شد (مَتِلار، ۱۹۷۹: ۱۹۴). حکومت و بخش صنعت آمریکا هر دو کارتلهایی را برای عرضه و فروش فیلم در سرتاسر دنیا ایجاد کردند، و در ضمن، دفاتر خاصی را برای آفریقای انگلیسیزبان و فرانسهزبان تأسیس نمودند. «شرکت صادرات فیلم آفریقاییِ هالیوود» از دهه ۱۹۶۰ بازار فروش فیلم به مستعمرات سابق بریتانیا را در اختیار داشته است. در این دهه در قاره آفریقا سالانه حدود ۳۵۰ فیلم روی پرده میرفت که تقریباً نیمی از آنها تولید آمریکا بود (دیاوارا، ۱۹۹۲ : ۱۰۶، ۱۹۹۴ : ۶-۳۸۵؛ یوکادایْک، ۱۹۹۴ : ۶۳). امروزه آسانتر میشود فیلمی آفریقایی را یافت که در اروپا یا ایالات متحده نمایش داده شده باشد تا فیلمی آفریقایی که در خود آفریقا روی پرده رفته باشد. در پی موج تورم سرسامآور دو دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ که صنعت فیلم مکزیک و آرژانتین را به مرز تعطیل کشاند، تعداد فیلمهای هالیوود که در آمریکای لاتین به نمایش درآمدند به میزان قابل ملاحظهای افزایش یافت حال آنکه تا اواسط دهه ۱۹۸۰ ژاپن عمدهترین بازار سودآور خارجی به شمار میرفت (هیمپِل، ۱۹۹۶ : ۵۲؛ اُرِگان، ۱۹۹۲ : ۳۰۴). چنانکه خواهیم دید، تحولاتی همچون چرخش به سمت سیاستهای نولیبرال و سرمایهگذاریهای چندملیتیها در طی دهه گذشته، سود بیشتری را برای هالیوود از رهگذر خصوصیسازی رسانهها، بازار واحد اروپای غربی، راهیابی به بازار کشورهای بلوک شوروی سابق، و رواج دستگاههای ضبط و پخش تصویر (ویدئو) به ارمغان آورده است (اِلساسِر، ۱۹۸۹:۱۵؛ گوبَک، ۱۹۸۷:۹-۹۸؛ واسکو، ۱۹۹۴:۲۲۰ و ۲۲۴)
و اما اگر سیطره روزافزون اقتصادی بازارهای جهانیِ هالیوود واقعیتی بدیهی است، چرا این سیطره سبب نگرانی بسیاری از دولتها شده است؟ چرا مسائل ماهیتاً صنعتیِ تراز بازرگانی با دغدغههای فرهنگی در خصوص تراز معنا همراه شدهاند؟ این سیطره از چه نوع «تهدیدی» حکایت میکند، و راستی چه چیزهایی به خطر میافتند؟
● امپریالیسم فرهنگی
کشورهای پیرامونی (جهان سوم کنونی) در طی دورانی به در ازای یک هزاره، اندیشهها و کالاهایشان را مبادله کردهاند. شبکههای مبادله اطلاعات و داد و ستد بازرگانی، پهنههای اقیانوس آرام، آسیا، مدیترانه و آفریقا را تا قرن پانزدهم به یکدیگر پیوند میداد، در طی همین قرن بود که بردهداری، نظامیگری و فنّاوریِ امپریالیسم اروپا دستاندرکار از میان برداشتن این راههای ارتباطی شدند. ارتباطات درونقارهای رفتهرفته وابسته به اروپا همچون قاره مرکزی و واسط جهان شد. ایدئولوژیهای تازه هم پا به میدان نهادند؛ برتری نژادی و مأموریت و رسالت مسیحیت برای مسیحیگردانیِ پیروان ادیان دیگر (هِیملینک، ۱۹۹۰:۴-۲۲۳). حال، فرهنگ و اطلاعات در کانون توجه امپراتوری اروپا جای گرفت. فنّاوری و داستانپردازیِ سینمایی تقریباً همزمان با هم همچون بخشی از تحولات عمده در سیاست استعماری ظاهر شدند؛ ایالات متحده، فیلیپین و کوبا را به تصرف درآورد، قدرتهای اروپایی بر سر تقسیم قاره اروپا به توافق رسیدند، و مقاومت بومیان آمریکا در هم شکسته شد. درحالیکه حقوق بومیان زیر پا گذاشته میشد، صادرات فرهنگی ـ تجاری و اقتدار مطلق پابهپای هم پیش میرفتند (همراه با سلسله داستانها و روایتهایی از نسلکشی که روی پرده سینما نقش میبست). صادرکنندگان هالیوودنشین حتی در ۱۹۱۲ به این نکته آگاه بودند که فیلمهای هالیوود هر جا که پا بگذارند باب تقاضا برای کالاهای آمریکایی را میگشایند. ویل هِیز در ۱۹۳۰ به آژانس تبلیغاتی جِی والتر تامپسون گفته بود که صدور هر فوت فیلم آمریکایی برابر است با فروش یک دلار از مصنوعات آمریکا در نقطهای از جهان (هِیز، ۱۹۳۱:۱۵). تا اواخر دهه ۱۹۳۰ حکایتهای اغراقآمیزی درباره رابطه بین سینما و فروش مصنوعات بیان میشد، نظیر داستان رواج بازار جدید برای فروش چرخهای خیاطی آمریکایی در پی نمایش فیلمی درباره شرایط یک کارخانه آمریکایی، البته به شیوه پردازش هالیوودی. والتر وانگر، فیلمساز، حتی از اعتصاب تندنویسان پاریس در اعتراض به شرایط شغلیِ خود در مقایسه با شرایط مستخدمان اداری که در یک فیلم آمریکایی تصویر شده بود ــ و به قول او نقش ۱۲۰۰۰۰ سفیر آمریکا (به تعداد نسخههای صادراتی فیلم در یک سال) ــ ابراز خوشحالی کرده بود (وانگر، ۱۹۳۹: ۵۰، ۴۵). رابطههایی از این دست را میتوان در دو صحنه مشهور با بازیگری کلارک گِیبِل مشاهده کرد. در صحنهای از فیلم در ناپل شروع شد [It Naples in Started] (مِلویل شاوِلسون، ۱۹۶۰) کلارک گیبل به یک پسربچه بومی طرز درست کردن همبرگر را آموزش میدهد. این قضیه بحثهایی را در بین مردم درباره شیوه ناشیانه آشپزی اهالی مدیترانه برانگیخت. یک ربع قرن پیش از آن، هیأتی از بازرگانان آرژانتینی از فیلم شبی اتفاق افتاد [It Night One Happened] (فرانک کاپرا، ۱۹۳۴) به سفارت آمریکا شکایت میبرند، چون در این فیلم کلارک گیبل پیراهنش را در حالی که زیرپوش بر تن ندارد درمیآورد و با این کار یک قلم کالای اضافی به فهرست موجودی انبار میافزاید (کینگ، ۱۹۹۰ : ۳۲)
منبع : فرهنگسرایرسانه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حج رافائل گروسی آمریکا رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان انتخابات حجاب دولت سیزدهم رسانه
هواشناسی تهران شهرداری تهران فضای مجازی قتل وزارت بهداشت آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
قیمت دلار ایران خودرو بانک مرکزی خودرو قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن تورم بورس
تئاتر زنان محمدعلی علومی تلویزیون خانواده سریال دفاع مقدس نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما سینما کتاب
مغز دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان طوفان الاقصی نوار غزه نتانیاهو
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی بازی رئال مادرید لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام بارسلونا باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت سامسونگ آیفون باتری گوگل ناسا ویندوز ماهواره
رژیم غذایی زیبایی چای بیمه کاهش وزن آلرژی افسردگی